به مردم اصفهان و خوزستان میگویند یزدیها آب زاینده رود را برای تولید کاشی و فولاد و شیشه میبرند و در مزارع بزرگشان خیار و گوجه میکارند.
توسعه صنعت در اصفهان و یزد و کرمان کار احمقانه ای بوده اما گزاره بالا هم از بیخ غلط است.
خدا را شاهد میگیرم که لااقل دو کارخانه 1/7
فولاد یزد و چند کارخانه کاشی و سرامیک این شهر و همین طور کشت گلخانه ای چرخاب را و در هر بازدید لااقل با دو کارشناس بیطرف و خارج از مجموعه دیده ام. تمام این مجموعه ها با چاه کار میکند و تمامی این چاهها مثل کارت بنزین، کارت شارژ با مصرف مشخص دارند. بنابراین موتور چاه پس از 2/7
اتمام شارژ، خود به خود خاموش میشود. بعلاوه نخستین مرکز مانیتورینگ شبکه آب کشور در مرکز آب منطقه ای یزد میتواند تمامی شبکه هوشمند استان را مانیتور کند و در صورت لزوم آب هر لوله یا موتور هر چاه را خاموش یا روشن کند.
کارخانه های یزد، کرمان و اصفهان درحال خرید فاضلاب شهرها 3/7
و تصفیه و بازچرخانی آب در مجموعه هستند. درحال حاضر در این مناطق رقابت اصلی بر سر خرید فاضلاب است.
دوستان سهمیه آب یزد از زاینده رود کفاف آب شرب یازده شهر این استان را نمیدهد. بنابراین هر شهر پس از دریافت سهم خود باید آن را با آب چاه قاطی کرده و وارد شبکه آب شرب شهری کند. 4/7
اما کیفیت آب چاه در بعضی مناطق مثل اردکان به حدی بد است که شبکه آب قدیمی را به مصرف بهداشتی اختصاص داده اند و آب شرب تنها از طریق جایگاههای شهری در خیابان قابل دسترس است. یعنی اگر شب تشنه ات شد و در یخچال آب نداشتی باید دبه به دست بروی چند خیابان پایین تر آب پیدا کنی. 5/7
آب شیرین زاینده رود اساسا به شهری مثل ابرکو نمیرسد. بنابراین برای این شهر که دچار فرونشستهای وحشتناکی است و تمام باغهای زردآلویش از دست رفته، از چاههای بصیرون فارس آب شرب می آورند.
دوستان جمع آوری بندهای عرض زاینده رود پشت کارخانه های فولاد و ذوب آهن اصفهان را به چشم خود 6/7
دیده ام و همین طور بستن ورودی کارخانه. این یعنی این دو کارخانه برای فضای سبز مورد نیاز خود باید از تصفیه فاضلاب استفاده کند.
مورد مهم دیگر اینکه لوله یزد سر راه خود آب شرب مورد نیاز ورزنه اصفهان در حاشیه تالاب را هم تامین میکند.
این را هم بگویم که یزد هیچ چاه غیرمجازی ندارد. 7/7
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#رشتو 1- در همین لحظه که #خوزستان_تشنه_است 12 میلیارد متر مکعب آب پشت سدهای این استان خوابیده یعنی بیش از 60 برابر ظرفیت سرریز سد کرج درحالی که تمام حیات اصفهان به سد زاینده رود بسته است که در بهترین شرایط سه برابر سد کرج آب دارد.
2- آب یک کالای ملی است و باید به شکلی عادلانه تقسیم شود. شما را بخدا چشم بسته و صرفا به دلیل تعلقات محلی یا مد شدن مخالفت در این زمینه با سدسازی و طرحهای انتقال آب نجنگید. کارشناسانه طرحهای غیراصولی را نقد کنید. مشکل #خوزستان هیچ ارتباطی به انتقال آب از کارون به زاینده رود ندارد.
3- سد زاینده رود پس از رهاسازی دوباره وارد استان چهارمحال و بختیاری شده و از شهر سامان عبور میکند و باز به اصفهان برمیگردد. جالب است بدانید در همین یک پیچ حدود 200 میلیون متر مکعب آب یعنی یک سد کرج، ناپدید میشود و از طریق لوله به باغها و ویلاهای رانتی برده میشود.
#رشتو 1/7
برای درک عمق #ورشکستگی_آبی به این اعداد و ارقام توجه کنید!
استان کرمان در سال ۱۳۵۰ با هزار و ۶۶۲ حلقه چاه ۶۳۶ میلیون مترمکعب آب از سفرههای زیرزمینی برداشت میکرده که این رقم در سال ۱۳۹۰ به ۳۴ هزار و ۵۵۹ حلقه چاه با ۵ میلیارد و ۸۱۹ میلیون مترمکعب برداشت رسیده است.
