بهنظر بنده بازار سهام قطعاً با نقاشی علی و تقی بالا و پایین میرود. بیایید مهمترین متغیرها و کاتالیستهای تاثیرگذار بر بازار سهام را عنوان کنیم؛
۱) شرایط اقتصاد کلان: دادههایی از قبیل نرخ اشتغال، مخارج کسب و کارها، تورم و مانند آن. //۱
۲) سیاستگذاریها: مثلا اقدامات بانکهای مرکزی، سیاستهای پولی و مالی و...
۳) ارزشیابی: مثلا نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر (Forward P/E) با یک درجه انحراف معیار
۴) فاکتورهای فنی: جریان پول به صندوقهای سرمایهگذاری، پوزیشنگیری سفتهبازان و... //۲
نقاشی علی و تقی و رفتار سرمایهگذاران که به مومنتوم قیمتی منجر میشود، میتوانند در دسته آخر قرار بگیرند. اما آیا اینها اثر بلندمدت دارند؟ قطعاً خیر. مثلا اگر رشد بازار سهام با یک سرعت کمنوسان، تا ۲ سال دیگر ادامه داشت بنده قطعاً میگفتم ما با یک تغییر پارادایم مواجهیم اما //۳
یک رشد ۶ ماهه و یک ریزش بزرگ بعد از آن، نشان از بازگشت عقلانیت به بازار است نه تغییر پارادایم. یک نکته دیگر؛ سرمایهگذاران تاثیرگذار در زمان رشد بازار چه کسانی بودند؟ سهامداران خُرد. اینها سیگنالهایشان را از کجا میگرفتند؟ از همان نقاشیها! //۴
حالا آیا سهامداران عمده و نهادهای مالی به واقعیت شرکتها و تحلیل فضای اقتصاد کلان میپرداختند؟ خیر! منفعلتر از این بودند. در نتیجه پارامترهای متفاوتی در رشد بازار تاثیر داشت، اما نمیتوان نقش مومنتوم قیمتی به واسطه ورود سرمایهگذاران ناآگاه و باور به نقاشیها را دست کم گرفت. /۵
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۸۰ درصد گفتهاند از روش جریانات نقدی (بهعنوان پلی که نرخ بهره را به ارزش داراییها متصل میکند) استفاده نکردهاند. یعنی یحتمل از نقاشیهای مهدی یا بنیادیهای سینا سیگنال گرفتهاند! آن ۲۰ درصد دیگر هم یا دستشان خورده یا فراموش کردهاند... //۱
که ما در محاسبه نرخ بهره بدون ریسک برای برآورد نرخ تنزیل، اولاً از نرخ بهره بین بانکی استفاده نمیکنیم، ثانیاً از میانگینهای تاریخی استفاده میکنیم. یعنی انتظار دارید باور کنم شما نرخ بازده مورد انتظار سهامدار را ۲۴ درصد گرفتید؟ //۲
یعنی ببخشید سرمایهگذار اوسکول است بهخاطر ۴ درصد بیشتر از سود بانکی بیاید تمام خطرات بورس ایران را به جان بخرد؟ بهنظرم این حرفها را کنار بگذارید، بورس ریخت، چون بالا رفت! زیاد هم بالا رفت! آن زمان که شاپور را استعفا دادند همین "فعالینِ بورسِ یقه دریده فعلی" لالمونی گرفتند //۳
مقصر اصلی ریزش بازار، سازمان بورس و شکست او در ایجاد یک بازار کارا، شفاف و منصفانه بود. یکجور بازی درست کرده بود که مردم اول صبحی بیایند زنبیلشان را در صف بگذارند تا فردا ۵ درصد در سود باشند. طمع انسان هم که تمامی ندارد. //۱
مقصر ردیف دوم هم همین فعالان بورسی هستند که هوا برشان داشت، فکر کردند خبری هست و پارادایم تغییر کرده است. هر روز به آتش رشد بازار میدمیدند. هیچوقت درست نتوانستند از سازمان بورس #مطالبه کنند. همش تملق و چاپلوسی! هیچوقت درک درستی از بازار نداشتند. حتی از مکانیزم نرخ بهره! //۲
در اقتصادی با ۵۰ درصد تورم، اشتباه است فکر کنیم نرخ بهره بین بانکیِ ۱۲ درصد تا آینده نامعلومی قرار است ادامه یابد. آن تحلیلگری که با کاهش نرخ بهره، سریع مدلهای اکسلش را آپدیت کرد و به ارزش بازار هر شرکت، ده بیست همت اضافه کرد، از نظر من خیلی در کارش حرفهای نبود. //۳
