دادگاه #حمید_نوری
رشته توئیت
۱-دادگاه حمید نوری، روز سه‌شنبه ۲۳ نوامبر در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم از سر گرفته شد. این جلسه پیش از آغاز با ۱۰ دقیقه تنفس همراه شد و پس از آن رئیس دادگاه اطلاعات اولیه را ارائه کرد. او به تأکید از حاضران در سالن‌های مختلف دادگاه خواست تا نظم دادگاه را
۲-رعایت کنند و در غیر این صورت از سالن اخراج خواهد شد. او گفت از خاطیان شکایت خواهد شد و جریمه هم خواهند شد. پس از این توضیح توماس ساندر، رئیس دادگاه، وکیل #حمید_نوری گفت که او می‌خواهد خودش ماجرا را روایت کند. او گفت که دو سال است از نوری سلب آزادی شده. قاضی گفت که روایت آزاد⬇️
۳-خوب است اما تأکید بر این است که این روایت مرتبط با موضوع باشد: «او می‌تواند زمینه‌ای را تعریف کند و صحبت‌هایش را مطرح کند. گفته‌های او به شکل صوتی و تصویری ضبط می‌شود.
پس از صحبت‌های قاضی، #حمید_نوری صحبت‌هایش را با نام خداوند حمید و مجید آغاز کرد، به همگی از جمله خانواده‌اش
۴-سلام کرد (سلام مخصوص به اعضای خانواده). او مدت طولانی به توضیح سلام کردنش پرداخت و اینکه در طول روزهای دادگاه به سوئدی به رئیس دادگاه سلام کرده است. #حمید_نوری سپس به توضیح نام‌های حمید و مجید پرداخت و گفت که اینها نام‌ها خدا هستند و اینکه حمید اوست و مجید پسرش …. او سپس گفت
۵-که نمی‌تواند مستقیم برود سراغ این «داستان تخیلی ساخته شده» و باید قبل از آن مقدماتی را بگوید. او سپس به توضیح شیوه بیان و عملش در طول دفاع پرداخت و گفت که احتمالا صدایش بالا خواهد رفت و دست‌هایش را تکان خواهد داد که منظورش قطعا توهین به دادگاه نخواهد بود.
او سپس دفاعش را به
۶-این ترتیب آغاز کرد که برای ساختن یک برج بلند، پایه (فونداسیون) آن بسیار مهم است و پس از آن کار درست پیش خواهد رفت: «من الان می‌خواهم پایه و فونداسیون دفاعم را بریزم …. ابتدای صحبتم می‌خواهم پنج تشکر و یک خسته نباشید بگویم: تشکر اول از پروردگار عالم که سلامتی جسم و روح به من⬇️
۷-داده و من را انتخاب کرده که پس از ۳۳ سال نماینده ملت ایران باشم ….»
#حمید_نوری سپس از رئیس دادگاه و بعد از اعضای هیأت رئیسه دادگاه تشکر کرد. بعد از خانواده‌اش تشکر کرد و گفت که در این دو سال بسیار سختی کشیده و خانواده‌اش بیشتر سختی کشیده‌اند: «من دو خانواده دارم و خانواده دوم
۸-من ملت ۸۵ میلیونی ایران عزیز است. چه کسانی که در ایران هستند چه کسانی که در خارج از کشور هستند: ۸۵ میلیون ایرانی باشرف و عزتمند.»
تشکر چهارم او از دو وکیلش است و تشکر پنجمش از دولت آلبانی: «به سهم خودم از این دولت تشکر می‌کنم که این افراد [اعضای سازمان مجاهدین خلق] را نگهداری⬇️
۹-می‌کند ‌و به آنان آب و غذا می‌دهد. آنها ۳۱ سال مهمان عراق بودند که در سال‌های آخر از آنان خوب پذیرایی شد و امیدوارم در آلبانی هم پذیرایی خوبی از آنان بشود.»
#حمید_نوری در ادامه گفت که برای دفاعش یک اسم انتخاب کرده: «نگاهی دیگر و نگاهی متفاوت اما واقعی و واقع‌بینانه، همراه با⬇️
۱۰-دلایل قوی و مستندات معتبر درباره یک نمایشنامه یا یک داستان توهمی، ساختگی و پوشالی، دروغین، غیرواقعی، جعلی و غیرمستند به نام کشتار ۶۷ و یا قتل عام زندانیان سیاسی و یا اعدام‌های سال ۱۳۶۷ در زندان‌های ایران، از زبان یکی از افرادی که نامش به هر دلیلی در این پروژه، یا این داستان،⬇️
۱۱-یا این نمایشنامه سرتاسر مضحک، مسخره و تهوع‌آور آمده است: یعنی، من، #حمید_نوری، حمید عباسی از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۷۲ در زندان اوین … والسلام … حمید نوری، سه‌شنبه دوم آذر ۱۴۰۰ ….»
