رقابت‌های سیاسی بهترین زمان برای طرح مسائل مهم در یک کشور و دوره طلایی به چالش کشیدن راه‌حل‌های آلترناتیو است. ما در مناظرات چه دیدیم؟ در مناظرات به عینه دیدیم، عصاره نظام حامل چه درک محدودی از مسائل و تا چه اندازه از وخامت آنها بی‌اطلاع است. 1
در دهه اخیر بارها شنیده‌ایم که مسائل اقتصادی، اقلیمی و جمعیتی در ایران شکل مسئله وخیم [wicked problem] به خود گرفته‌اند: نصفه نیمه و نادرست طرح شده‌اند، گذر زمان بر پیچیدگی آنها افزوده، راه‌حل‌‌ها در مسیرهای دمکراتیک عرضه نشده‌اند و انحصار معرفی یا صورت‌بندی از بحران‌ها 2
به واسطه انحصار سیاسی و عقیدتی، امکان راه‌چاره منطقی و منصفانه را از ما گرفته است.بدون اتلاف وقت در مورد «کاندیدها»، سراغ دو موضوعی می‌روم که به گمانم می‌توانند جز مهمترین مسائل امروز و آتی ما باشند و بقا کشور را تحت تاثیر قرار ‌دهند. 3
دو موضوعی که «کاندید»ها نه قادر به درک منظومه‌ای آن بودند و نه اساسا شانی برای صورت‌بندی آن داشتند: مسئله زمین و جمعیت. اینجا طرح کلی از این موضوع است. اشاره‌ای است به تناسب فضای توئیتر و اطلاعاتی که در دست هست. این رشتو مقاله علمی نیست. 4
پایه هر ساخت سیاسی فارق از محتوا یا شکل آن، از دو عنصر اساسی زمین و جمعیت فراهم آمده است. اگر این دو نباشند یا در معرض خطر باشند، موجودیت دولت صرف‌نظر از هر مختصاتی به خطر می‌افتد.[نوشته با گزینه بی‌دولتی آنارشیک و آنارشیسم محیط‌زیستی همراهی ندارد]. 5
سرزمین ایران متاثر از روند گرم‌شدن جهانی و دو صد البته مداخلات و سیاست‌های دهه‌های اخیر ج.ا. به سمت خشک‌شدن و غیر قابل سکونت شدن پیش‌می‌رود. بحران بی‌آبی و فجایع زیست‌محیطی و خشکیدن رودخانه‌های بزرگ کشور و سیل‌های ویرانگر تقریبا پای ثابت بخش‌های خبری است. 6
اما در درون این فاجعه چه می‌گذرد؟ با یک نمونه کمتر گفته شده در همسایگی‌مان در افغانستان سراغ مسئله حرکت جمعیت و پدیده بی‌سرزمین شدن می‌رویم. نگاه کنیم چه روابط سیاسی از درون این بی‌سرزمینی بیرون می‌آید؟ چه احتمالاتی را باید کنار انهدام روستاها و سکونت‌گاه اولیه بگذاریم؟ 7
چرا بزرگ‌شدن حاشیه‌/سکونت‌گاههای غیررسمی مسئله‌ای فرعی نیست؟ چرا چنین حرکتی از جمعیت را باید هم‌پای رویکردهای جهانی تبدیل به موضوع آوارگان داخلی[Internally displaced people IDP]یا مردمان جابجاشده داخل سرزمین به عنوان موضوعی ساختاری و آن را بسیار خطیر فهم کرد. 8
چه بسا ضروری است خشکسالی به مطالعات میان‌رشته‌ای پیوند بخورد. فجایع نشسته در پشت بحران زیست محیطی صرفا بروز خشونت و رقابت در قاعده جامعه برسر منابع آب و زمین نیست. در این میان شهروندان بسیاری درگیر پیامدهای روانشناختی خشکسالی و در ترکیب آن با وضعیت بی‌سرزمینی هستند. 9
. گورخوابی، دکه‌خوابی یا پشت‌بام خوابی،ماشین‌خوابی و خیابان گردی به عنوان استراتژی‌هایی برای بقا می‌تواند با خود پیامدهای ویرانگر فردی بهمراه بیاورد. آنها را باید در تمام‌شدن امکان‌های معاش ضرب کرد و متوجه ظهور اقتدارات جایگزین برای بقا و معاش برای این جمعیت بود. 10
