چرا لابی ج.ا. به #كلاب_هاوس علاقهمند است؟
١- این اپلیكیشن مبتنی بر متن و نوشتار نیست. میزان تاثیرگذاری روابط نوشتاری بیش از ارتباط شفاهی یا تصویری نیازمند استدلال و قدرت اقناع است. راستی آزمایی متن، ارزیابی آن، امكان انتقال و فهم مسائل و پدیدههای پیچیده و بغرنج دنیای مدرن، 👇
امكان بیشتر مواجه انتقادی با متن و تجلی فردیت و درك شخصی خواننده از نوشتار در رسانههای اجتماعی از جمله دلایلی هستند كه به تقابل با نظامهای استبدادی و وابستگان به آنها بیشتر دامن میزند. در كلاب هاوس شما میتوانید حرافی كنید و از سیاست، حقوق بشر و 👇
مناسبات درهم تنیدهی اجتماعی و اقتصادی ساعت ها حرف بزنید، بدون اینكه امكان قابل توجهی برای به چالش كشیده شدن به دیگران داده شود.
٢- در كلاب هاوس امكان گفتگو و ایجاد روابط دو سویهی غیرسلسهمراتبی ممكن نیست. شما میتوانید به دیگران گوش دهید و تنها در صورت داشتن مجوز حرف بزنید.👇
این ایراد آنجا بیشتر مشكل ساز میشود كه روابط محفلی به سرعت به منطق اصلی كاربران تبدیل شود. امری كه از همان آغاز روزنامهنگاران و وابستگان غیردولتی جمهوری اسلامی در غرب به آن دامن زدند.
٣- كلاب هاوس دشمن حافظه عمومی است. شما در آنجا دیگر نمی توانید مخاطب را به گذشته ارجاع دهید👇
و مسئولیت پذیری راوی و سخنران را به او گوشزد كنید. چیزی كه لابی جمهوری اسلامی به شدت از آن استقبال میكند.
٤- این اپلیكیشن بر خلاف توییتر و فیسبوك، نگاه از بالا به پایین به مخاطب دارد. یعنی اظهارنظر مخاطب و حضور غیرمنفعلانهی او مستلزم ارادهی دیگری است. 👇
وضعیتی كه در تقابل اشكار با منطق رسانههای جدید و شبكههای اجتماعی قرار دارد. در تقابلی شدید با آنچه «قیام مخاطبان» مینامند.
٥- فردیت در كلاب هاوس بی معنی است. شما یا به مدد «سرمایهی اجتماعی و فرهنگی» و امتیازات مبهمی كه دارید و یا به دلیل تعلق به محافلی از این دست، 👇
میتوانید متكلم و در كانون «گفتگوها» باشید، یا باید به انبوهی از مخاطبانی بپیوندید كه قرار است به اعدادی برای افزایش مخاطبان گروه اول تبدیل شوند. منتقدان، نویسندگان منزوی و مخاطبان پیگیر اوضاع اجتماعی و سیاسی باید «دستشان را بالا بگیرند» تا دیگران به آنها اجازه حرف زدن بدهند. 👇
٦- كسی كه از جمهوری اسلامی دفاع میكند، دشمن گفتگو و رو در رو شدن با مردم است. آنها از شر مطلقی دفاع میكنند كه قابل دفاع نیست، پس اگر قافیه را در توییتر باختهاند، از اپلیكیشنی كه میتوان در آن به راحتی صدای مردم را خفه كرد استقبال خواهند كرد.👇
٧-كلاب هاوس به مسئولان ج.ا. این امكان را میدهد كه از یك طرف بدون مواجه با منتقدان جدی با «مخاطبان خاص» خود گتفگو كنند و از طرف دیگر ژست تعامل و حضور در میان «مردم» را بگیرند. وضعیتی كه بدون شك برای پروپاگاندا در غرب و تحریف واقعیت سركوب در ایران از آن نهایت استفاده را خواهند كرد
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
روشهای كشف ابعاد یك فاجعه در یك جامعه تمامیت خواه با جوامع آزاد تفاوتهای بنیادین دارد. یك نهاد حقوق بشری مقیم غرب كه كمترین امكان برای دسترسی به خانوادهی كشتهشدگان را دارد،در جایگاهی نیست كه بتواند تلاش سازمان یافته یك نظام تمامیت خواه برای پنهان كردن حقیقیت را ناچیز بشمارد \١
در شرایطی كه ارعاب خانواده كشتهشدگان، تحریف نظام مند واقعیت و منكوب كردن معترضان، امكان بررسی این كشتار را به طور كلی غیرممكن كرده، ارائه چنین «استدلالهایی» صرفا سروكله زدن با دنیای آماری یك حكومت تمامیت خواه است. اینكه شما و همكارانتان به صورت شبانهروزی بر روی این گزارشها \٢
كار كردهاید، گواهی بر سندیت و اعتبار آنها نیست. چون جامعه هدف شما، یك جامعه تحت انقیاد حكومتی توتالیتری است.