حمید نوری پس از این مقدمه گفت: «من باید سخت‌ترین کار ممکن را در اینجا انجام دهم. در ایران می‌گویند
۱۲-کار معدن سخت‌ترین کار دنیاست. ایرانی‌ها این موضوع را طنز کرده‌اند و همه می‌گویند پس از کار معدن کارشان سخت‌ترین کار است. نمی‌دانم در سوئد هم این را می‌گویند یا نه، اما کار من بسیار سخت است چون باید در طول چهار روز به اتهامات ۳۳ سال علیه خودم و ملت ایران پاسخ بدهم. من را دو سال
۱۳-در سلول انفرادی نگه داشته‌اند و در رسانه‌های سراسر جهان و شبکه‌های اجتماعی علیه من حرف زدند. در این چهار ماه علیه من چه کردند؟ ۸۵ نفر آمده‌اند علیه من شهادت دادند که من درباره آنها حرف خواهم زد. … من این نمایشنامه را که در طول ۳۳سال نوشته شده در دو دقیقه به هوا می‌فرستم ….»
۱۴-#حمید_نوری در ادامه گفت: «خانم دادستان ۲۳ نفر را از این پرونده بیرون گذاشته‌اند که پیروزی من با آن ۲۳ نفر است. من آن ۲۳ را به دادگاه می‌کشم. آن ۲۳ نفر علیه این ۶۲ نفر شهادت داده‌اند و من شهادت آنها را می‌خواهم ….»
او گفت که در ۴ روز باید به ۳۳سال جعل تاریخی پاسخ بدهد و کار⬇️
۱۵-بسیار سختی برعهده دارد. #حمید_نوری بار دیگر از رئیس دادگاه به دلیل اداره خوب جریان دادگاه تشکر کرد و گفت که دو سال بسیار سخت را پشت سر گذاشته و وقت برای دفاع می‌خواهد. او سپس گفت که ایرانیان با ضرب‌المثل حرف می‌زنند، آدم‌های عجیبی هستند و خودش هم آدم عجیبی است: «من در دفاعم از
۱۶-ضرب‌المثل‌های ایرانی استفاده کردم و البته معنی آنها را هم خواهم گفت. این را هم بگویم که من نماینده نظام مقدس جمهوری اسلامی و مردم شریف ایران نیستم اما چون به حمید عباسی، #حمید_نوری در زمان کار در زندان اوین حمله شده، به شخصیت حقوقی او حمله شده، پس من باید از شخصیت حقوقی او در
۱۷-نظام مقدس جمهوری اسلامی دفاع کنم. من باید از همکاران عزیز و شریفم در زندان اوین دفاع کنم ….»
#حمید_نوری وعده داد حرف‌هایی خواهد زد که تا الان گفته نشده و رازهایی را خواهد گفت که تا الان به زبان نیامده‌اند: «این حرف‌ها کسانی را خوشحال و کسانی را ناراحت خواهد کرد که من برایِ
۱۸-آنان که ناراحت می‌شوند کاری نمی‌توانم بکنم. ضرب‌المثل معروفی داریم که چون بی‌ادبانه است نمی‌توانم بگویم اما من در این دادگاه غوغا خواهم کرد و کاری خواهم کرد که پرونده این حرف‌ها پس از ۳۳ سال برای همیشه بسته شود …. در این دادگاه به برخی شخصیت‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی توهین
۱۹-شد و خیلی به من سخت گذشت. به من کلی توهین شد. گفتند وحشی و آدمکشم و …. درباره دماغ من کلی حرف زدند. الان همه درباره بینی من صحبت می‌کنند و من از کسانی که درباره بینی من صحبت کردند شکایت می‌کنم اما شایسته نبود به کسانی که در اینجا نیستند جسارت شود. من ناراحتم که در این موارد
۲۰-تذکر دادم البته شما هم به عنوان رئیس دادگاه به وقت مناسب تذکر دادید و برخورد کردید.»
#حمید_نوری در ادامه از توهین به روح‌الله خمینی، ابراهیم رئیسی، قاسم سلیمانی و اسدالله لاجوردی گفت و گفت که این توهین‌ها حال او را بد کرده است: «من در طول دفاعیه‌ام از کسانی که این توهین‌ها را
۲۱-کردند صحبت می‌کنم. این دادگاه تنها صحبت‌های مخالفان نظام مقدس جمهوری اسلامی را شنیده و حالا لازم است که حرف‌های “حاج حمید نوری” هم شنیده شود.»
