یکی دو شب پیش تو یکی از اسپیسها بحث بود که چرا وقتی پروژه بزرگی در مناطق محروم(مثلن خوزستان) برقراره، نیروهای بومی استفاده نمیشن، یا کم استفاده میشن، یا در شغلهای پایین استفاده میشن. گوینده که معرف حضور خواهد بود اینو به عنوان مصداقی از ظلم و تبعیض و محروم نگه داشتن ذکر میکرد/۱
تجربه من در مناطق نفتی جنوب و مناطق کویری که چند سالی از عمرمو توشون به کار گذروندم این بوده:
نیروی بومی متخصص و کاری کمه. به همین سادگی. توطئهای نیست. پیکانکار میخواد به سرعت و با کمترین هزینه پروژه رو انجام بده و تجربه ثابت کرده استفاده از نیروی اقماری بهتره/۲
این در حالیه که اغلب، مقامات محلی اجبارهایی برای به کارگیری نیروهای محلی برای پیمانکاران بزرگتر ایجاد میکنن که بدون برآوردهکردنشون اصلن احازه فعالیت رو بهشون نمیدن. با این حال استخدام نیروهای محلی، از روی اجبار و رفع تکلیف و در شغلهاییه که اهمیتی ندارن. چرا؟/۳
چون ریسک انجام نشدن و عدم بهرهوری پایینتری هم دارن. نیروی محلی، «اغلب» اصلن کارکن نیست، تا حد زیادی داشتن کار رو حق خودش میدونه(صرفن چون محلیه) و کسی که موقعیت کاری رو حق خودش بدونه جدا از اینکه کار رو با چه کیفیتی انجام میده و در چه زمانی(اگر اصلن انجام بده)،ازش کارکن درنمیاد/۴
از اون بامزهتر مصیبتیه که برای اخراج چنین کارگر/کارمند حق به جانب و متوقعی وجود داره.مصیبتی که گاهی در جنوب کار رو به تهدید مسلحانه(!) پیمانکار توسط قبیله کارگر/کارمند میرسونه./۵
نکته جانبی:
در تمام سالهایی که کار اجرایی میکردم در کویر و بعد جنوب به یک نکته کلیدی مهم رسیدم: اینکه لطافت و سهل گیری و سادهگیری و اغماض در مورد کارگران بدترین خیانت به اونهاست. چرا که خیلی زود مجبور به اخراجشون میشم./۶
پس چه بهتر که در عین احترام بهشون، فاصله خودم رو باهاشون، خودم تعیین کنم و نگذارم نزدیکتر از حدی که تشخیص میدم باشه. اینطوری نون زن و بچهاشون آجر نمیشه. گیرم که از من خوششون نیاد یا هرچی./۷
خلاصه که اگر دیدین و شنیدین امثال اون خانم چپ خیال یا هر مفتخور دیگه که تو عمرش هیچوقت نه دست به سیاه و سفید زده نه کار اجرایی کرده باد اشکمش رو آروغ زد و دم از طرفداری از حقوق کارگری زد که نمیشناسدش دماغ و گوشتونو بگیرین و بزنین به چاک./۸
ضمنن منو از بچگی مدیر نزاییدن، چه تو ایران چه اینجا کارگری کردم و نون بازومو «هم» خوردم. اینم گفتم که یه وخ خیال زبل بودن به سرتون نزنه که نمیدونم دارم راجع به چی حرف میزنم./تمام
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#ایده دارم هنوز، ولی پول ندارم چندان. امیدوارم وقتی پول داشته باشم هنوز #ایده ای مونده باشه.
