چند کلمه درباره‌ی آب از یک غیرفعال غیر متخصص
۱.
وقتی از آب حرف می‌زنیم، از کالای تولیدی حرف نمی‌زنیم. ادبیات آن حوزه را در مورد آب به کار نبرید. ما نمی‌توانیم تولید آب را بالا ببریم. اول انقلاب گمان کردند با حفر چاه عمیق دارند تولید آب را بالا می‌برند و پدر منابع آبی را درآوردند.
۲.
ما نمی‌توانیم آب را قیمت بگذاریم. قیمت آب مثل قیمت شکلات نیست. «پولش را داده‌ام» حرف مفت است. آب محدود است و پول بهانه است، نه قیمت.
آنچه در آب مهم‌تر از میزان آب مصرفی است، چرخه‌ی آب است. آب قابل توجهی عملا از کره‌ی زمین خارج نمی‌شود و در این کره پدید نمی‌آید.
۳.
آنچه مهم است این است که حین مصرف چه نوع سرنوشتی برای حضور آب در چرخه رقم می‌زنیم. اگر آب با مدفوع انسان یا مواد شیمیایی یا هر دو آلوده شود، این آب نیاز به زمان زیادی برای بازگشت به چرخه دارد و گاه حجم بالایی از ذخیره‌های آبی را آلوده می‌کند.
بله. خبر دارم هر روز چه می‌کنید.
۴.
آب کالا نیست که هیچ، عملا قابل حمل هم نیست. تصور این که آب را اینجا صرفه‌جویی کنیم بعد ببریم آنجا از ایده‌های درخشانی است که در مغز نابغه‌هایی مثل قذافی به هم می‌رسد. پس صرفه‌جویی به چه درد می‌خورد؟ به درد بلندمدت و بزرگ‌سنجه. در بلندمدت ذخیره‌های آبی غنی به هم پیوند می‌خورند.
۵.
برنامه‌ریزی آب شدنی است، اما تک‌پارامتری نیست. شما نمی‌توانید بخشنامه کنید آن‌ها که پارسال پیاز کاشتند امسال آن آب را صرف کاشت توت‌فرنگی کنند. چرا؟ آفرین. اقلیم دو محصول زراعی معمولا با هم تفاوت دارد و گاه این تفاوت جدی است.
۶.
عکس گذاشتن از کشت یک محصول و فریاد زدن کار احمق‌ها و شیادها است.
تمام آب هم صرف مصرف کشاورزی نمی‌شود. پرورش آبزیان هم آب می‌خواهد ولی آب مناسب برای پرورش میگو الزاما برای کشت و کار مناسب نیست.
صنعت هم آب می‌خواهد. آب صنعت در ورود بسیار پاکیزه و در خروج بسیار آلوده است.
۷.
از این نظر صنعت شبیه انسان است. ما آب را تصفیه‌شده می‌خواهیم اما در آن مدفوع و انواع مواد شیمیایی مثل شوینده‌ها می‌ریزیم.
فرقش چی است؟ راستش ما از صنعت هم بدرفتارتر ایم. صنعت آب تصفیه‌شده نیاز ندارد. در کار صنعت مصرف بر اساس لذت معنی ندارد. در کار صنعت اقتصاد مهم است.
۸.
صنعت زیر دوش ریلکس نمی‌کند، استخر نمی‌رود، مدام بر اساس وسواس یا عادت دستش و لباسش را نمی‌شوید، آلودگی میکروبی به آب اضافه نمی‌کند، شیر آب را پای گل و درخت و مسواک زدن و ظرف شستن باز نمی‌گذارد، چون ابعادش بزرگ است و این‌ها روی اقتصادش اثر می‌گذارد.
۹.
این را هم یادتان باشد، اگر خیلی باهوش هستید و گمان می‌کنید با «یک ذره» (یا شیک‌تر، مثلا سیزده صدم درصد) صرفه‌جویی در آب کشاورزی می‌توان مصرف آب شهری را بی دغدغه کرد، چند نکته را متوجه نشده‌اید:
- انتقال‌ناپذیری آب
- کالا نبودن آب
- شدت آلودگی انسانی در برابر آلودگی صفر کشاورزی
۱۰.
- تولید کشاورزی به ادامه‌ی حیات شما کمک می‌کند، مصرف بی دغدغه‌ی از ۶ شهری نه
و از همه مهم‌تر:
- ظرفیت بسیار بزرگ اما محدود تصفیه‌خانه‌های آب شهری
آخر کار، همچنان به جای نسخه پیچیدن برای کشاورزی، خودمان پارو بزنیم و آب کم‌تری مصرف کنیم.
