۱
متاسفانه شناخت نسل جدید از علی دایی، محدود شده به کلیپ عباس بوعذار، اختلالات مادرزادی تکلّم و خاطرات مغرضانه نسل قبل. در این #رشته_توییت، میبینید که چرا علی دایی، بدون اغراق، یکی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال جهان و به قول خداداد، «شناسنامه فوتبال ایران»ه #رشتو #ريتوييت_لطفا
۲
دایی، از ۷ آذرماه سال ۱۳۸۲ و بازی برابر لبنان، با زدن گل ملی ۸۵ام و کنار زدن فرانس پوشکاش مجار، «آقای گل جهان» لقب گرفت؛ سلطه ۱۸سالهای که احتمالاً به زودی، توسط کریستیانو رونالدو، شکسته میشه. اما بسیار خوندیم و شنیدیم که «اکثر گلهای علی دایی به تیمهای درجه ۲ و ۳ آسیا بوده»
۳
به نظر من این نظرات منفی و تلاشهای مذبوحانه برای مخدوش کردن کارنامه درخشان دایی در رده ملّی و حتی باشگاهی، نیاز به ریشهیابی و آسیبشناسی فرهنگی داره؛ اما در این نوشتار، تاکید روی قسمتهایی از سابقه دایی خواهد بود که کمتر به اونها پرداخته شده؛ سوابقی که جای بحثی باقی نمیذارن
۴
از درخشش دایی در لیگ داخلی، مدرکش از دانشگاه صنعتی شریف و عملکرد استثنائیش در تیم ملّی، خصوصاً جام ملّتهای آسیای سال ۱۹۹۶، میگذریم و میرسیم به سال ۱۹۹۷ که به همراه کریم باقری، به بوندسلیگا و تیم آرمینیا بیلهفلد ترنسفر شدن؛ تیمی که فصل قبل ۱۴م شده بود و برای بقا میجنگید
۵
همونطور که در این ویدئو میبینید، دایی برای بیلهفلد همهجور گلی زد؛ پای راست/چپ، داخل/خارج محوطه، حرکت انفرادی، ضربه سر... درسته که ۷ گل دایی، برای بقای بیلهفلد روبهافول کافی نبود؛ اما «همهجانبگی» دایی، نظر استعدادیابهای یکی از غولهای باشگاهی جهان رو جلب کرد: بایرن مونیخ
۶
دوره یکساله دایی در بایرن کافی بود که علی رو به اولین بازیکن آسیایی حاضر در لیگ قهرمانان اروپا تبدیل بکنه و با همین حضور کوتاه، قهرمانی لیگ و جام حذفی و البته نایبقهرمانی لیگ قهرمانان اروپا رو تجربه بکنه. دایی در ۲۳ بازی برای بایرن به میدان رفت و ۶ گل و ۱ پاس گل ثبت کرد
۷
اما مسابقهای که کمتر بهش پرداخته شده، اولین بازی دایی در لیگ قهرمانان اروپا و در گروه مرگ مرحله مقدماتی اون ساله که متشکل از: بایرنمونیخ، منچستریوناتید، بارسلونا و بروندبی دانمارکه. روز ۸ مهر ۱۳۷۷، بایرن، بعد از شکست ۲-۱ هفته قبل در خانه بروندبی، میزبان منچستریونایتده
۸
قبل از هرچیز، شما ترکیب دو تیم رو ببینید🤷🏻♂️ (در انتهای فصل، هردو فینالیست شدن)
یونایتد: اشمایکل، استام، گری نویل، اروین، کین، اسکولز، بکام، فیل نویل، بلومکویست، شرینگهام و یورک
۹
سال ۲۰۱۹، از گری نویل پرسیدن ترسناکترین مهاجمی که مقابلش قرار گرفتی چه کسی بوده؟ گری نویل، سالها در بهترین یوناتید تاریخ و تیم ملی انگلیس، انواع و اقسام مهاجمهای تراز اول رو دیده؛ و وقتی با تجربه فقط نیمساعتی مقابل دایی در اون بازی، میگه کارستن یانکر و علی دایی، قضیه جدیه
۱۰
بایرن، ۲-۱ از یوناتید عقب افتاده و بازی قفل شده. در دقیقه ۶۳، اوتمار هیتزفیلد، دایی رو که در بایرن شماره ۲۴ میپوشه، جانشین کارستن یانکر میکنه (بر خلاف گفته گری نویل که فکر میکرد دایی جای البر اومده) تا از قدرت پرش باورنکردنی و توانایی سرزنی دایی، استفاده بکنه
