The names and statistics of the 15 villages, the number of families and the approximate area of the #Hazara areas in #Daikundi province, whose inhabitants have been threatened with expulsion and whose agricultural lands have been seized by the #Taliban:
1- Kandir village, 400 families, about 900 acres of land 2- Maidan-e-Malik village, 100 families, 200 acres of land 3- Shagholjeh village, 150 families, 400 acres of land 4- Kharkak village, 160 families, 420 acres of land 5- Bala Joi village, 300 families, 700 acres of land
6- Rah-e-Rameh village, 90 families, 270 acres of land 7- Chapejoi village (Aminabad), 650 families, 1700 acres of land 8- Dahan-e-Naleh village, 380 families, 900 acres of land 9- Myian Qasho village, 100 families, 500 acres of land
10- villages of Sine Khazak, 150 families, 700 acres of land
Up and down Tagabdar area:
11- County village 70 families, 250 acres 12- Sialash village, 90 families, 200 acres of land 13- Tagabdar village, 300 families, 400 acres of land
14. Vorg village, 50 families, 300 acres of land 15- Kate Anar village, 30 families, 150 acres of land
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
نام و آمار روستاهای پانزدهگانه، شمار خانوادهها و مساحت تقریبی مناطق هزاره نشین ولایت دایکندی که اهالی این روستاها تهدید به اخراج شده و زمینهای کشاورزی آنان، توسط طالبان تصرف شده است:
۱- قریه کندیر،۴۰۰ خانواده،تقريبا ۹۰۰ جریب زمين
۲- قریه میدان ملیک، ۱۰۰ خانواده،۲۰۰ جریب زمین
۳- قریه شاغولجه، ۱۵۰ خانواده، ۴۰۰جریب زمین
۴- قریه خرکک، ۱۶۰ خانواده، ۴۲۰ جریب زمین
۵- قریه بالا جوی، ۳۰۰ خانواده، ۷۰۰ جریب زمین
۶- قریه راه رمه،۹۰ خانواده، ۲۷۰ جریب زمین
۷- قریه چپه جوی(امین آباد)، ۶۵۰ خانواده، ۱۷۰۰ جریب زمین
۸- قریه دهن ناله، ۳۸۰ خانواده، ۹۰۰ جریب زمین
۹- قریه میان قاشو، ۱۰۰ خانواده، ۵۰۰ جریب زمین
۱۰قریه سینه خزک، ۱۵۰ خانواده، ۷۰۰ جریب زمین
منطقه تگابدار بالا وپایین:
۱۱- قریه کنتَی، ۷۰ خانواده، ۲۵۰ جریب زمين
۱۲- قریه سیالاش، ۹۰ خانواده، ۲۰۰ جریب زمین
۱۳- قریه تگابدار، ۳۰۰ خانواده، ۴۰۰ جریب زمین
افغانستان همیشه از قومگرایی ضربه خورده. کاری هم نمیشه کرد. عصبیتهای قومی چنان ریشه دوانده و روز به روز با عملکرد دولتهای حاکم بیشتر به آن دامن زده شده است. برای بسیاری از مردم افغانستان مقاومت پنجشیر مربوط به تاجیکها و آن هم پنجشیریها است و به آنها ربطی ندارد.
ما هزارهها که تمام قضایا را از عینک افشار میبینیم. فاجعه افشار اتفاقی بود که افتاد. قابل فراموشی هم نیست ولی شرایط الان با آن زمان فرق دارد. البته عملکرد خود پنجشیریها در انحصار قدرت زمانی که قدرت داشتند بی تاثیر نبوده و نیست. احمد مسعود منظورم نیست.
بسیاری از تاجیکها هم بر این نظرند که تمام سهم و حق تاجیکها را در طول این سالها پنجشیریها گرفتند. احمدشاه مسعود، عبدالله، قانونی، مارشال فهیم، امرالله صالح، بسمالله محمدی همه پنجشیریاند. احمد مسعود ولی تا بحال عملکرد منطقه گرایانه و یا قوم گرایانهای نداشته است.
من همیشه در مورد نقش و نفوذ ایران در عراق میگفتم که همان نقش و نفوذی که پاکستان در افغانستان دارد ایران در عراق دارد. ولی این وقایع اخیر ثابت کرد که نه. پاکستان کل کشور افغانستان را گرفت ضمیمه خاک خودش کرد. چه طرحی. چه بازی استخباراتیای. چه مهرهچینیای.
