در این رشته توییت میخوام در مورد یکی از بیربطترین موضوعات به مباحث روز بحث کنم. #طلا و عیار آن.
ابتدا بریم سراغ بحث عیار:
حتما شما با اصطلاحات طلای ۱۸ عیار یا ۲۴ عیار آشنا هستید، ولی این کلمات چه معنایی دارند؟
طلا یک عنصر فلزیست. یعنی به صورت کامل از یک نوع اتم تشکیل شده/
پس قاعدتا وقتی میگیم شمش طلای خالص منظورمون یک تکه فلزه که کاملا از اتمهای طلا تشکیل شده. یعنی صدردصد. ولی استخراج دقیق طلا یه مقدار پیچیدهست و برای همین گاهی یه مقدار ناخالصی هم درش هست، در بازار به طلایی که ۹۹۹ هزارم خلوص داشته باشه میگن طلای خالص یا ۲۴ عیار/
طلای ۲۴ علاوه بر قیمت زیاد، یه مقدار نرم و بدون استحکامه، برای همین نمیشه ازش مثلا النگوی نازک ساخت. برای همین آلیاژی از طلا درست میکنن که محکم و مقاومه و در عین حال خصلتهای طلا مثل درخشندگی، جلا و اکسیدناپذیری را داره. این همون طلای ۱۸ عیاره. البته عیارهای مختلف دیگه هم هست/
ولی پراستفادهترین همین طلای ۱۸ عیاره. اگه به مهر طلاهای خودتون نگاه کنید احتمالا اون عدد ۷۵۰ را دیدید که روی طلا حک شده. طلای ۱۸ خلوص ۷۵۰ در هزاره. یعنی از هر هزار مولکول، ۷۵۰تاش طلا هستن. اون ۲۵۰ بقیه چیه؟ ترکیبی از چند فلز دیگه، مس، نقره، کادمیوم و بوراکس.
/
تا اینجا را خیلیها میدونن. اصل مطلب از اینجا به بعده. هر طلایی که در کارگاههای مجاز ساخته میشه باید 《اَنگ》بخوره. کارگاههای عیار سنجی هم یه تیکهی کوچیک در حد یک سیصدم گرم را با شمارش مولکولها عیار میزنن و مشخص میکنن آیا واقعا ۷۵۰ هزارم طلا داره یا نه؟ این مجوز ساخت طلاست/
حالا این وسط چیزی که سنجیده نمیشه بقیهی آلیاژ طلاست. طلاسازهای خوب معمولا اون ۲۵۰ هزارم اضافه شونده با طلای خالص را با ۱۵۰ هزارم نقره، حدود ۹۰ مس و یه مقدار کادمیوم ترکیب میکنن. ولی این کارگاهها خیلی نادرن. اکثر طلای ساخت ایران بیشتر از ۲۰۰ مس و یه مقدار نقره داره. چرا؟
شما اگه یه کیلو طلای خالص داشته باشی و بخوای درست و حسابی آلیاژ کنی ۲۰۰ گرم نقره میخوای که چند میلیون میشه. به جاش دویست گرم مس میزنی که میشه سی هزار تومن.
اینه که میبینید بیشتر طلاهای شما بعد یه مدت یه حالت قرمزی ملایمی داره و توی ویترین طلا فروشیها طلای خارجي طلاییتره/
نقره رنگ طلا را زیبا، با طیفی از رنگ سبز فسفری همراه میکنه. کادمیوم از طلا هم گرونتره و اون را هم تقریبا تمام کارگاهها به طلا اضافه نمیکنن. تفاوت رنگ طلای ایرانی و خارجی برای همین خساست تولید کنندههای داخلیه. طرف حاضر نیست برای یک میلیارد تومن طلا، پنج میلیون نقره مصرف کنه.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
نمیخوام بچهم را مدرسه بفرستم؛ پس چه کنم؟
این قسمت: پایهی اول ابتدایی
کتاب فارسی
اگه خودتون یا اطرافیان شما بچهی کلاس اولی دارید این رشته توییت به سادهترین شکل ممکن شما را از شش هفتهی آغازین سال تحصیلی عبور خواهد داد.
فصل اول کتاب:« نگارهها»
/
هدف اصلی این بخش اینه: تقویت توانایی «دیدن، شنیدن و بازگو کردن»
هر نگاره شامل یک تصویر بزرگ و تعدادی تصویر کوچک به همراه نام اونهاست.
ابتدا تصویر بزرگ را به بچه نشون بدید و ازش بخواهید هر چیزی که میبینه و هر اتفاقی که اونجا میفته را برای شما شرح بده.
سختگیر نباشید و حوصله کنید، قرار نیست همان داستانی که در ذهن شماست به ذهن بچه هم خطور کنه. لازم هم نیست شما چیزی بهش بگید، فقط با سوالات خودتون ذهنش را به جستجو وادار کنید، مثلا در همین نگارهی اول میتونید بپرسید که:« توی این عکس الان شبه یا روز؟»
امروز رفته بودم داروخونه، یه پیرزنی با چشم گریان داشت چیزایی به مسئول داروخونه میگفت و اونم سعی میکرد بیرونش کنه. اومدم جلو گفتم جریان چیه؟ دکتر گفت:«از این گداهاست، کار هر روزشه.»
برگشتم سمت تون خانم و باهاش صحبت کردم، دیدم اصلا فارسی بلد نیست وترکی بسیار غلیظی حرف میزد./
باهاش صحبت کردم گفت که پسرش را آورده آسایشگاه بیماران روانی و شوهرش هم ولشون کرده و رفته.الان دنبال داروهاش اومده. یه کارت بانکی هم با پاکتش داد که کاغذ رمز هم توش بود.
دادم به متصدی یه موجودی گرفت فقط ۷ هزار تومن توش بود. دکتر داروخونه یه پوزخندی به سادگی من زدو گفت: این فیلمشه/
من روزی چندتا از این گداها میبینم.
بهش گفتم من همین که ببینم یکی داره گریه میکنه برام دلیل کافی هست که باور کنم راست میگه. داروها را بهش بدید من حساب میکنم.
داروها را دادم بهش و گفتم پول تاکسی داری؟ گفت من فارسی بلد نیستم،آدرسها را هم نمیدونم،تا اینجا را پیاده اومدم!/