۱۱
یک دقیقه بعد، روی توپ بلندی که برای دایی ارسال میشه، احتمالاً با کمی جوگیری، دایی جلوی نویل میپره! به ارتفاع پرش دایی و سیطرهش بر نویل دقت بکنید! بایدم بترسه! در یک رفت و برگشت، توپ باز به دایی میرسه و با یک استارت خوب مقابل نویل، نشون میده نه تنها میپره بلکه سریع هم هست
۱۲
قدیمیها خوب یادشونه که روی سر یاپ استام هلندی هد زدن، کار هر کسی نبود. روی ضربه کرنر در دقیقه ۷۷ بازی، دایی بین روی کین و یاپ استام به هوا میپره و با یک سر و گردن بالاتر، هد چکشی میزنه و توپ رو به بهترین نحو ممکن میکاره برای ینس یرمیس که گل نمیشه
۱۳
دایی در دقیقه ۸۵ بازی، روی جایگیری عالی، بهترین موقعیت گلزنی رو روی پاس جیووانی البر به دست میاره که با برخورد توپ به زمین درست پیش پاش، گل نمیشه. واقعاً اگر این موقعیت تبدیل به گل میشد، اولین حضور یک آسیایی در لیگ قهرمانان اروپا، به رویاییترینش هم بدل میشد. حیف و صد حیف
۱۴
دقیقه ۸۸، بازهم جدال دایی و نویل... جایی که ناتوانی نویل در مهار دایی روی هوا، منجر به این میشه که توپ رو با دست بزنه که البته از چشم داور پنهان میمونه. جالب اینجاست در صحنه آهسته، کاملاً مشخصه که نویل با دست تمام باز در بالاترین حالت، تازه به پرش دایی رسیده! بایدم بترسه!!!
۱۵
و بالاخره گل تساوی بایرن در دقیقه ۹۰. لیزارازو برای پرتاب اوت، میدونه که باید دنبال منطقهای که دایی هست بگرده؛ روی تاثیر غیرمستقیم دایی که بازهم با پرش و استفاده از فیزیک خودش روی کین رو مقهور میکنه؛ و در نهایت اشتباه استام، اشمایکل و شرینگهام؛ گل به ثمر میرسه
۱۶
علاوه بر این مثالهای واضح که دیدید، قطعاً حرکات بدون توپ علی که خارج از دید دوربین انجام میشده هم روی خاطره تلخ و ترسناک نویل از دایی، تاثیرگذار بوده. در راه بایرن تا فینال اون سال که در دقایق تلفشدهش به همین یونایتد جاودان سر الکس باختن؛ دایی سه بار دیگه هم به میدان رفت
۱۷
۲۶ دقیقه حضور در پیروزی نیوکمپ مقابل بارسای فنخال که ریوالدو و لوئیز فیگو رو داشت، کم از بازی مقابل یونایتد نداشت! دایی دوبار دیگه هم در بازی رفت و برگشت نیمه نهایی، مقابل دیناموکیف به زمین رفت و با توجه به فرم خوب آخر فصل و غیبت جیووانی البر، شانس جدی حضور در فینال رو داشت
۱۸
اما گل نسبتاً زودهنگام بایرن در فینال که تا دقیقه ۹۱ پابرجا بود و البته، تکیه بر دفاع مستحکم و حفظ نتیجه، باعث شد دایی که تنها مهاجم روی نیمکت بایرن در فینال لیگ قهرمانان بود، به بازی نیاد. سال بعد، دایی ترجیح داد برای زمان بازی بیشتر، به هرتابرلین بره
۱۹
فرازوفرودهای دایی در هرتابرلینِ اوجگرفته و پرامید اون سالها، زیاد بودن؛ اما بدون شک، بهیادموندنیترین بازی دایی برای هرتا، در سال ۱۹۹۹ و مقابل چلسی رقم خورد. چلسی جیانلوکا ویالی که خرق عادت کرده و به لیگ قهرمانان اومده بود و بازیکنانی مثل دشامپ، دسایی، لبوف و زولا رو داشت
۲۰
