#مدیریت_ضعیف_آب یعنی اینکه بدانی بیشترین سهم آب از سفره آب زیرزمینی است، تخلیهاش کنی و به جایش سد بیخود بسازی و بگذاری طبیعت آسیب ببیند. مانع رسیدن آب رودها به سفرههای آب زیرزمینی بشوی و وقتی دشتها دچار فرونشست شدند، شانههایت را بیاندازی بالا و از مسوولیت فرار کنی!
#مدیریت_ضعیف_آب یعنی اینکه بدانی میتوانی با تصفیه فاضلاب شهری بخشی از آب لازم برای آبیاری فضاهای سبز و حتی تغذیه سفره آب زیرزمینی را تامین کنی، اما باز از آب چاه و یا آب انتقالی برای آبیاری چمن و کاج و دیگر گیاهان نامربوط به مناطق خشک بهره ببری.
#مدیریت_ضعیف_آب یعنی اینکه بدون توجه به ارزش آب، در مناطقی با تبخیر بسیار بالا برنج بکاری. یعنی برای صادرات ۳۰ میلیارد دلار پسته، ۸۰ میلیارد دلار آب مصرف کرده باشی.
#مدیریت_ضعیف_آب یعنی اینکه بدانی چه کاری غلط است اما برای تامین منافع کوتاهمدت با قاتلان منابع آب همراه شوی. نقش مهندسان مشاور و شرکای کارفرما و پیمانکار را نادیده نگیرید!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
نگویید کسی قبلا نگفت و هشدار نداد! وقتی مدیر اطلاعات ملی آمریکا میگوید که ایران در دهههای آینده احتمالا با خشکسالی، موجهای گرما و بیابانزایی شدیدتری مواجه خواهد شد که این مشکل در کنار #مدیریت_ضعیف_آب به بیثباتی، مناقشههای محلی و آوارگی جمعیت میانجامد، ماجرا جدی است!
۳۳ سال پیش بر اساس این گزارش به دولتمردان ایران هشدار داده شد که وضعیت آب خاورمیانه در آینده خراب خواهد بود. بارها به مقامهای جمهوری اسلامی گفته شد که باید سیاست مدیریت و جمع آوری آب و همچنین آبیاری متناسب با شرایط اقلیمی تغییر کند! گوش شنوایی نبود!
به جماعت گفته شد که با توجه به افزایش جمعیت و کاهش منابع آب وضعیت خطرناکی خواهیم داشت! گوش ندادند! گفته شد که بیش از نیمی از آب از سفره آب زیرزمینی میآید و باید آبخوانها را تغذیه کرد و زنده نگاه داشت نه آنکه خالیشان کرد تا زمینها نشست کنند. گوش نکردند!
جهت اطلاع عوامل مافیای آب و مشارکت، عنوان من روزنامهنگار حوزه آب است، نه بیش.
سوابق؟
کار و زندگی در پروژه مدیریت سیلاب بر آبخوان.
درس؟
زمینشناسی خواندهام با رسوبشناسی و اندکی چینهشناسی و روزنامهنگاری.
مدیر نشریه سیستمهای سطوح آبگیر باران.
صدها یادداشت و برنامه تلویزیونی.
هیچگاه نمیگویم کارشناس آب هستم. چرا؟ چون کار من روزنامهنگاری و تحلیل ماجرا است!
هزاران کارشناس خاموش بودند و من روزنامهنگار شرایط امروز را ۲۰ سال پیش به خاتمی هشدار دادم. سانسور شدم، حذف شدم و نزدیک بود حذف فیزیکی هم بشوم. دعوت به سفر با هلیکوپتر به سد کرخه را یادم نمیرود.
فشار روی من بعد از انتشار یادداشتهایم در نقد سدسازی کاملا بیشتر شد و یقین پیدا کردم که مشارکتیهای سانسورچی با پیمانکار سپاهی شریک است. حتی میتوانم بگویم که نقد سدسازی مشارکتیها در خارج از ایران هم مترادف با حذف نسبی از برخی برنامهها است.
