چطور #VC ها تصمیم گیری می کنند؟
این عنوان مقاله و تحقیقی هست که با همکاری دانشگاه هایی مثل هاروارد و استنفورد و همچنین انجمن VC های آمریکا به بررسی 900 سرمایه گذار خطر پذیر پرداخته.
از جهاتی این کامل ترین تحقیقی هست که تا امروز در مورد VC ها شده 1/15 #استارتاپ #سرمایه_گذاری
سوال اول این هست که چرا اساسا دانستن روش تصمیم گیری VC ها مهم هست؟در سال 2015 (زمان شروع پروژه)، 20% ارزش شرکت های سهامی عام و 44% بودجه R&D شرکت ها توسط این گروه تامین شده.پس VCتاثیر مهمی در فضای کلی کسب و کار دارند (طبیعتا در آمریکا) 2/15 #سرمایه_گذاری_خطرپذیر
اولین موضوع پژوهش این بوده که VC ها چطور سرمایه پذیرها را پیدا می کنند؟تقریبا 90% مواقع اونها شرکت/فرد/موضوع سرمایه گذاری را از شبکه دوستان/همکاران پیدا می کنند.(30%همکاران سابق،20%معرفی همکاران،8%معرفی سرمایه پذیرهای قبلی)3/15
عموما VC ها با بررسی مگا ترند ها، صنایع و.. حوزه سرمایه گذاری را مشخص می کنند و بعد در شبکه دوستان/همکاران فرد/شرکت/ایده را پیدا می کنند.تنها 10%سرمایه گذاری ها از طریق email یا investment pitch ها صورت می گیرد. 4/15
مسئله دوم پژوهش نحوه ارزیابی بوده.از هر 101فرصت1شرکت شانس جذب دارد،28شرکت در مرحله جلسه با مدیر مجموعه،10تا شانس جلسه با فاندرها،4.8 به مرحله ارزیابی(due diligence)،1.7 به مرحله صحبت در مورد بندهای توافق می رسند.معمولا83روز این پروسه طول میکشه و مرحله ارزیابی 118ساعت.5/15
یک سوال مهم این هست که VC دارد روی اسب (شرکت/ایده) سرمایه گذاری می کنه یا اسب سوار (بنیانگذارن).تحقیق نشان داده تقریبا هر دو،اما اگر موضوع خیلی خاص باشه اسب سوار.ازVCها پرسیده شده مهمترین فاکتور تصمیم گیری شما چی هست. پر تکرار ترین پاسخ ها اینها بودند 6/15
اهمیت تیم/بنیانگذارن 95% تکرار، مدل کسب و کار 74%،اهمیت بازار 68% و اهمیت صنعت 31%.جالبه که نتایج ارزیابی شرکت حداکثر 20% اهمیت داشته (در مجموع و به طور متوسط). یک سوال دیگر پژوهش روش ارزشگذاری بوده.مثلا روش DCF چقدر برای VC ها مهم هست؟ 7/15 #ارزش_گذاری_شرکت #ارزیابی_شرکت
بر خلاف آنچه شاید خیلی ها فکر کنیم تعداد محدودی از VCها به روش هایی که برای ارزیابی شرکت های بزرگ استفاده می کنند مثل DCF وزن دادند.در عوض روش هایی مثل جریان نقدی ورودی و خروجی،میزان برگشت سرمایه گذاری در یک دوره و بعد از آن IRR به ترتیب بالاترین جواب ها بودند. 8/15
20% از کل VC ها و 31% از VCهایی که در مرحله early stage سرمایه گذاری می کنند، گفتند ما "اصلا" پیش بینی های مالی استارتاپ ها را مد نظر قرار نمی دهیم.سوال بعدی در مورد نکات مهم در تنظیم قرارداد بوده. تحقیق 6 پارامتر چالشی قرارداد ها را شناسایی کرده 9/15
این پارامترها عبارتند از نحوه تخصیص منابع مالی،حق رای در هیئت مدیره،حق واگذاری سهام بنیانگذاران،حقوق مربوط به کارکنان و حق جذب سرمایه گذاری جدید.تحقیق مشخص کرد معمولا اینطوری هست که با میزان تحقق موفق های بنیانگذارن این پارامترها بیشتر به اونها واگذار میشه و برعکس.10/15
بعلاوه که مشخص شده که 3 پارامتر هستند که VC ها تقریبا روی اونها هیچ انعطافی ندارند،حق سرمایه گذاری مجدد خودشان،حق واگذاری/فروش سهام شون و حق واگذاری سهام بنیانگذارن.سوال بعدی کشف رفتار VC ها بعد از سرمایه گذاری بوده که نشان داده همگی آستین بالا می زنند برای کمک 11/15
تحقیق نشان داده60%اونها حداقل1جلسه در هفته و 28% اونها حداقل2جلسه در هفته برای مشاوره دادن به شرکت ها وقت می گذارند.87%برای راهنمایی های استراتژیک،72% برای اتصال اونها به سایر سرمایه گذارن،69%برای اتصال به مشتریان بلقوه،65%برای امور عملیاتی شرکت،58جذب هئیت مدیره،46جذب پرسنل 12/15
1سوال جالب دیگر این بوده که اگر سرمایه گذاری شما موفق بوده از نظر شما دلیلش چی بوده؟متداول ترین جواب مدیریت خوب تیم بیان شده،زمان مناسب سرمایه گذاری،شانس،تکنولوژی،مدل کسب و کار،صنعت به اندازه مساوی تکرار شده ولی عجیب ترین نکته این هست که هیچ کدام نگفتند وجود خودمان(VC) 13/15
یک بخش جالب دیگر این تحقیق اندازه خود VC ها بوده که به طور متوسط 14کارمند و 5 کارشناس ارشد دارند و معمولا ساختار تصمیم گیری flat دارد.از اون جالب تر اینکه از 55ساعت کار در هفته 22 ساعتش را دنبال شبکه سازی و 18ساعت مشغول کنترل سرمایه هاشون هستند.14/15
نکته آخر اینکه آیا واقعا VCها سود ده هم بودند؟جواب این هست که 93% آنها از شاخص های معتبر بازار جلوتر بودند. به طور متوسط 75% توی یک بازه 7 ساله، 7% از شاخص Russel2000 جلو بودند و 60% اونها متوسط 5% از شاخص S&P500 جلوتر بودند. 15/15
منبع:tinyurl.com/ydnq2sam
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
این مقاله HBR حاصل یک پروژه ده ساله و تحلیل 17 هزار مدیر هست که بفهمند یک مدیرعامل خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشه.
نکته اولی که کشف کردند این هست که معمولا آنچه هئیت مدیره انتظار داره با آنچه به دست می آید،تطابق نداره بعلاوه ملاک هایی که اونها دارند1/5
معمولا ملاک های خوبی برای انتخاب نیست.مثلا بودن یک رهبر کاریزماتیک، با ذهن استراتژیک که برونگرا هست و مدرک خوب از دانشگاه تاپ داره که مسیر شغلی خفنی هم داشته منطبق با دست آورد مدیران موفق نبوده.مثلا فقط 7% مدیران موفق از اون دانشگاه خفن ها(Ivy League) مدرک دارند2/5
4تا ویژگی را به عنوان مشخصه مشترک مدیرعامل های موفق پیدا کردند.1-قاطعیت در تصمیم گیری (حتی تصمیم غلط) بهتر از بی تصمیمی هست.تحقیق نشان داده که1/3 اون مدیران شکت خورده، بابت تصمیمات غلط موفق نبودند و باقی به دلیل بی تصمیمی شرکت را دچار مشکل کردند 3/5