My Authors
Read all threads
باور عمومی این است که کلمات دانشگاه، دانشکده، دانشسرا، آموزشگاه، دبیرستان، دبستان، هنرستان، استاد، دانشیار، دبیر، آموزگار و هنرآموز را فرهنگستان زبان فارسی در معنای کنونی شان رسمیت بخشید و رواج داد. در حالی که چنین نیست. (۱/۲۵)
در زمانی که این کلمات رسما در معنای کنونی شان وضع شدند، فرهنگستان هنوز وجود نداشت. ریشه همه اینها به لایحه وزارت معارف بر می گردد که در بهمن ۱۳۱۲ به مجلس شورای ملی داده شد تا برای برپایی ۲۵ «دارالمعلمین و دارالمعلمات»، یعنی مرکز تربیت معلم در سراسر کشور بودجه تأمین شود. (۲/۲۵)
تا آن زمان در تهران یک دارالمعلمین عالی برای تربیت معلم مدارس متوسطه، و یک دارالمعلمین و یک دارالمعلمات برای تربیت معلم مدارس ابتدائی پسرانه و دخترانه وجود داشت. بیشتر معلمین این دارالمعلمینها خارجی و عمدتا فرانسوی بودند. (۳/۲۵)
در این لایحه که در ۲۹ بهمن ۱۳۱۲ به شور گذاشته شد، برای نخستین بار واژه آموزگار به کار رفته و نوشته شده بود که از آن پس بایستی معلم مدارس متوسطه، آموزگار و معلم مدارس ابتدائی، مربی نامیده شود. محمدهاشم میرزا افسر ملقب به شیخ الرئیس که شاهزاده ای مجتهد و ادیب، (۴/۲۵)
نایب رئیس مجلس و نماینده سبزوار بود، پیشنهاد داد که به جای دارالمعلمین و دارالمعلمات، کلمه آموزشگاه به کار رود که هم فارسی است و هم آسان. پیشنهاد او با مخالفت نمایندگان روبرو شد. مثلا دکتر طاهری نماینده یزد که پزشک سنتی بود (۵/۲۵)
اما چون در امتحان طبابت قبول شده و مجوز گرفته بود به او دکتر می گفتند، گفت که آموزشگاه کار را سخت تر می کند چون باید به جای دارالمعلمین بگوییم آموزشگاه مردانه و به جای دارالمعلمات، آموزشگاه زنانه. شاهزاده افسر به او پاسخ داد که زبان فارسی مانند عربی مذکر و مونث ندارد. (۶/۲۵)
آموزشگاه برای هر دو نوع دارالمعلمین بدون هیچ پسوندی می تواند به کار رود. سرانجام پیشنهاد شاهزاده افسر رأی نیاورد و کلمه آموزشگاه بر زمین ماند.
لایحه پس از شور اول به کمیسیون معارف رفت که هم شیخ الرئیس افسر در آن عضو بود و هم دکتر طاهری. در کمیسیون، ... (۷/۲۵)
اغلب اعضا کلمه آموزشگاه را پسندیدند و تصمیم گرفتند آن را در لایحه بگنجانند و بار دیگر به رأی مجلس بگذارند. اما باز هم در شور دوم با آموزشگاه مخالفت شد. اسماعیل عراقی نماینده اراک (آخوند و قاضی عدلیه ای که در زمان رضا شاه عمامه از سر برداشت) گفت: (۸/۲۵)
«فارسى‌ تر از غالب نقاط ایران، شیراز، یزد و کرمان است. یعنى بیشتر لغات فارسى در آنجاها معمول و متداول است. بنده یقین قطعى دارم اگر در قسمت دهات شیراز و کرمان بگوییم ‌آموزشگاه کجاست، نمی‌ دانند که این ‌آموزشگاه چیست؟ کجاست؟ میوه است؟ خوراکى است؟ چه چیز است و نمی‌ فهمند». (۹/۲۵)
همان دکتر طاهری که با آموزشگاه مخالفت کرده بود، پیشنهاد داد که به جای دارالمعلمین و دارالمعلمات، کلمه آموزگارستان بگذارند. در رأی گیری، آموزشگاه رأی نیاورد اما آموزگارستان رأی آورد. هفته بعد که شور دوم لایحه جریان داشت، علی اصغر حکمت کفیل (سرپرست) وزارت معارف (۱۰/۲۵)
لایحه را از دستور کار مجلس خارج کرد و گفت پس از اصلاح بر می گرداند.