او صحبت‌ها و شهادت‌های افراد در دادگاه را دروغ خواند و گفت که به دفاع او از خودش کمک کرده‌اند. نوری همچنین گفت که به وکیلانش گفته‌ است
۲۲-نگران نباشند چون ایرانی‌ها در دروغ گفتن از هم سبقت می‌گیرند.
#حمید_نوری: قسمت اعظم دفاع نوری در این دادگاه در طول چهار ماه گذشته اتفاق افتاد. با سوال‌هایی که دادستان‌ها، وکیلان و شخص شما [قاضی] پرسیدید خیلی چیزها مشخص شد و در همه اینها یک نفر کمکم کرد که برای اینکه ذهنتان
۲۳-درگیر نشود زود می‌گویم آن یک نفر که بود: خدا!
#حمید_نوری سپس گفت: «الان دفاعیه من شروع می‌شود که حمید نوری تو که هستی؟ البته دادستان‌ها مواردی را گفتند و در پرونده‌ها هم هست اما حالا خوب است که حمید نوری را از زبان حمید نوری بشنوید. چقدر من خوشحالم که بعد از ۳۳ سال صحبت می‌کنم
۲۴-من #حمید_نوری هستم. ۶۱ ساله، ایرانی، شیعه. متولد بهترین سال ایرانی: اردیبهشت. یک پسر و یک دختر دارم. … اسم همسرم اکرم است؛ ناراحت نشود …. همه زندگی من بهار است. بهار دخترِ دختر من است ….»
نوری در ادامه دیگر اعضای خانواده‌اش را معرفی کرد و گفت که خانواده‌ای هفت نفری دارد (با
۲۵-نوه‌هایش). #حمید_نوری در ادامه به کشته شدن برادرش محمدرضا (بیژن) در جنگ ایران و عراق اشاره و سازمان مجاهدین خلق را متهم کرد که در زمان جنگ به عراق اطلاعات می‌داده: «در این خصوص مفصل صحبت خواهم کرد.»
دفاع حمید نوری را از اینجا بشنوید:

۲۶-دادگاه #حمید_نوری
توماس ساندر، رئیس دادگاه، در میانه معرفی خانواده حمید نوری از سوی او، از او خواست که تنفس اعلام کند. حمید نوری استقبال کرد و گفت که خودش هم خسته شده است. پس از پایان تنفس، نوری به ادامه روایت خود از روزهای اول انقلاب و جنگ پرداخت و گفت که سربازی‌اش را پیش⬇️
۲۷-پیش از آغاز جنگ در کردستان آغاز کرده است و وقتی در سنندج بوده، جنگ شروع شده است. او مدعی شد که پس از انقلاب، “گروهک‌های ضد انقلاب” به مردم کردستان حمله می‌کرده‌اند.
#حمید_نوری روایتی حکومتی از وقایع کردستان ارائه کرد و گفت که پس از پایان سربازی‌اش در خرداد ۶۱، دو ماه اضافه
۲۸-در منطقه مانده تا با “گروهک”‌ها و رژیم بعث صدام مبارزه کند.
#حمید_نوری در ادامه گفت که پس از برگشتن از سربازی برای استخدام شدن در “دادستانی انقلاب اسلامی تهران” درخواست داده اما پیش از استخدام به جبهه رفته و در عملیات “والفجر یک” شرکت داشته است: «بعد که برگشتم گفتند که گزینش
۲۹-با استخدام شما موافقت کرده و من ۱۸ اسفند ۱۳۶۱ به استخدام دادستانی انقلاب اسلامی تهران درآمدم. آن زمان خیلی بچه بودم و هنوز ریش درنیاورده بودم. مدام ریشم را تیغ می‌کشیدم تا ریش دربیاورم. … همان روز اول من را فرستادند به بند و گفتند نگهبان باش. من را آموزش می‌دادند. من رفتم به
۳۰-بند یک آموزشگاه زندان اوین و نگهبان شدم. گفتند که اگر خواستی یک اسم هم برای خودت انتخاب کن! من گفتم حضرت عباس را خیلی دوست دارم. به من بگویید عباس. خلاصه رفتم توی یک بند بسته که ۱۳ اتاق داشت. اینجا شاکی‌ها اطلاعات غلط دادند. ۳۰۰ زندانی آنجا بود و من اسامی تک‌تک افراد را حفظ⬇️
۳۱-بودم …. اولین اتاق آموزشگاه اتاق ۲۳ بود و از ۲۳ تا ۲۹ سمت راست بودند. بعد در سمت چپ اتاق ۳۰ و اتاق آخر. این دو اتاق بهداری بودند …. من اینها را به دلیل می‌گویم و با پرونده در ارتباط است، فقط حوصله می‌خواهد.»
