دادگاه #حمید_نوری
رشته توئیت
۱-سیامین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات حمید نوری در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم از ساعت ۱۳:۳۰ (به وقت محلی) روز دوشنبه ۱۸ اکتبر/۲۶ مهر آغاز میشود. در این جلسه #صدیقه_حاجیمحسن شهادت خود را به عنوان شاکی در محضر دادگاه ارائه خواهد داد.
صدیقه حاجیمحسن،⬇️
۲-خواهر حسین حاجیمحسن، زندانی سیاسی چپ است که در جریان اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، به قتل رسیده است. او که پیش از این قرار بود به شکل ویدئویی و آنلاین در جلسه دادگاه شرکت کند، برابر اعلام وکیل مشاورش در بیست و نهمین جلسه دادگاه #حمید_نوری، از کانادا به سوئد⬇️
۳-رفته و به شکل حضوری در دادگاه حاضر میشود. او درباره اعدام برادرش حسین حاجیمحسن که گفته میشود پنج شهریور ۶۷ در اولین سری اعدام زندانیان چپ به دار آویخته شده، شهادت میدهد. لاله بازرگان، خواهر بیژن بازرگان، دیگر زندانی اعدام شده چپگرا در جریان اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷⬇️
۴-که خود از جمله شاکیان این پرونده و دادگاه #حمید_نوری است و قرار است در جلسه سی و یکم دادگاه (فردا، سهشنبه ۱۹ اکتبر/۲۷ مهر) شهادت بدهد، پیش از این در توئیتر خود درباره حسین حاجیمحسن و علاقه او به گل و گیاه نوشته است. توئیت او نقل قولیست از خواهر این زندانی سیاسی اعدام شده:⬇️
۵-«دوستم صدیقه حاج محسن، خواهر جانباخته کشتار ۶۷ زندهیاد “حسین حاج محسن”، تعریف میکرد که حسین به گل و گیاه خیلی علاقه داشت و در مرداد ۶۷ از حبس در اتاق دربسته خیلی کلافه بود و نگران گلهایش که در باغچه زندان کاشته بود. او داد و فریاد می کرد که: چرا نمیگذارید ما به حیاط زندان⬇️
۶-برویم؟ من باید بروم به این گلها آب بدهم! پاسدار زندان [در پاسخ] به او گفته بود که برو فکر خودت باش! گلها که هیچ، خودتان را هم خشک میکنیم!»
لاله بازرگان در ادامه رشته توئیت خود در اینباره نوشته است: «به هر روی حسین به طریقی خیلی زیرکانه از پشت میلههای سلول دربسته به گلهایش⬇️
۷-در باغچه زندان آب میدهد اما وقتی پاسدارها میفهمند، میآیند و کتکش میزنند و او را به انفرادی میبرند و در پنج شهریور، او در اولین سری زندانیان چپ بود که به دار کشیده شد! این روایت برای من خیلی دردناک است ….»
دادگاه #حمید_نوری
شهادت #صدیقه_حاجیمحسن
۸-در آغاز جلسه امروز رئیس دادگاه به صدیقه حاجیمحسن خوشامد میگوید و حاضران در جلسه را به او معرفی میکند. سپس از بنک هسلبری به عنوان وکیل مشاور صدیقه حاجیمحسن میخواهد که صحبتهایش را درباره این شاکی آغاز کند. بنک هسلبری میگوید که صدیقه حاجیمحسن برای شرکت در این جلسه از⬇️
۹-کانادا به سوئد (استکهلم) رفته است. او میگوید که خود صدیقه حاجیمحسن هم تجربه زندانی شدن در ایران در دهه ۶۰ را دارد و در زندانهای اوین و قزلحصار بوده است اما حضور او در دادگاه در ارتباط با عدام برادرش حسین حاجیمحسن در سال ۶۷ است.⬇️
دادگاه #حمید_نوری
شهادت #صدیقه_حاجیمحسن
۱۰-به گفته این وکیل مشاور، حسین حاجیمحسن متولد روز
۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۳۳ (۱۹ ماه می ۱۹۵۴) بوده است. او به اتهام عضویت در سازمان راه کارگر بازداشت و به ۱۵ سال زندان محکوم میشود. بر اساس اسناد موجود که وکیل مشاور میگوید به دادگاه ارائه شده است، حسین حاجیمحسن در تاریخ پنجم⬇️
۱۱-شهریور در زندان گوهردشت ادامه شده است. او در زندانهای اوین، قزلحصار و گوهردشت بوده است.