در نوزدهم اسفند ۱۳۱۲ که لایحه اصلاح شده دوباره در مجلس به شور گذاشته شد، به جای دارالمعلمین و دارالمعلمات، دانشسرای مقدماتی و به جای دارالمعلمین عالی، دانشسرای عالی به کار رفته و نوشته شده بود: (۱۱/۲۵)
«از این به بعد مدرسه ابتدائى دبستان و معلم آن‌ آموزگار، مدرسه متوسطه دبیرستان و معلم آن دبیر، مدرسه صنعتى هنرستان و معلم آن هنرآموز، هر شعبه از مدارس عالیه (فاکولته) دانشکده و مجموع شعب عالیه (اونیورسیته) دانشگاه و معلم مدارس عالیه، استاد نامیده خواهد شد». (۱۲/۲۵)
نمایندگانی که به واژه آموزشگاه که ابداعی و تازه بود اعتراض کردند، این بار به دانشسرا که آن را برای اولین بار می شنیدند، هیچ اعتراضی نکردند. تنها به کلمه استاد اعتراض شد. شیخ حسین تهرانی نماینده تهران گفت: «استاد به یک طبقه امروزه اطلاق می‌ شود. (۱۳/۲۵)
مثلاً به بنا و نجار و آهنگر. به یک نفر بقال یا سبزى‌ فروش هم می‌ گویند استاد و شما می‌ خواهید همه مردم مملکت به یک بقال هم بگویند استاد به آن معلم بزرگ دانشمند هم بگویند استاد؟ این چیز غریبى می‌ شود. بنده آن را در شأن معلم نمی‌ دانم». اما این اعتراض به جایی نرسید. (۱۴/۲۵)
لایحه تأسیس دانشسراها با همان کلمات تصویب شد.
سه روز پس از تصویب قانون دانشسراها، علی اصغر حکمت لایحه تأسیس دانشگاه را به مجلس داد و این بار هم واژه ابداعی تازه ای در آن به چشم می خورد: دانشیار (رتبه و عنوان استادیار سالها بعد افزوده شد). به دانشیار هم کسی اعتراض نکرد. (۱۵/۲۵)
من نتوانستم پیدا کنم که در آن چند روزی که علی اصغر حکمت، لایحه اش را از مجلس برای اصلاح پس گرفت، چه کسی یا کسانی واژه های دانشسرا و دانشگاه و دانشکده و استاد و دبیر و دبیرستان و دبستان و هنرستان و هنرآموز را در آن گنجاندند. قطعا خود حکمت نبوده (۱۶/۲۵)
چون او حتی پس از وضع این کلمات هم در نطقهایش کلمه دارالمعلمین را به کار می برد. فرهنگستان هم که هنوز تشکیل نشده بود. در مورد کلمات آموزگار و دانشیار هم این سوال برایم هست و پاسخش را نیافته ام. (۱۷/۲۵)
این نیز که مجلسی که کلمه آموزشگاه را نپذیرفت، بیکباره و بی اعتراض به چند واژه ابداعی و ناشناس جدید رأی داد، جای سوال دارد.
کلمات دانشسرا و دبیرستان و دانشیار و هنرستان و هنرآموز آن گونه که ذکر شد با دو قانون خلق شدند و تاریخ تولدشان اسفند ۱۳۱۲ است. (۱۸/۲۵)
آموزشگاه چند روز زودتر دنیا آمد اما طفل سرراهی شد تا اینکه بعدها برایش خانمانی یافتند. دانشگاه و دانشکده بیست سی سالی بزرگترند و پیش از این دو قانون ابداع شده بودند، هر چند با معنائی متفاوت. (۱۹/۲۵)
دانشگاه را حسن خان ارفع السلطنه (پرنس ارفع) از رجال برجسته و تجددخواه دوره قاجار ابداع کرده بود. او دانش تخلص می کرد و برای خود خانه ای با معماری ایرانی در مونته کارلو ساخت و نامش را دانشگاه گذاشت. این خانه هنوز هم هست. (۲۰/۲۵)
دانشکده نام انجمنی ادبی بود که ملک الشعراء بهار در سال ۱۲۹۴ خورشیدی پایه گذاشت و مجله ای هم به همین نام انتشار داد که ارگان انجمن بود.
کلمات آموزگار و دبستان را از اعماق ادبیات کهن بیرون کشیدند و برای کلمات استاد و دبیر جایگاه تازه ای وضع کردند. (۲۱/۲۵)
از میان این واژه ها، یکی شان که دانشسرا باشد، در ششمین دهه زندگی اش به حکم شورای عالی انقلاب فرهنگی اعدام شد و به شهادت رسید. پخمگانی فرهنگ ستیز در این شورا، دانشسرای عالی را دانشگاه تربیت معلم کردند و دانشسراهای راهنمایی و مقدماتی را مرکز تربیت معلم. (۲۲/۲۵)
بدیهی است اگر آن زمان این ابداعات نمی شد، دست اندرکاران و نخبگان امروز محال بود بتوانند واژه هایی چون دانشگاه و دانشکده و دانشسرا و هنرستان و هنرآموز بیافرینند و جا بیندازند. تصورش را بکنید در برابر این واژه ها چه موجی از اعتراض و استهزاء بر می خاست. (۲۳/۲۵)
همان زمان هم امثال صادق هدایت بودند که این کلمات را مسخره کردند اما کسی جدی شان نگرفت و به جوکهای بی مزه شان نخندید.
البته عامل اصلی در جا انداختن واژگان، حکومتی قدرتمند است که دغدغه ملیت و هویت داشته باشد. حکومت آن زمان چنین بود و حکومت امروز نیست. (۲۴/۲۵)
به گواه ملک الشعراء بهار:
در عهد شهنشاه جوانبخت رضا شاه
کز وی شده این کشور دیرینه گلستان
چون امن شد ایران به ره علم کمر بست
دانشگه و دانشکده بگشود و دبستان
از پهلوی و حکمت او هیچ عجب نیست
کین کشور فرخنده شود روضه رضوان (۲۵/۲۵)
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Enjoying this thread?

Keep Current with Mehrdad Farahmand

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!