در اردوگاه کراکوف-پِلاشوف هر آن ممکن بود انسانی به دلایلی پیش پا افتاده،نیست شود.
آشپزی بخاطر داغ بودن سوپ و کارگری بخاطر کُند بودن نسبت به بقیه بدون اخطارِ قبلی از پنجره مورد اصابت گلوله قرار میگرفت!
در #کراکوف_پلاشوف آنقدر زندگی ارزان بود که هیچکس نمیپرسید #چرا_زدی؟
خیلی از شلیک ها بی دلیل و فقط بخاطر شیطنت و تفریح بود.
کارگران چنان به "مرگ" عادت کرده و مغلوبِ ترس بودند که در مواردی خود به اعدامِ یک دیگر کمک میکردند.
مرگ تنها راه آزادی بود...
۶۰ هزار یهودی تا ماهِ مارس ۱۹۴۱ فرصت داشتند زندگی خود را رها کنند و در کراکوف جمع شوند.
وسعتِ #کراکوف_پلاشوف ۲۰ هکتار شامل ۳۲۰ آپارتمان و ۳۱۶۷ اتاق بود.
با تجمیع یهودیان در #کراکوف_پلاشوف کمبودِ جا شروع شد و بخش زیادی از آنها در خیابان میخوابیدند
یهودیانِ دارایِ کارت،اکثراً در کارخانجات شاغل بودند
در سال ۱۹۴۲ وقتی صدور کارت متوقف و اعلام شد که افراد بدونِ کارت در میدانِ "ژاگودا"جمع شوند
تنها در ۲ روزِ اول این دستگیری ۴هزار نفر با وعده ی کار در کارخانجاتِ اُکراین به اتاق گاز فرستاده شدند.
اما همه اینها تحت نظارتِ فرمانده ی #کراکوف_پلاشوف به نامِ "آمُن گوت" انجام میشد؛
کارگری که کُندتر یا در حال صحبت بود را بدون اخطار قبلی با اسلحه شکاریِ خود مورد اصابت قرار میداد.
بقیه بر حسب "عادت" به کار خود ادامه می دادند.
بعد از صدور حکمِ اعدام بارها "درود بر هیتلر" گفت.
این حکم در۱۳ سپتامبر ۱۹۴۶ در خیابانِ مونتلوپیچ که خیابانی در کراکوف بود اجرا شد.
تا زمانی که زنده ایم باید در مورد آن جنایتی که بر ما گذشت صحبت کنیم.
این جمله ی او یکی از مسئولیت های فردی ما در مقابل ابتذال شرّ است؛
او در کتابِ خودش درباره جنایات پدربزرگش نوشت.