نمونه آنچه کمابیش افغانستان در همسایگی ما، تن زخمی از آن دارد. تکه‌تکه‌شدن ساخت اجتماعی آن چیزی است که قبلترها به وقوع پیوسته است. مردمانی از محل اصلی زندگی‌شان بالاجبار آواره شده‌اند اما چون از مرز عبور نکرده‌اند اساسا وضعیتی «پروبلماتیک» از آنها بازتاب داده نشده است. 11
آنها در حواشی شهرها گاهی مزاحمان زندگی شهری یا در برخی رویکردهای مطالعات شهری «آپاندیسیت شهری» گفته‌اند. نپرسیده‌اند این مردم چرا آواره شده‌اند؟ چرا آنها توجه و حمایت کافی همچون مهاجران و آوارگان بین‌المللی دریافت نمی‌کنند؟ ما از آغاز جنگ با پدیده مردم بی‌سرزمین روبروئیم، 12
، اما مسئله بیشتر به عنوان پدیده‌ای عارضی بر ساحت «شهر» دیده شده است. مفهوم شهروند بروزی ندارد و هر که بیرون از شهر است مانده تا شهروند بشود. مسائل او بی‌اهمیت‌تر از کسی است که در ساحت شهر اقامت دارد. رویارویی با حاشیه‌نشینان گویی رویارویی با موجودات غریبی است 13
که از سرزمین دیگر به حوالی شهرهای بزرگ آمده‌اند. در حال که آنها شهروندان این سرزمین هستند هر چند بهره‌ای از آن ندارند.
الف) اشغال افغانستان آغاز تخریب زیست‌بوم اجتماعی و سیاسی
14
ارتش چهلم شوروی در دسامبر ١٩٧٩ و به بهانه پاسخگویی به نیاز دولت افغانستان و به قصد انجام یک «عملیات جراحی» شده برای حمایت از دولت کمونیست وارد افغانستان شد و کابل را اشغال کرد. در دکترین نظامی شوروی، همواره برای کنترل مناطق اشغالی، پایتخت کشورها به عنوان مرکز اصلی سیاسی 15
و کانون اقتدار ملی در نظر گرفته و اشغال می‌شد(تجربه اشغال بوداپست در ١٩٥٩ و پراگ در ١٩٥٨ هم حاکی از اصل اشغال پایتخت بود). اما این اشغال در جایی اتفاق می‌افتاد که تاریخ افغانستان می‌گفت هیچ دولتی عملا کنترل روستاها و مناسبات جاری بر آنها و نظام اقتدارات محلی آنرا در دست ندارد 16
با اینحال ارتش شوروی برای کنترل مجاهدین و دراختیارگرفتن تحرکات مخالفان دست به تخریب روستاها و کوچاندن اجباری مردم به سمت مراکز تجمع جمعیتی برای کنترل بیشتر کرد. در این دوره در حدود 26 هزار تا ٣٥هزار روستا ویران شد. 17
با تخریب گسترده روستاها و آوارگی میلیونی مردم، بخش مهمی از نظام تامین معاش پس از اشغال شوروی در پی بمباران‌های وسیع که به بمباران‌های فرشی[carpet bombing] معروف شده بود، از بین رفت و بخش‌های مهمی از سازمان روستا منهدم شد. 18
افغانستان در اوایل دهه ٨٠ تنها دومیلیون آواره داخلی و ٧ میلیون پناهجوی برون مرزی داشت و برای دو دهه بزرگترین کشور پناهجوفرست جهان شد. ارتباط میان منهدم شدن ساختهای روستایی و بی‌سرزمین‌شدن در افغانستان همواره تحت تاثیر جنگ داخلی 19
و مداخله‌های خارجی توسط شوروی و بعدا امریکا به محاق فراموشی رفته است و آنچه برجسته‌تر مانده، وقوع جنگ بوده است. اما نباید فراموش کرد تخریب روستاها و مسئله آوارگی داخلی بعدها از زمینه‌های ظهور طالبان شد. مکاتب و آموزش هم مختل شد و میل به درس‌آموزی کار را به حقانی کشاند. 20
انهدام روستا زمینه‌ساز حرکت جمعیت در خیل وسیع و بی‌پایه شدن گروههای بزرگ جمعیتی در سطح سرزمین شد.
