تسخیر ""مدائن"" توسط تازیان و غنیمت هایی ک از ایران ب علی بن ابیطالب و اهل بیتش رسید!!
در سال شانزدهم هجری( 637میلادی)پس از پیروزی تازی ها بر سپاهیان ایران در نبرد قادسیه، عمر به (سعد بن ابی وقاص)دستور داد،مدت دو ماه ب سربازانش استراحت دهد و سپس آنها وارد حیره شدند و⬇
سربازانش الله اکبر گویان،سرزمین های تا رود دجله را بتدریج از نیروهای ایرانی پاک کردند. یزدگرد سوم ب تازی ها پیشنهاد کرد،به شرط اینکه آنها از مغرب دجله پیش تر نروند تمام سرزمین های مغرب رود دجله را ب آنها واگذار کند،ولی تازی ها با اهانت پیشنهاد اورا رد کردند،از یک سو تازی ها با
وجود پیروزی های خود،جرات ورود بر سرزمین های ایران را نداشتند،و از دگر سو،آنها ن برای عبور از روی دجله دارای کشتی بودند و نه اینکه توان ساختن کشتی های بایسته و عبور از رود دجله را داشتند و از اینرو برای مدتی در جلگه های رود فرات و دجله برجای ماندند.چون توقف به درازا انجامید، در ⬇
مدائن قحطی آمد و زندگی برای ایرانی ها مشکل شد،دراین میان گروهی از ایرانی های خائن نزد سعد وقاص آمدند و ب او گفتند یزد گرد سوم با شتاب مشغول انتقال ثروتهای بی اندازه مدائن است و هر گاه او وارد مدائن نشود ثروتی برای برجای نخواهد ماند،سپس ب سعدوقاص قسمتی از رودخانه ک کم آب بود را⬇
نشان دادند، سعد وقاص ب سربازان تازی فرمان داد خود را ب آب بزنند،بجز یک نفر آنها ک غرق شد،بقیه از رود دجله عبور کردند..و امپراتوری بزرگی ک صدها سال بر بخش بزرگی از جهان فرمانروایی کرده بود و مرکز ثروت و تجارت جهان بود،بر پایه نوشته(سر پر سی سایکس)بدست تازی های سوسمار خوار افتاد.⬇
خره زاد فرخزاد (برادر رستم فرخزاد ک در نبرد قادسیه کشته شد)با گروهی از سپاهیان از شهر بیرون آمدند با تازی ها ب نبرد پرداختند اما کاری از پیش نبردند و خره زاد شب هنگام تیسفون را ترک کرد و ب جلولا رفت!!! سربازان تازی وارد شهر زیبای مدائن شدند و برای نخستین بار چشمشان ب طلا و ⬇
جواهرات فراوانی ک در کاخهای پادشاهی ساسانیان وجود داشت و تا آن زمان در رویا هم برایشان قابل پندار نبود افتاد،بهای جواهرات و اموالی ک در غارت ب دست تازی هایی ک توان تمیز کافور را از نمک نداشتند،افتاد قابل ارزشیابی نبود،تازی ها خمس غنایمی غارت شده را بوسیله نهصد شتر (برپایه دستور⬇
آیه 41سوره انفال قرآن) ب مدینه برای حکومت فرستادند وبقیه اموال را بین 60/000سربازی ک در نبرد قادسیه شرکت داشتند بخش کردند،ب گونه ای ک ب هر یک 800 دلار رسید ک در آن زمان،این مبلغ ثروت قابل توجهی بشمار میرفت،از جمله اشیایی ک تازی ها غارت کردند، اسبی بود ک از زرناب ساخته شده بود⬇
از دگر اشیا غارتی،جامه زربفت، تاج پادشاهی،زره و بازوبند و شمشیر خسرو پرویز را ک همه از زرناب بودند، شنل خسرو پرویز نیز ک با سنگ های بهادار و مروارید زینت یافته بود،از دگر اشیای چپاول شده توسط تازیان بودند، مشاهده تخت گوهر نشان کاخ یزدگرد، تالار مرمر و فرش های نفیس و شگرف آن،سبب⬇
شگفت تازیان شد، تاریخنویسان نوشته اند،فرش بهارستان بنام(بهار خسرو)را ک 60 ذرع در 60 ذرع و در بافت آن مروارید،طلا و نقره کار گرفته شده بود،تازی ها ب مدینه حمل کردند،چون این فرش بسیار بزرگ بود و در مدینه محلی برای استفاده آن وجود نداشت از اینرو فرش را پاره پاره کردند و بین بزرگان⬇
