Thread by @MAZYAR19891

۱/۲۰ ماجـرای شبیـخونِ تاراجگرانه ی پیـامبر اسـلام به قبیـله بنی مصـطلق[شاخه ای از بنی خزاعه] و تصـرف #جـویـریه دخـترِ رییـس قبـیله و اجـازهٔ همبـستری با زنـان ایـن قبیله به یاران خود که بعنـوان سبـایا و تـاراج انسانی از چـادرها بیـرون کشـیده شـده بـودند

#رشته_توییت

۲/محمد در سـال ششم هـجری بەقبيلـۀ بنـی مـصطلق شبيخون غافلگيرانه ای زد.در اين شـبيخون کە در نـيم شـبی تاريـک کە مـردم قبيلـه در خـواب بودنـد انجـام گرفـت بـيش از ۱۰۰ زن و دختـر و کليـۀ اثـاث چادرهـا و صــدها شــتر و چنــد هــزار گوســفند بە دســت محمد و يــارانش افتــاد

۳/روز ديگــر، محمد پس از جـداکردن خمـس خـود، بقيـه را در ميـان يـارانش بەرسـمِ معمـول تقسيم کرد، و اثاث و اسبابِ فرسوده را نيز گذاشت تا بعدتر در مزايـده بفروشـد و بهايش را در ميان شرکت کنندگان در اين غَزوه تقسيم کند

طبقات واقدی ج۲ ص ٦۴

٤/پیشتر در مورد این سبایا[تاراج انسانی] که به زبان قرآن ما ملکت ایمانکم[آیه ۲٤نساء] نامیده میشدند گفتیم.

از رشتوی ۷ تا ۱۱ این #رشته_توییت در این باره توضیح داده شده⇩

https://twitter.com/MAZYAR19891/status/1445060806891261961?t=31pA6t1Il3BU-lQbhu6IpQ&s=19

۵/ممکن بود کە پدر يا برادران سبايا اگـر زنـده مانده بودنـد ومالی برایشان مانده بود برای بازخريـد کـردن زن يـا دخترشان اقدام کننـد و ممکن هم بود کە کسی بە سراغ آنان نيايـد و آنها در کنيـزی بماننـد سـپس دربازارهـای حراجِ کنيزکان بەفروش برسند يا بەعنوان کنيزِ همخوابه نگه داشته شوند

٦/یاران محمد وقتـی زنـان و دختـران بنـی مصطَلق را سـبی کردنـد چـونکه نمـیدانـستند کە آيـا در اسـلام نيـز رسـمِ هـمخـوابیِ درجـا و بـی نکـاح بـا سـبايای شوهردار پابرجـاسـت يـا نـه،لـذا همانجـا از پيـامبرشان پرسـيدند تـا تکليـف را روشن سـازد.

۷/در ايـن بـاره از زبـان ابوسـعيد خـدری(يکـی از یاران محمد) کە در اين غزوه بوده چنين آمده است:
به غزوۀ بنی مصطَلق رفتيم؛ زنان آنانرا سَبی کرديم؛ مدتی بـود کە از زن دور بوديم و دلمان هـوای زن مـیکـرد، ولـی فکـر مـی کـرديم کە نبايـد بەآنهـا دست بزنيم.پس گفتيم «چرا دوری کنـيم؟

۸/پيـامبر همراهمـان اسـت، از او مـیپرسـيم»پــس پرسـيديم، و پيــامبر گفـت «چـرا نکنيــد! هـر رسمــی کە پيش ازاين بوده است تا روز قيامت پابرجا خواهد ماند.

البدایه و النهایه ابن کثیر دمشقی ج۲ ص ۵٤٦

۹/در این خصوص در صحیح بخاری از زبان همین ابوسعید الخدری چنین آمده است:
ما با پیامبر برای غزوه بنی مصطلق خارج شدیم و به اسرایی دست یافتیم، در میان
اسراء ما تمایل به زنان داشتیم و بی زنی و جماع نکردن بر ما دشوار افتاد و دوست داشتیم که جماع منقطع داشته باشیم.

