رشتو:
ناگفتههای سیدکاظم وزیری #هامانه نخستین وزیر نفت دولت #احمدینژاد در کتاب خاطراتش با عنوان "فرزند کویر" از کرسنت، فشارهای احمدینژاد و...
زمانیکه تفکر قرارداد #کرسنت مطرح شد، صادرات گاز نداشتیم و در جزایری که نفت تولید میشد گاز همراه نفت میسوخت و از بین میرفت.
مدیریت وقت به این نتیجه رسید که گازها را جمعآوری کنند. و همان گازی را که خارج میشد را بدون تصفیه به #امارات متحده عربی صادر کنند. فردی که بیشترین مخالفت را با اجرای قرارداد کرسنت داشت آقای #محمدرضا_رحیمی (رئیس وقت دیوان محاسبات کشور) بود.
من و آقای غلامحسین نوذری بارها بیان کردیم که اگر قرارداد #کرسنت اجرا میشد، بهتر بود. چون گاز ایران نمیسوخت و پولی هم وارد مملکت میشد و بعد هم قرارداد اصلاح میشد و قیمت بالا میرفت. اما افرادی مثل آقای #رحیمی گفتن که قرارداد یکطرفه است و بعد هم اتهامات سیاسی وارد کردند.
اختلاف من با آقای #احمدینژاد از همان دوره سرپرستی شروع شد. ایشان فکر میکردند که اگر مرا به عنوان سرپرست انتخاب کنند میتوانند در همه امور دخالت کنند ولی در همان دوره متوجه شدند که من برخلاف قانون عمل نمیکنم و مصلحت سازمان را درنظر میگیرم.
همینطور معلوم شد که من وزیر مطلوب آقای احمدینژاد نیستم، چون دستورات ایشان را درباره #تغییر_مدیران و معاونان وزارت نفت در دوره سرپرستی قبول نکردم. مدتی که گذشت درگیریها شروع شد.
رئیس جمهوری فشار زیادی میآوردند افرادی که پیش از من (به عنوان وزیر نفت) به مجلس معرفی کرده بودند و رأی اعتماد نیاورند باید در مجموعه نفت پست بالا بگیرند، به طور مثال آقای #صادق_محصولی را برای مدیرعاملی شرکت ملی نفت پیشنهاد کردند که پاسخم منفی بود، چون سابقه کار در نفت نداشتند.
آقای احمدی نژاد یک معاون پارلمانی به نام حجتالاسلام #موسوی داشت که هر روز در هیئت دولت حرف جدیدی را مطرح میکرد.جلسهای نبود که یک مطلب منفی درباره من نگوید! به طور مثال میگفت که فلان کمیسیون بحث استیضاح وزیر نفت را مطرح کرده است. من یکبار با او درگیر شدم و در هیئت دولت گفتم:
آقای موسوی وزارت نفت هم معاون پارلمانی دارد که به من لحظه به لحظه گزارش میدهد، هیچ خبری از این حرفها در مجلس نیست!… من با وزرا مشکلی نداشتم و با آقای احمدینژاد درگیری داشتم. همان جلسات اول که وارد هیئت وزیران شدم لقب #امپراطور به من داد.
آقای احمدینژاد طوری رفتار میکرد که بقیه ترغیب میشدند بیایند چیزی از وزارت نفت بگیرند. فکر میکردند وزارت نفت شعبه #بانک_مرکزی است و از ما میخواستند پول بدهیم. اوایل آقای احمدینژاد هم قبول میکردند و مقدار قابل توجهی از پول وزارت نفت را برداشتند.
جلسات هیئت دولت در زمان آقای احمدینژاد به گونهای خاص بود. دو سه نفر سوگلی بودند که میآمدند دستشان را دور گردن رئیسجمهوری میانداختند و مطلبی در گوش وی میگفتند! بعد موضوعی مطرح میشد و میفهمیدیم که مربوط به همان #صحبتهای_درگوشی بوده است.
وی به #سوگلیها فرصت زیادی برای حرف زدن میداد ولی نسبت به چندنفر مثل وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، وزیر راه و ترابری(وقت)، وزیر تعاون و من موضع خوبی نداشتند. همچنین بعضی از وزرا تملقگویی میکردند و باعث نزاع میشدند.
به طور مثال وزیر کار و امور اجتماعی وقت با وجود این که تخصصی نداشت درباره همه مسائل نظر میداد و سعی میکرد وزیر دیگر را تحقیر کند. آقای #ابراهیم_شیبانی رئیس کل بانک مرکزی تحت فشار همان شخص سال ۸۶ بعد از من استعفا داد.
رشتو:
صادرات نفت #ایران به #سوریه از لابهلای کتاب خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی:
۲۳ اسفند ۱۳۶۰: جلسهای با نخست وزیر و رئیس جمهور و وزیرخارجه داشتیم. درباره مواد قرار داد باهیئت سوری که آمدهاند، بحث کردیم. مطرح است که یک میلیون تن نفت خام #مجانی ...
به سوریه بدهیم بهعنوان شرکت در هزینه #جهاد_با_اسرائیل و بقیه را تا نه میلیون تن به قیمت عادلانه بفروشیم و از آنها جنس بخریم. قرارداشتن یک کشور انقلابی عرب در کنار ما در جنگ با عراق خیلی مفید است و مانع جا افتادن فکر جنگ عرب با عجم است.
۲۴ اسفند ۱۳۶۰: شب وزیر خارجه سوریه با همراهان آمدند. از نتیجه مذاکرات و پیمانهای منعقد شده راضی بودند. بیش از دو میلیارددلار قرار داد مبادله نفت و کالا بستهاند. در هر بشکه #سهدلار تخفیف گرفتهاند...