Does this newspaper have an editor?
ِReducing the significance of the government's role in destroying water resources by mentioning drought/climate change first is absurd. This regime created this man-made drought. No talk of #IRGC's projects that destroyed Khuzestan's resources.
آن حامی خشونت، آن مدافع حکومت، آن دارند حال خراب، دوری گزین از شراب، محمد تقی گیوهچی معروف به مصباح بود و اشکش به هنگام تولد چون اشک تمساح بود و از آن جهت در خفا او را تمساح یزدی خواندندی! نقل است که به وقت خروج از شکم مادر دست قابله را چون تمساح گاز گرفتی و بعد ذکر حق گفتی.
چون به صغیر و کبیر رحم نکردی و گیوههای پدر را سوراخ بکردی، از بحر امور سوراخ کردن کاغذهای طلاب یزد راهی حوزهاش کردند و نخستین دکان کاغذ کلاسور در شهر یزد از آن او بود «رساله سوراخیه» را بر همان سبقه نوشت. شیخ سعید طوسی از مریدان او بود و رساله سوراخیه را از بر داشتی!
چون شهرت دندانهای تقی جهانی شد، بورسیه نجف به او بخشیدندنی و اندکی بعد در قم خواستگاران بسیاری یافتی و آن روز که آیتالله بروجردی (رح) دستش بگرفتی و پا به پا برد تا ... دست عالم جلیلالقدر را چنان گاز گرفتی که حضرت آیتا... مهر اجتهاد با خون خود پای رسالهاش بگذاشتی!
نزدیک به ۲۱ سال از ماجرا گذشته. هر روز پیراهن با مارک تمساح میپوشم، نسخه دیگری از کارتون روی دیوارم است، و بازجوییها را به یاد میآورم.
هیچوقت فکرش را هم نمیکردم که بعد از این کارتون، مصباح یزدی را با نامهای تمساح یزدی، استاد تمساح، آیتالله تمساح و ... بشناسند.
اینها البته دلیلی برای زندگی در گذشته نیست. اما برای من خاطراتی را از روزهای قبل و بعد کارتون، از رفاقتها و معرفت گروهی از همکارانم، از دوستی که دواهایم(داروی قلب و میگرن) را به زندان اوین برد تا به دستم برسد، از سرباز وظیفهای که از من کاریکاتور چهره یادگاری خواست...
برای نجاتم از زندان هم هزار و یک بهانه آوردم و البته منکر شدم که کارتون ربطی به مصباح داشت (باید قیافه مرتضوی موقع بازجویی را میدیدید!) ...بله، نسبت به شرایط آن روزگار تند رفته بودم، اما حق من انتقاد آزاد از ساختار قدرت بود و هیچ قانونی را هم نقض نکرده بودم!
۱- نقل است که هاشمی رفسنجانی، دوران سازندگی را از عهد مادها تا زمان خودش بینظیر خوانده بود. در همان دروان هاشمی، اضافه برداشت از سفره آب زیرزمینی شدیدتر شد تا آبی که از عهد مادها تا کنون برای کشورمان مانده بود به اسم خودکفایی آرام آرام از بین برود.
۲- در بهار ۱۳۹۷، عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دوران سازندگی که نقشی به بدیل در پیشبردن سیاست خودکفایی داشت گفت: "از زمان ساسانیان و هخامنشیان تا حدود ۳۵ سال پیش برداشت اضافه از منابع آبی کشور نداشتیم."..."گر سیاست هایمان را عوض نکنیم این کشور را همراه نسل خودمان خواهیم کشت."
۳-"برای کل کشور احساس خطر می کنم. پتانسیل برداشت بیش از حد از آب زیرزمینی را نداریم. سال گذشته برای ۴۴ میلیون نفر غذا وارد کردیم فقط برای ۳۳ میلیون نفر در داخل کشور غذا تولید کردیم و بیش از این توانایی نداریم. اگر فشار بیش از حد وارد شود مرگ سرزمین ایران سریعتر اتفاق خواهدافتاد."