2/17
از متن:
اعدامها ماهها اول انقلاب و اعدامهای 60 جنایت علیه حقوق بشر و کشتار جمعی 67 جنایت علیه بشریت است.
مسئولان جنایت علیه حقوق بشر و علیه بشریت بر اساس اسناد دادگاههای جنایت علیه بشریت از نورنبرگ تا کنون:
1ـ آمران و عاملان جنایت علیه بشریت با مسئولیت سیاسی و کیفری،
3/17
2 ـ دولتزنان و دولتمردان درجه اول نظامهائی که مرتکب جنایت علیه بشریت و علیه حقوق بشر شدهاند( پس از اطلاع از کشتارها و اگر خود« آمر» نباشند) با «مسئولیت سیاسی».
در باره برخی از این گروه اتهام «قصور» و «کتمان» نیز مطرح میشود به مثل آقایان موسوی و خامنه ای ، رفسنجانی و..
4/17
۳ ـ رهبران «موثر» سازمانها سیاسی که به گونهای «موثر» جنایت را «تشویق» و از جنایت «حمایت موثر» کردهاند با «مسئولیت سیاسی» به مثل برخی رهبران اکثریت و حزب توده در زمان اعدام ها و..،
5/17
4 ـ «مسئولیت اخلاقی»: چهرههای عمومی که میتوانستند اعتراض کنند اما سکوت کردند و….به مثل خود من و سکوت در برابر کشتار جمعی 67.
از دادگاه نورمبرگ تا کنون 3 گروه اول در دادگاه و گروه چهارم در برابر وجدان خود پاسخگو هستند.
6/17
حانم عبادی از ما میخواهد که برای «اتحاد» مطلوب سیاسی او با هدف«خلاص شدن از شر این حکومت»، نه فقط در باره نقش مسئولان سیاسی به مثل آقای موسوی و..، که حتا در باره نقش «آمران و عاملان» کشتارها، به مثل خمینی و لاجوردی و.. نیز «فعلا» سکوت کنیم.
.
7/17
اما ثبت جنایت علیه حقوق بشر و علیه بشریت در روانشناسی و حافظه جمعی جامعه از راههای موثر جلوگیری از تکرار جنایت است و گفتن و بازگفتن جنایت و تحلیل نقش کسان در آن از راه های ثبت جنایت در حافظه جمعی.
8/17
.
.
چهل و اندی سال کشتار و شکنجه، زخمی بر پیکر جامعه و فرهنگ ما و به خود ما زدهاست به عمق تاریخ.
زخمی چنین عمیق را نه «فعلا» و نه «بعدا» انکار نمیتوان کرد. نادیده نمیتوان گرفت، از یاد نمیتوان برد، در باره آن سکوت نمیتوان کرد.
9/17
تا از زخمی چنین عمیق رها شویم باید به جای سکوت، مستقیم در چشم زخم نگاه کنیم، روایت زخم را باید که بشنویم و در حافظه فردی و جمعی حک کنیم. این زخم مولفهای از هویت ما است و شناخت و نقد آن ما را از تکرار فاجعه رها میکند.
10/17
ما به بهای زیباترین جانهای جوان چند نسل، که خون آنها هنوز در کوچهها و خیایانهای ایران ما جاری است، یاد گرفتیم، یا امیدوارم یاد گرفته باشیم که اتحاد» حول وجه مشترکها، به مثل «خلاص شدن از شر این حکومت»که «اتحاد» خانم عبادی وعده آن را میدهد،.......
11/17
......با نفی و انکار هویتهای مستقل گرایشهای فکری و دینی و سیاسی، با سانسور این و آن نظر و عقیده، با فرمان سکوت در این یا آن مورد، با وعده سرخرمن «بعد از پیروزی حرف بزنید»، «اتحاد» نیست. بلعیدن است، همان «همه با همه» یا در واقع «همه با من» خمینی است.
12/17
وعده میدهد که پس از خلاصی «از شر این حکومت» در پرتو «اتحاد» مطلوب او ما هم حق داریم حرف خودمان را بزنیم.
چماقداران حزبالهی در روزهای انقلاب شعار میدادند «بحث پس از مرگ شاه».