#حمید_نوری در ادامه جزییات دیگری از بند ارائه کرد و گفت: «… در بند
۳۲-که ما کار می‌کردیم به ما می‌گفتند نگهبان بند. بگذارید من الفاظ دقیقش را بگویم. هم بند می‌گفتند هم سالن اما هیچ‌کس نمی‌گفت بند، همه می‌گفتند سالن. شش سالن بود، سه تا این‌طرف و سه تا آن‌طرف. کلش را می‌گفتند بند. اما در زندان به نگهبان‌ها می‌گفتند پاسدار که یک احترامی داشت. هیچکس
۳۳-نمی‌گفت نگهبان. همه می‌گفتند پاسدار اما این پاسدار با آن پاسدار انقلاب اسلامی فرق می‌کند. هیچکس تا به حال این اطلاعات دقیق را نداده. پس این پاسدارهای زندان با پاسدارهای سپاه انقلاب اسلامی فرق می‌کند. کار من چه بود؟ من نگهبان همین سالن بودم…و با همه زندانیان دوست و رفیق بودم.»
۳۴-… حمید نوری در ادامه جزییات بیشتری از برنامه کارش در زندان اوین ارائه کرد و گفت داستان‌های جالبی از این دوره کارش دارد که تعریف کند: «خدا کند کسی از من در این مورد سوال کند تا من بتوانم صحبت‌های جالب و قشنگم را مطرح کنم. من سال ۶۲ پاسدار آموزشگاه یک بودم اما در کتاب سازمان⬇️
۳۵-آمده که من نگهبان سالن پنج بودم. رئیس ما در بند آموزشگاه، محمدحسین حسین‌زاده موحد بود که شنیدم سال گذشته فوت کرد. روحش شاد! …بعد من حدود تابستان سال ۱۳۶۳ به قسمت حسابداری و امور مالی زندان اوین رفتم. هیچ‌چیزی از حسابداری نمی‌دانستم اما آدم فوق‌العاده باهوشی بودم. ظرف یک سال⬇️
۳۶-به یک حسابدار خبره تبدیل شدم. حدود یک سال و خرده‌ای آنجا بودم. بعد جایم عوض شد (سال ۶۳). همین سال ازدواج کردم با همین خانمی که اینجا نشسته. من رفتم به دادیاری زندان. هیچکس هنوز درباره دادیاری زندان دقیق توضیح نداده و من مجبورم دقیق توضیح بدهم تا همه مطلع شوند: یک بخشی هست در
۳۷-زندان اوین و همه زندان‌ها به نام دادیاری. در این دادیاری یک قاضی مستقر است که به او می‌گویند قاضی ناظر زندان. دادیار (قاضی) زندان اوین در آن زمان حسن حداد بود با نام واقعی حسن زارع دهنوی. شانس من در این دو سال که من اینجا بودم او هم در اثر کرونا فوت کرد. روحش شاد! رئیس من در⬇️
۳۸-بخش مالی را یادم رفت اسمش را بگویم: حاج آقا جواهریان که او هم فوت کرده است …. اما کار دادیاری زندان چه بود؟ رسیدگی به امور زندانیانی که محکوم شده‌اند. در زندان دو جور زندانی بود، کسانی که محکوم شده بودند و کسانی که محکوم نشده بودند. دادیاری فقط به امور زندانیان محکوم شده مثل
۳۹-امور مالی، مرخصی، وکالت‌نامه برای خانواده و … رسیدگی می‌کرد. همین‌طور به شکایت احتمالی زندانی از توهین یک پاسدار یا خدای‌نکرده کتک خوردنش. … ما آنجا ۱۰ نفر بودیم، رئیس ما آقای حداد تقسیم کار کرده بود و هر کاری را که برای من می‌نوشت به بهترین شکل انجام می‌دادم. خیلی خوش‌‌رو و
۴۰-خوش‌برخورد بود، خیلی خوش‌تیپ بودم و کارها را به بهترین شکل انجام می‌دادم. در زندان اوین هم خانم‌ها زندانی بودند و هم آقایان. معمولا نامه‌های خانم‌ها را به من می‌دادند برای رسیدگی. یادم رفت بگویم که من اینجا در دادیاری گفتم به من بگویید عباسی ….»
