یکی دیگر از راههایی که ایران تحقیقات گستردهای برای غنی سازی اورانیوم زیر نظر دکتر صباغ زاده و دیگران انجام داده، استفاده از لیزرها بوده است. این تحقیقات بخصوص در سایت لشکرآباد در اوایل سال ۲۰۰۰ میلادی با خرید لیزرها و اجزای گوناگون مورد نیاز از چین، روسیه و دیگر
کشورهای اروپایی در قالب قراردادهای امضا شده و در عملیاتهای مخفیانه آغاز شده و در طی این سالها آزمایشات و تحقیقات متعددی در خصوص غنی سازی لیزری انجام گرفته تا جایی که به تولید اورانیوم غنی شده در غنای پایین و در مقیاس چند گرم هم سرانجامیده است که آژانس هم پس از کشف
پارتیکلهای اورانیوم غنی شده در این سایت غنی سازی موفق لیزری ایران را تائید کرده است. این روند در طی این سال ها تا دست کم ۲۰۱۴ در تعامل با آژانس اتمی کش و قوسهای فراوانی داشته است (ایران حاضر نبوده اطلاعات زیادی در اختیات آژانس قرار بدهد)، ولی ایران همچنان تا
به امروز به پیشرفت این پروژه غنی سازی لیزری علارغم سنگ اندازیهای مکرر آژانس ادامه داده و حتی موفق به ساخت لیزرهای جدید پیشرفته ای از نوع جامد در مراکز تحقیقاتی مرتبط دیگر هم شده است، اما هنوز (طبق اطلاعاتی که موجود هست) اقدام به تولید اورانیوم غنی شده در مقیاس صنعتی به
صورت رسمی نکرده است. خاصیت خوب غنی سازی لیزری در این است که به گونه موثر تری میتوان فعالیتهای هستهای مرتبط با غنی سازی را پنهان کرد، اگر چنانچه تصمیم بر تولید اورانیوم با غنای ۹۰ درصد برای ساخت بمب گرفته شود هر چند که این روش در نوع خود بسیار هم
پیچیده است و الزاما گزینه اول ایران نخواهد بود!
برای تولید اورانیوم غنی شده توسط لیزر ۳ روش در کل وجود دارد که عبارتند از : تفکیک ایزوتوپی اتمها توسط لیزر یا (AVLIS)، تفکیک ایزوتوپی ملکولها توسط لیزر یا (MLIS)، تفکیک ایزوتوپها توسط برانگیختگیه لیزری یا (SILEX).
از این سه روش، پیشرفته ترین و موثرترینشان برای تولید اورانیوم غنی شده در مقیاس صنعتی، مورد آخر یعنی SILEX است که اطلاعات این تکنولوژی تا حد زیادی توسط امریکایی ها طبقه بندی شده و محدود به نظارتهای صادراتی میباشد! ایران برای تحقیقات و آزمایشات خود از روش اول بهره برده،
اما در کل به غیر از یک سری جزئیات خاص (که تعیین کننده هستند)، هر سه روش بر پایه یک اصل فیزیکی میچرخند و آن هم برنگیختگی سطح انرژی اتمها یا مولکول هاست، به خصوص در روش اول ALVIS که ایران استفاده کرده است.
در این روش از آنجایی که اورانیوم ۲۳۸ و ۲۳۵ جرم متفاوتی دارند، الکترون ها هم سطح انرژی متفاوتی دارند، هر چند که این تفاوت بسیار اندک است. این سطوح را میتوان بر اساس فیزیک کوانتوم حساب کرد. بنابراین، لیزر، سطح انرژی الکترون های اورانیوم ۲۳۵ را در گاز UF۶ را (با تنظیم دقیق فرکانسش)
بر میانگیزد و این بر انگیختگی باعث میشود که الکترون از ابر الکترونی پیرامون هسته اورانیوم ۲۳۵ جدا و به بیرون پرتاب شود، به عبارت دیگر اورانیوم ۲۳۵ یونیزه و حامل بار مثبت میشود، برخلاف اورانیوم ۲۳۸ که از آنجایی که بر انگیخته نشده، همچنان در گاز UF6 خنثی باقی میماند.
