وطندوستى، فداكارى و شهادت #اميركبير در راه اعتلاى ايران و ايرانى، در خلق چهره اى ماندگار از وى در تاريخ معاصر ايران كمك كرد
با اينحال اين الگو بقدرى قدوسى و دست نيافتنى شد كه اميركبيرهاى بعدى نيز از ياد رفتند
اين رشتو داستان تقاضاى پناهندگى مرحوم اميركبير از دولت انگلستان است١/١٠
نخست لازم به يادآورى ست كه اميركبير مانند تمامى دولتمردان دربار عباس ميرزا، احساسات ضد روسى داشت و براى حفظ موازنه قدرت، نميگذاشت تا عرصه سياست ايران در انحصار روسها بماند
با اينحال هر دو دولت انگليس و روسيه عليرغم سختگيريهاى اميركبير، او را دولتمرد معقول و معتمدى مى دانستند٢/١٠
مطلب ديگر اينكه سفير وقت انگلستان در ايران، بر خلاف سياست دولت متبوع اش، روابط خوبى با امير نداشت و در نهايت هم احساسات شخصى اش را بر خلاف سياست دولت وقت، در حذف اميركبير به كار انداخت ٣/١٠
براى اطلاع بيشتر از جزييات وقايع مرتبط با عزل و قتل اميركبير، اين رشتو را مطالعه بفرماييد: ٤/١٠
اميركبير زمانى كه مرگ خود را قريب الوقوع يافت و تلاشهايش براى برگرداندن نظر شاه بى اثر ماند، نامه اى به سفير انگلستان نوشت و تقاضاى پناهندگى نمود
سفير وقت انگلستان، نامه را مسكوت گذاشت تا شايد مناسبات ديپلماتيك مانع از حذف اميركبير نگردد ٥/١٠
پس از قتل امير، سفير انگليس طى گزارشى به وزير خارجه، ضمن شرح قتل امير، به درخواست پناهندگى وى اشاره و آنرا بى اهميت ميشمرد و ترجمه نامه را هم پيوست كرده و نامه نيز در لندن آرشيو ميشود
اما خبر قتل امير در لندن، توفانى به راه مى اندازد و دولت انگلستان واكنشهاى تندى ابراز ميدارد٦/١٠
حدود ١٥٠ سال بعد، نخستين بار دكتر #عباس_امانت در جريان تحقيقات براى نگارش كتاب قبله عالم، متوجه اين نامه ميشود
وى معتقد است كه احتمالا #فريدون_آدميت هم در زمان نگارش كتاب #اميركبير_و_ايران اين نامه را ديده، ولى آنرا ناديده گرفته است ٧/١٠
سالها بعد در زمان ترجمه كتاب #قبله_عالم، #حسن_كامشاد متن انگليسى نامه را به فارسى باز-ترجمه كرده و سعى ميكند تا حد ممكن ترجمه را به ادبيات آن دوران نزديك كند
منبع شماره ١١١ در ص ٦١٨ اين كتاب، شرح جزييات سند است ٨/١٠
در اينجا متن نامه را كه ترجمه حسن كامشاد است، با شناختى كه از نثر اميركبير سراغ دارم، اندكى ويرايش و تايپ كرده ام تا دوستان عنايت بفرمايند
تاريخ نامه ٢٧ محرم ١٢٦٨ ه ق/ ٢٢ نوامبر ١٨٥١ م ست
٩/١٠
سخن آخر آنكه به باور من، حفظ جان، امرى عقلانى و نشانه تعقل است و درخواست پناهندگى اميركبير، به هيچ وجه از شرافت، رادمردى و وطندوستى اش كم نميكند
زمانيكه فردى با اين همه خطر، دست به خدماتى ماندگار ميزند، صد چندان بر عزت اش افزوده ميشود
يادش گرامى و راهش پر رهرو باد...