#حمید_نوری در ادامه گفت گرچه
۴۱-باید تا ساعت چهار کار می‌کرده اما همسرش شاهد است که هیچ‌وقت زودتر از ساعت هفت شب به خانه برنگشته. ا‌و همچنین گفت که اطلاق دادیار به کارمندان دادیاری ممکن نبوده و اگر کسی این کار را می‌کرده‌، توبیخ می‌شده. #حمید_نوری در ادامه گفت که در سال ۷۰ استعفا داده و یک کارخانه شن و ماسه
۴۲-زده. او گفت که پدرش را در ۴۵ سالگی از دست داده و سه خواهر کوچک داشته که باید خرج آنان را هم می‌داده: «رئیس من با استعفای من موافقت نکرد چون من کارهایم را خیلی خوب انجام می‌دادم. گفت بیا دو روز در هفته کارهای خودت را بکن. من با زندانی‌ها خیلی انس گرفته بودم و همه من را دوست⬇️
۴۳-داشتند. رئیس من در این وقت حاج‌آقای شیخ‌پور بود که امیدوارم از دست من ناراحت نشود [از اینکه اسمش را گفته]. او در ادامه گفت: «البته من در سال ۶۹ استعفا دادم و آن زمان رئیس من حاج آقا ناصریان (محمد مقیسه) بود.»
#حمید_نوری در ادامه گفت که کارهایش را به خوبی و درستی انجام می‌داده
۴۴-و در یک نوروز ۵۰۰ زندانی را با اجازه و امضای نهایی رئیسش به مرخصی فرستاده است: «من هزاران زندانی را به مرخصی فرستادم و در طول زمان کارِ من نه کسی فرار کرد نه کسی غیبت کرد. از زندانی‌هایی که از من مکرر مرخصی گرفتند الان در همین سالن هست. حمید عباسی بشکند دستت که نمک ندارد!»
۴۵-#حمید_نوری در ادامه گفت: «البته من وظیفه‌ام را انجام می‌دادم. در نهایت در سال ۷۲، ۷۳ کلا از کار زندان جدا شدم. بعد وضعم خیلی خوب شد. هر شب با یک کیف سامسونت پر از پول به خانه برمی‌گشتم. دخترم که نمی‌دانست آن پول‌ها اسکناس است می‌گفت که اَه! بابا باز با این کاغذها آمد. من هر
۴۶-سه خواهرم را به خانه بخت فرستادم و در کار خیر پیش‌قدم بودم ….»
#حمید_نوری در ادامه خود را فردی خوش‌مشرب معرفی کرد و گفت که بر همین اساس پس از آزادی با هیأت رئیسه دادگاه در ارتباط خواهد بود. او قصد داشت به توضیح درباره دلیل حضورش در سوئد بپردازد که رئیس دادگاه از ا‌و خواست
۴۷-روایتش را در جلسه بعدازظهر و پس از صرف ناهار ادامه دهد. #حمید_نوری در پاسخ گفت: «رئیس ما شمایید!»

دادگاه برای صرف ناهار تعطیل شد. جلسه بعدازظهر از ساعت ۱۳:۳۰ به وقت محلی در سالن ۳۷ (دادگاه استکهلم) از سر گرفته می‌شود.

۴۸- جلسه چهل و سوم دادگاه #حمید_نوری

گفت‌وگوی زمانه با یوران یالمارشون، وکیل اصلی و باز کننده پرونده و وکیل عده‌ای از شاکیان از جمله ایرج مصداقی پیش از شروع جلسه امروز.
۴۹- صحبت‌های #ایرج_مصداقی درباره بخش اول صحبت‌های #حمید_نوری.
۵۰- دادگاه #حمید_نوری:
گفت‌وگوی زمانه با عصمت طالبی از شاهدان دادگاه حمید نوری. همسر و برادر خانم طالبی در جریان اعدام‌های سال ۶۷ اعدام شدند.
۵۱- جلسه چهل و سوم دادگاه #حمید_نوری:
گفت‌وگوی زمانه با مختار شلالوند، شاکی در پرونده نوری و برادر یکی از اعدام‌شدگان در #تابستان۶۷
۵۲- جلسه ۴۳دادگاه نوری:
بخش اول دادگاه در نوبت صبح به پایان رسید.
صحبت‌ها‌ و تحلیل ایرج مصداقی درباره بخش اول صحبت‌های #حمید_نوری. نوری بسیاری از مواردی که در کتاب‌های مصداقی درباره بندهای زندان اوین و کارمندان زندان آمده را تایید کرد.