قدرت استبدادی خود که را با سرکوب تثبیت کردند، بحثهای ما را با طناب دار و گلوله پاسخ دادند.
13/17
من، شهروند عادی با فقط یک رای، حق دارم از خانم عبادی بپرسیم «اتحاد» شما با چه کسانی مستلزم سکوت ما در باره تاریخ و حقیقت، سکوت ما در باره نقش خمینی و لاجوردی و موسوی و خامنه ای و.. در کشتارها و سکوت ما در باره زخمهای ما است؟
14/17
هرکه دغذغه وحدت و اتحاد دارد باید که تحمل خود را در برابر آراء گوناگون بالا ببرد. دعوت به سکوت آغاز استبداد است.
« اتحاد»ی که بر سکوت تحمیلی و سانسور و حذف هویتها و صداهای متنوع بنا شود «اتحاد مستبدان» و وحدتی که تنوع را به رسمیت نشناسد مرداب مرگ است
15/17
البته قصد و نیت خاتم عبادی نیک و خیر است و میخواهد با «اتحاد» نیروهای مطلوب خود، به بهای سانسور ما، به بهای نفی هویتهای مستقل ما، به بهای سکوت ما در باره زخمهای خونچکان و حق کشتگان ما، ما را «از شر این حکومت» خلاص کند. ممنون ! دست شما و متحدان شما درد نکند!
16/17
دموکراسی بنا شده بر سانسور و سکوت تحمیلی به ما قبرستان است نه آزادی.
من ، یک آدم منفرد ، بی تاثیر و بی نفوذ که فقط یک رای است نه بیش ، با کسی که سکوت من در این مورد یا آن مورد شرط او برای اتحاد است متحد نمیشوم. شما خود دانید.
17/17
ممنون برای نیت خیر شما برای نجات دادن من و ما «از شر این حکومت» اما تاریخ ما، حافظه جمعی ما، آینده ما، کشتگان ما، هویتهای ما، چون زخمهای ما، جهیزیه هیچ اتحاد و وصلتی نیست. ما سکوت نمی کنیم.
این ها جمله هائی بود از متنی که لینک آن در توئیت اول این رشتو هست.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
1/4 شاید روزی مجبور شوند بگویند
خردادماهی بود نه چون همه خردادها که نوجوانان دختر و پسر را، بیآن که حتا نامشان را بدانند، به اتهام ثابت نشدهی شرکت در «تظاهرات 30 خرداد» اعدام کرده و با نشان دادن عکس آنها در سیمای اسلامی و انتشار عکس آنها در روزنامهها از «خانواده های محترمی
2/4 که فرزندانشان...دستگیر و حکم دادگاه در مورد آن ها صادر اجرا گردیده » خواستند که «با در دست داشتن شناسنامه عکس دار ...به دفتر مرکزی زندان اوین مراجعه کرده و فرزندانشان را تحویل بگیرند»
در اطلاعیه رسمی توضیح دادند که «لازم به یادآوری است که اسامی صاحبان عکس مشخص نشدهاست»
3/4 یادم هست که آقای بهزاد نبوی، که در آن زمان سخنگوی دولت مهندس موسوی بود و اکنون از رهبران اصلاحطلبان حکومتی، در دفاع از این جنایت در تلویزیون گفت در قوانین اسلامی سن و سال و دانستن اسم و.. مطرح نیست .جرم اینها محرز(ثابت) شده و باید مجازات میشدند. (نقل به مضمون)
1/11
اعتراض را محدود نکنیم
نکتهای انتقادی با تحریمکنندگان جشنواره فجر در 11 توئیت
تحریم جشنواره حکومتی فجر امسال کاری است با ارزش در بستر همراهی با مردم معترض، حفظ هویت هنری و فرهنگی و پا نگذاشتن بر فرش قرمزی که با خون مردم رنگ شدهاست.در این موارد پیش از این نوشتهام
2/11
اغلب تجریم کنندگان، و نه همه آنها، اعتراض به شلیک به هواپیمای مسافربری و دروغگوئی حکومت، همدلی با مصیبتدیدگان، همراهی با مردم و دلایلی از این دست را چون انگیزههای خود مطرح میکنند اما .
