گردش زمین به دور خورشید و کروی بودن آن، اگر چه امروز موضوعی کاملا شناخته شده است و همگان به آن باور داریم،اما تا چند صد سال پیش برای بسیاری ازمردم دنیا یک موضوع ناشناخته بود و آنها می پنداشتند زمین ثابت است و خورشید به گرد آن می چرخد.آنان به دلیل⬇
ناآشنا بودن با کتابها و منابع علمی دیگر نقاط جهان فکر می کردند گالیله برای نخستین بار این موضوع را کشف کرده.در حالی که چندین هزار سال پیش از گالیله،اوستا نیز به این موضوع اشاره کرده بود.در کتاب مقدس اوستا چندین بار از گِرد بودن زمین و گردش آن گفتگو شده.اصطلاحی که در اوستا برای⬇
آن آمده عبارت"سکارنا"است که به معنی گِرد چرخنده مانند گوی می باشد.
در "آبان یَشت"قطعه ۳۸آمده است:
"نریمان گرشاسب آرزو کرد روی این زمین فراخ و گِرد گَردان بتازد و بر دشمنان
چیره شود" نیز درقطعه ۹۵ "مهریَشت" ضمن یاد شدن از فرشته مهر آمده است:
"مهر در هر غروب، به زمین میآید⬇
و این زمین فراخ و گِرد و گردنده را می پیماید"
حتی فردوسی نیز که تقریبا ۵۰۰سال پیش از گالیله می زیست در شاهنامه به گرد بودن زمین اشاره کرده است:جهان پُرشگفت است و تن هم شگفت/نخست از خود اندازه باید گرفت
بدار و بپوش و بیارای مهر/نگه کن بدین گرد گردان سپهر
بطور مسلم فردوسی این⬇
تعبیر را از اوستا آموخته ولی اگر غیر از این باشد باید این بیت فردوسی را یک معجزه ی علمی بدانیم.
چنانچه در تعابیر اوستا می بینید این جملات به طور واضح گفته اند زمین گرد است و گردش نیز می کند در حالیکه تعابیر قرآن هرگز واضح نیستند وتنها تشبیهاتی بی ربط و بی پایه اند که دکانداران⬇
اسلام برای آنها چنین تفاسیری بافته اند. تشبیه به هیچ وجه نمیتواند علم محسوب شود وچنانچه خواندید آیات مذکور(کوت شده)اشکالات وتناقضات بسیاری داشتند که علمی بودن آنها راکاملا زیرسؤال می برد و رد می کند.امااگر به تعابیر اوستا درمورد زمین دقت کنید نه تشبیه هستند نه کنایه،بلکه سخنانی⬇
کاملا واضح و روشنند که می گویند زمین گرد و گردنده (چرخنده) است. اوستا چندین هزار سال پیش از قرآن نوشته شده و حقایق بسیاری در خودش دارد که قابل مقایسه با مفاهیم کاملا ابتدایی قرآن نیست زیرا اوستا کتاب ایرانیان است و علم ایرانیان زرتشتی به وضعیت زمین، بسیار پیشرفته تر از اعراب⬇
مسلمان بود. "زمین" یک کلمه خالص ایرانی است حتی اگر به ساختار این کلمه خوب دقت کنید در خواهید یافت که خود این عبارت به تنهایی یک حقیقت علمی در خود نهفته است. کلمه ی زمین از دو بخش تشکیل شده : زَم +ین.
