,
10 tweets,
3 min read
Read on Twitter
#محمد_سرافراز #روایت_یک_استعفا را منتشر کرده تا بگوید مدیر کارآمد و موفق و پاک و منزهی بوده که چون جلو لفت و لیس را گرفته و دست به اصلاح ساختار فاسد و فشل صدا و سیما زده، اطلاعات سپاه و بیت رهبری زیرآبش را زده اند. روحانی هم کلا با او بد بوده است. (۱/۱۰)
وگرنه حرفهایش درباره ناندانی عریض و طویل و ناکارآمدی به نام سازمان صدا و سیما قبل از این کتاب هم بر کسی پوشیده نبود. هرچند اعتراف مکتوب رئیس پیشین این سازمان به آن حقایق، غنیمت است. (۲/۱۰)
صدا و سیما همان گونه که سرافراز هم تأیید کرده، ساختار رسانه ای ندارد و به ارتشی می ماند که در جنگ باشد اما سربازش هر گلوله ای که بخواهد شلیک کند باید درخواست کتبی به مافوق بنویسد و این درخواست بالا برود و پاراف شود و به بخشهای مختلفی ابلاغ شود و ... (۳/۱۰)
... سرباز نامه به دست از این اتاق به آن اتاق برود تا سرانجام بتواند یک گلوله از انبار بگیرد و در تفنگش بگذارد و شلیک کند. باز برای گلوله بعدی همین روند را طی کند. دقیقا به همین مسخرگی. چرا این ساختار چنین است؟ پاسخ در سرگذشت سرافراز است: (۴/۱۰)
جوانی بیست و یک ساله بوده که از سربازی آمده و او را گذاشته اند در رادیو بر برنامه ها نظارت کند. فلان نویسنده با کوهی از دانش و سابقه متن برنامه ای بنویسد و جوان دیلاق جعلقی که انشای مدرسه اش را هم بابایش می نوشته و جای پسر اوست، بگوید اینجا و آنجا و آنجای متن باید عوض شود. (۵/۱۰)
در خون به دل کردن ملت چنان موفق بوده که پس از شش ماه به او ترفیعی داده اند به عظمت فاصله میان میدان ارگ تا جام جم و مسئول پخش تلویزیون شده. همه اینها برای چه؟ چون برادرش رئیس دفتر بهشتی و از جانباختگان هفت تیر بوده. (۶/۱۰)
سرافراز در کتابش از مدیریت اتوبوسی و کسانی نالیده که تا تیشه خود را به جایی بند می کنند، رفقا و بچه محلها یا مانند زنده یاد عوضعلی کردان، هم ولایتیهایشان را از مازندران می آورند و صاحب پست و مقام می کنند. (۷/۱۰)
در حالی که خودش هم با اتوبوس علی لاریجانی به میدان ارگ و از آنجا با اتوبوس علی جنتی به جام جم رفته. بعد محمد هاشمی سوار بر بولدوزر برادرش آمده و اتوبوس هر دو اینها را له کرده و سرافراز را هم انداخته بیرون. (۸/۱۰)
در زمانی که روزنامه رسالت، بی آبروترین و پلیدترین نهاد رسانه ای کشور بود. آقای سرافراز در آنجا سردبیری می کرد تا اینکه ستاره اقبال علی لاریجانی دوباره درخشیدن گرفت و او را سوار اتوبوسش کرد و به جام جم برد و رئیس برون مرزی اش کرد. (۹/۱۰)
به یاد داریم که سرکار خانم شهرزاد میرقلی خان هر سه کلمه ای که از دهانش بیرون می آمد، ده تا «دکتر سرافراز» از آن می افتاد. این آقای دکتر به روایت خودش در زمانی که از خروسخوان تا بوق سگ در حال اداره دهها شبکه رادیویی و تلویزیونی بوده، دکترا هم گرفته، آن هم از کجا؟ لبنان. (۱۰/۱۰)
