برخی در دفاع از #نرگس_محمدی و #نسرین_ستوده به ذکر فضایل و تمجید از شخصیت آنها مشغولند. اشتباه گرفتهاند!مشکل ما با ایشان شخصی نیست، ایراد به روش آنهاست.
جنبش نوپای براندازی آنجایی شروع شد، که متقاعد شدیم نسخهی قدرتمند کردن جامعهی مدنی برای عقب زدن حکومت نه عملی است و نه مطلوب.
ما یاد گرفتیم به محض آنکه حلقههای فعالیت مدنی قوی و موثر بشوند، با قوای قهریه منحل میشوند، و پس اگر هستند، یعنی چالشی به حساب نمیآیند. دیدیم که طبقهی متوسط -به عنوان حامل اصلی حرکت- به عمد به جرگهی فقرا رانده شد و لاغر شد. ایدهای که محمل اجرا ندارد، چطور قرار است محقق شود؟
سالیان گذشته آموختیم کسانی که با ژست برتری اخلاقی (moral superiority) به خیال خودشان به ما درس مبارزهی خشونت پرهیز میدادند، چطور در پیچهای تاریخی جا زدند و خودشان به ابزار برچسبزنی و سرکوب بدل شدند. دیدیم که نهایتاً از نظر آنها «ما از آخوندا بدتریم»، غیر عادی و تخریبگریم.
ما دیدهایم که حضور زیادی پررنگِ این فعالان مدنی و ولع سیریناپذیر رسانهها به انعکاس هرچه پیرامون آنهاست، چطور میتواند زندانیان غیرخودی را خاموش کند و مقدمات قتل آنها را فراهم کند. #نوید_افکاری را وقتی کشتند که تریبونها توسط نایاکی و شاخههای حقوقبشری اروپا در تسخیر ستوده بود.
همین آموختههاست که ما را شیرفهم کرده مبارزهی ما و این فعالان مدنی نه تنها از یک جنس نیست، که گاه در تقابل با هم قرار میگیرد و این برای ما که روی زانوهای لرزان خود ایستادهایم و هیچ حامی قدرتمند در حاکمیت، رسانه و جهان نداریم، میتواند بهای سنگینی داشته باشد.
همین غریزهی ارگانیک یک جنبش برای بقاست که باعث میشود بخواهد خودش را پالایش کند و کسانی را که از دایرهی اصولش بیرون میافتند، کنار بگذارد.
شک ندارم که در موعد پیروزی، مادران داغدار خودشان رأی به عفو عمومی خواهند داد، اما تا آن زمان، عطش پیروزی به رانهی خشم هم نیاز دارد.
پ.ن: همانطور که دیدید میشود این فعالان مدنی را بدون ارجاع به خط و ربط سیاسی آنها و دوری و نزدیکی به کانونهای قدرت هم نقد کرد. لذا خواهشمندم کسانی که ما را به توهم توطئه متهم میکنند، با این استدلال آشنا کنید.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ظرف مدت گذشته بیش از سی ساعت جلسات سنا با شهود و وکلای ترامپ رو گوش کردم و کنفرانسهای خبری رو هم ایضاً.
متخصص مسائل حقوقی و انتخاباتس آمریکا نیستم اما به عنوان یه فرد عادی سعی کردم به نظری قابل دفاع در مورد انتخابات برسم. در این رشته سعی میکنم به طور خلاصه با شما هم مطرحش کنم:
۱- شواهد آماری زیادی از ناترازی انتخابات وجود داشت و متخصصان آمار و آنالیز داده زودتر از همه ادعا کردن یه چیزی توی این انتخابات درست نیست. مثلاً ۱۸ تا از ۱۹ کانتی معروف به پیشگو رو، که ترکیب جمعیتی منطبق بر کلیت آمریکا دارن، ترامپ برد، و بعد باخت. پیکهای شدید رو هم که یادمونه.
۲- از حدود یک هفته پیش سناتورهای جمهوریخواه مجاب شدن ادعاها جدیه و اگر بهش جواب ندن ممکنه آرای خودشون ریزش کنه. در نتیجه جلسات هیرینگ تشکیل دادن و از وکلا و شهود در ایالات مختلف دعوت کردن شرکت کنن. کارکرد این جلسات چیه؟ اگر لیجسلتورها مجاب بشن حرف شهود جدیه، ممکنه کلا کار به/
شما نمیدونید ولی ماها که ایران نیستیم و میخوایم سالم بمونیمم بدبختیای خودمونو داریم.
یه انجمن ایرانی توی شهرمون داریم، همگی مالهکش و پدرسگ. یکی دیگه هم داریم، پنجاهوهفتی و پیرسگ. هربارم اومدیم ترکیب رو تغییر بدیم، گفتن نه ما نمیخوایم برامون دردسر درست شه.
حالا اینا که گفتم غیر از مسجدیا و انجمن اسلامیه و اونایی که شلهزرد نذری میدن.
از آبان گذشته به این طرف بدون اغراق ۸۰% رفیقامو از دست دادم. مهمونی نیست که با ملت به تنش و دعوا نیفتیم. از رفقای آلمانی هم بدم اومده چون کلا به درد ما اهمیتی نمیدن. خلاصه رفتیم تو انزوای مطلق.
به خاطر شرکت توی تجمعها و امضا جمع کردن و کارای این شکلی دیگه نمیتونم ایران برم. مادرمم به خاطر کرونا نذاشتن بیاد و سه ساله که ندیدمش. الآنم پاییز و قرنطینه و خون این بچههایی که یک ساله ریخته رو زمین و ما گهم نتونستیم بخوریم.
دروغ چرا؟ کامل ترکیدم.
این واقعیت که برآیند نظرات، اغلب نسبت به نظر نخبگان بیشتر به حقیقت نزدیک است، در آرای متفکران سیاسی هم بیان شده است.
از جمله در نظریهی جان رالز درباره فضای باز برای برهمکنش همه نوع عقیده (Equilibrium).
رالز به نقطهی صفر اخلاقی قائل نیست. یعنی لازم نیست در فضای گفتگو،/
نظرات زنستیزانه، نژادپرستانه یا حتی مجرمانه سانسور شود، بلکه کافی است تضارب آرا به بینهایت میل کند. در این فرآیند سخنان لغو و بیهوده خود به خود بیاعتبار میشوند و با بیاعتنایی عمومی به حاشیه میروند.
فقط در این شرایط است که برابریِ واقعی به دست میآید.
این برابری خصوصاً در مورد فرودستان ضروری است که به خاطر آموزش کمتر،توان بیان نظرات خود به صورتی که politically correct باشد را ندارند.قرار نیست کسی که نمیداند «خالهزنک» سکسیستی است،از بیان عقیدهاش در مورد فلان سیاستمدار محروم شود. کسی که با زبان خیابان حرف میزد،نباید حذف شود./