۱۰/پس وقتی که قصد جماع منقطع داشتیم از خود پرسیدیم چگونه میتوانیم
اینکار را بکنیم بدون اینکه از پیامبر خدا که در میان ما حاضر است در مورد آن بپرسیم؟ ما از او
پرسیدیم و او گفت بهتر است جماع منقطع نکنید[جماع کامل بکنید]

صحیح بخاری حدیث ۵۲۱۰
صحیح بخاری حدیث٤۱۳۸

۱۱/این تمایل یاران محمد به #جماع_منقطع ،نشان میدھد که آنها نمیخواسته اند که سبایا باردار شوند زیرا قصد فروش آنها را در آینده داشته اند و بر اساس قوانین اسلامی فروختن کنیز باردار مجاز نیست.

۱۲/زنـی کـم سـال و زيبـارو بەنـام #جويرِيـه کە دختر رئـيس قبیله بــود و شوهر جوانش در اين شـبيخون کـشته شـده بود توسط يک خزرجی بەنام ثابت ابن قيس بن شَماس از چادر بيرون کشيده شده و ملک ثابت بن قيس شده بود.

۱۳/جويريه چون میدانـست کە پـدرش بـرای بازخريد کردنش خواهـد آمـد بـا ثابـت ابـن قـيس گـپ زد تـا بـا او کـاری نداشـته باشد، و بهائی بر رويش بگذارد تا او سرِ فرصت بپردازد وخودش را آزاد کند.جويره سپس بـرآن شـد کە از محمد تقاضا کند تـا در نوشــتن قـرارداد فديـه و آزادی بەاو کمـک کنـد

۱٤/و بەايـن منظـور بەچـادر محمد رفت تا با او گفتگو کند.از زبان عایشه که در ايـن غزوه همـراه محمد بـوده نوشـته انـد کە اين زن چندان «جذاب و نمکـين بــود کە هــرکە او را مــیديــد دلباختــه اش مــیشــد»
عائـشه بعـدها بەيـاد مـیآورد کە «تـا او را بـر درِ چـادر ديـدم از او بـدم آمـد

۱۵/زيـرا يقين کردم کە پيامبر هم آن جذابيت و ملاحتـی کە مـن در او ديـدم را خواهـد ديـد و از او خوشش خواهد آمد.چنین هم شد و تا جویـریه بر در چادر محمد حاضر شد از او خوشش آمده و او را از ثابت بن قیس گرفت.

۱٦/واقدی از زبان جويريه نوشته کە در آن هنگام #بيست_سال داشته است.

سیره النبوی ابن هشام ج۳ص۲٤۰_۲٤۱
مغازی واقدی ص٤۱۱_٤۱۲
ابن سعد واقدی ج۲ص٦۴_ج۸ ص۱۱٦_۱۱۷_۱۲۰

۱۷/محمد و یارانش بـا سـبايا و امـوال بـسيار کە از بنـی مـصطلق گرفتـه بودنـد بە مدينه برگشتند.بە زودی رئيس بنی مصطَلق کە نـامش حـارث بـود بـا چنـدين شـتر بە مدينـه رفـت تـا دختـرش جويريه را بازخريد کند ولـی محمد کە دلبـستۀ جويريـه شـده بـود او را پس نداد

۱۸/گزارشی که واقدی آورده نشان میدهد کە یاران محمد برخی از این سبایا را در بـازار فروختنـد.
ابوسعيد خدری گفته بە بازار رفـتم تـا دخترکی از سبایای بنی مصطلق را بفروشم يک مـرد يهـودی مـرا ديد و گفت «ابوسـعيد! نکنـد ايـن دخترک کە میفروشـی کُره ائی از تو در شکمش باشد.
مغازی واقدی ص٤۱۳

۱۹/در بازگــشت از ايـن غـزوه بـود کە محمد جويريـه را بە همــــراه خـودش میداشت و بە عائشه کە همراه برده بود بی توجه مانـد و داسـتان پـر سـر و صـدای جدا ماندن شبانۀ عایشه از کاروان محمد و موضوعِ [افک عائشه] پيش آمد.

۲۰/جويريــه هفتمــينِ زن حرمسرای محمد بــود کە اکنــون بە طــور همزمــان در هفــت خانــۀ وی میزيستند .نوشته اند کە زنان پيامبر بەجويريه طعنه میزدند کە بی نکاح در خانۀ پيامبر است.
انساب الاشراف بلاذری ج۲ ص۷۷

پایان