مطالعات متعددی برای صلح سازی در افغانستان حتی همین امروز توصیه به احیا روستا و بروز کردن سنتهایی مثل جرگه و معرکه می‌کند. 21
برگردیم به ایران. خشکسالی و متروکه شدن روستاها به معنای ظهور جمعیت بی‌سرزمین در ایران نیز هست. ارتباط میان خالی از سکنه شدن روستاها و بزرگ‌تر شدن سکونت‌گاههای غیررسمی و حاشیه تدریجا در ادبیات اصلی مطالعات شهری جای خود را بیشتر باز خواهد کرد. 22
اما با ادامه این روند فعلی در ایران نمی‌توان چشم‌اندازی برای توقف پیش‌بینی کرد. از اینکه بگذریم، مطالعات اخیر در افغانستان از منظر چرایی تداوم خشونت‌ها و ناآرامی‌ها و بقا شبکه طالبان به طور خاص به پدیده بی‌سرزمین‌شدگی مرتبط شده است. 23
. اینکه افراد بی‌سرزمین‌شده ضروری‌ترین امکان بقا را از دست می‌دهند و برای بازگشت به چرخه حیات یا دست به ساختن پیوندها و علقه‌های به ظاهر سیاسی با گروهی می‌زنند که معاش آنها را در ازای تامین آن تضمین کند. مطالعه‌ی صدف لخانی و رحمت‌الله امیری 24
در
Displacement and the Vulnerability to Mobilize for Violence
به شرایط پیچیده بی‌سرزمینی، احساس عدم تعلق، جابجایی‌های چندباره، زیست پناهندگی و خطرات افراطی شدن و بروز شکل‌هایی از خشونت و وضعیت به استخدام طالبان درآمدن اشاره می‌کنند. 25
وضعیت بهم‌ریخته اجتماعی افغانستان و تلنبارشدن گسست‌هایی که دیگر نمی‌تواند چفت و بست پیدا کند، باید برای سیاستمداران این منطقه درس عبرتی باشد که هر چه در توان دارند بذارند تا نگذارند پدیده بی‌سرزمین‌شدگی آغاز شود و رواج یابد. 26
. بدون یادآوری آنچه بر افغانستان می‌گذرد و روشن است، فقط اینکه کنده‌شدن افراد از محل اولیه زندگی‌شان خصوصا وقتی شانسی برای خروج از کشور ندارند و در درون سرزمین آواره می‌شوند، باید نگرانی مشترک همه ما باشد. 27
اجبار افراد به ترک محل زندگی‌شان موضوعی بدخیم[malign] است و به مسائل وخیم‌تری[super wicked] هم می‌انجامد. درک این پدیده و تلاش برای توقفش و الزام به پیدا کردن راه‌حلی برای تثبیت اسکان جمعیت در مناطق اولیه و حفظ پراکندگی آن از جمله مسائلی است که باید به گفتگوهای عمومی ما بیاید.28
حرکت جمعیت در ایران عمدتا پیامد سیاست اوتارکی [خودبسندگی اقتصادی/اقتصاد مقاومتی] است که ریشه در همیشه دشمن پنداری جهان، نیاز به انزوا و حفظ دشمن پیشگی و در پیش گرفتن تکانه‌های انقلابی دارد. باوجود گذشت دهه‌ها از انقلاب، 29
حاکمیت همچنان موجودیتی دائما لرزان و روبروی موانع متعددی از استقرار است. دهه‌ها سیاست‌های ویرانگر خودکفایی، تاکید برکشاورزی به عنوان بزرگترین منبع مصرف کننده آب آنهم بدون بازده، شعار استقلال و تداوم انزوای بین‌المللی، 30
بخوبی نشان می‌دهد که مهمترین تصمیم‌گیری‌ها در حوزه آب بدون ملاحظه منافع درازمدت عمومی است. تصمیم‌گیری سیاست اوتارکی عمدتا منطبق بر ماندگاری رژیم بوده است. این تصمیم با منافع درازمدت سرزمینی انطباق ندارد و همین موضوع موجب شگفتی بسیار شده است: 31