پس از صحبتهای وکیل مشاور که در پایان حرفهایش به حال بد صدیقه حاجیمحسن از زمان اعدامها اشاره میکند، خود او در پاسخ به رئیس دادگاه که از او میپرسد یا پیش از آغاز بازپرسی دادستانها⬇️
۱۲-صحبتی دارد یا نه، میگوید: «از دولت و مردم سوئد قدردانی میکنم. من خودم را از کانادا به اینجا رساندم تا در دادگاه کسی که به اتهام کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ محاکمه میشود، حضور داشته باشم و او را از نزدیک ببینم.»
رئیس دادگاه در واکنش به صحبتهای صدیقه حاجیمحسن میگوید:⬇️
۱۳-«این موضوع از بحث دادگاه درباره برادر شما خارج است. از دادستان میخواهم روند بازپرسی از شما را آغاز کند. این بازجویی به شکل تصویری (ویدئویی) هم ضبط میشود.»
پس از صحبتهای توماس ساندر، رئیس دادگاه، دادستان روند بازپرسی از صدیقه حاجیمحسن را آغاز میکند.
دادگاه #حمید_نوری
۱۴-او ابتدا از صدیقه حاجیمحسن میخواهد که درباره خانوادهاش صحبت کند.
صدیقه حاجیمحسن میگوید: «خانواده ما شامل پدرم، مادرم، من، برادر کوچکم و حسین بود و برادر و خواهرم که ازدواج کرده بودند. ما در تهران زندگی میکردیم.»
سپس دادستان تصویری به صدیقه حاجیمحسن نشان میدهد.⬇️
۱۵-در این تصویر، عکسی دیده میشود که به گردن صدیقه حاجیمحسن آویزان است. این عکس به گفته صدیقه حاجیمحسن، سال ۱۳۵۹ گرفته شده و محل گرفته شدنش یکی از کوههای ایران است.
صدیقه حاجیمحسن در ادامه میگوید که خودش در زمان دستگیری برادرش به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق در⬇️
۱۶-زندان بوده است. او میگوید: «بهمن سال ۶۱ که من از زندان آزاد شدم، پدرم به من خبر داد برادرم حسین دستگیر شده است. من آن زمان دلیل دستگیری او را نمیدانستم اما بعد در نامهای که از آموزش و پرورش آمد -چون حسین معلم فنی و حرفهای بود و در استخدام آموزش و پرورش⬇️
دادگاه #حمید_نوری
۱۷-و آموزش و پرورش دلیل غیبت او را پیگیری کرده بود. در آن نامه اتهام او کمک مالی به گروه راه کار، پذیرش مکتب مارکسیستی، تشکیل جلسات گروهی و شرکت در میتینگها قید شده بود و او برای همیشه (مادامالعمر) از کار در آموزش و پرورش منع و اخراج شده بود.»
۱۸-صدیقه حاجیمحسن همچنین میگوید در این نامه که سال ۶۲ یا ۶۳ به دست خانواده او رسیده است، ذکر شده بوده که حسین حاجیمحسن ۱۵ سال حکم گرفته است.
حاجیمحسن در بخش دیگری از شهادتش به ماجرای سفر گالیندوپل به ایران اشاره میکند و بازداشت خودش همزمان با این سفر در گلزار خاوران. ⬇️
۱۹-او میگوید: «پس از بازداشت من و وقتی آزادم میکردند، گفتند با شناسنامه برادرم به زندان اوین مراجعه کنم. سال ۱۳۶۹ بود. من چند روز بعد به زندان اوین مراجعه کردم. آنجا شناسنامه برادرم را گرفتند و آن را باطل کردند. تاریخ فوتش را ۱۱ مهر ۶۷ نوشتند. بعد یک گواهی فوت به ما دادند.⬇️
۲۰-یعنی دو سال بعد از قتل برادرم، شناسنامه او را باطل کردند ….»
صدیقه حاجیمحسن میگوید که او در جریان بزرگداشت اعدامشدگان تابستان ۶۷ در خاوران در سال ۱۳۶۸ هم بازداشت شده بوده: «آن زمان هم من را دستگیر کردند و شیشه ماشین بستگان ما را شکستند …. من از دادگاه میخواهم که از⬇️
۲۱-#حمید_نوری که دادیار زندان اوین و زندان گوهردشت بوده است بپرسد که مقصد آن کامیونهای یخچالدار که تابستان ۶۷ از زندان خارج میشدهاند کجا بوده است. او حتما مقصد آن کامیونها [که جسدهای اعدامشدگان را بردهاند] میداند و باید بگوید ….»