رسانه، افكار عمومی، گردش اطلاعات و دسترسی به آن، كشتار، ناپدیدكردن، روند دفن و صدور مجوز برای آن، سوگواری، گفتگو، همه و همه تحت كنترل و اراده همان نظامی است كه \٣
رشته توییتی به مناسبت ٧٥مین سالگرد تاسیس جمهوری كردستان:
١-در دهه ٣٠ و ٤٠ میلادی، نسلی از روشنفكران جوان كرد با خواستگاهی شهری با ناسیونالیسم كرد پیوند خوردند كه تجلی عملكرد آنها در جمعیت احیای کرد (كۆمهڵهی ژیانهوهی كورد) به یك نقطه عطف تاریخی در مبارزات كردستان تبدیل شد.
٢- می توان گفت بخش قابل توجهی از منطق و شكل سیاست ورزی حاكم بر جمهوری كردستان (۲ بهمن ۱۳۲۴ تا ۲۴ آذر ۱۳۲۵ ) به بنیان های فكری و سیاسی این جریان بازمی گردد. جمهوری كردستان كه از سوی طیف قابل توجهی از طبقه متوسط و طبقه فرودست شهری حمایت می شد دارای یك مشخصهی قابل توجه در خصوص
٣-مشاركت مردم در امر سیاست بود كه میتوان از آن به عنوان «حوزه عمومی» نام برد.جمهوری كردستان كه بیش از هرچیز به مثابه یك خودمدیریتی شهری تجلی پیدا كرده بود، توانست همزمان حوزه سیاسی خود را به مناطق روستایی گسترش دهد و تعلقات ملی را تا حدودی در میان قشر سنتی جامعه به وجود بیاورد
«جلادی» پورها فكر می كردند با حذف جریانهای سیاسی، اعدام های فلهایی، ترورهای برون مرزی و اعمال خشونت گسترده از یك طرف؛ و اشغال دانشگاهها و نهادهای «تحقیقاتی» و رسانهها از طرف دیگر، می توانند اراده و روایت خود را بر زیست سیاسی كردستان تحمیل كنند.
محاسبات آنها اینگونه بود:👇
حذف می كنیم؛ حافظه عمومی را مهار و آنرا به حاشیه می رانیم؛ امكان ثبت و تفسیر رخدادها و سركوب بعد از انقلاب را از كردها سلب میكنیم؛ روایت خودمان را با توسل به نهادهایی كه در اختیار داریم به عنوان تنها روایت معتبر معرفی میكنیم؛
تا در نهایت گفتمان اصلاح طلبی به بدیل گفتمانهای 👇
رادیكال رهایی بخش تبدیل در كردستان تبدیل شود.
اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاد چه بود؟
حافظه عمومی، جنبهایی ادبی، هنری و فرهنگی به خود گرفت و مهار آن غیرممكن شود.
جریانهای سیاسی بنا به مشروعیت خود تعلق عمیقی نسبت به باور به تحولات بنیادین در میان نسل جوان به وجود آوردند. 👇
چكیدهایی از آنچه بیبیسی فارسی در ١١ سال گذشته انجام داده:
- شیطان سازی از جریانهای سیاسی خواستار گذار از جمهوری اسلامی
- تقبیح مفهوم انقلاب و ضرورت متوسل شدن به مقاومت
- تقلیل سیاست و مبارزه به «صندوق رای»
- قبح زدایی از جنایت، كشتار و سركوب توسط جمهوری اسلامی ١
- عادی انگاری ابربحرانهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی
- نسبت دادن منشا این ابر بحرانها به تحریم های اقتصادی آمریكا
- خلاصه كردن سیاست خارجی ایران در «برجام»
- تحمیل گفتمان امنیتی اصلاح طلبان به جامعه
- حذف هدفمند رویكردها، چهرهها و جریانهای غیر اصلاح طلب ٢
- از بین بردن حساسیت های عمومی نسبت به انتخاب چهرههای امنیتی و مسئول در كشتار مخالفان
- ایجاد هراس نسبت به مواضع مخالفان جمهوری اسلامی و ترس از آیندهی بدون رژیم
- سلب مسئولیت از سیاست های پرخاشگرانه، جنگ طلبانه و مخرب جمهوری اسلامی در منطقه ٣