هرگز نمیبایست در مقابل قدرتطلبی آغشته به فرهیختگی سکوت کرد. اگر ج.ا. کار را به اینجا رسانده، با همراهی متفکران و دانشگاهیها توانسته. برخی شان با تولید دانش "آستانهای"(دانشی که سطوحی از نقد و دگرگونی را مجاز میشمارد) و نه انتقادی بر جهتگیری سیستم مهر تایید زدهاند. ۱
ظاهرا نشان دادند که به دنبال راه چاره هستند اما در نهایت کوشش میکردند از مدیر گروهی به مشاوره وزیر و مدیرکل پژوهش سازمان ارتقا بگیرند. برای اینکه در سیستم بمانند، از موضع انتقادی و بازدوباره سنجی فاصله میگرفتند و مقّاش ریز ارزیابی را زمین میگذاشتند.۲
همزمان مدیران سیاسی سازمانها که عمدتا محصول روابط مکتبی و هیاتی دهه ۶۰ هستند، غالبا کودن و دارای پایینترین سطح مطالعه و کمترین شانس برای چرخش فکری هستند، به حضور این دست آکادمیسینهای لفاظ که به اندازه ثبت ِ احوال همه کشورهای غربی اسمهای خارجی بلدند، اتکا میکنند.۳
از هر مدیر ج.ا. بپرسید فوری برای شما محور SWOT میکشد و در نهایت تلاش میکند تحلیل فایده زیان را بکار ببرد. اینها دمدستیترین روشهای صورتبندی از مسایل پیچیده است. مدیران جمهوری اسلامی به اتکا امثال فاضلی که جایگاه مرجعیت علمی برایشان دارد، هدایت اوضاع را نرمال میبینند و ۴
نهایتا میگویند بقیه جاهای دنیا هم همین است. مرجعیت علمی برای باقی ماندن در حلقه قدرت از طرح هرگونه موضع سیاسی رادیکال که در واقع علاج درد هم هست، اجتناب میکنند و مدام به سمت پژوهشهای بیشتر میروند. مسئله روشن است. تورم و ساخت راهرویی قدرت امکان هر تحرکی را از سیستم گرفته. ۵
اما جامعهشناس سیستم مدام بر چرخیدن در همین راهروها اصرار دارد. نمیکند یکبار در اعتراض به این مصیبت جاری دست از کار بکشد. بگوید دیگر هیچ پژوهش جدیدی جواب نمیدهد، من دیگر هیچ همکاری نمیکنم.
اما همچنان در راهرو میماند و صاحبان قدرت از حضور و همراهی او اعتماد بنفس میگیرند. ۶
فاضلی به عجماوغلو و تیلی اشاره کرده است. گمانم اول باید غارت را متوقف کرد یا حداقل با آن نساخت، دمکراسی و رشد تدریجا ظاهرا میشوند.۷
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
رقابتهای سیاسی بهترین زمان برای طرح مسائل مهم در یک کشور و دوره طلایی به چالش کشیدن راهحلهای آلترناتیو است. ما در مناظرات چه دیدیم؟ در مناظرات به عینه دیدیم، عصاره نظام حامل چه درک محدودی از مسائل و تا چه اندازه از وخامت آنها بیاطلاع است. 1
در دهه اخیر بارها شنیدهایم که مسائل اقتصادی، اقلیمی و جمعیتی در ایران شکل مسئله وخیم [wicked problem] به خود گرفتهاند: نصفه نیمه و نادرست طرح شدهاند، گذر زمان بر پیچیدگی آنها افزوده، راهحلها در مسیرهای دمکراتیک عرضه نشدهاند و انحصار معرفی یا صورتبندی از بحرانها 2
به واسطه انحصار سیاسی و عقیدتی، امکان راهچاره منطقی و منصفانه را از ما گرفته است.بدون اتلاف وقت در مورد «کاندیدها»، سراغ دو موضوعی میروم که به گمانم میتوانند جز مهمترین مسائل امروز و آتی ما باشند و بقا کشور را تحت تاثیر قرار دهند. 3
۱حالا همه افتادهاند به فاصلهگیری از جنگسالاران سپاه.