#کم‌آبی #خشک‌سالی
۱۱.
پ‌ن: یادم آمد و دیدم حیف است چند چیز دیگر را نگویم.
- در مورد محصول کشاورزی، خیس بودن خود محصول نشان آب‌بری زیاد نیست، گاه حتی برعکس است. هندوانه و خربزه و طالبی پوستی دارند که جلوی تبخیر را می‌گیرد. برنج و گندم نه.
- آب کشاورزی از دو راه فرو رفتن در زمین و تبخیر مصرف می‌شود.
۱۲.
- آب فرو رفته در زمین در بسیاری از موارد عملا همان‌جا پای محصول سال بعد است.
- این چرندیات صدور آب پنهان را فراموش کنید. شما وقتی چرم، گوشت، هندوانه یا گندم صادر می‌کنید همان را صادر می‌کنید، آب همین‌جا هست. اگر حین تولید محصول صادراتی آلوده‌اش کرده‌اید ربطی به صادرات ندارد.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with کافِ عین ⁦🇮🇷⁩

کافِ عین ⁦🇮🇷⁩ Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @AqZabun

3 May
کمی درباره‌ی شاهنامه و ضحاک
۱.
من نمی‌دانم منبع فردوسی برای روایت به بند کشیدن ضحاک چه بوده، و تا چه حد این روایت را با ذوق خود باز پرورده است. اما زیست‌جهان این روایت با بقیه‌ی شاهنامه تفاوتی اساسی دارد. در بقیه‌ی شاهنامه اغلب ماجرا یا در تختگاه رخ می‌دهد یا در طبیعت.
۲.
شهری به معنی یک نهاد غیر حاکمیتی و زیستگاه انسانی چندان به چشم نمی‌آید و در ماجراهای شاهنامه دخیل نیست.
در جنگ کاوه با ضحاک اما شهر کاملا پیدا است و به چشم می‌آید. این تفاوت در زیست‌جهان می‌تواند تا حد زیادی مشهود باشد.
ماجرای دیگر به نوعی پایانین بودن روایت است.
۳.
هر چند در روایتی که در شاهنامه آمده یک مرحله‌ی بازی به آخرالزمان احاله شده است و ضحاک همچنان در دماوند به بند است، اما جنس روایت جنس رویارویی تمام خیر و تمام شر یا به عبارت دیگر روایت جنگی آخرالزمانی است.
اژدهای سه سر یک سو و یکی آهنگر در سویی دیگر.
Read 7 tweets
27 Sep 20
۱.
بعد از پایان جنگ، رییس وقت صدا و سیما ممنوع کرده بود تصویری از جنگ یا متنی در مورد جنگ از صدا و سیما پخش شود.
استدلال؟ مردم نیاز به شادی دارند، جنگ آن‌ها را به افسردگی بازمی‌گرداند.
برای همین مرتضی آوینی کار در گروه جهاد تلویزیون را رها کرده بود و رفته بود حوزه‌ی هنری.
۲.
حوزه‌ی هنری هم که اول در باغ سبز به او نشان می‌داد، و گمان کرده بود مرغ تخم طلا را برده، بعدها سر خنجر و شقایق نشان داد که مشکلش دقیقاً «روایت اکنون» است، چه جنگ ایران و عراق، چه بوسنی. آن‌ها روایت نمی‌خواستند، کار کارمندی و شیک و پیک می‌خواستند. از مرتضی ساخته نبود خب.
۳.
مداخله‌ی شخص رهبر نهایتا باعث شد «شهری در آسمان» آزاد شود و اجازه‌ی پخش در سیما بگیرد، اما سیاست همان بود که بود. یک باکس ناچار به روایت فتح داده بودند، اما جنگ همچنان بیرون از باکس ممنوع بود. روایت فتح گتوی بچه‌های جنگ بود.
Read 19 tweets
25 Sep 20
۱.
یکی از مصداق‌های قدیمی زمان‌پریشی که معمولا استفاده می‌شود و گاه مقامات اسراییل هم به کار برده‌اند ماجرای «راه قدس از کربلا می‌گذرد» است.
اول این که این جمله هم مثل بسیاری از جمله‌های منتسب به امام خمینی تیتر روزنامه یا شعاری روی دیوار یا در نماز جمعه بوده.
۲.
جمله‌ای که با برداشت از حرف او نوشته شده و عین حرف او نیست. عین حرف او چی است؟ سخنرانی روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ است که من از متنش عکس گرفته‌ام و در همین رشته می‌گذارم.
اما زمان‌پریشی کجای داستان است؟
چنان که در متن خواهید دید، ماجرا مربوط به زمانی است که اسراییل به لبنان حمله کرده.
۳.
مسئولان سپاه در یک تصمیم عجولانه و نسنجیده بخش قابل توجهی از لشکر ۲۷ را به سوریه فرستاده‌اند تا با اسراییل بجنگد. امام مخالف است و می‌گوید حتی اگر بخواهید با اسراییل بجنگید، اول باید تکلیف جنگ با عراق را روشن کنید، در آن واحد نمی‌توانید دو جا بجنگید.
Read 11 tweets
25 Sep 20
باز هم درباره‌ی مستند کودتای خزنده

۱.
از من می‌پرسند عیب مستند باستانی چی است. خب جواب دقیق این است، در چهارچوبی که من توضیح دادم هیچ عیبی ندارد. جنگ است و این «مستند» هم بنا است سلاح جنگی باشد که هست. بنا است شما را با دشمن همدل‌تر و از وطن دورتر کند که می‌کند.
۲.
وطن که ۱۶۴۸۰۰۰ و خرده‌ای کیلومتر سرزمین نیست. سرزمین است، به علاوه‌ی مردمش، به علاوه‌ی مدافعانش. وقتی بین مردم و مدافعان شکاف ایجاد کند، یعنی ماموریت خودش را درست انجام داده.
اگر مثال دوست دارید، انگار من بگویم این چرخ‌دنده بخشی از یک بمب ساعتی است که بنا است شما را بکشد.
۳.
بعد از من بپرسید همین چرخ دنده خودش چه عیبی دارد؟ راستش عیب خاصی ندارد. خیلی دقیق عمل می‌کند و کاری را که برای آن طراحی شده (ایفای نقش در کشتن شما) خیلی خوب انجام می‌دهد.
اما اگر سوال این است که «چه طور» این کار را می‌کند، به این سوال می‌توانم جواب بدهم.
Read 10 tweets
23 Sep 20
۱.
در مورد ارتباط سید مهدی هاشمی با آقای منتظری، این که آقای منتظری تکذیب کرده مثل این است که امام خمینی رابطه‌اش را با فرزندش سید احمد تکذیب کند.
رابطه‌ی شخصی کارت عضویت یا سند محضری ندارد که منتشر کنیم، رابطه را بر اساس عملکرد تایید یا تکذیب می‌کنند.
۲.
از خاطرات سیاسی آقای ری‌شهری تا همین مطلب جانبدارانه‌ی رجانیوز، و نیز در اغلب خاطراتی که افراد سیاسی از سید مهدی هاشمی گفته‌اند، این رابطه مفروض است.
rajanews.com/news/184580
۳.
یا مثلا اینجا:
defapress.ir/fa/news/88593/…
Read 4 tweets
23 Sep 20
۱.
وقتی خاطرات جنگ رو جمع‌آوری، راستی‌آزمایی، بازنویسی و منتشر می‌کردیم، همیشه از طرف یک نگاه خاص مورد حمله بودیم. نگاهی که می‌گفت شهید در کتاب‌هایی که شما کار و منتشر می‌کنید انسان است، از جنس ملکوت نیست. از همان زمان که مادرش او را باردار است صاحب کرامت نیست.
۲.
خب ما شهیدان را انسان دیده بودیم. انسان‌هایی با رفتار انسانی، تجربه‌های انسانی، خطاهای انسانی، کرامت‌های انسانی و عاقبتی آگاهانه.
برای ما همت یا باکری یا باقری کسی نبود که نیمه‌شب از مزارش نور به آسمان بتابد. انسانی بود که در سخت‌ترین لحظه‌های جنگ انسان باقی مانده بود.
۳.
ما هیچ وقت در مورد شهید عطری (کسی بود که می‌گفتند از مزارش عطر تراوش می‌کند) چیزی ننوشتیم. ابا نداشتیم که بنویسیم محمد بروجردی وقتی شاگرد بوده توی بازار، کتک‌کاری کرده. ابا نداشتیم بنویسیم محمود کاوه دوچرخه دوست داشته اما بابت نگاه اشتباه به خودش دوچرخه سوار نمی‌شده.
Read 12 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!