١٠/١٠
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در ١٠ آبانماه ١٣٠٢ ش، ارتش استراليا، براى حمايت از كشاورزان مناطق غربى اين كشور وارد نبردى شد كه در نهايت منجر به شكست ارتش استراليا گشت
اين نبرد كه بين گردان هفتم زرهى استراليا و شترمرغ هاى استراليايى (ايمو) اتفاق افتاد، به #نبرد_ايمو شهرت يافت
اين رشتو داستان اين نبرد است١/١٠
پس از پايان ج ج اول، دولت استراليا براى حمايت از سربازانى كه از جنگ بازگشته بودند، زمينهاى كشاورزى در اختيارشان قرار داد و متعهد شد تا محصولات كشاورزى را با بهايى بيشتر از ايشان بخرد
ولى، خشكسالى و افت قيمت غلّات و در نهايت حمله شترمرغها به مزارع، مشكلات فراوانى ايجاد كرد ٢/١٠
در شهريورماه ١٣٠٢ شترمرغهاى استراليايى يا ايمو، در دستجات بزرگ و به تعداد حدود ١٠ هزار عدد بسوى مزارع حركت كردند و براحتى فنسهاى مزارع را از بين بردند و به اين ترتيب خرگوشها نيز، امكان غارت محصولات كشاورزى را يافتند ٣/١٠
شايد شما هم داستان مشهور احتكار گندم توسط #احمدشاه، در اوج دوره #قحطى_بزرگ را شنيده باشيد
داستانى كه طبق معمول با بغض و نفرت فراوانى، نقل ميگردد
با اين وجود هيچ اثرى از اين اتفاق در يادداشتهاى مقامات ايرانى وجود ندارد
اين رشتو، شرحى ست براى يافتن منبع اين داستان:
مطبوعات آنلاين ايرانى اعم از #خبرآنلاين و #عصر_اسلام همگى بنا به روال سابق يك يا دو متن را از روى هم كپى كرده اند و با شور فراوانى نقل ميكنند
عمدتا اين داستان را از قول مرحوم مستوفى الممالك (نخست وزير وقت) و يا مرحوم ارباب كيخسرو شاهرخ (نماينده مجلس شوراى ملى) نقل ميكنند
منبع اصلى اكثر مطبوعات مجازى، كتاب سيماى احمدشاه قاجار، اثر زنده ياد دكتر محمدجواد شيخ الاسلامى ست
كتابى خواندنى ست، ولى برخى از تحليلهاى آن، ترديد جدى در بيطرفى آن ايجاد ميكند
مثلا علاقه احمدميرزاى خردسال به بازى با يك سكه نقره روسى، را نشانى از پولدوستى او در آينده دانسته اند
قطعه اى از ترانه #روحوضى#حاجیفیروز كه هر سال ميشنويم و همچون هزاران سال پيش به استقبال #نوروز و بهار ميرويم
در اين رشتو به اين پرسش پاسخ خواهم داد كه آيا حاجى فيروز، ميراث برده دارى عهد #قاجار است؟
اگر نيست، پس از كجا آمده است؟
١/٢٤
در سالهاى اخير پژوهشهاى دكتر پدرام خسرونژاد، درباره برده دارى در عهد قاجار، اطلاعات ارزشمندى درباره بخش مهمى از جامعه و تاريخ ايران در اختيار مخاطبان قرار داده است
او در آثارش سعى ميكند تا از خلال عكسها و اسناد تاريخى، مخاطب را با احوال بخشى از جامعه ايرانى آشنا سازد ٢/٢٤
در عهد قاجار، بردگان سياه و سفيد در خانه اشراف و درباريان خدمت ميكردند
بردگان سياهپوست عمدتا از بازار برده فروشان مكه كه به همت خلافت #عثمانى رونق يافته بود، به ايران راه ميافتند و بردگان سفيدپوست توسط ايلات قفقاز، تركمنستان و مكران، به اسارت درآمده و در ايران فروخته ميشدند ٣/٢٤
در سحرگاه ١١ اسفند ١١٥٧ ه ش، #كريمخان زند ديگر از خواب برنخاست و همانطور كه اطبا به او هشدار داده بودند، شرابخوارى مفرط و همخوابگى هاى متعدد در كنار عفونت #سل كار دستش داد و ريق رحمت را سركشيد
به محض اعلان خبر فوت وكيل، خاندان زند دو دسته شدند و براى كسب قدرت به جان هم افتادند و سرانجام با قتل يكى از مدعيان، #زكى_خان زند به قدرت رسيد و دستور داد تا جنازه كريم خان را پس از ٣ روز غسل داده و طبق وصيتش در عمارت كلاه فرنگى #ارگ_كريمخانى در #شيراز (موزه پارس فعلى) دفن كنند/٢
١٣ سال بعد در سال ١١٧٠ ه ش، پس از انقراض سلسله #زنديه، رحمان خان يوزباشى، به فرمان آقامحمدخان، محل دفن كريم خان را نبش قبر كرد و استخوانهايش را به #كاخ_گلستان فرستاد تا در عمارت #نگارخانه كه محل رفت و آمد بود دفن كنند
عمارت نگارخانه در جنب #خلوت_كريمخانى قرار دارد /٣
در سال ١٧٦٦ م يك بانكدار انگليسى به نام #فرانسيس_گردنر Gardener با اجازه #كاترين_كبير يك كارخانه چينى سازى در روستاى وِربيلكى در استان #مسكو تاسيس كرد و در مدت كوتاهى به دليل كيفيت بالا و طراحى هاى چشمگير، توليداتش در نزد ملكه و اشراف روسيه محبوبيت فراوان يافت
٢/١٠
نماد كارخانه گردنر تلفيقى از نماد سلطنتى روسيه(عقاب دو سر) و يكى از نمادهاى ملى انگلستان يعنى #سنت_جورج در حال كشتن اژدها بود و سپس به جهت استقبال فارسى زبانان در ايران، خانات خيوه و بخارا، املاى فارسى #گردنر نيز به آن اضافه گرديد
٣/١٠