به اینها اقبال نشان ندهید. برنامه این است که خودشان را وارد صحنه فاصلهگیری از رژیم کنند و بگویند اگر بحث مقابله با سپاه است ما هم کنار شمائیم.
تکرار خرداد ۷۶
۲نگاه کنید حجاریان چه تصنیفهایی میسراید. بخش واماندهتر رژیم ( اصلاحطلبان) خودش را به نیروهای مخالف نزدیک میکند که بحران دستاورد/همدستیاش را جبران کند.
۳بحران مشروعیت اصلاحطلبان با سرقت جبران نمیشود.
نگاه کنید اول م.صادقی از کشتار آبان گفت.
بعد تاجزاده مثلا موضع علیه سپاه گرفت، سناریو با ظریف اوج گرفت و حالا امنیتیترین چهره (حجاریان) وارد زمین مخالفان میشود.
۴ آغاز پروژه پیشقراولی در صف مخالفان. مصادرهی مخالفان. سطح تطبیق رژیم به سمت مصادره رسمی دستورکار مخالفان میرود.
١ از تصویری که در بیرون از کشور ساخته میشود، مینویسم. اینبار سراغ کارهای خانم دکتر نرگس باجقلی رفتهام. ایشان دانشآموختهی علوم سیاسی و مردمشناسی است. در میان کارهای ایشان طیف متنوعی از موضوعات مرتبط با سرگرمی، رسانه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی قابل سراغگیری است.
٢ در ایران برای موسسه صلح با موضوع جانبازان شیمیایی فیلم مستندی ساخته است. او در عین حال برنده جایزه مارگارت مید انجمن مردمشناسی امریکا در سال٢٠٢٠ برای کتابی با عنوان
Iran Reframed: Anxieties of Power in the Islamic Republic
٣ (ایران در قاب جدید: اضطرابهای قدرت در جمهوری اسلامی) نیز بوده است. آخرین مقالهی باجقلی نیز در مجموعهای با نام
RADICALIZATION DURING THE ROUHANI YEAR: Iran’s Political Shifts and Their Implications
(افراطیشدن در دوره روحانی: چرخشهای سیاسی و پیامدهای آن) توسط اندیشکدهی
١.آنا ملادیچ دختر٢٣سالهی راتکو ملادیچ جنایتکارجنگی و قصاب بوسنی درسال ١٩٩٤با اسلحهی شخصی پدرش خودکشی کرد. گزارشهای مختلف رسانهها دال بر این بود که آنا بواسطه افسردگی و در ارتباط با انتشار اخبار جنایات جنگی پدرش خودکشی کرده است.
٢.او دانشجوی پزشکی بود و در جریان سفری به روسیه با دانشجویی بوسنیایی مراوده میکند. دوست بوسنیایی او از ابعاد فاجعهی جاری در بوسنی حرف میزند و آنا برای اولین بار کمابیش ازعمق جنایاتی که در بوسنی بر مردم میرود مطلع میشود.
٣.در جریان جنگ بوسنی، رسانههای صرب بشدت جریان اخبار را تحت کنترل داشتند. انعکاس اخبار یکسویه و کاملا مبتنی بر جنگ روانی بود. طبیعی بود که جریان خبر دستکاری شده، جنایتکاران صرب را مدافعان «صربستان بزرگ» و مشغول دفاع از مردم نشان میداد.
کاش رسانهها خانم طباطبایی را میآوردند تا برایمان از جنبههای استراتژیک تقابل ایران با غرب و چرایی درهم تنیده شدن روابط ایران با چین و روسیه میگفتند.
This alternative to the West is the core thread that weaves these countries together, and it comes from something deeper than simple opposition to the Western system of international order. Iran, China, and Russia have legitimacy rooted in civilizational genesis—
a system of thinking, a group identity, and a collective identity that are at least as deep and as old as the germination of Western civilizational institutions. China's characteristic as a civilizational state is now a cliché in political science. Russia is the self-appointed