رئیس دادگاه صحبتهای صدیقه حاجیمحسن را
۲۲-قطع میکند و از دادستان میخواهد که روند بازپرسی را هدایت کند.
دادستان بار دیگر درباره اسناد و مدارک ارائه شده از سوی #صدیقه_حاجیمحسن به دادگاه سوال میکند و درباره گواهی مرگ صادر شده برای #حسین_حاجیمحسن. او در پاسخ جزییات مطرح شده در این سند فوت را برای دادگاه میخواند.
۲۳-صدیقه حاجیمحسن در بخش دیگری از پاسخهای خود به دادستان میگوید که عکس منتشر شده منتسب به برادرش در کتاب خاطرات مهدی اصلانی، عکس او نیست و به اشتباه منتشر شده اما خاطرات و اسناد منتشر شده درباره حسین حاجیمحسن از سوی اصلانی صحیح است.
دادگاه #حمید_نوری
شهادت #صدیقه_حاجیمحسن
۲۴-صدیقه حاجیمحسن اما درباره گواهی فوت صادر شده برای برادرش میگوید که این سند هم دو سال بعد از مرگ برادرش در سال ۶۷، در سال ۶۹ در دفتر مردگان بهشت زهرا ثبت شده است.
از دیگر اسنادی که صدیقه حاجیمحسن به دادگاه تحویل داده است، دفتر تعاونی مربوط به برادرش است که دادستان درباره⬇️
۲۵-جزییات مندرج در آن سوال میکند و صدیقه حاجیمحسن پاسخ میدهد. دادستان سپس به نامهای از حسین حاجیمحسن میپردازد که در سال ۶۶ نوشته شده.
حاجیمحسن میگوید: «این نامه از زندان گوهردشت برای خانواده فرستاده شده است.»
حسین حاجیمحسن دو نامه دیگر هم در سال ۶۵ برای خانوادهاش نوشته.
۲۶-این دو نامه هم از زندان گوهردشت فرستاده شده بوده.
صدیقه حاجیمحسن در ادامه بازپرسی و در پاسخ به سوال دادستان میگوید که پدر و مادرش و برادر و خواهرهای بالای ۳۵ سال میتوانستهاند هر دو هفته یک بار با برادر زندانیاش ملاقات کنند اما بقیه خواهر و برادرها فقط یک بار و به مناسبت
۲۷- عید نوروز میتوانستهاند با او ملاقات کنند: «من چند بار رفتم به زندان گوهردشت چون پدر و مادرم پیر و مریضاحوال بودند، همین را گفتم و اجازه خواستم که با برادرم ملاقات کنم. چند بار اجازه دادند اما بعد گفتند که نمیشود هر هفته بیایی. من شاید پنج بار با برادرم ملاقات کردم که⬇️
۲۸-آخرینش فروردین (عید) سال ۱۳۶۷ بود. من آن زمان ۲۴-۲۵ ساله بودم. برادرم همیشه در ملاقاتها بهترین تصویر و صورتش را نشان میداد، ریشش را میتراشید و روحیه بالایی داشت. این آخرین تصویریست که من از ملاقات با برادرم در ذهن دارم ….»
در ادامه بازپرسی از صدیقه حاجیمحسن، دادستان از⬇️
۲۹-او میپرسد که او و خانوادهاش چگونه در جریان اعدام برادرش قرار گرفتهاند؟
صدیقه حاجیمحسن در پاسخ میگوید: «از مرداد و این حدود بود که ملاقاتها قطع شد. بستگان ما خبر از اعدامها در زندان اوین و زندان گوهردشت میدادند. مدتی بعد با پدرم تماس گرفتند و گفتند به کمیته در خیابان⬇️
۳۰-زنجان در غرب تهران مراجعه کند. با پدرم رفتیم آنجا. پدرم رفت داخل و با دو ساکِ برادرم برگشت. دو ساک از برادرم به پدرم دادند و گفتند که اعدامش کردهاند. دلیلی برای اعدام نگفتند و گفتند که اجازه برگزار کردن مراسم هم نداریم. در ساک برادرم چند پیراهن بود و یک لنگ، سه عینک شکسته⬇️
۳۱-که برادرم با منگنه آنها را چسبانده بود. چند هسته خرمای سابیده شده هم بود ….»