3/11
اما مردمی که در خیابانهای ایران زبان به اعتراض بازکردهاند، به شهادت شعارهاِ، نه تنها به شلیک به هواپیما و به دروغگوئی حکومت در این مورد اعتراض میکنند که بعلاوه سرکوبگری و استبداد حکومتی را نیز هدف گرفتهاند.
1/6 ای هوار! ای هوار از وقاحت، ای داد از خبطِ دِماغ
عضو مثلث معروف برویم سفارت جمهوری اسلامی در لندن رای بدهیم، عکس یادگاری بگیریم و به تهران بفرستیم و... که این روزها به شدت نگران «همدلی حکومت با مردم» است، در متنی که به سایت انصاف نیوز فرستاده، یک کلمه که هیچ حتایک ویرگول..
2/6 حتا یک ویرگول در انتقاد از دروغگوئی،تیراندازی به مردم، کشتگان آبانماه و..ننوشته اما از لندن به «رهبر،رییس جمهور،رییس قضا و رییس سپاه» توصیه میکند که «در مجلس ترحیم قربانیان فاجعه هوایی حضور یابند» که « گام مهمی در مسیر همدلی حکومت با مردم و رعایت جامعه پیش خواهیم رفت»
3/6 مردم را در آسمان و در خیابانها می کشند، دروغ می گویندو.....و او فکر میکند «یک قطره اشک،یک شاخه گل یا یک فاتحه»ِی «رهبر، رییس جمهور، رییس قضا و رییس سپاه» «از کارآمدترین درمانها برای ارواح زخم خورده است»
اگر بنویسیم بلاهت و خبطِ دِماغ، که همان آشفتگی ذهنی است، توهین است؟.
1/8 مرغ خوشخوان ما را کشتند
حسین دهلوی رفت اما در یاد من حسین سرشار، نشسته بر شاخه درختی بلند، «آواز کشتگان» میخواند. ممنوع شده، زخمی، شکنجه شده، له شده زیر چرخ های یک ماشین
شاید به این دلیل که سرشار روزی به من و اسپهبد گفت «عاقبت میروم روی درختی میخوانم هرچه بادا باد»
2/8 در فیلم خاکسپاری حسین دهلوی دیدم کسی یکی از کارهای او را میخواند اما من چهره عاشق و شیدای حسین سرشار را دیدم و غمی به تیرگی همه ابرهای سیاه همه زمستانهای تاریک عالم بر جانم چنگ انداخت
.
3/8 آنچه نظام فرهنگکش با حسین دهلوی کرد قصهای است پر غصه که گوشهای از آن در گفت و گوی با من در مجله آدینه هست و تمامی سیاهی آن در تاریخ ثبت می شود اما حسین سرشار، که برخی آثار دهلوی را نیز خوانده است، خود حکایتی است از زخمی ترین حکایتهای عالم
1ـ 6 ستایشگر جنایت در 60 دقیقه
چهره تازهی بی. بی. سی فارسی «داریوش فروهر» را «قاتل»می داند،قربانیان قتلهای زنجیرهای(مختاری و پوینده و..) و کشته شدگان کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی و عقیدتی سال 67 را «موجودِ ظاهراً ایرانی» و «پای عملیشدنِ بمباران ایران و کشتار وسیع ایرانیان».
2 ـ 6 ـ آقای پرهام فرهنگ وصال، که به عنوان«کارشناس حقوق بین الملل» میهمان برنامه 60 دقیقه بی .بی. سی فارسی است ، در صفحه فیس بوکی خود نوشته است:
« بقایای خط وربطِ قاتلی همچون داریوش فروهر»
و نیز نوشته است :
3ـ 6 ـ و نوشته است : «حوادثی دردناک و غیرقابلتوجیه مانند اعدامهای ۶۷ و قتلهای زنجیرهای اگر رخ نمیداد، الان تعداد بیشتری موجودِ ظاهراً ایرانی شبانهروز خود را گذاشته بودند پای عملیشدنِ بمباران ایران و کشتار وسیع ایرانیان»