۶/١ در جوخههای اعدام به صورت سنتی به جای اینکه چند گلوله از یک تفنگ شلیک شود، چند گلوله همزمان شلیک میشوند. در نتیجه مسوولیت اعدام بین چند نفر تقسیم میشد. گاهی نیز یکی از گلولهها مشقی بود. در نتیجه فرد شلیک کننده که قبلا خود را بخش کوچکی از مرگ یک انسان دیگر میدید،
۶/٢ در این حالت احتمال میداد که اصلا نقشی در کشتن مقتول نداشته. سیستم تزریق سم برای کشتن فرد محکوم به اعدام در زندان از دو سرنگ، دو سیستم انتقال مجزا، و دو دکمه که همزمان باید فشرده شود، تشکیل شده. در یک فرایند تصادفی، محتویات یک سرنگ به محکوم تزریق شده و دیگری خالی میشود.
۶/٣ رکورد آن نیز ثبت نمیشود. عاملان اعدام میتوانند احتمال دهند که نقشی نداشتند.
این نوشته 👇به دیگر روشهایی که فردی عادی میتواند دست به جنایت بزند پرداخته. البته رابرت ساپولسکس نویسنده کتاب behave کلیت آزمایش زیمباردو، یا همان آزمایش معروف دانشگاه استنفرد، را زیر سوال برده
۴/۶ و غیر قابل استناد میداند. اما کتاب نیز معتقد است که بسیاری از شرایط محیطی میتواند منجر به بروز رفتارهای غیر منتظره از هر آدمی شود. از زیمباردو نقل کرده که: "هر عمل خوب و بدی که توسط آدمی انجام شده، من و شما هم، در صورت شرایط و نیروهای محیطی یکسان، امکان انجام آن را داریم".
۵/۶ و یا از قول Milgram که: "اگر سیستمی مشابه اردوگاههای مرگ نازی در یکی از شهرهای با جمعیت متوسط آمریکا دایر شود، افراد کافی را برای اداره این اردوگاه میتوان یافت". آزمایش Milgram هم آزمایش معروفی است در زمینه سنجش آستانه همکاری یک شخص در آزار دیگران.
۶/۶ و در نهایت این جمله از الکساندر سولژنیتسین نویسنده معروف روسی "مرز بین نیکی و شر از میان قلب آدمی میگذرد و کیست که بتواند بخشی از قلب خود را نابود کند و نادیده بگیرد".
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
١/٧ در کتاب The Hundred Year Marathon نویسنده چند مورد را به عنوان اشتباه بزرگ راهبردی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا نام میبرد: ١. ممکن نداستن دخالت چین در جنگ کره. ٢. غیرممکن دانستن حضور نظامی شوروی در کوبا به ویژه در سطح موشکهای دوربرد. ٣. شهادت رابرت بویی تحلیلگر
٢/٧ ارشد CIA در سال ١٩٧٩ در کنگره بر اینکه شاه حتما در قدرت میماند و خمینی هیچ شانسی ندارد. ۴. ارزیابی نیت چین در ابتدای گشایش روابط با این کشور که کتاب به تفصیل به آن پرداخته. تصور حاکم در واشنگتن این بود که مسیر چین به تدریج به سمت دموکراسی و لیبرالیسم است،
٣/٧ در نهایت چیزی شبیه به مدل آمریکایی. اما هشدارها و نشانههای مخالف نادیده گرفته میشد. به ویژه بعد از سرکوب دانشجویان در تیانآنمن و برکناری و حصر خانگی بسیاری از میانهروها در بالای هرم قدرت، واشنگتن و شخص بوش پدر آن را تنها یک انحراف کوچک و موقتی از مسیر اصلی میدانستند.
١/١۶ ساختارهای ذهنی و ایدئولوژی سیاسی
جهتگیری سیاسی افراد درون یک جبهه سیاسی تقریبا در بسیاری موارد سازگار است. محافظهکارها تقریبا عقاید مشابهی دارند لیبرالها نیز همینطور. نویسنده کتاب Behave معتقد است این جهتگیریها از عواملی ریشهای و عمیق ذهنی ناشی میشود
٢/١۶ که به تدریج جهانبینی شخص را شکل میدهد و افراد هر جبهه را با هم همگون میسازد. عواملی که در نگاه اول شاید ارتباط مستقیم کمی با سیاست داشته باشد. نگرش سیاسی تنها یک جنبه ساختار احساسی و عقلانی است.
٣/١۶ برای مثال تمایل یک کودک ۴ساله به بازی با اسباببازی جدید پیشبینی کننده پذیرا بودن او برای آشتی بین آمریکا و کوبا در بزرگسالی است. البته که مطابقت کامل از ایدیولوژی سیاسی یک قانون همیشگی نیست. مثلاً لیبرتارینها ترکیبی از محافظهکاری اقتصادی و لیبرالیسم اجتماعی هستند.