"زَم" یعنی سرد و "ین" که یک پسوند نسبت است. عبارت "زم" را در کلماتی دیگر چون⬇
زمهریر(برف و سرما) زَمستان(فصل سرد) نیز می توانید مشاهده کنید. اگر پسوند "ین" را به عبارت "زم"اضافه کنیم می شود "زمین"به معنای "سرد شده". همگان می دانیم میلیونها سال پیش زمین نیز مانند عُطارد و ناهید یک کره ی آتشین بود که امکان هیچ گونه حیاتی روی آن وجود نداشت. آتشفشانها همیشه⬇
در حال فوران بودند و گدازه های بسیار داغ آنها روی سطح زمین جریان داشت. به تدریج و با دور شدن از خورشید دمای زمین کاهش یافت و گدازه های آتشفشانی تبدیل به خشکیهایی شدند که ما امروز روی آنها زندگی می کنیم. دایناسورها جزو اولین موجوداتی بودند که روی این کره سرد شده پیدا شدند. آنها ⬇
میلیونها سال روی آن زندگی کردند ولی به تدریج زمین دوباره سردتر شد و دایناسورها که نتوانستند با این دما سازگار شوند نسلشان نابود گردید و جایشان را به موجودات دیگر از جمله ما انسانها دادند که با این دما سازگار هستیم و می توانیم زندگی کنیم. نامگذاری زمین به معنای سرد شده برای ⬇
سیاره ای که ما امروز روی آن زندگی می کنیم نشان می دهد ایرانیان از این موضوع علمی کاملا باخبر بودند و می دانستند همین کره ی خاکی که ما روی آن هستیم روزگاری کره ای آتشین بود که به تدریج سرد شده و این کاهش دما باعث به وجود آمدن حیات روی آن گردیده است. از میان سیارات نُه گانه در ⬇
منظومه شمسی، سه سیاره ی زمین، عطارد و ناهید داغترین سیارات محسوب می شدند که دمایشان صدها درجه سانتیگراد بود. میلیونها سال پیش زمین رو به سرد شدن گذاشت ولی عطارد و ناهید هنوز هم داغ و آتشین مانده اند طوری که دمای کنونی ناهید بالای ۵۰۰ درجه سانتیگراد است و امکان هیچ گونه سفر ⬇
فضایی به این دو سیاره آتشین وجود ندارد. چنانچه می دانید زمین تنها سیاره ای است که حیات در آن شکل گرفته و دلیلش نیز همین سرد شدن متعادل آن است که باعث ایجاد شرایطی مناسب برای پیداش حیات روی آن شده فلذا اسم "زمین" به مفهوم "سرد شده" نامی بسیار برازنده برای این کره ی خاکی است که⬇
زرتشتیان قدیم با علمی که بر آن داشتند این نامگذاری مناسب را انجام داده اند. مواردی که گفته شد شناخت دیرینه اَوستا و ما ایرانیان را از وضعیت زمین به خوبی نشان می دهد. ایرانیان حتی مدارهای نیمروزی به دور زمین طراحی کرده بودند و مرکز شروع آن شهر نیمروز (نصف النهار) واقع در ⬇
افغانستان بود که امروز به شهر گرینویچ در انگلستان منتقل شده. حال خودتان قضاوت کنید گفته های اَوستا معجزه است یا حرفهای قرآن؟ تفاوت حرفهای اوستا و قرآن در موضوعات علمی، تفاوت یک کشف واقعاً علمی با یک سوء برداشت یا یک تخیل است که هیچ گونه ربطی به اصل موضوع ندارد. برای اینکه این⬇
تفاوت را روشنتر بیان کنیم یک مثال میزنیم...به این دو جمله دقت کنید..
۱. آب از ترکیب دو عنصر اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده که دو نوع گاز هستند.
۲. کلمه آب از دو حرف ساخته شده است.
