در سال۱۹۵۳ آنها در کتاب معروفشان، (دیکتاتورى توتالیتر)، الگویى از توتالیتاریسم را تعریف کردند که همچنان در علم
و یکهسالارىِ سیاسی تأثیرگذار است.
#رشته_توییت
دارند. بهگفتهی این دو نظریهپرداز، ذاتِ رژیمهاى توتالیتر در سازماندهى و روشهایشان در ایجاد "نظارتِ مطلق" نهفته است.
آنها در کتابى که از آن نام بردیم، شش ویژگىِ سازندهی نظامِ توتالیتر را برمىشمرند:
آن هم ایدئولوژى اى که همهی شــئون مهم زندگى را دربرمیگیرد، براى همگان الزامآور است و هدف نهایــى آن ایجاد جامعهاى با ساختار و محتواى جدید است.
این ایدئولوژى مدعىِ حقیقت مطلق است و عناصر برسازندهی آن، آرمانشهرى شِبه دینى هستند.
آریایى در اروپا و جهان بود.
در رأس حزب، پیشوایى مُطلق العِنان تکیه زده و ساختار حزب یا به طور کامل با نظام بوروکراتیکِ حکومت درهم تنیده شده یا فراتر از آن جاى گرفته است.
ســومین ویژگى اساسى نظامهاى توتالیتر، «نظـام ارعاب» یــا «نظام
هراس افکنى» است.
دارد.
این نظام پلیسى نه فقط دشمنانِ واقعى، عینى و بالفعل، که مخالفانِ احتمالى و بالقوه را هم هدف مىگیرد و پیشاپیش اثر احتمالیشان را خنثی میکند.
در مواردى، چون نشر کتاب که همه چیز در اختیار دولت نیست هم، نظارت و سانسورِ دقیق و موشکافانه ی نهادهاى دولتى برقرار است.
دراین نظامها نهادِ دولت بر اقتصاد نظارت کامل دارند و درموردى مانند اتحاد شوروى کلِ اقتصاد در اختیار دولت است؛
گرچه این نظارت و هدایتگرى در نظامى چون رایش سوم در مقایسه با شوروی درحد مداخلات جدى باقى مىماند.