دقیقه ۲ بازی، دایی روی ارسال زیبای سانه، بین مارسل دسایی و فرانک لبوف پا میشه و مقتدرانه یکی از اون ضربات سر همیشگی خودش رو میزنه. به مکثش در فضای پشت محوطه وقتی که سانه هنوز دریبل نزده برای به شک انداختن دسایی در پوشش، جلو کشیدن خط آفساید چلسی و فرار ناگهانی به فضا دقت کنید
۲۱
از استفاده بهینه از فیزیک برای حفظ توپ در شرایط تحت فشار و البته پرش بسیار بلند برای زدن ضربه سر در این ویدئو که بگذریم، میرسیم به کورس فوقالعادهای که به عنوان مهاجم نوک از زمین حریف تا محوطه جریمه خودی با گراهام لوسو میذاره و موقعیت چلسی سراپاحمله، کاملاً گرفته میشه
۲۲
هنر اصلی دایی، در صحنه گل دوم پدیدار میشه؛ جایی که با هشیاری، در عین فاصله نسبتاً زیاد، از اشتباه مدافعین نهایت استفاده رو میبره و با یک توپربایی برقآسا، توپ رو ظریف و «بیلیاردی» میکاره توی گل. صحنه آهسته از پشت دروازه با کات توپ یه جوریه که انگار قوانین فیزیک برقرار نیست
۲۳
پرده آخر از عملکرد بینظیر دایی در اروپا، برمیگرده به یک هفته بعد از درخشش مقابل چلسی و تساوی با میلان، قهرمان فصل قبل سریآ، در سنسیرو. ترکیب ترسناک میلانِ زاکرونی در اون بازی: آبیاتی، مالدینی، آیالا، کاستاکورتا، هِلوِگ، گتوزو، آلبرتینی، سرجینیو، لئوناردو، بیرهوف و شوچنکو
۲۴
درسته که میلان اون سال، حتی با اضافه شدن شوچنکو، میلان همیشگی نبود؛ ولی سپتامبر هنوز اول فصله و تا قبل این بازی، میلان با ۴ امتیاز در صدر گروه بود! دایی، با گولی، هافبک آرژانتینی و ملیپوش میلان شونهبهشونه میشه، محوش میکنه و با پای غیرتخصصی، توپ رو میذاره زیرِ طاق آبیاتی
۲۵
خلاصه که بزرگی دایی، محدود به گلهاش به عربستان/کرهجنوبی، پاس گلش به خداداد، ایستگاهیش به ژاپن، هد شیرجهایش به کویت و یدک کشیدن عنوان آقای گل جهان برای قریب به ۲۰ سال، نیست و حیفه که یکی از نوابغ تاریخ فوتبال ایران و جهان، با تمسخر و لودگی به نسلهای بعد شناسونده بشه
پایان
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱
خبر «کودتای فوتبالی هزاره سوم»، مثل هر کودتایی، ناگهانی، بُهتآور و نگرانکننده بود. ۱۲ تیم باسابقه و پرطرفدار فوتبال، متهورانه به راهی بیبازگشت پای گذاشتن که چه منجر به نتیجه دلخواهشون بشه
۲
چه با فشار یوفا/فیفا و جریمه سنگین در دادگاههای ورزشی، دستازپا درازتر به ساختار قبل برگردن؛ دیگه فوتبال، فوتبال قبل نخواهد شد... در بین این کودتاچیان اما، حضور یک تیم واقعاً اعجابانگیز بود؛ تیمی که من از سال ۱۹۹۸ هوادارشم و «طرفدارش موندن» خیلی سختتر از «طرفدارش شدن» بود
۳
برای من، بخش اعظم طرفدار آرسنال «موندن» طی حدوداً ۲۳ سال اخیر، برمیگرده به مفاهیمی که در «فوتبالِ نفتی» امروز خیلی «سانتیمانتال» به نظر میان، اما سالها در تاروپود تیمم و فوتبالش، حسشون کردم و علیرغم نتایج «تشنه، لب چشمهای»، به قول فرهاد: «با اونا زمستون رو سر میکردم»
1
From the moment Alex Lacazette (@LacazetteAlex) heroically took the knee in front of the standing-in-an-awkward-unity Slavia Prague team, I knew that I saw a similar scene before...