۵۳-جلسه چهل‌و‌سوم دادگاه #حمید_نوری در نوبت بعدازظهر با اندکی تأخیر به دلیل مشکل فنی در دستگاه‌های ضبط، پس از حل مشکل آغاز شد. رئیس دادگاه سپس به حمید نوری گفت که روایتش به ماجرای سفر به سوئد رسیده بود. او از نوری خواست که روایتش را ادامه دهد: «… من وقتی رفتم ناهار یادم آمد که⬇️
۵۴-حرف‌های زیادی را نزده‌ام. اما من همه حرف‌ها را نخواهم زد و امروز حرف‌هایم را تمام خواهد کرد؛ با عنایت پروردگار. اما قبل از اینکه مسافرت به اوین را بگویم، چند مورد در زندان اوین را که یادم رفته بود، می‌گویم ….»
#حمید_نوری در ادامه به نام برخی از روسایش در طول دوران کار اشاره⬇️
۵۵-کرد و گفت: «اولین رئیس من آقای حداد بود از سال ۱۳۶۴ که فوت کرده. او از سال ۶۴ تا اواخر سال ۶۷ رئیس من بوده و این خیلی مهم است. حاج آقای ناصریان (محمد مقیسه) از اواخر سال ۱۳۶۷ تا اواخر سال ۱۳۷۰ رئیس من بوده و من هر چه می‌گویم مربوط به زندان اوین است. چهار نفر از روسای من فوت
۵۶-کرده‌اند. آقای ناصریان هم اگر در این مدت فوت کرده که خدا رحمتش کند! من از او خبر ندارم. … آقای شیخ‌پور که من از او هم خبر ندارم و اگر زنده هستند الهی خدا نگهدارشان باشد. آقای شیخ‌پور از سال ۱۳۷۰ تا ۷۲-۷۳ رئیس من بود…. صبح یادم رفت بگویم که دو بچه من وقتی به دنیا آمدند من در
۵۷-دادیاری زندان بودم. پسر عزیز من در ماه مهر ۱۳۶۴ وقتی من در دادیاری اوین بودم به دنیا آمد. حالا دختر من را توجه کنید: دختر من هفتم مرداد سال ۱۳۶۷ در تهران به دنیا آمد. از این تاریخ در این دادگاه بسیار یاد شده. همان جمعه معروف. همان جمعه که شاکیانش سر امام آن با هم درگیرند ….⬇️
۵۸-او در بیمارستان نجمیه تهران به دنیا آمد. این را من تا به حال در این دو سال هیچ‌جا نگفتم. برای اینکه پسرم ناراحت نشود بیمارستانی که او به دنیا آمد هم می‌گویم: بیمارستان شریعتی در خیابان کارگر جنوبی. من قبل از به دنیا آمدن بچه‌هایم از رئیسم آقای حداد مرخصی گرفتم. همه اینها را من
۵۹-یادم رفته بود بگویم و چقدر هم مهم بودند. بس که این دو وکیل دیشب با من بحث کردند و گفتند نوری زیاد حرف نزن، من یادم رفت ….»
#حمید_نوری در ادامه می‌گوید که روز به دنیا آمدن دخترش که جمعه بوده، برای کاری بیرون رفته بوده؛ شاید به نماز جمعه اما الان یادش نیست: «وقتی آمدم خانه دیدم
۶۰-کسی خانه نیست، … حقیقتش فکر کردم اتفاق بدی افتاده. رفتم به بیمارستان نجمیه، در خیابان سمیه شاید هم حافظ. وقتی رسیدم، خانواده همسرم آنجا بودند. من نگران بودم. پرسیدم زنم کجاست و راستش را به من بگویید. گفتند رفته برای زایمان. کمی بعد دختر من را آوردند. عطیه من را آوردند ….
۶۱-راستش اولش کمی زشت بود. آخر تازه به دنیا آمده بود … اما جالب است که در زمان به دنیا آمدن دخترم کسانی من را در زندان گوهردشت دیده‌اند ….
#حمید_نوری در ادامه گفت که در زمان کارش در زندان اوین به “زندان رجایی‌شهر” هم رفت و آمد داشته. او گفت که اساسا در ایران زندانی به نام زندان
۶۲-گوهردشت وجود نداشته و ندارد و اگر شما به یک نفر در ایران بگویید زندان گوهردشت کجاست به شما می‌خندند: «بعد از شهید شدن رجایی که اهل کرج بود، مردم کرج به عشق محمدعلی رجایی نام گوهردشت را رجایی‌شهر گذاشتند و ما دیگر گوهردشت نداریم.…»
۶۳-#حمید_نوری در ادامه خطاب به خودش گفت که: «حمید نوری کافی است و برو سراغ سوئد ….»