عده‌ای می‌پرسند چطور حاکمیت دست به تصمیمی می‌زند که هیچ عقل سلیمی آن را تایید نمی‌کند؟ پاسخ روشن است: منافع رژیم با جامعه همپوشان نیست. همه چیز برای بقا اولی محاسبه می‌شود. کارشناسان محیط زیست نیز بارها به تقابل مدیریت بهینه آب با خط‌مشی کلی نظام یعنی خودکفایی اشاره کرده‌اند 32
در واقع در کنار مداخلات ویرانگر در انتقال آب و سدسازی و ....باید گفت ترویج کشاورزی و وزن دادن به این شیوه تامین مایحتاج ریشه در سیاست‌های امنیتی ج.ا. در تقابل با جهان دارد. سیاست‌هایی که در طول زمان باعث ترک روستا و ظهور جمعیت زیادی به عنوان بی‌سرزمین، 33
حاشیه نشین یا مهاجران اجباری داخلی در نقاط مختلف ایران شده است. بهرحال، حاکمیت مسئولیت اولیه برنامه‌ریزی و مهار این مسئله را دارد. نکته دوم، در دهه ١٣٩٠بارها مطالعه شد تا ترکیب زندانیان در ایران بروی نقشه‌ای اجتماعی اقتصادی قابل نشانه‌گذاری باشد. 34
در سال ٩٣سازمان زندا‌ن‌ها اعلام کرد، ٧٥ درصد محبوسان در ایران در مناطق حاشیه‌ای زندگی می‌کنند. متاسفانه نقطه حرکت مطالعات اجتماعی حاشیه نشینی در ایران برمحوریت شهر می‌چرخد. نگاه به حاشیه از نقطه آغازین شهر، مانع از این شد که مطالعه جدی در مورد حرکت اولیه جمعیت حاشیه‌نشین شده 35
در اطراف شهر، برجسته شود و به سمت فجایع اقلیمی برود و بحث حاشیه‌نشینی را به شکلی به بی‌سرزمین‌شدگی متصل کند و آن را رشد دهد. با این نگاه حاشیه همیشه مسئله‌ساز دیده شده است. بعلاوه حاشیه (عمدتا) در انقطاع از علل زمینه‌ای-ساختاری تحمیل شده بر حاشیه‌نشینان دیده شده.36
از این رو آنها زائده‌‌ای بر شهر یا اقتصاد شهری نبودند پیش از هر چیز آنها شهروندان بی‌سرزمین‌شده‌ای بودند که امکان خروج از کشور را پیدا نکردند و برای بار چندم فرودستی به آنها تحمیل شد.
ب) افول جمعیتی در ایران. 37
همه می‌دانیم که ایران دارنده یکی از پایین‌ترین نرخ‌های باروری در جهان یعنی ٢.١ درصد است. این به آن معنی است که پیش‌بینی‌ها تا سال ٢٠٢٥ رسیدن جمعیت به ٨٨ میلیون است. این عدد برای ٢٠٥٠ به ١٠٠ میلیون خواهد رسید. پیش‌بینی افزایش جمعیت از جنبه بقا و بازتولید اجتماعی مهم است 38
. نکته دیگر کیفیت و تناسب هرمی جمعیت است اینکه در یک دهه و نیم دیگر ما روبروی آغاز کهنسالی اکثریت جمعیت در ایران هستیم، بار سنگین نظام سلامت و وجوه اقتصادی تحمیل این بارسنگین بویژه با توجه به نرخ باروری بسیار پایین فعلی از جمله چالش‌های مهم در دهه آتی است. 39
موضوعی که بدون برنامه‌ریزی برای سیاست‌گذاری‌های حمایتی و اطمینان بخش برای آن شبیه چشم‌انداز مبهمی را می‌سازد. جدی گرفتن مسئله افول جمعیتی در ایران در حالی که تمامی همسایگانش رشد کمابیش عادی را در حدود ٢درصد تجربه می‌کنند، حائز اهمیت است. 40
اما تصمیم به فرزندآوری در شرایطی که نظام اجتماعی وارونه است و افراد برای گذران عادی زندگی خود با موانع بسیاری روبرو هستند، دائما سیر نزولی را طی می‌کند. وجه کمتر دیده شده افول جمعیتی اما نتیجه بی‌آیندگی و خشک شدن نیروی زندگی در تعریف افق درازمدت حیات اجتماعی است 41
