حدس می‌زنم آدم‌های زیاد دیگری همین توضیحات را کامل‌تر داده‌اند و احتمالا مال من خیلی مختصر و کوتاهه ولی اگر نمی‌دانید و می‌خواهید ساختار نیروی پلیس را در آمریکا بدانید که اتفاقات اخیر را به‌تر بفهمید: خیلی خلاصه، آمریکا فاقد اون نیرویی است که ما مثلا بهش می‌گیم نیروی انتظامی! //
یعنی چی؟ آمریکا این همه پلیس داره، اونم گاهی چه پلیس‌های خشنی!
بلی، آمریکا کلی پلیس داره ولی نیروی پلیس در آمریکا جزو دولت فدرال نیست و یک نیروی محلی حساب می‌شه. کارمند دولت هم نیست!
یعنی چی کارمند دولت نیست؟ پس کارمند کیه؟
کارمند شهروندان! //
بلی، آمریکا کلی پلیس داره ولی نیروی پلیس در آمریکا جزو دولت فدرال نیست و یک نیروی محلی حساب می‌شه. کارمند دولت هم نیست!
یعنی چی کارمند دولت نیست؟ پس کارمند کیه؟
کارمند شهروندان! //
پلیس - به اون معنی رایجش - در واقع کارمند شهرداری یا حداکثر ایالته (ساختاری که در قانون اساسی تعبیه شده). کلانتر هم که معمولا رییس پلیسه، خیلی جاها (فکر کنم نه همه‌جا) مستقیم با رای مردم انتخاب می‌شه! در نتیجه نیروی پلیس شهر، حقوقش را مستقیم از مالیاتی که مردم روی خونه پرداخت //
می‌کنند دریافت می‌کنه و کارش ربطی به دولت مرکزی نداره (با یک تقریبی). در واقع یک نیروی خیلی غیرمتمرکز ه و به این خاطر هم بودجه و امکانات و شکل لباس‌ها و فرهنگ کاری و ترکیب نژادی و درجه فساد و نوع ماشین‌ها و درجه خشونت و خیلی چیزهاش شهر به شهر فرق می‌کنه. //
ضمن این‌که محدوده عملش (Juristication) هم محدود و مشخصه. یعنی پلیس یک شهری نمی‌تونه به سادگی بره شهر یا ایالت دیگری کسی را دستگیر کنه. مثلا دانش‌گاه‌های خصوصی پلیس خودشون را دارند ولی اون پلیس یک شعاع عملیاتی مشخص داره و بیرون از اون حق مداخله نداره، حتی اگر جلوی چشمش باشه. //
به خاطر همین ساختار ناتمرکز دولت مرکزی هم یک سری پلیس‌های تخصصی مثل پلیس مواد مخدر (DEA) (سلام برینگ بد)، پلیس گمرک، پلیس اداره مالیات، پلیس اداره مهاجرت، پلیس قضایی و الخ داره که هر کدوم یک نیروی جداگانه است.
خب پس FBI چیه؟ FBI کمابیش شبیه ترکیب اداره آگاهی و وزارت اطلاعاته //
خب پس FBI چیه؟ FBI کمابیش شبیه ترکیب اداره آگاهی و وزارت اطلاعاته //
یعنی وظیفه‌اش مبارزه با جرایم سازمان یافته و قاچاق‌های بزرگ و خرابکاری و قتل‌های سریالی و چیزهای این طوریه. این جوری نیست که ماموران FBI با ماشین سر در کوچه‌ها گشت بدهند.
یک چیزی هم دارند به اسم «مارشال‌ها» که تحت امر دولت مرکزی هستند و کارهای خیلی خاصی مثل انتقال زندانی‌ها//
یک چیزی هم دارند به اسم «مارشال‌ها» که تحت امر دولت مرکزی هستند و کارهای خیلی خاصی مثل انتقال زندانی‌ها//
را انجام می‌دهند. در عکس‌های جنبش حقوق مدنی اگر ببینید، مارشال‌ها دارند اولین دانش‌جوی سیاه‌پوست یک دانش‌گاهی در جنوب را هم‌راهی می‌کنند که بقیه اذیتش نکنند.
یک چیزی هم هست به اسم پلیس نظامی یا همون دژبان خودمون که خب واضحه، پلیس داخل نیروهای نظامی است و جزو ارتش حساب می‌شه.
یک چیزی هم هست به اسم پلیس نظامی یا همون دژبان خودمون که خب واضحه، پلیس داخل نیروهای نظامی است و جزو ارتش حساب می‌شه.
ترامپ این یکی دو روزه پلیس نظامی را توی واشنگتن و فکر کنم مینیاپلیس ارسال کرده چون جزو معدود نیروهای پلیسی است که تحت اختیارشه.
گارد ملی فدرال و ارتش چی؟ اونا زیر نظر دولت هستند ولی خب خیلی نادر و عجیبه که بدون درخواست و موافقت فرماندارها دولت نیروی نظامی بفرسته به شهرها، //
گارد ملی فدرال و ارتش چی؟ اونا زیر نظر دولت هستند ولی خب خیلی نادر و عجیبه که بدون درخواست و موافقت فرماندارها دولت نیروی نظامی بفرسته به شهرها، //
ولی خب از ترامپ هیچ چیزی بعید نیست!
اینا اطلاعات عمومی یک آدم غیرمتخصص بود و با همین دقت تفسیرشان کنید. مطمئنا متخصصان توضیحات دقیق‌تری دارند یا ممکنه از رشتوی من ایرادات فنی/حقوقی بگیرند ولی فکر کنم برای فهم کلیت امور اون قدر نادقیق نیست.
اینا اطلاعات عمومی یک آدم غیرمتخصص بود و با همین دقت تفسیرشان کنید. مطمئنا متخصصان توضیحات دقیق‌تری دارند یا ممکنه از رشتوی من ایرادات فنی/حقوقی بگیرند ولی فکر کنم برای فهم کلیت امور اون قدر نادقیق نیست.
اینم شاید بد نباشه: با یک تقریبی، این‌جا پلیس هم مثل بقیه دنبال کار می‌گرده! یعنی مثل آرایش‌گر و تکنیسین IT و لوله‌کش، اول می‌ره درس می‌خونه و گواهی پلیس می‌گیره بعد می‌ره ببینه کی پلیس استخدام می‌کنه براش درخواست بده.
اشتباه تایپی: برکینگ بد (افسارگسیخته!)
حالا یک توضیح اقتصادی: این‌که پلیس بودجه‌اش را از مالیات مردم منطقه می‌گیره یک مشکلی داره: شهرهای فقیر پلیس محدود و ضعیفی دارند و همین یک فیدبک مثبت برای افزایش جرم درست می‌کنه. مثال‌های زیادی هست که شهر اون قدر فقیر شده که اداره پلیسش منحل شده و کسی نبوده امنیت برقرار کنه!