او سپس روایت کرد که به دلیل ارتباطات گسترده‌اش، با یک خانواده با چند بچه آشنا شده. او از مادر این خانواده به عنوان “زن متدینه” یاد کرد و سپس گفت که یکی از دختران این خانواده، در سوئد خواستگاری⬇️
۶۴-داشته؛ برای پنج سال تا در نهایت “مخ دختر را زده”.
#حمید_نوری: در نهایت رضایت دادیم که خواستگار (هرش صادق ایوبی) به تهران بیاید. قرار رستوران گذاشتند و مادرِ دختر به من گفت حاج آقا شما هم بیا. ما رفتیم رستوران شام خوردیم، او حساب کرد، چند ساعتی با هم بودیم و در آخر گفتیم که
۶۵-دختر برای شما. مبارک باشد ….
#حمید_نوری در ادامه گفت: «بعد از رستوران آنها رفتند مسافرت، بعد هم رفتند سوئد … ازدواج سوئدی کردند و من خواستم که ازدواج اسلامی‌شان را هم ثبت کنند. رفتند مسجد امام علی در استکهلم و ازدواجشان را ثبت کردند …. بعد دختر که اجازه بدهید اسمش را نگویم،
۶۶-باردار شد و بعد آنها به مشکل خوردند. دعوا داشتند. دختر که مثل خانواده‌اش به من حاجی می‌گفت یا پدر، با من تماس می‌گرفت. هرش هم تماس می‌گرفت. می‌گفتند بیا سوئد. من گفتم تا بچه‌تان به دنیا نیاید نمی‌آیم. بچه به دنیا آمد و من آنها را صلح دادم و بعد هم آمدم سوئد و دیدمشان ….»
۶۷-#حمید_نوری در ادامه جزییات بیشتری از حضورش در سوئد گفت. او گفت که وضعش خوب است و با کلی هدیه به سوئد آمده و هرش به او گفته که حاجی! چه کرده‌ای!
نوری سپس گفت که پس از برگشتنش به ایران دوباره مشکلات میان “دختر و هرش” بالا گرفته و او به همین خاطر در تولد یک سالگی فرزند آنان به
۶۸-سوئد برگشته، باز هم کشتی کروز رفته و خیلی خوش گذرانده (بدون اینکه لب به مشروب و … بزند و نمازش قضا شود) و در این زمان باز هم به نصیحت آنان پرداخته. #حمید_نوری گفت که باز هم آنان را آشتی داده و به ایران برگشته اما چند روز بعد دختر زنگ زده که “پدر! آرین بچه را دزدید!”
او به من
۶۹-گفت که سینه‌هایش دارد می‌ترکد - چون به بچه شیر می‌داد.
#حمید_نوری در ادامه گفت: «من به او گفتم که مستقیم برو پیش پلیس. هیچ کار اشتباهی نکن که اگر کاری بکنی دیگر جوابت را نمی‌دهم …. رفتند دادگاه و در نهایت دادگاه گوتنبرگ به نفع دختر رأی داد اما ماجرا تمام نشد ….»
نوری در
۷۰-ادامه گفت که این ماجرا ادامه پیدا کرد تا اینکه پسر “ایرج” [ایرج مصداقی] را پیدا کرد و با او تماس گرفت: «از اینجا به بعد بود که این پرونده کلید خورد ….»
#حمید_نوری گفت که هرش (آرین) از او فیلم می‌خواسته و سپس به فیلمی اشاره کرد که او را در حال ترقص و هم‌خوانی ترانه با صدای
۷۱-یک خواننده زن (مرجان) نشان می‌دهد.
نوری در ادامه اظهاراتش شرح داد که چگونه دستگیر و بازجویی شده است. او از پلیس‌های «خوب» سوئد یاد کرد و با اجازه رئیس دادگاه از آنان نام برد به این ترتیب که نام تک‌تک آن را بر زبان آورد. او در ادامه گفت: «… کشتی کروز تبدیل به سلول انفرادی شد،
۷۲-من اول نگران وسایل و بارهایی بودم که آورده بودم و می‌گفتم که آنها را بدهید به هرش در حالی که این ماجرا را هرش خودش برای من درست کرده بود.»