جملات علمی اَوستا از نوع اول هستند ولی آن دسته از آیات قرآن که به معجزات علمی نسبت داده می شوند ⬇
از نوع جمله دوم هستند. در علمی بودن جمله اوّل شکی نیست ولی جمله دوّم کوچکترین ربطی به علم و ساختار شیمیایی آب ندارد و فقط کلمه آب را از نظر نوشتاری توضیح می دهد که از دو حرف "آ" و "ب"ساخته شده. حال اگر نظیر جمله دوّم در قرآن باشد یک مسلمان دانشجوی شیمی و معتقد به قرآن تحت تأثیر⬇
بافت آشنا بر شئ آشنا این جمله را معجزه ای شگفت در علم شیمی خواهد دید و خواهد گفت :این جمله بیانگر علم قرآن به ساختار شیمیایی آب است. زیرا می گوید " آب از دو حرف ساخته شده " پس قرآن نیز می دانست آب از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن تشکیل یافته و فرمول آن H2O میباشد. حتی فرمول آب نیز ⬇
از دو حرف H وO ساخته شده و این یعنی قرآن از فرمول شیمیایی آب نیز باخبر است!!!نتیجه:ربط دادن جمله دوم به علم و ساختار شیمیایی آب جز یک سوبرداشت و خیال پردازی برای فریب مردم چه چیزی می تواند باشد؟ ؟؟.. تفاوت اَوستا و قرآن چیزی است شبیه همین بحث
ﻭ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﻭ ﺍُﺧﺮﻭﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ کنید می آند ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ این پنبه را از گوشتان دربیارید.ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮ بگم:ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺘﺮﺳﺎﻧﯿﻢ ﻭبه تحمل شدائد⬇
زندگی ترغیب نکنیم و ﺩﺭﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺳﺮﻧﯿﺰه ﻭ ﻣﺸﺖ ﻭ ﺗﻮﺳﺮﯼ ﻧﺘﺮﺳﺎﻧﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻼه ﻣﺎ ﭘﺲ ﻣﻌﺮﮐﻪ ﺍﺳﺖ. اگر پسر من که تازه تکلیف شده، زن نداره و من جلو او جفت و تاق صیغه میگیرم عقیده اش سست بشه،دیگر دنبال موش آتش زده نمی دود. ﺍﮔﺮ ﻋﻤﻠﻪ⬇
فَالا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ
قسم یاد می کنم به خداوند مشرقها و مغربها که ما قادر هستیم(معارج، آیه۴۰)
علماى اسلام درتفسیر این آیه مدعی هستند لازمه کثرت مشرق و مغرب کروی بودن زمین است زیرا اگر⬇
کروی نباشد فقط دارای یک مشرق و یک مغرب می شود.پس منظور ازخدای مشرقها و مغربها درچهلمین آیه سورۀ معارج،کروی بودن زمین است و این یک معجزۀ علمی است که قرآن ۱۴قرن پیش از آن با خبر بوده در حالی که بشر فقط صد وچند سالی است که آن را کشف کرده است. درپاسخ باید بگوییم این آیه نیز همچون⬇
بقیه دارای اشکالات فراوان است که علمی بودن آن را رد می کند درنتیجه هیچ ربطی به اعجاز قرآن و کرویت زمین ندارد.اشکالات آن از این قرارند: اشکال اوّل:اگر فرض کنیم حرف علماى اسلام درست است و کثرت مشرقها و مغربها نشانه کروی بودن زمین است این آیه با دو آیه دیگر قرآن تناقض پیدا می کند.⬇
""""آلوده کردن لباس با ادرار، گناهی بزرگ بوده و سبب شکنجه در گور میشود""""
اخبار و احادیث اسلامی نشان میدهند که ذهن محمد بسیار درگیر فضولات بدن بوده و پیامبر (الله)زمان زیادی را صرف آموزش چگونگی خالی کردن مثانه و روده ها کرده است.
بنابر آموزشهای محمد،آلوده کردن لباس با ادرار⬇
یکی از گناهان بزرگ بشمار آمده است. زمانی که محمد از یکی از گورستانها گذر میکرد، ناگهان در برابر دو گور توقف نمود و اظهار داشت، من از این گورها صدای شکنجه دو نفر از مردگان را می شنوم.و سپس افزود آنها به سبب ارتکاب گناهی بزرگ شکنجه میشوند. یکی از آنها پیوسته لباس خود را با ادرارش⬇
آلوده میکرده و دیگری بین دوستان نفاق اندازی مینموده است!
""""اصول و قواعد تخلیه مثانه و روده""""
(ابو ایوب انصاری)از قول محمد روایت کرده که وی گفته است، هنگام ادرار و یا خالی کردن روده، نه پشت انسان باید به مکه باشد و نه روی آن،بلکه یا باید روبروی مشرق نشست و یا مغرب.⬇
""چون زنان کم هوش تر و بیدین تر از مردان هستند،باید به آتش دوزخ سوخته شوند""!!!