وضعیتی که ارتباط مستقیمی با لمس و برخورداری از آزادی دارد. دیکتاتوری‌ها میل به جاودانگی اجتماعی را از بین می‌برند. افراد را به غار محدود سرکردن به جای زندگی کردن پرت می‌کنند. 42
سابقه افول جمعیتی در دوره‌های دیکتاتوری کمابیش در مورد شوروی و دیکتاتوری سالازاریست‌ها در پرتغال مواردی مطالعه شده و بسیار مهم است. در هر دو کشور افول جمعیتی در دوران صلح و بدون بروز پاندمی از نمونه‌هایی است که باید بیشتر آن را کاوید. 43
در مجموع دو مسئله زمین و جمعیت در ایران روبروی کلافی از بحران‌هاست. اولی به بی‌سرزمینی و دومی به افول جمعیتی منجر خواهد شد. این کلاف نه با به قدرت رسیدن احزاب یا جبهه‌های محتلف سیاسی حل می‌شود و نه الزاما با به قدرت رسیدن تکنوکراسی. چنانچه ادعاهایی در این زمینه وجود دارد. 44
دلیل وجودی ج.ا. مهمترین آبشخور بحران‌های فعلی است. این نظام در مختصاتش اجازه طرح درست هیچ مسئله‌ای را نمی‌دهد. صورتبندی نزدیک به واقعیت مسائل جز با دورشدن از دلیل وجودی این نظام ممکن نمی‌شود. 45
بنابراین جابجایی یکی دو مهره در این نظام نمی‌تواند بحران ساختاری و پیامدهای ویرانگر آن را متوقف و یا شاید آرام کند. بحران‌های وجودی روبروی ایران نیازمند دگرگونی در تعریف ماهیت نظام سیاسی و عبور از الویت دهی به دلیل وجودی ج.ا. و ملزومات بقا آن از جمله اتارکی دارد. 46
ممنون از @AzamBahrami که پیگیر گفتگوی عمومی در مورد وضعیت محیط زیست هستی.
ممنون از لاله @Laleh_____
و ایمان @Vaghefiiman
برای کمک‌شون در سرک کشیدن من به مطالعات شهری.
*در تایپ عدد جابجا شده‌.
۱.۲ درصد درست است.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Farangiss Bayat

Farangiss Bayat Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @farangissbayat

15 Jun
هرگز نمی‌بایست در مقابل قدرت‌طلبی آغشته به فرهیختگی سکوت کرد. اگر ج.ا. کار را به اینجا رسانده، با همراهی متفکران و دانشگاهی‌ها توانسته. برخی شان با تولید دانش "آستانه‌ای"(دانشی که سطوحی از نقد و دگرگونی را مجاز می‌شمارد) و نه انتقادی بر جهت‌گیری سیستم مهر تایید زده‌اند. ۱
ظاهرا نشان دادند که به دنبال راه چاره هستند اما در نهایت کوشش می‌کردند از مدیر گروهی به مشاوره وزیر و مدیرکل پژوهش سازمان ارتقا بگیرند. برای اینکه در سیستم‌ بمانند، از موضع انتقادی و بازدوباره سنجی فاصله می‌گرفتند و مقّاش ریز ارزیابی را زمین می‌گذاشتند.۲
همزمان مدیران سیاسی سازمان‌ها که عمدتا محصول روابط مکتبی و هیاتی دهه ۶۰ هستند، غالبا کودن و دارای پایین‌ترین سطح مطالعه و کمترین شانس برای چرخش فکری هستند، به حضور این دست آکادمیسین‌های لفاظ که به اندازه ثبت ِ احوال همه کشورهای غربی اسم‌های خارجی بلدند، اتکا می‌کنند.۳
Read 7 tweets
4 May
۱حالا همه افتاده‌اند به فاصله‌گیری از جنگ‌سالاران سپاه.

به اینها اقبال نشان ندهید. برنامه این است که خودشان را وارد صحنه فاصله‌گیری از رژیم کنند و بگویند اگر بحث مقابله با سپاه است ما هم کنار شمائیم.