١/١۶ کتاب The hundred year marathon به موضوع بلندپروازی چین در تبدیل شدن به یک هژمونی و قدرت برتری جهانی میپردازد. صد سال به برنامه آنها در تحقق این هدف در صدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست در سال ١٩۴٩ اشاره دارد، ماراتن نیز نمادی است از حرکت آرام و مستمر.
٢/١۶ نویسنده خود از سال ١٩٧٣ در موقعیتهای مختلف دولتی به مطالعه کشور چین پرداخته و از نزدیک شاهد تحولات رفتار آمریکا با چین بوده. از دید او ارزیابی غلط از چین و برنامه نهایی آن، بزرگترین اشتباه دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در تاریخ است.
٣/١۶ کتاب با روایت از مراسم عجیب تقدیر از هنرمندان چینی و انفجار نمادین درخت کریسمس در واشنگتن آغاز میشود. سای، هنرمند چینی که جایزه را دریافت کرد یکی از هنرمندان بسیار محبوب به ویژه در میان ملیگرایان بود. این ملیگرایان و تندروهای چینی به عقاب معروفند.
۵/١ در مورد واکسن کرونا و تاثیر آن بر کنترل بیماری و انتخابات آمریکا چند نکته مهم را باید در نظر گرفت. نخست اینکه به نظر میرسد تا پایان سال میلادی و شاید حتی قبل انتخابات واکسن مراحل تایید نهایی را طی کند و تایید شود.
۵/٢ اما مساله مهم بعدی ساخت واکسن در مقیاس بالا، انتقال، نگهداری، و تزریق آن است، که هر مرحله پیچیدگی خاص خود را دارد. واکسن شرکتهای مدرنا و فایزر باید در شرایط محیطی کنترل شده به ویژه دمای به ترتیب ٢٠- و ٧٠- نگهداری شوند که کار را برای انتقال و نگهداری بسیار دشوار میکند.
۵/٣ واکسن باید دو بار و به فاصله ٣-۴ هفته تزریق شود که پیگیری افراد را دشوار و تعداد تزریقهای لازم را ٢برابر میکند. برای مثال در آمریکا براي اينکه ٧٠% جمعیت واکسن دریافت کنند، ۴٠٠میلیون تزریق لازم است. این واکسنها در آمریکا رایگان خواهد بود.
١/٣ اقلیتی به نام Cagots در فرانسه به دلایل نامعلومی از قرن ١١ام مورد ظلم و تحقیر جامعه فرانسه قرار گرفتند. ظاهر، زبان، طرز لباس پوشیدن، لهجه، و دین آنها با بقیه یکی بود اما حتی تا شروع قرن ٢٠ام بدون اینکه کسی بداند چرا، از جامعه طرد میشدند.
٢/٣ باید در بیرون شهر و روستا زندگی میکردند، اجازه فعالیتهای اجتماعی سیاسی را نداشتند، با غیر خودی نمیتوانستند ازدواج کنند، فروش مواد غذایی برای آنها ممنوع بود، مبادلات تجاری با آنها نیز محدود بود. از درب مخصوص باید وارد کلیسا میشدند و در محل مشخصی مینشستند.
٣/٣ حتی مورخین مدرک و نشانی از گناه اجداد کاگوتها پیدا نکردند. داستانهای محلی وجود داشت از آدمخوار بودنشان و یا اینکه اجدادشان جذام داشتند. تنها مشخصهشان همین در اقلیت قرار گرفتن بود. در نتیجه، توانایی و مهارتهای بیشتری پیدا کردند. تمایل آنها به مهاجرت به آمریکا نیز بیشتر بود
۴/١ یکی از چالشهای همیشگی آدمی یافتن آرامش و اطمینان خاطر است، امری که غیرممکن به نظر میرسد. شاید به این دلیل که مغز و ذهن آدمی برای بقا تکامل پیدا کرده، نه برای شادی و آرامش. احتمالا در سالهای بسیار دور در میان انسانهای اولیه، افراد شاد و خوشبین هم وجود داشتند،
۴/٢ اما نسل آنها چندان ادامه پیدا نکرد. در واقع لازمه حیات در بخش بزرگی از زندگی آدمی، در نظر گرفتن بدترین حالت و محافظهکاری بود. ذهن ما همیشه با تحلیل گذشته به پیشبینی آینده میپردازد. از همین رو، آدمی یک Negative bias درونی دارد.
۴/٣ بدیها، سختیها، و ناملایمات ماندگاری بیشتری در ذهن ما دارد. مخصوص انسان هم نیست. توانایی موش در به خاطر سپاری یک مارپیچ که به شوک الکتریکی منتهی شود، ٣برابر بیشتر از حالتی است که به غذا میرسد. بررسیها نشان داده در زندگی زناشویی، اثر روانی یک اتفاق