2
But where? Was it a scene from an epic movie/tv-show? Maybe “John Snow” in “The Battle of the Bastards” episode of “Game of Thrones”? No... That Lacazette glare cuts deeper than that... The determination in his face, the elegance of his posture, that adamant focus...
3
It finally dawned on me that I saw the posture in “varzesh-e bāstāni”, an ancient system of athletics originally used to train warriors in ancient Iran (Persia). Throughout the centuries, it was transformed into a sport that promotes sincerity, respect, and sportsmanship...
#رشتو در نکوهش شایعهپراکنی و مِیل عجیب جامعه به پذیرش بیاخلاقی #ريتوييت_لطفا
۱
حدود ۱۰-۱۲ سال پیش که هنوز شبکههای اجتماعی مجازی به گستردگی امروز نبودن، اساماسی بین همه ردوبدل میشد با این مضمون که کاشف به عمل اومده: عمو جان سوباسا، عموش/دوستِ پدرش نبود و دوستپسر مامانش بود
۲
بلافاصله این «خبر» تبدیل به نَقل و نُقل محافل ایران شد و چرخید و چرخید و الان تقریباً به صورت یک «حقیقت» پذیرفته شده! اما از همون موقع من واسم این سوال پیش اومد که چطور در فرهنگ غنی و بسیار «خانوادهمحور» ژاپن، ممکنه که چنین کارتونی با چنین مضمونی برای مخاطب کودک ساخته بشه؟
۳
با یک تحقیق ساده اینترنتی میشه دید که روبرتو هونگوی برزیلی واقعاً دوستِ پدر سوباساست که برای عمل چشم به ژاپن میاد و با توصیه پدر سوبا، به دیدن بازیش میره، محو استعدادش میشه و تصمیم میگیره مربیگریش رو به عهده بگیره. هیچ رابطهای هم بین روبرتو و ناتسوکو (مادر سوبا) نیست
اگر مشکل آرسنال، آرتتا نیست پس کیه/چیه؟ #رشتو
۱
اگر آرسنال الان در رتبه ۱۵م جدوله و دلیل این وضع فاجعهبار مربی نیست، پس چیه؟ استن/جاش کروئنکه؟ ادو؟ وینای؟ رائول؟ ونگر؟ امری؟ گازیدیس؟ هواداران؟ زمین؟! زمان؟!! جواب طولانیه! امیدوارم حوصله بکنید و بخونید
۲
برای پاسخ به این سوال، اول نیاز به یک اصل داریم! اصلی که بسیار اساسی و بدیهیه، اما عملاً نادیده گرفته میشه! اصل «عدم وجود *فقط* یک دلیل». مسائل پیچیده، هیچکدوم فقط یک دلیل ندارن و هر تحلیل تکمعیارهای، اساساً غلطه. پس گزاره «مشکل از آرتتاست»، ذاتاً غلطه
۳
چون آرتتا درواقع یک کشتی نزدیکبهغرق رو تحویل گرفته، برای تحلیل صحیح باید به عقب برگردیم، اما اینکه چقدر به عقب برگردیم خودش کلیدیترین نکتهست! با اینکه به نظر من مشکل از خیلی قبلتر شروع شد، اما نزدیکترین نقطه بحرانی، تابستان سال ۲۰۱۵ بود