تکرار خرداد ۷۶
۲نگاه کنید حجاریان چه تصنیف‌هایی می‌سراید. بخش وامانده‌تر رژیم ( اصلاح‌طلبان) خودش را به نیروهای مخالف نزدیک می‌کند که بحران دستاورد/همدستی‌اش را جبران کند.
۳بحران مشروعیت اصلاح‌طلبان با سرقت جبران نمی‌شود.
نگاه کنید اول م.صادقی از کشتار آبان گفت.
بعد تاجزاده مثلا موضع علیه سپاه گرفت، سناریو با ظریف اوج گرفت و حالا امنیتی‌ترین چهره‌ (حجاریان) وارد زمین مخالفان می‌شود.
۴ آغاز پروژه پیشقراولی در صف مخالفان. مصادره‌ی مخالفان. سطح تطبیق رژیم به سمت مصادره‌ رسمی دستورکار مخالفان می‌رود.
Read 4 tweets
5 Apr
١ از تصویری که در بیرون از کشور ساخته می‌شود، می‌نویسم. اینبار سراغ کارهای خانم دکتر نرگس باجقلی رفته‌ام. ایشان دانش‌آموخته‌ی علوم سیاسی و مردم‌شناسی است. در میان کارهای ایشان طیف متنوعی از موضوعات مرتبط با سرگرمی، رسانه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی قابل سراغ‌گیری است.
٢ در ایران برای موسسه صلح با موضوع جانبازان شیمیایی فیلم مستندی ساخته است. او در عین حال برنده جایزه مارگارت مید انجمن مردم‌شناسی امریکا در سال٢٠٢٠ برای کتابی با عنوان
Iran Reframed: Anxieties of Power in the Islamic Republic
٣ (ایران در قاب جدید: اضطراب‌های قدرت در جمهوری اسلامی) نیز بوده است. آخرین مقاله‌ی باجقلی نیز در مجموعه‌ای با نام
RADICALIZATION DURING THE ROUHANI YEAR: Iran’s Political Shifts and Their Implications
(افراطی‌شدن در دوره روحانی: چرخش‌های سیاسی و پیامدهای آن) توسط اندیشکده‌ی
Read 39 tweets
29 Mar
١.آنا ملادیچ دختر٢٣ساله‌ی‌ راتکو ملادیچ جنایتکارجنگی و قصاب بوسنی درسال ١٩٩٤با اسلحه‌ی شخصی پدرش خودکشی کرد. گزارش‌های مختلف رسانه‌ها دال بر این بود که آنا بواسطه افسردگی و در ارتباط با انتشار اخبار جنایات جنگی پدرش خودکشی کرده است.
٢.او دانشجوی پزشکی بود و در جریان سفری به روسیه با دانشجویی بوسنیایی مراوده می‌کند. دوست بوسنیایی او از ابعاد فاجعه‌ی جاری در بوسنی حرف می‌زند و آنا برای اولین بار کمابیش ازعمق جنایاتی که در بوسنی بر مردم می‌رود مطلع می‌شود.
٣.در جریان جنگ بوسنی، رسانه‌‌های صرب بشدت جریان اخبار را تحت کنترل داشتند. انعکاس اخبار یکسویه و کاملا مبتنی بر جنگ روانی بود. طبیعی بود که جریان خبر دستکاری شده، جنایتکاران صرب را مدافعان «صربستان بزرگ» و مشغول دفاع از مردم نشان می‌داد.
Read 13 tweets
27 Mar
کاش رسانه‌ها خانم طباطبایی را می‌آوردند تا برایمان از جنبه‌های استراتژیک تقابل ایران با غرب و چرایی درهم تنیده شدن روابط ایران با چین و روسیه می‌گفتند.
This alternative to the West is the core thread that weaves these countries together, and it comes from something deeper than simple opposition to the Western system of international order. Iran, China, and Russia have legitimacy rooted in civilizational genesis—
a system of thinking, a group identity, and a collective identity that are at least as deep and as old as the germination of Western civilizational institutions. China's characteristic as a civilizational state is now a cliché in political science. Russia is the self-appointed
Read 5 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(