صدیقه حاجیمحسن در اینجا اندکی منقلب میشود اما در ادامه از دادستان و دادگاه اجازه میخواهد تا درباره ماجرای گلهایی که برادرش در هواخوری زندان گوهردشت کاشته بوده، صحبت کند.
دادستان میگوید که اگر
۳۲-کوتاه است و در ارتباط مستقیم با برادرش، میتواند بگوید.
او میگوید: «برادرم چون عاشق گل و گیاه بود، گلهایی را در وقت هواخوری در هواخوری زندان گوهردشت کاشته بود. موقعی که ملاقاتها ممنوع میشود، هواخوری را هم بر زندانیان ممنوع میکنند و او دیگر نمیتوانسته برود و به گلهایش⬇️
۳۳-آب بدهد. برای همین با قوطیهای مایع ظرفشویی لولهای درست میکند و به گلها آب میدهد. پاسدارها که صدای آب را میشنوند، به داخل بند میریزند و میپرسند که چه کسی این کار را کرده؟ بعد برادر من را میکشند بیرون و میپرسند که چرا این کار را کرده؟ او میگوید باید به گلها آب⬇️
۳۴-میداده چون داشتند میمردند. پاسدار به او میگوید که برو فکر خودت باش. گلها که هیچ، خودت هم میمیری. برادرم در پاسخ میگوید کسانی باید فکر خودشان باشند که قطعنامه جنگ را امضا کردهاند. پاسدار هم در واکنش به او با عصبانیت یک سیلی به صورت او میزند و برش میگرداند به بند.»⬇️
۳۵-دادستان از صدیقه حاجیمحسن میپرسد که آیا این ماجرا را برادر او خودش تعریف کرده یا او از کسی یا کسانی شنیده؟
صدیقه حاجیمحسن پاسخ میدهد: «این جریان در زمانی اتفاق میافتد که زندانیها از هواخوری و ملاقات محروم شده بودند. این ماجرا را زندانیهای دیگر که از اعدامها جان به⬇️
۳۶-در بردند برای ما تعریف کردند ….»
او در ادامه درباره زمان و تاریخ اعدام برادرش هم میگوید: «هر جا به اعدام برادر من اشاره شده، گفته شده که او در اولین روز چپکشی اعدام شده که آن روز پنجم شهریور سال ۱۳۶۷ بوده است.»
در اینجا دادستان میگوید دیگر سوالی از صدیقه حاجیمحسن ندارد.⬇️
۳۷-او اما خطاب به دادگاه میگوید که میخواهد نکتهای را مطرح کند: «من میخواهم موضوعی را درباره برادرم تعریف کنم که بر اساس آن مطمئنم این آقا [#حمید_نوری] برادر من را میشناسد.»
رئیس دادگاه اما در پاسخ میگوید که دادگاه به چند دقیقه تنفس نیاز دارد و ۱۵ دقیقه تنفس اعلام میکند.
۳۸-با پایان تنفس دادگاه و تشکیل دوباره سیامین جلسه (بر اساس جدول از پیش اعلام شده) رسیدگی به اتهامات #حمید_نوری، رئیس دادگاه از وکیل مشاور صدیقه حاجیمحسن میخواهد که به طرح سوالات مورد نظرش از او بپردازد اما نظر به اینکه فضای دادگاه متشنج به نظر میرسد، وکیل مشاور میگوید:
۳۹-«مردم اینجا از حرکات حمید نوری عصبانی هستند. او انگشتش را در هوا بلند میکند و تکان میدهد. این عمل باعث خشم افراد در محل دادگاه شده. ممکن است رئیس دادگاه این حرکات او را ندیده باشد اما عده زیادی از حاضران دیدهاند. جای چنین اعمال و رفتاری در دادگاه نیست.»
دادگاه #حمید_نوری
۴۰-توماس ساندر، رئیس دادگاه در پاسخ میگوید که او متوجه این حرکتها نشده و نسبت به عدم تکرار آنها توجه و هشدار میدهد. سپس از بنک هَسِلبِری به عنوان وکیل مشاور صدیقه حاجیمحسن میخواهد تا سوالات تکمیلیاش را از او بپرسد. وکیل مشاور خطاب به این شاکی دادگاه #حمید_نوری میگوید:⬇️
۴۱-«شما گفتید در زندان گوهردشت با برادرتان ملاقات کردهاید. گفتید که پنج بار با او دیدار داشتهاید که آخرینش نوروز ۶۷ بوده. آیا کس دیگری از خانوادهتان هم در این ملاقات بود؟»
صدیقه حاجیمحسن پاسخ مثبت میدهد و میگوید در این دیدار پدر و برادرش هم حضور داشتهاند.