#رشتو 2/7
عدد بالا را با 200 میلیون متر مکعب ظرفیت سد کرج مقایسه کنید.
متوسط بارندگی این استان در ۱۵ سال گذشته با ۱۲۹ میلیمتر، نصف میانگین بارندگی کل کشور با ۲۵۰ میلیمتر در سال است و تمامی نیاز آبی این استان از سفرههای زیرزمینی تامین میشود.
#رشتو 3/7
با این وضعیت، باغات استان را تا حدی گسترش دادهایم که اکنون یک چهارم پوشش باغی کل کشور در این استان است. افت آبهای زیرزمینی در کرمان به حدی است که عمق چاههای شمال استان به 450 متر رسیده است.
میزان افت سالانه آبهای زیرزمینی؛ دولت آباد ۲ متر و ۹ سانت
چرا مظاهر قبیلهگرایی تا مناظره نامزدهای ریاست جمهوری پیش رفته است؟ پرسشی بنیادین که پیچ و تابهای سیاسی جایی برای طرح آن باقی نمیگذارد اما دقیقا امروز باید به این پرسش بیندیشیم.
من دوست دارم یادداشتم را به صورت #رشتو اینجا و برای شما بنویسم. حوصله کنید و بخوانید 🙏 1/20
دو پیمایش مهم ملی در سالهای 83 و 94 نشان داد میزان سرمایه خرد و کلان اجتماعی در کشور به پایینترین حد خود رسیده است که از شاخصههای مهم آن میتوان به افت خیرخواهی اجتماعی اشاره کرد. این دو پژوهش که بخشهایی از آن را از زبان و قلم جامعهشناسان 2/20
درگیر ماجرا ازجمله دکتر اردشیر گراوند، به عنوان پیشنهاددهنده پیمایش، خوانده و شنیدهایم، به ما میگوید مردم ایران خیرخواه یکدیگر نیستند. ممکن است بپرسید اگر خیرخواه یکدیگر نیستند چرا در بلایایی مثل زلزله، نمایشی مثال زدنی از خیرخواهی میبینیم؟ 3/20
اجازه دهید شباهتها و تفاوتهای زبانهای محلی و زبان ملی را بدون مراجعه به تئوری و با یک تجربه عینی توضیح دهم. دو سه سال پیش که برای گزارش خشکسالی مجبور بودم شهر به شهر و روستا به روستای خیلی از استانها مثل چهارمحال و بختیاری، اصفهان، کرمان، یزد، فارس و پیشتر خوزستان، 1/9
هرمزگان و بلوچستان را بگردم و با کشاورزان و روستائیان زیادی گفت و گو کنم، خیلی زود متوجه مسئله مهمی شدم که آن را با یکی دو مثال توضیح میدهم.
برای من عجیب بود که تقریبا همه کشاورزان این مناطق به هرس کردن درخت، پتار و به هرسکار، پتارکار میگفتند یا به چاله پر از آب گوم که در 2/9
ترکی آذربایجانی به صورت گئول درآمده است، مثل شاهگوئلی یا ائل گئولی. هر دو کلمه برای من به عنوان یک کردزبان کاملا مفهوم بود. در شرق اصفهان اتفاق عجیبی افتاد؛ پیش از حرکت در اصفهان دنبال یک مترجم میگشتند. گفتم مترجم برای چه مگر همه استان فارس زبان نیستند؟ گفتند 3/9
1- کلمات و اصطلاحاتی مثل نژادپرستی، فاشیسم و... کلمات بسیار سنگینی هستند که اغلب با بی مبالاتی بکار می گیریم. نژادپرستی یعنی پاکسازی یازده قوم در شوروی، یعنی هولوکاست، یعنی پاکسازی کردها و ارمنی های عثمانی، یعنی روهنگیا و... پاره ای مشکلات فرهنگی را به حساب نژادپرستی نگذاریم.
2- تاریخ می گوید ایرانیان نه تنها هیچ گاه نژادپرست نبوده اند بلکه اغلب از آن طرف بام افتاده و فرهنگ پذیری را تا مرزهای الیناسیون پیش برده اند. ایران همواره پناهگاه اقوام و ادیان بوده و ایرانیان در هیچ نبردی همچون رومیان زبان و دین خود را تحمیل نکرده اند، کتیبه های تاربخی
3- را نگاه کنید؛ اغلب به سه زبان نوشته شده. به بندرسیراف بروید و ببینید از کی محله چینی و رومی و زرتشتی و اسلامی داشته ایم؟ مشکل ما نه نژادپرستی که نشناختن مام میهن و دوست نداشتن این مادر پیر است. اگر می گویید این ها تاربخ است و به ما ربطی ندارد آن وقت جواب من این است که اولا