یک دلیل سکوت جامعه جهانی در مقابل اقدامات پاکستان در افغانستان این است که پاکستانیها رابطه خوبی هم با غرب هم با جهان عرب دارند. هم با ایران. با تنها کشوری که رابطهشان تنشآلود است هند است که باز هم دنیا از آن استقبال میکند.
جهان میداند که بمب اتم پاکستان فقط برای هند مصرف دارد. کشور دیگری را با آن تهدید نمیکند. قدرت اصلی هم دست ارتش است. دولتها هیچکارهاند و در خدمت منویات ارتش پاکستان. ارتش هم سکولار نه اسلامگرا. البته تمام کشورهای همسایه گروههای تحت نفوذشان را نگه میدارند برای خود. بدرد میخورد.
دموکراسی در افغانستان یک دموکراسی وارداتی و با زور تفنگ آمریکا بود. جامعهی افغانستان نه از لحاظ اقتصادی و نه از لحاظ سواد و آگاهی شرایط پذیرش آن را نداشتند. یکی از دلایل عدم مقاومت تودهی مردم در برابر طالبان هم همین بود که برای خیلیها فرقی بین جمهوریت و امارت نبود.
در کوچه و خیابان اگر دختری را با سر و وضع مرتب یا با تیپهایی خارج از قاعدههای مرسوم میدیدند سری به نشانه تاسف تکان میدادند و میگفتند دموکراسی است دیگر. یا بعضی پسران که به دخترها متلک مینداختند میگفتند " وله چی یک دموکراسی کردی ". دموکراسی همچین معنایی بین توده مردم داشت.
از فساد دولت و ناامنی هم مردم خسته شده بودند. طالبان سابقه پنج سال حکومت در افغانستان را داشت. همه مردم از امنیت آن زمان یاد میکردند. طالبان هم روی همین مسئله تامین امنیت مانور میداد. بسیاری از مردم مقاومت در برابر طالبان را مساوی با ادامه حکومت فاسد غنی میپنداشتند.
مقاومت الان پنجشیر با مقاومت قبلی بین سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰ متفاوت است. در آن سالها یک جبهه بزرگ از اقوام و احزاب مخالف طالبان شامل جبهه مقاومت میشدند. حزب وحدت(هزاره)، جنبش(ازبک)، حاجی ظاهر قدیر و فرمانده حضرت علی(پشتون) از جلال آباد.
همچنین دو مسیر اکمالاتی بدخشان ( از طریق واخان) و تخار( از طریق گمرک آی خانوم ) که به تاجیکستان وصل میشد در اختیار جبهه مقاومت بود. اکثر کشورهای همسایه به استثنای پاکستان از آنها حمایت میکردند و امکانات و تجهیزات میرساندند. امسال ولی وضعیت متفاوت است. کشورهای همسایه سکوت کردهاند
تمام مسیرهای مواصلاتی در اختیار طالبان است. جبهه پنجشیر یک جبهه ملی نیست. احمد مسعود هنوز توانایی جذب تمام مخالفین طالبان از اقوام مختلف را ندارد. امرالله صالح معاون اول اشرف غنی که او هم گفته به پنجشیر رفته خودش یک پنجشیری است و به دلیل عملکردش در کنار غنی بسیار منفور است.
از دو سه ماه پیش بحث تامین امنیت میدان هوایی کابل بعد از خروج آمریکاییها مطرح بود. ترکیه گفت تامین امنیت میدان با کمک آمریکا و پاکستان با من. اسم مجارستان را به دلیل کمکهای فنی آورد. همه هم استقبال کردند. طالبان گفتند نخیر. همه خارجیها بلااستثنا باید برن.
این وسط ولی مذاکرات هم به همین سمت پیش میرفت. دولت افغانستان هم قبول کرده بود. کلاً ترکیه هر دفعه میخواد در مسئله افغانستان خودشو بیشتر دخیل کنه بدشانسی میاره. کنفرانس استانبول که قرار بود دولت موقت از توش دربیاد هم چندبار به تعویق افتاد و سرآخر کنسل شد.
امنیت میدان هوایی هم همچنین. پیشرویهای طالبان همینجور ادامه داشت تا اینکه رسیدن به شهرهای بزرگ و اونا رو هم تصرف کردند. قضیه تامین امنیت میدان هوایی توسط ترکیه اتومات کنسل شد. سقوط کابل جدی شد. آمریکا گفت من سه هزار نیرو میفرستم که مراقب خروج کارکنان سفارت امریکا تو کابل باشند.