دادگاه #حمید_نوری
۴۲-او در ادامه و در پاسخ به سوال وکیل مشاور درباره اوضاع روحی و روانیاش پس از وقوع اعدامهای سال ۶۷ و اعدام برادرش، حسین حاجیمحسن، خطاب به دادگاه میگوید: «برای من بسیار دشوار است که از حالم بگویم. من تا مدتها فکر میکردم این کابوسیست که در خواب میبینم.»
دادگاه #حمید_نوری
۴۳-صدیقه حاجیمحسن در ادامه خطاب به دادگاه میگوید: «پدر من همیشه به برادرم افتخار میکرد و با او خوشحال بود اما بعد از مرگ او دیگر هیچوقت شادی نکرد. من اینجا انگشتر مادرم را همراهم دارم. مادرم هیچوقت مرگ پسرش را باور نکرد.
سوگواری ما کامل نشد. مزار حسین را به ما نشان ندادند.»
۴۴-#صدیقه_حاجیمحسن سپس با اشاره به نام برخی از خانوادههای اعدامشدگان ۶۷ و دادخواهانی که برای بزرگداشت یاد قربانیان در گلزار خاوران جمع میشدند (میشوند) به صادق و جعفر ریاحی، دو اعدام شده دیگر تابستان ۶۷ اشاره میکند و با یادآوری #دادخواهی دادخواهان میگوید:
دادگاه #حمید_نوری
۴۵-«من با مشاور روانشناس که صحبت کردم به من گفت -با توجه به خوابهایی که از برادرم میبینم-ناخودآگاهم مرگ او را باور نکرده و نپذیرفته است.»
صدیقه حاجیمحسن میگوید: «من افسردگی دارم که گاهی به روانپزشک و روانشناس مراجعه میکنم. ما خانوادهها را خیلی اذیت کردند سر این ماجرا.»
۴۶-به دنبال این پاسخ صدیقه حاجیمحسن، وکیل مشاور او میگوید که دیگر سوالی ندارد. این شاکی بار دیگر قصد دارد مطرح کند که میخواهد نکتهای بگوید اما رئیس دادگاه میگوید که دادستان از او سوال دارد.
دادستان تأیید میکند و میگوید سوالش درباره نامهاییست که صدیقه حاجیمحسن در پاسخ به
۴۷-وکیل مشاور خود مطرح کرده است. او از صدیقه حاجیمحسن میخواهد تا افرادی را که از آنان نام برده، روی لیستهای موجود در مدارک دادگاه مشخص کند.
صدیقه حاجیمحسن میگوید: «جعفر ریاحی، شماره۱۳، صادق ریاحی، شماره ۱۴. شماره ۲۱، محمود بهکیش …. ما با خانواده این افراد به گلزار خاوران⬇️
۴۸-میرفتیم. همدرد بودیم و برای هم تسلای خاطر بودیم ….»
پس از این پاسخ صدیقه حاجیمحسن، دادستان هم اعلام میکند که دیگر سوالی ندارد. این شاکی دادگاه #حمید_نوری بار دیگر خطاب به دادگاه میگوید که میخواهد موضوعی را مطرح کند اما رئیس دادگاه در پاسخ میگوید چنین امکانی وجود ندارد.
۴۹-او از صدیقه حاجیمحسن به دلیل حضور در دادگاه تشکر میکند و میگوید: «ممنون از اینکه آمدید.»
صدیقه حاجیمحسن هم در پاسخ تشکر میکند و سیامین جلسه دادگاه #حمید_نوری به پایان میرسد.
جلسه بعدی دادگاه، فردا (۱۹ اکتبر/۲۷ مهر) برگزار میشود. در این جلسه بناست ویدا رستمعلیپور و⬇️
۵۰-لاله بازرگان در مقام شاکی به ارائه شهادت خود بپردازند.