تازی بخش نمودند، علی بن ابیطالب همسرش فاطمه و نیز حسن و حسین نیز از اموال چپاول شده مدائن سهم بردند،علی بن ابیطالب پاره ای از فرش بهارستان را ک ب او رسیده بود ب مبلغ 200/000درهم بفروش رسانید!!گروهی از سپاهیان یزدگرد سوم ک پیش بینی میکردند تازی ها چگونه ثروت کاخ ساسانیان رو ⬇
چپاول خواهند کرد، پیش از ورود تازی ها خود بسیاری از اشیا و اموال را ب غارت بردند ولی تازی ها آنها را دنبال کردند ودارایی های غارت شده کاخ رااز آنها بازپس گرفته،سپس دست ب کشتار ساکنان شهر زدند و زنان و دخترانشان را ب اسارت گرفتند و چنان رفتار زشت و تازی گونه ای با آنها نمودند ک⬇
قرآن از وجود موجودات ناپیدای بنام جن نیز سخن میگوید که شبیه آدمیان آفریده شده اند، ولی بخلاف خود آنها که آدمها را میبینند، آدم ها بدیدن آنها،جز درموارد خاص،قادر نیستند.در قرآن اهمیت خاصی به "اجنه" داده شده،بطوریکه ۴۸ آیه به آنان اختصاص یافته،ولی در دو کتاب
توحیدی دیگر،تورات و انجیل،سخنی از جن به میان نیامده است. اعتقاد ب جن،اعتقادی است که از اسطوره های بابلی به معتقدات اعراب عصر جاهلیت و از آنجا به قرآن و به معتقدات اسلامی راه یافته است.در اساطیر بابلی اوتوکوها(اجنه)موجوداتی ناپیدا بودند که از آتش آفریده شده بودند و ب دو گروه خوب⬇
و بد تقسیم میشدند که هر دوی آنها ارتباط تنگاتنگی با آدمیان داشتند. اجنه خوب که اختصاصاً(شدو)نامیده میشدند حامی و نگهبان مردمان دربرابر خطرات روزمره زندگی و در عین حال خطرات ناشناخته دیگری بودند که آدمیان بر آنها آگاه نبودند ولی جنیان از این خطرات خبر داشتند. این اجنه در سفر و ⬇
'نقش جهانی آیین های ایرانی '
قسمت سوم ""آیین مانی""
آیین مانی سومین آیین جهانی بود که ایران به دنیای کهن ارمغان داد.این آیین که از نظر محتوای خود عمیق ترین همه ادیان باستانی است،و در آن نقش سنتی فرهنگ ایرانی در ترکیب اندیشه ها و فرهنگ ها بیش از هر جای دیگر جلوه میکند،آمیخته ای⬇
است از سه اندیشه زرتشتی و بودایی و مسیحی که با اندیشه های ایرانی مانی ترکیب شده است،و همین در آمیختگی موفق بود که گسترش بیسابقه این آیین را،درظرف مدتی کوتاه، به سرزمینهای پهناوری از چین گرفته تا اسپانیا بدنبال آورد،و پایداری آنرا، علیرغم سرکوبگریها و دشمنی هایی که از نظر شدت و⬇
خشونت در هیچ آیین دیگری درتاریخ جهان نظیر ندارد،باعث شد.به نوشته شارل پوئش محقق سرشناس فرانسوی در دایره المعارف اونیورسالیس،گسترش آیین مانی چه از نظر زمانی وچه ازنظر مکانی از شگفتی های تاریخ است، زیرا این آیین با اینکه کمترین نیروی نظامی یا سیاسی را پشتوانه خود نداشت و با اینکه⬇
نقش ورقة بن نوفل(پسر عموی خدیجه) و سلمان فارسی در تحقق یافتن رویای محمدبن عبدالله به پیامبر شاهی!
بدون هیچ تردید محمد از برجسته ترین نوابغ تاریخی سیاسی و تحولات اجتماعی بشر است.نه اسکندر،نه سزار،نه ناپلئون و هیتلر،نه امیر تیمور گورکان و.هیچ یک را با وی مقایسه نتوان کرد،همه⬇
آنان ب قوای نظامی و جنگجویان با افکار عمومی ملت خود متکی بودند در صورتی ک محمد بادست تهی و بامخالفت و ترس و عناد محیط زندگانی ب میدان تاریخ قدم نهاد.. طفلی بدون وجود پدر و مادر در خانه عموی خویش زندگی میکند،عمویی رافت و شفقت ولی کم بضاعت،برای اینکه عاطل و باطل نمانده و ب⬇
زندگی او کمکی کرده باشد اشتران ابوطالب و دیگران رابرای چرا به صحرا برده هنگام غروب در صحرا خشک و عبوس مکه تنها بسر میبرد..کودکی باهوش و حساس ک چند سالی بدین گونه روز را ب شب و رنج میبرد..در خاموشی و تنهایی این صحرای بی برکت ک شتران تمام نیروی خود را در گردن میگذارند تا از لای⬇