یکی از نکاتی که در ریزش بورس یاد گرفتم، هنر نقد شدن و نقد ماندن بود. شما بعد از آنکه اهداف سرمایهگذاری خود را نوشتید، استراتژی تخصیص سرمایه (Strategic Asset Allocation) خود را تنظیم میکنید. //۱
سپس در بین راه و بر اساس سیاستهای سرمایهگذاریتان، تخصیص سرمایه تاکتیکال (Tactical Asset Allocation) را انجام میدهید. یعنی در یکجایی تصمیم میگیرد وزنهای پورتفولیو را دوباره تنظیم کنید، بتای پورتفولیو را پایین بیاورید و مانند آن. //۲
مجموع اینها، ساختار پورتفولیوی شما را تشکیل میدهد. من در اوایل مرداد ماه یک مقدار احساس خطر کردم اما اصلاً از ریزش مطمئن نبودم. برای همین چند اقدام انجام دادم، اولاً بخش کوچکی از پورتفولیو را نقد کردم، دوماً با جابهجایی چند دارایی با شرکت #افق، بتای پورتفولیو را پایین آوردم//۳
#رشتو
سه اشتباه رایج در بازارهای مالی
یک) جمع زدن درصد:
سعیدِ نگونبخت را در نظر بگیرید که در ۱۵ مرداد سال گذشته به پیشنهاد یک کانال تلگرامی، اقدام به خرید ۱۰۰ میلیون تومان سهام “خگستر” میکند. //۱
امروز ۳ خردا است و سرمایه او ۸۶ درصد کاهش یافته و به ۱۴ میلیون تومان است. حالا او برای برگشت به نقطه سربهسر یعنی همان ۱۰۰ میلیون تومان اولیهاش باید چقدر سود کند؟ اشتباه نکنید، ۸۶ درصد نیست! او باید ۶۱۴ درصد سود کند تا به ۱۰۰ میلیون تومان برسد! //۲
از این درس یادگرفتیم که درصدها را با هم جمع نکنیم و همچنین اولین قانون وارن بافت را مرور کردیم، هیچوقت پول از دست ندهید (چون بازگشتنش کار بسیار سختی است!)
پ.ن
دومین قانون بافت این است که قانون اول را فراموش نکنید! //۳
بنجامین گراهام در کتاب «سرمایهگذار هوشمند» میگوید: "آنهایی که سرمایهگذاری میکنند، برای خودشان پول در میآورند، آنهایی که سفتهبازی میکنند برای کارگزارشان!" اینرا ما در کارگزاری مصداقش را میدیدیم. یک مشتری داشتیم، اسم و فامیلش بماند اما ما او را «دکتر» صدا میزدیم /۱
سبد دکتر یک ۱۵ میلیارد تومانی میشد اما گردشش خیلی بالا بود. روی خوش حسابی، ما هم او را غرق در اعتبار میکردیم. همزمان با افتتاح تالار معاملاتیمان، این دکتر کارش شده بود اینکه تایم بازار مهمان ما باشد. مدیر شعبه از در وارد میشد رو به آبدارچی که "پدر سوخته! قهوهی دکتر کو؟" /۲
به پذیرشگران یاد داده بود دکتر که از در وارد میشود، همه باید از جایشان بلند شوند. خودش هم مثل پدر داماد هر از چندگاهی میآمد پیش دکتر و میپرسید "کم و کسر ندارید؟" خلاصه که همهچیز برایش مهیا بود. /۳
#رشتوی_کوتاه
با تصویب بسته محرک ۱.۹ تریلیون دلاری، حالا همه نگاهها به نرخ اوراق قرضه ایالات متحده است. کسری بودجه دولت فدرال در سال ۲۰۲۱ به رقم ۲.۳ تریلیون دلار خواهد رسید که ۱۰.۳ درصد تولید ناخالص داخلی است که از این حیث، جایگاه دوم را از سال ۱۹۴۵ تاکنون دارد. //۱
انتظارات تورمی به بالاترین حد از سال ۲۰۰۸ رسیده است. همچنین اعلان دستور بایدن مبنی بر واکسیناسیون تمام افراد بزرگسال تا پایان ماه می، انتظارها را برای یک ریکاوری اقتصادی قوی پر رنگ کرده است. هر سه مورد بالا، میتوانند محرکی برای افزایش نرخ بهره اوراق بدهی دولت باشند. //۲
افزایش نرخ بهره، هزینه فرصت را در کل اقتصاد بالا خواهد برد. در فضایی با نرخ بهره نزدیک به صفر، سرمایهگذاران برای دریافت یک واحد از سود شرکتها، حاضرند قیمت بیشتری بپردازند. این موضوع باعث افزایش ضرایب در بازارها شده بود. //۳