دادگاه #حمید_نوری به طور معمول از ساعت ۹ صبح به وقت محلی در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم در مرکز شهر استکهلم برگزار میشود. روند معمول دادگاه این است که در دو نوبت صبح و بعدازظهر تشکیل میشود. هر نوبت هم ۱۵ دقیقه تنفس دارد.
۵۱-مشروح سیامین جلسه دادگاه #حمید_نوری را همراه با گفتوگوهایی با خاطره معینی و فرخنده آشنا، در اینجا بخوانید و بشنوید: radiozamaneh.com/689676
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
دادگاه#حمید_نوری
رشته توئیت
۱-سیویکمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات حمید نوری در دادگاه استکهلم، روز سهشنبه ۱۹ اکتبر/۲۷ مهر برگزار میشود. در این جلسه ویدا رستمعلیپور و لادن بازرگان در مقام شاکی و بازمانده قربانیان اعدامهای سال ۶۷ شهادت خواهند داد. ویدا رستمعلیپور که⬇️
۲-برادر خود پرویز رستمعلیپور و همسرش مجید ایوانی را در جریان اعدامهای سال ۶۷ از دست داده است، پیش از این و در دادگاه نمادین ایرانتریبونال، درباره اعدام همسرش گفته است: «مجید از هواداران چریکهای سازمان فدایی خلق-اقلیت بود و در آبان ماه سال ۶۴ در خیابان دستگیر شد. جرمش⬇️
۳-دگراندیشی و مارکسیست بودن بود. تا مدتها نمیدانستیم که در کدام زندان است. بالاخره بعد از چند ماه پدر و مادرش موفق به ملاقات با او شدند. میگفتند به شدت لاغر شده بود و نمیتوانسته سرپا بایستد. در سال ۶۵ به او ۱۵سال حکم دادند. نمیدانستم خوشحال باشم یا ناراحت. در جمهوری اسلامی⬇️
دادگاه #حمید_نوری
رشته توئیت
۱-بیست و هشتمین جلسه دادگاه حمید نوری (بر اساس جدول از پیش انتشار یافته) روز پنجشنبه ۱۴ اکتبر/ ۲۲ مهر در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم برگزار میشود. در این جلسه بناست مهناز میمنت و مهرب حاجینژاد از آلبانی به شکل ویدئویی و آنلاین شهادتشان را بیان کنند.
۲-جلسه دادگاه با صحبتهای رئیس دادگاه آغاز میشود. او به مهناز میمنت خوشامد میگوید، خود را معرفی میکند و میگوید که توماس ساندر است …. مشکل پیچیدن صدا که در جلسه قبل وجود داشت بار دیگر بروز میکند. به همین دلیل روند دادگاه با وقفه همراه است تا در صورت امکان مشکل را برطرف کنند.
۳-مهناز میمنت از اعضای سازمان مجاهدین خلق است که چهار نفر از خویشاوندان از جمله مادر و دو برادرش را در جریان مبارزه با جمهوری اسلامی از دست داده. یک برادر او به نام محمود میمنت در جریان اعدامهای سال ۶۷ در زندان گوهردشت اعدام شده است و شهادت او در ارتباط با این برادرش خواهد بود.
دادگاه #حمید_نوری
رشته توئیت
۱-بیست و ششمین جلسه دادگاه نوری روز سهشنبه ۱۲ اکتبر/ ۲۰ مهر در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم آغاز میشود. شروع این جلسه با حدود یک ساعت تأخیر به دلیل مشکلات فنی همراه است. توماس ساندر، رئیس دادگاه این توضیح را میدهد و سپس روند دادرسی با صحبت وکیل مشاورِ⬇️
۲-خدیجه برهانی که قرار است از آلبانی شهادت بدهد آغاز میشود. او میگوید: «خدیجه برهانی در سال ۱۳۶۰ در قزوین زندانی شده، وقتی تنها ۱۲ سال داشته است. او بعد از هشت ماه با قید ضمانت آزاد میشود. او سال ۱۳۶۴ از ایران خارج میشود و به اردوگاه اشرف در عراق میرود.»
به گفته وکیل مشاورِ
۳-خدیجه برهانی، او شش برادر داشته که به دست رژیم ایران کشته شدهاند. دو برادر او در اعدامهای دستهجمعی سال ۶۷ اعدام شدهاند: «سید محمدحسین برهانی که به نام حسین قزوینی هم صدایش میکردهاند و ما او را “حسین” صدا میزنیم، در سال ۶۷ در گوهردشت اعدام شده است. یک برادر دیگر خدیجه⬇️