ایده سهام منظورمه. #ایده پوزیشن جدید. تا اینجا فقط ایده هایی رو به اشتراک گذاشتم برای گروه که خودمم توشون میرفتم. که منافع و ضررهام همراستا باشه با اعضا. الان ولی باید منتظر مابقی پاداش سال مالی قبل بشم تا آخر ماه مِی تا بتونم وارد شم./
راه دیگه اینه که #ایده ها رو اعلام کنم و شروعشونو توی پورتفولیو ثبت کنم. و بعدن خودم وارد شم به قیمت روز اگه از دستم در نرفته باشه و قیمت خیلی بالا نرفته باشه که بعید نیست:
نمونه اش: شرکت کود شیمیایی که ۲۲مارچ اعلام کردم الان ۵۴ درصد رفته روش. کی پاسخگوست؟!/
چند تا مقاله کلیدی بذارم درباره #اورانیوم و برم دنبال کارم:
اول خبر خرید Uranium Participation Corp(UPC) که با تیکر $U توی TSE معامله میشه توسط SPROTTکه با تیکر SII هم تو نیویورک و هم تورنتو معامله میشه./۱ articles.cruxinvestor.com/sprotts-physic…
خبر رو با دقت بخونین که جزییات مهمی داره درباره اینکه SPROTTچه کار میخواد بکنه. و اینکه کاری که میخواد بکنه یادآور چه شرایطیه در شروع کار UPC./۲
و نکته جالب اینه که این کار چطور ابزاری میده دست وال استریتیها:
Wall Street types would buy equities and then push a few hundred million bucks at buying spot uranium in a tight market, lifting the metal price and guaranteeing a successful equities trade.
/۳
داستان یک معامله و درسهای اون:
آپشن اینتل رو بستم: CALL INTC 01/20/23 65 INTEL
خرید: 27 نوامبر 2020، هزینه هر قرار داد: 3.25 دلار
فروش: 21 ژانویه 2021، قیمت هر قراداد: 9.10
سود سالیانه شده:)))
امیدوارم قدرت انتخاب درست آپشن OTM رو متوجه شده باشین./1
ولی این رشد سالیانه 92690 درصدی نباید شما رو هول کنه. به نکات زیر باید دقت کنید:
اول، شروع قصه: ماجرای اینتل از اینجا برای من شروع شد: 27 جون پارسال وقتی با اپل . آی بی ام مقایسه اش میکردم/2
من سراغ آی بی ام نرفتم و گمون نکنم برم به دلایل بسیار طولانی که قصه جالبی هم (از نظر خودم البته) داره. ولی اینتل بسیار متفاوته بابت دلایل فناوری و مهمتر از اون دلایل سیاسی و امنیتی که در موردش برقراره.9 آگوست به عنوان #ایده گذاشتمش تو توییتر و نظر خواستم/3
ماه مارچ وقتی بازار افتاد، خیلیها از جمله من منتظر بودن روند سقوطو یا حداقل پایین موندن بازار طولانی باشه تا شرکتای قزمیت قشنگ ورشکست بشن، جو آخرالزمانی کاملن برقرار بشه و شرکتای خوب watchlistها حتا ارزونتر بشن در اثر عمیقتر شدن بدبینی.
ولی فدرال رزرو چنان آب گرفت تو بازار و سریع و با تمام زور وارد عمل شد که بازار مثل فنر بالا پرید که کمتر از ۵ ماه بعد بازار از اوج قبلی خودش هم بالاتر بود.
به نظر خیلیها ممکنه برسه اون فرصت طلایی رو فدرال رزرو با انگولک خودش از ماها گرفت
ولی این چند شبه که داشتم یادداشتها و watchlist هامو مرور میکردم به این نتیحه رسیدم که هنوز چیزای خوبی میشه پیدا کرد که مات همیشه به دنبال هیجان و باد(تسلا و بیتکوین و فلان) طبق معمول نگاهشون نمیکنن و فراموششون کردن.
این چند وقته نمونه بعضیهاش رو تو توییتر گذاشتهام
شایعاتی مطرح شده که کانادا به چین کمک کرده که نشت ویروس فلان رو از آزمایشگاه لاپوشونی کنه! سریازان کانادایی که سال ۲۰۱۹ رفته بودن چین برای رویداد ورزشی خیلیهاشون مریض شدن با علائمی که بعدن با ویروس فلان میخوند ولی برای جلوگیری از بالا گرفتن تنشها خبر رو منتشر نکرده!
کی این مقاله نیکلاس طالب رو درباره قیمتگذاری آپشنها خونده؟
اینو چطور؟
این مقاله با کمی شرح و بسط بیشتر تو کتاب آخر نیکلاس طالب اومده. جوری طالب داره کیسه میکشه به بلَک شولس مرتون که انسان را خنده آید.
بهتربن جاش اونجاس که میگه استادای فایننس مدرن همیشه شبیه پرنده شناسایی بودن که به پرندهها(معاملهگرا) درس پرواز میدادن، در مورد BSM ولی اوضاع بدتره: