#انتخابات و منطق باورپذیری وعده‌های پوچ!
برخی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در ایران، افزایش یارانه‌ی نقدی به طبقات محروم، کاهش هزینه‌ی درمان و خدمات برای عموم مردم و پرداخت حقوق ماهیانه به زنان خانه‌دار را وعده می‌دهند.
این نوع وعده‌ها در شرایطی که کسری بودجه‌ی کشور به بزرگ‌ترین معضل اقتصادی در #جمهوری_اسلامی تبدیل شده است، سبب تمسخر کارشناسان و افراد آشنا به وضعیت اقتصاد #ایران می‌شود. به گمان این دسته از افراد، وعده‌ی افزایش کلان یارانه‌ی نقدی حتی برای تودۀ مردم نیز باورپذیر نیست
و تکرار آن از سوی نامزدهای انتخاباتی، نوعی ضد تبلیغ برای آنها خواهد شد.با این‌حال، کاندیداهایی که افزایش #یارانه را در شرایط تنگنای مالی و کسری بودجه‌ی بی‌سابقه در کشور وعده می‌دهند، تحت تأثیر ریشخند کارشناسان قرار نمی‌گیرند و از تکرار قول خود پرهیز نمی‌کنند.
علت این ماجرا چیست؟ آیا این دسته از کاندیداها هیچ‌گونه فهم واقعی از شرایط اقتصادی کشور ندارند و یا این‌که برغم آشنایی با کمبود منابع، وعده‌های پوچ را همچنان عاملی برای جلب آراء بخشی از مردم به سمت خود می‌دانند؟

در حقیقت، ترکیبی از هر دوی این عوامل در ماجرا دخیل است.
برخی کاندیداها واقعاً تصورشان این است که منابع مادی و اقتصادی ایران لایزال است! به‌زعم آنها کشور دارای ظرفیت‌های نامحدودی است که حتی در شرایط تحریم نیز می‌توان با بسیج و به کارگیری آنها، نه فقط ریشه‌ی فقر را از بیخ برکند و همۀ طبقات را به رفاه کامل رساند،
بلکه اضافه‌ی آن را نیز صرف کمک به نیروهای همسو در سطح منطقه و جهان به منظور گسترش نفوذ جمهوری اسلامی و مقابله با «سیاست‌های استکباری» کرد.از نگاه این نامزدها مشکل اصلی نه در محدودیت و کمبود منابع و تأثیر #تحریم‌ها و گیر و بندهای سیاسی و ساختاری،
بلکه «نگاه #لیبرالی» یا «نئولیبرالی» مسئولان قوه‌ی مجریه به اقتصاد و نظام بین‌الملل در کنار کاهلی و «تنبلی» آنهاست که مانع تلاش‌شان برای تحقق یک اقتصادِ درون‌گرای خودجوش و پررونق داخلی است.واقعیت این است که این نوع تصورات، سالهاست که ذهن بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی را
تسخیر کرده است به‌طوریکه چندان به آن دامن زده‌اند که بسیاری از توده‌ی مردم نیز آن را باور کرده و سطح مطالبات اقتصادی و مادی خود را بر اساس آن تنظیم کرده‌اند.به عبارت دیگر، تبلیغ تصورات اقتصادی مسئولان توسط رسانه‌های رسمی، سبب شکل‌گیری فرهنگی در بخش ازمردم شده است که طبق آن،
منابع لایزال کشور باید از طریق دستگاه دولت از قوه به فعل در آید و به سمت جامعه سرازیر شود تا فقر و فلاکت ریشه کن شود و رفاه و برخوداری در حد اعلا جای آن را بگیرد.بر اساس این فرهنگ، چیزی به اسم کمبود منابع از جمله منابع طبیعی و آب، محلی از اعراب ندارد
که در شرایطی نیازمندِ صرفه‌جویی و یا تحمل ریاضت باشد.
کمبودها همه ناشی از عملکرد نادرست دولت و غارت ثروت کشور توسط مسئولان آن است. اگر به این دو مورد پایان داده شود و یا تحولی بنیادی در آنها پدید آید، دیگر برای یک زندگی مرفه مشکلی نخواهد بود.
در این میان، فقط بساری مسئولان حکومتی به این تصورات دامن نمی‌زنند. برخی نیروهای مخالف آنها نیز به قصد افزایش نارضایتی در توده‌ی مردم و مشروعیت‌زدایی از حکومت، همان تصورات را از زاویه‌ای دیگر به خورد بخشی از جامعه می‌دهند.این دسته از مخالفان نیز چیزی به عنوان کمبود منابع در ایران
را در هیچ زمینه‌ای علی‌الظاهر به رسمیت نمی‌شناسند و تمام مشکلات و جمیع نابسامانی‌ها را ناشی از ساختار سیاسی و مذهبی حاکم می‌دانند. از نظر آنان، اگر این ساختار از هم بپاشد، زمینه‌ی فقر و فلاکت به خودی خود از بین می‌رود و رفاه و شکوفایی و پیشرفت به جای آن می‌نشیند.
در واقع، فرهنگ ناشی از این نوع تبلیغات دوسویه، بخشی از افراد جامعه را که از تنگی معیشت به جان آمده‌اند، آماده‌ی پذیرش وعده‌های بعضاً بی‌پایه و اساس کرده است. این طیف از مردم اصل وعده‌ها را کاملاً عملی و حتی سهل‌الوصول می‌دانند و فقط به وعده‌دهندگان اعتمادی ندارند.
دلیل بی‌اعتمادی به وعده‌دهندگان نیز پوچ ازکاردرآمدن بیشتر وعده‌های رنگارنگ قبلی است، اما این بی‌اعتمادی عمدتاً شامل مسئولان متأخرو حامیان آنها میشود و چنانچه فردی در موضع مخالفت با وضع موجود بنشیند و یا مدت زمانی ازحضور او درصحنه‌ی سیاست گذشته باشد، وعده‌هایش مقبول‌تر جلوه میکند.
برای نمونه ،محمود #احمدی‌_نژاد عمدتاً به دلیل گذشت هشت سال از ریاست جمهوری و مواضع مخالفش در برابر وضع موجود، وعده‌های اقتصادیش برای قشری از مردم پذیرفتنی‌تر است.بنابراین، این‌که شماری از کاندیداهای ریاست‌ جمهوری به رغم کمبود منابع و تنگناهای بودجه‌ای و #نظام تحریم‌ها،
همچنان از افزایش یارانه‌ها و پرداخت حقوق به زنان خانه‌دار و غیره سخن می‌گویند، در کنارِ توهماتشان نسبت به استعدادهای طبیعی کشور ایران، آشنایی‌شان با همین بخش از افکار عمومی است.
این کاندیداها هر کدام به نوبه‌ی خود می‌کوشند مردم مستأصل را متقاعد کنند که آن فردی که به واقع مقابل وضع موجود و مخالف فسادهای جاری و حامی توزیع منابع کشور بین اقشار محروم است، شخص خودشان است و بنابراین لازم است به او ووعده‌هایش اعتماد کنند و رأی‌شان را به‌نفع وی به صندوق اندازند.
چنین اعتمادی به دلیل حضورِ کنونی این کاندیداها در دستگاه قدرت حاصل نمی‌شود اما رأی قشری از جامعه همواره مبتنی بر اعتماد نیست و محاسبات دیگری هم در میان است!یک مخاطبِ عامیِ به فغان آمده از وضعیت زندگی خود که عادت به رأی دادن کرده است، وقتی به سخنان کاندیداها گوش می‌دهد،
عمدتاً توجهش به کاندیدایی معطوف می‌شود که وعده‌ی افزایش یارانه می‌دهد. با این‌حال چنین فردی می‌داند که به وعده‌ی این کاندیدا نمی‌توان اعتماد کرد؛ اما ماجرا در این نقطه به پایان نمی‌رسد. او هنگامی که ملاحظه می‌کند دیگر کاندیداها چیز مشخص و ملموسی برای عرضه به او ندارند،
همان کاندیدای وعده‌دهنده را بر آنان ترجیح می‌دهد! به چه دلیل؟او به واقع معادله‌ای در ذهن خود می‌چیند! برای مثال، او به این نتیجه می‌رسد که از هفت کاندیدا، پنج نفر از آنها چیزی به او عرضه نمی‌کنند. پس هر پنج نفر آنها را حذف می‌کند
و بر2 کاندیدایی که وعده‌ی افزایش یارانه را به او می‌دهند، متمرکز می‌شود. در بین آن دو نیز منطقاً کاندیدایی را ترجیح می‌دهد که وعده‌ی رقم بزرگتری می‌دهند. او تقریباً مطمئن است که این کاندیدا به وعده‌اش عمل نخواهد کرد اما ذهن او هم در فهم «اصل عدم قطعیت» فرقی با ذهن هایزنبرگ ندارد!
او اگر حتی یک‌هزارم درصد هم احتمال تحقق آن وعده‌ها را دهد، کاندیدای وعده‌دهنده را به دیگرانی که چیزی برای او ندارند، ترجیح می‌دهد. او با خود می‌اندیشد که اگر این فرد به وعده‌اش عمل نکرد که می‌شود مثل آن دیگران، اما اگر به اندازه‌ی سرسوزنی عمل کرد،
در آن صورت از رأی دادن به او منفعت برده است!در واقع، کاندیداها نیز با همین نوع محاسبه تلاش می‌کنند تا رأی چنین فردی را به سوی خود جذب کنند! اما تعداد رأی‌دهندگانی که با این نوع دستگاه محاسباتی رأی می‌دهند چقدر است؟ در شرایط عادی و معقول بسیار اندک، اما در شرایط غیرعادی چطور؟
رقم آنها روز پس از انتخابات مشخص می‌شود!

#احمد_زیدآبادی
hafteh.ca/canada/70997/

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with احمد زيدآبادى

احمد زيدآبادى Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @Zeidabadi_Ahmad

17 Jun
این هم حرف نهایی!
میخواهید علت اصلی مخالفت مراباریاست جمهوری عبدالناصر #همتی بدانید؟
به نظرم او از #اقتصاد چیز زیادی نمیداند!کسی که اقتصاد راخارج ازچارچوب فضای سیاسی ببیند،ازنگاه من،ممکن است اقتصاددان باشد امابا اقتصاد به عنوان سازوکاری عملی برای تمشیت معیشت مردم چندان آشنا نیست!
درست مانند سیاست‌دانی که آثار کلاسیک سیاسی را خوانده باشد ولی فضای فرهنگی ومناسبات قدرت درجامعۀ خود را نشناسد. چنین سیاست‌دانی از سیاست چیز قابلی نمی‌داند.
اگر همتی به واقع اقتصاد را می‌شناخت اینطور با خیال راحت، وارد این معرکه خطرناک نمیشد و به این سادگی وعدۀ اصلاح آن را نمیداد.
او حتی در بارۀ کسری بی‌سابقۀ بودجه و تورمی که چون اژدهایی دهان گشوده در کمین اقتصاد ایران نشسته است، نکتۀ دندانگیری نگفت و متأسفانه به نوبۀ خود بر چشم مردم خاکستر پاشید.
Read 4 tweets
16 Jun
#مولوی_عبدالحمید و منصور عباس

مولوی عبدالحمید در انتخابات جاری در ایران همان کاری را کرد که منصور عباس، رهبر حزبِ عربی - اسلامی راعم در اسرائیل کرد.
منصور عباس گرایش سیاسی احزاب #اسرائیل را داخل پرانتز گذاشت و بی توجه به چپ و راست بودنشان،
آمادۀ گفتگو با هریک از آنها برای تأمین منافع کاملاً تعریف‌شده و مشخصِ عرب‌های اسرائیلی شد.او در این مسیر همانقدر با بنیامین نتانیاهو با روی گشاد برخورد کرد که با یائیر لپید و نفتالتی بنت! و چون #نتانیاهو امکان تشکیل دولت را پیدا نکرد، #منصور_عباس به ائتلاف مخالف او پیوست.
این هم شیوه‌ای از سیاست‌ورزی است که بر مبنای معیارهای انتزاعی نمی‌توان در باره‌اش داوری کرد.
در هر صورت، مطالبات عباس از احزاب اسرائیلی کاملاً روشن بود و نهایتاً به صورت توافقی رسمی بین دو طرف به امضا رسید.
Read 4 tweets
16 Jun
ادامۀ ماجرای ثبت در تاریخ!

سال 84 محمود #احمدی‌_نژاد و تیمش نزد طیف‌های روشنفکری و حامیان اصلاحات، "مخوف‌ترین" نیروی حاضر در انتخابات محسوب می‌شدند.
با این حال، در ابتدا، نظرسنجی‌ها از جایگاه او در قعر جدولِ داوطلبان ریاست جمهوری حکایت داشت
و محمدباقر #قالیباف به عنوان کاندیدای بلوک اصلی قدرت به حساب می‌آمد.من همانطور که در سال 76 نگرانی خاصی از پیروزی #ناطق_نوری در #انتخابات نداشتم از احتمال پیروزی قالیباف در سال 84 نیز نگران نبودم.
قالیباف اما در آن سال برای جذب رأی طبقۀ متوسط و شهرنشین شعارهایی داد که به مذاق پایگاه اجتماعی جناح محافظه‌کار بخصوص در بین نیروهای #بسیجی خوش نیامد به طوری که با متهم کردن او به مشی لیبرالی از او روگردان شدند و در اقدامی به نظر من خودجوش و حتی تا اندازه‌ای تمردجویانه
Read 16 tweets
15 Jun
برای ثبت در تاریخ!

وقتی نوشتم "از ریاست جمهوری ابراهیم #رئیسی نباید وحشت‌زده شد" برخی از مخاطبان با انتقاد از این موضع‌گیری، آن را نوعی "سندروم استکهلم" تلقی کردند و برخی دیگر یادآور شدند که در سال 84 نیز در مورد پیروزی محمود #احمدی_نژاد، همین را گفته بودم اما بعد دیدیم چه شد!
این داستان طبعاً بحث بسیار مفصلی می‌طلبد و امیدوارم به زودی از طریق #کلاب_هاوس امکان بازشکافی آن را پیدا کنم.در اینجا اما به اجمال لازم است یادآوری کنم که وقتی می‌گویم از ریاست جمهوری سید ابراهیم #رئیسی نباید وحشت کرد، عمدتاً منظورم هشدار نسبت به غلبۀ افسردگی و نومیدی محض
به افرادی است که گمان می‌کنند اگر کاندیدای مورد نظر آنها در قدرت نباشد، دیگر روزنه‌ای برای حیات باقی نمی‌ماند!به هر حال، چه بخواهیم چه نخواهیم، آرایش #انتخابات به گونه‌ای است که آقای رئیسی به احتمال قریب به یقین رئیس جمهور خواهد شد.
Read 15 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(