My Authors
Read all threads
ریشه فردمحوری در فرهنگ غربی

١/١٧ از قرن‌ها پیش در اروپا بر خلاف دیگر مناطق دنیا، سنت ازدواج متفاوت بود، و زنها و مردها دیر ازدواج می‌کردند. تعداد افرادی که اصلا ازدواج نمی‌‌کردند، بیشتر از بقیه دنیا بود. زنها از تملک مالی و حقوق بیشتری در مقایسه با دیگر زنان دنیا برخوردار بودند.
٢/١٧ این تغییر بافت اجتماعی در اروپا زمینه فرهنگی و اجتماعی داشت و الزام یک ساختار سیاسی نبود. چرا که پیوندها و قدرت خانوادگی در اروپا زودتر از بقیه دنیا از بین رفت. در قرون وسطا، افراد اختیار بیشتری بر املاک خود داشتند و نیازی به اجازه از بزرگ گروه و یا فامیل نبود.
٣/١٧ در واقع در گرفتن تصمیمات بزرگ نظیر ازدواج و املاک مستقل بودند. فردگرایی در خانواده مبنایی است برای استقلال فکری در دیگر جنبه‌‌ها. در اروپا فردگرایی نتیجه تشکیل State و اعمال قدرت آن برای پیدایش فردگرایی نبود، بلکه State بر روی جامعه‌‌ای فردگرا و تا حدودی آزاد بنا نهاده شد.
١٧/۴ در اروپا پیشرفت اجتماعی بر توسعه سیاسی مقدم بود.در حالیکه در بین اعراب، هندی‌ها، ترک‌‌ها، و ایرانی‌‌ها، ازدواج فامیلی توصیه میشد، زنها چندان حق مالکیت خصوصی نداشتند، و جوامع سنتی بر اساس پیوندهای خونی، محدودیت تبادلات مالی، و هنجارهای دینی و رسوم سنتی اداره می‌شد.
١٧/۵ روند اجتماعی در اروپا کاملا متفاوت بود؛ ارث‌‌بری برای هر دو جنس یکسان بود، ازدواج فامیلی ممنوع بود، و زنان حق مالکیت خصوصی زیادی داشتند. البته در اروپا نیز زمانی تمام افراد بخشی از یک گروه/tribe بودند.
١٧/۶ برخی تصور می‌کنند که اروپایی‌ها حتی تا شروع انقلاب صنعتی نیز جوامعی قبیله‌ای و خانواده محور داشتند، و عصر ماشین بود که بافت جامعه آنها را تغییر داد. بر اثر همین برداشت نادرست، مارکس تصور می‌کرد که بورژوا و سرمایه‌داری بود که کانون گرم خانواده و محوریت آنرا از بین برد.
٧/١٧ اما در انگلیس استقلال فردی قرن‌ها قبل از رشد صنعتی شکل گرفته بود و عاملی بود برای اقتصاد آزاد و نه نتیجه آن. این استقلال فردی به حدی بود که برای مثال در قرن ١٣میلادی در انگلیس، پدر در برابر انتقال دارایی‌ها، از فرزندان تعهد می‌گرفت که خوراک و مکان زندگی او را حتما تامین کنند
٨/١٧ از دید بسیاری از جامعه شناسان، موثرترین و منطقی‌‌ترین علت این تغییر بافت اجتماعی از قرن ۶ام میلادی، مسیحیت و کلیسای کاتولیک بود. کلیسا موضع تندی علیه چند رفتار اجتماعی گرفت: ازدواج فامیلی، ازدواج با بیوه شخصی که در فامیل فوت شده، پذیرفتن فرزند خوانده، طلاق، و چند همسری.
٩/ این ممنوعه‌‌ها چندان در مسیحیت و کتاب مقدس ریشه نداشت، و خود مسیح هم احتمالا حاصل ازدواج فامیلی است. عامل اصلی این موضعگیری کلیسا، نفع مادی بود و نه احکام دینی. در واقع هر کدام از مواردی که کلیسا منع کرد، ابزاری بود برای حفظ املاک و دارایی‌ها در خانواده و انتقال آن به نسل بعدی
١٠/١٧ در گذشته متوسط طول عمر بین ٣ تا ۴ دهه بود، که فرصت چندانی برای به سن رشد رسیدن نسل بعدی نبود، و با قوانین جدید به تدریج طی چند نسل ثروت و دارایی از خانواده‌ها به کلیسا منتقل می‌شد. در نتیجه جایگاه بالاتر اجتماعی زنان در اروپا حاصل ناخواسته طمع کلیسا بود.
١١/١٧ زنانی که شوهرشان فوت میشد، تسلط کاملی بر دارایی‌های شوهر داشتند. اما امکان چندانی برای ازدواج فامیلی و یا پذیرفتن فرزند نداشتند، از طرفی راه خیریه و اعطا به کلیسا بسیار باز بود. بعد از وضع این قوانین، طی یکی دو قرن قدرت و ثروت کلیسا افزایش شدیدی پیدا کرد.
١٢/١٧ در پایان قرن ٧ام ١/٣ زمینهای حاصلخیز در اختیار کلیسا قرار داشت، و طی دو قرن بعدی املاک کلیسا در آلمان، ایتالیا و فرانسه ٢برابر شد. تاثیر این فرایند هوشمندانه به اندازه‌ای بود که هر قومی که در این دوران به مسیحیت می‌‌گروید، طی دو یا سه نسل پیوندهای فامیلی در آن از بین می‌رفت
١٣/١٧مشابه این روند در اسلام وقف بود که شخص با پرداخت آن می‌توانست ثروت خود را به نسل بعدی ادامه دهد. قوانین اسلام به شکلی بود که اگرچه انتقال به نسل بعد ممکن بود، اما تقسیم آن بین تمام وارثین باعث می‌شد یک خانواده قدرتمند و ثروتمند شکل نگیرد و پیوسته بین هسته‌های کوچکتر پخش شود
١۴/ به تدریج با ثروت روزافزون، دامنه نفوذ کلیسا و کشیش‌‌ها گسترش یافت و ساختار اداری چند لایه و هرمی شکل گرفت، و کمکهای کلیسا به نیازمندان، اقبال عمومی به آنها را بیشتر می‌کرد. از همین رو کلیسا به عنوان یک مهره تاثیرگذار در عالم سیاست نیز تبدیل شد.
١۵/ در نتیجه برخلاف دیگر جوامع سنتی نظیر چین و هند، رشد اقتصاد بازار و کاپیتالیسم در اروپای قرن ١۶ نیازی به مقابله با گروه‌های ثروتمند فامیلی با منافع شخصی نداشت. در عوض جامعه فردگرا و مردم مستقل آن زمان با مفهوم منافع شخصی و تبادلات خُرد آشنا بودند.
١۶/ البته به این معنا نیست که مسیر برای اقتصاد آزاد کاملا باز بود بلکه به جای خانواده‌های قدرتمند، نظام فئودالی شکل گرفت که انعطاف‌‌پذیرتر بود و در آن قراردادها محترم بود.
١٧/١٧ تفاوتی که استعمارگران اروپایی متوجه نبودند و تصور می‌کردند ساختار قبیله‌ای کشورهای مستعمره مانند هند و آفریقایی، پذیرای توسعه و ملزومات آن است. این رویه توسط کلیساهای شرق اروپا اجرا نشد، و این بخش از اروپا مسیر متفاوتی را در طی قرن‌‌های بعد در پیش گرفتند.

نقل از 👇🏻
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Keep Current with جارِد دایموند

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!