حال اگر یک میدان الکتریکی بر فراز این گاز برنگیخته شده قرار بدهیم، یونیهای اورانیوم ۲۳۵ به خاطره بار مثبتی که دارند به سمت این میدان جذب شده و بدین گونه از اورانیوم ۲۳۸ تفکیک میشوند. در واقع این عملیات را میتوان بر روی هر ایزوتوپی انجام داد، و صرفا مخصوص اورانیوم نمیباشد!
این پروسه تفکیک را میتوانید در تصویر زیر ببینید.
تفاوت ناچیز در سطح انرژی در اورانیوم ۲۳۵ و ۲۳۸ در مقیاس ده به توان منفیه ۵ الکترون ولت، ما را نیازمند و ملزم به استفاده از لیزرهای بسیار دقیق میکند که خوشبختانه ایران در سالهای اخیر به آن دست پیدا کرده است. استفاده از تکنولوژی ALVIS مزیتهای فراوانی دارد مثل،
قدرت تفکیک بیشتر، دورریخت کمتر مواد رادیوکتیکی و مصرف انرژی کمتر برای پروسه تفکیک نسبت به سانتریفیوژ ها. روشهای دوم و بخصوص سوم قابلیت غنی سازی را باز بهبود می بخشد، به طوری که از ترس پخش این تکنولوژی، محدودیتهای جدی بر آن گذارده شده است!
در واقع ایران با غنی سازی لیزری یک گزینه دیگری به غیر از سانتریفوژها (که روش نسل دومی برای غنی سازی نسبت به لیزرها که روش نسل سومی هستند) در دست دارد که باز می تواند به غرب اعمال فشار کند. لازم به ذکر است
ساخت لیزرهای پیشرفته موارد استفاده متعدد دیگری به غیر از غنی سازی، مثلّا در پزشکی، نانو تکنولوژی و صنعت دفاعی هم دارد که این پروژه را به صورت خاصی برای ایران حیاتی میکند!
علاقمندان به فیزیک، مسائل نظامی و دفاعی میتواند به ما در چت کانال تلگرامی بپیوندند.
دوستان می پرسند که برنامه تسلیحات شیمیایی ایران در چه سطحی است، در این مورد باید گفت اطلاعات چندان زیادی و پیش از هر چیز موثقی در دسترس نیست، اما آنچه که گفته میشود این است که در نیمه اول سال 2000 میلادی، طبق گفته های مدیر و معاون مدیر مرکز منع گسترش سلاح های شیمیایی CIA،
تخمین زده می شود که ایران چندین هزار تن از ایجنت های (Agent) مختلف شیمیایی داشته باشد. این ایجنت ها شامل خردل، گوگرد، فسژن، سیانید و ایجنت های اعصاب هستند. در گزارش سال 2000 گفته میشود ایران "احتمالاً" ایجنت های اعصاب داشته باشد.
بین اوایل دهه 1990 و اوایل دهه 2000، به نظر می رسد که ایران به دلیل عدم توانایی در پاسخگویی به حملات شیمیایی عراق و کشف تلاش های قابل توجه عراق در پیشرفت برنامه شیمیایی اش، اولویت بالایی را برای برنامه شیمیایی خود برای مثال به منظور تولید ایجنت اعصاب VX قرار داده است.
طبق اطلاعات از طبقه بندی خارج شده ارتش فرانسه، محققان در سایت disclose بر اساس حسابهایی که انجام دادند، توانستند دریابند که رژیم فرانسه تاثیرات کامل انجام آزمایشهای هستهای خود در اقیانوس آرام در جزایر پلی نزی برای دهها سال مخفی نگاه داشته است. در ۱۹۳ آزمایش بمبهای
گرما هستهای (هیدروژنی) که بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۹۶ میلادی صورت گرفته اند تقریبا تمام مردمان بومی این منطقه بالغ بر ۱۱۰،۰۰۰ نفر تحت تشعشعات هستهای قرار گرفته اند! یک بار دیگر تکرار میکنم، ۱۹۳ آزمایش هستهای روی مردم بد بخت و بسیار خون گرم این منطقه! کشف این مناطق
بکر و زیبا هم خودش دستان جالبی دارد که توسط فرانسوی ها به صورت کاملا اتفاقی کشف شد و بعدا بارها مورد تجاوز مدعیان حقوق بشر قرار گرفت. اکنون این قورباغه خورهای پرو با همچین سابقه ضد بشری برای ایران تعیین تکلیف میکنند!
یکی از اجزای جالب موشکهای بالستیک و دیگر موشک ها، بالکهای مشبک هستند که به عنوان مثال شما می توانید این بالکها را در عکس زیر در موشک بالستیک تچکا ببینید که توسط آن دو شب پیش در سوریه حمله فوق سنگین و درد آوری از طرف نیروهای روسی و سوری به دزدان نفت
سوریه در شمال این کشور انجام شد که طی آن دست کم ۲۰۰ تانکر سوخت منهدم و تعدادی کشته شدند. در عکس زیر، سمت چپ بالکهای مشبک و در سمت راست بالکهای معمولی را میبینید.
بر خلاف بالکهای معمولی که به موازات جریان هوا قرار گرفته اند، بالکهای مشبکی یا شبکه ای، عمود بر جریان هوا هستند و بدین ترتیب به هوا این امکان را میدهند که از سلولهای شبکه عبور کنند. این مشبکها دارای ساختاری قوی هستند که اجازه می دهند دیواره درونی نازک باشند
یکی از اجزای اصلی بمب هستهای که به نظر میرسد ایران هم در اوایل سال ۲۰۰۰ تا اواخر سال ۲۰۰۳ میلادی در سایت نظامی پارچین روش کار کرده، منبع نوترونی است که آغاز گر زنجیره هستهای در بمب هستهای است. این منبع نوترونی که می تواند دوترید اورانیوم (UD3) باشد، تشکیل شده
از اورانیوم و دوترون است که در اینجا اورانیوم نقش حامل دوترون ها را بازی میکند. از آنجایی که دوترید اورانیوم از عمر طولانی برخوردار است تا تجزیه بشود، یک گزینه مناسبی نسبت به سایر منابع برای تولید نوترونها در بمب می باشد.
همان طور که در تصویر زیر میبینید، در طراحی اعدایی از بمب هستهای ایران که مطرح است، این منبع نوترونی در مرکز بمب هستای قرار گرفته و با اورنیوم ۹۰ در صد غنی شده پوشیده شده است.
مک کنزی در برنامه ۶۰ دقیقه کانال CBS آمریکا رسما اعلام کرد که لحظه رسیدن سردار به فرودگاه بغداد را به صورت زنده با پهپاد دنبال میکرده و دیده که سردار سلیمانی از هواپیما پیاده شده، و شخصا به مرکز کنترل پهپاد دستور حمله را داده است! مک کنزی:
<<TAKE YOUR SHOT, WHEN YOU GOT HIM >>
این فرمانده تروریست آمریکایی، همچنین ادعا میکند که اگر آمریکایی کشته میشد، ما برای انتقام نقشه داشتیم.
همچنین میگوید که آمریکاییها صبر کردند تا ایرانیها آخرین عکسهای هوایی پایگاه را دانلود کنند (برای اینکه فکر کنند که باند پایگاه پر از هواپیما است که مثلّا ایرانیها فکر کنند دارند هواپیماهای آمریکایی را نابود میکنند و پرسنل آمریکایی را میکشند ) بعد دستور تخلیه داده!