محمد معتقد بود که بیشتر ساکنان دوزخ را زنان تشکیل میدهند،محمد در این باره گفته است :هنگامی که دوزخ و آتش آن به من نشان داده شد، مشاهده کردم که بیشتر ساکنان دوزخ از زنان تشکیل شده بود(حدیث های ⬇
صحیح البخاری شماره ۲۸ و ۳۰۱.. جلد اول و حدیث شماره ۱۶۱ جلد دوم). حدیث های بالا همچنین میگویند، از محمد پرسش کرده اند، آیا زنان به سبب نداشتن ایمان به (الله) به دوزخ میروند؟ محمد پاسخ داده است: سبب دوزخی شدن زنان آنست که آنها نسبت به شوهرانشان قدردان نیستند!! ⬇
حدیث شماره ۵۴۱ جلد دوم میگوید،به عقیده محمد،دلیل اینکه بیشتر ساکنان دوزخ را زنان تشکیل میدهند،آنست که زنها کم هوش تر از مردان بوده و ایمانشان به دین و مذهب ضعیف تر از مردان است.همچنین محمد معتقد بود که چون زنها کم هوش تر از مردان هستند، از اینرو نباید با مردان حقوق برابر داشته⬇
▪️ فتوای آخوندهاى شيعه مبنی بر تفخیذ (سكس لاپایی) با طفل شیرخوار برگرفته از دستور امام صادق است
۱.در حدیثی از امام صادق که به اعتراف علامه مجلسی، «حسن موثق كالصحيح» است میخوانیم:
عَلِيُّ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ ⬇
بْنِ عُثْمَانَ عَنِ اِبْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: فِي اَلْجَارِيَةِ اَلَّتِي لَمْ تَطْمَثْ وَ لَمْ تَبْلُغِ اَلْحَبَلَ إِذَا اِشْتَرَاهَا اَلرَّجُلُ قَالَ «لَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ يَقَعُ عَلَيْهَا»
ترجمه: از امام صادق پرسيدم: حكم كنيزى كه هنوز پريود⬇
نشده و به سن حاملگى نرسيده است، چيست؟ فرمود: بعد از خريدن آن كنيز، مقاربت(سكس) با او جايز است و عدهای بر او نیست.
منبع: تهذيب الأحکام؛ جلد۸ ، صفحه۱۷۱..
۲. در حدیثی دیگر که به اعتراف علامه مجلسی «حسن و معتبر» است، آمده است:
امام صادق در مورد كسى كه كنيزى مىخرد كه قاعده⬇
""معراج "" :دیدار خیالی محمد با (الله) در آسمانها!!!
آیه ۱ سوره بنی اسرائیل(اسراء)کتاب قرآن،گویا در افسانه گری با محتویات خیالی کتاب هزار و یکشب،به مسابقه برخاسته است.مدلول افسانه ای این آیه که درباره معراج محمد به آسمانها میباشد تا آن اندازه بیهوده و تخیلی است که بسیاری از ⬇
نویسندگان اسلامی و حتی گروهی از پیشوایان مسلمانان و از جمله'فخر الدین رازی'(درگذشته در ۶۰۶ هجری قمری)، در درستی آن تردید کرده اند. آیه ۱بنی اسرائیل میگوید:( پاک و منزه است آنکه بنده اش را شبی از مسجد الحرام(مکه) به مسجد الاقصی(اورشلیم) که پیرامون آنرا برکت دادیم،سیر داد تا آیات⬇
خود را به او بنمایاند). گروهی از تفسیر کنندگان قرآن مفاهیم آیه های ۱۷ و ۱۸ سوره نجم را موید مدلول آیه ۱ بنی اسرائیل و دلیل درستی افسانه معراج قرار داده اند مفاهیم دو آیه مذکور حاکی است که( دیدگان او از مشاهده آیات و نشانه های الله، نه منحرف شد و نه به اشتباه افتاد)! تردید نیست،⬇