#حمید_نوری در ادامه گفت که بعد از سه ماه به او گفته‌اند می‌تواند سکوت کند و حرف نزند. او گفت شکایتی ندارد اما نظام قضایی سوئد در مورد او
۷۳-رعایت نشده. او در ادامه گفت: «من در بازجویی اسم افراد را می‌آوردم و می‌گفتم که این اسم علنی نشود اما بعد می‌دیدم که اسم عینا منتشر شده است. پلیس عادلانه بازجویی کردن از من را رعایت نکرد که عیبی ندارد، ناراحت نیستم اما شاهدان اگر می‌خواستند اسمی بیاورند به آنان هشدار داده
۷۴-می‌شد که اسم نبرند….»
#حمید_نوری قصد داشت توضیحاتش را ادامه بدهد اما رئیس دادگاه از او پرسید آیا با اعلام تنفس موافق است یا نه؟ نوری در پاسخ به رئیس دادگاه گفت: «رئیس همه ما شمایید اما من امروز اظهارات کلی‌ام را تمام می‌کنم.»
توماس ساندر، رئیس دادگاه ۱۵ دقیقه تنفس اعلام کرد.
۷۵- جلسه ۴۳ دادگاه #حمید_نوری: گفت‌وگوی زمانه با ویدا رستم‌علی‌پور در رابطه با دفاعیات نوری -پرویز رستم‌علی‌پور، برادر و مجید ایوانی همسر خانم رستم‌علی‌پور در سال ۶۷ اعدام شدند.
ویدا رستم‌علی‌پور در جلسه ۳۱ (۲۷ مهر ۱۴۰۰) شهادت خود را در دادگاه ارائه داد.
۷۶- جلسه چهل و سوم دادگاه #حمید_نوری:
▫️گیتا هادین ویبری، یکی از وکیلان قربانیان در پایان وقت اول از روز نخست جلسه دفاع نوری با زمانه گفت‌وگو کرد.
او به زمانه گفت:
«در واقع آنچه ما شنیدیم پاسخی به سوال‌هایی نیست که ما داریم.»
۷۷-پس از پایان زمان تنفس، توماس ساندر، رئیس دادگاه از #حمید_نوری خواست تا روایتش را از سر بگیرد. نوری صحبت‌هایش را در این نوبت با نام «خدای همه زیبایی‌ها» آغاز کرد و سپس گفت پس از آوردن نام پلیس‌های سوئد، احساس خوبی دارد و نمی‌خواهد حرف‌هایی بزند که “خاطر بعضی‌ها را مکدر بکند”.⬇️
۷۸-او در ادامه به جایگاه ایران در دوران باستان پرداخت و گفت: «ایران همینی‌ست که الان هست. تنها جنگی که در آن یک وجب از خاک ایران جدا نشد، جنگ هشت ساله و حمله عراق به ایران بود. چرا؟ به دلیل جانفشانی همه ایرانیان در دفاع از سرزمین مقدسشان …. معمولا در سرزمین ایران پادشاهان حاکم
۷۹-بودند. در آخرین دوره پادشاهی در ایران، یک پدر و یک پسر بر ایران حاکم بودند ….»
#حمید_نوری سپس به دوره حکومت محمدرضا پهلوی پرداخت و گفت آن‌چه باعث انقلاب در ایران شد قانون کاپیتولاسیون بود …. او سپس به روند شکل‌گیری و وقوع انقلاب در ایران پرداخت … تا به تبعید روح‌الله خمینی
۸۰-از ایران رسید. او توضیح روند انقلاب در ایران را از زاویه دید خود و جریانات اسلامی ادامه داد و گفت که چگونه «خمینی» به «امام» تبدیل شد.
روند دادگاه #حمید_نوری و اظهارات او از اینجا قابل شنیدن است:

۸۱-#حميد_نوری در ادامه اظهاراتش اختلاف میان سازمان مجاهدین خلق و روح‌الله خمینی را برجسته کرد. او تلاش کرد تا جریان وقایع انقلاب را بر اساس این اختلاف توضیح دهد و اظهاراتش را پیش ببرد: «… ۱۴ اسفند ۵۹ ابوالحسن بنی‌صدر یک سخنرانی در دانشگاه تهران کرد. او با خمینی مخالفت کرد.⬇️
۸۲-درگیری را شروع کرد. از آن سو سازمان مجاهدین خلق هم مردم را اذیت می‌کردند تا اینکه مجلس ایران بنی‌صدر را از ریاست جمهوری خلع کرد …..»
#حمید_نوری روایتش را پیش برد و به اینجا رساند که سازمان مجاهدین خلق در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ اعلام مبارزه مسلحانه کرد…. او گفت که افراد این سازمان
۸۳-در خیابان‌ها هر کس ریش داشته و جمهوری اسلامی را دوست می‌داشته، تکه‌تکه می‌کرده‌اند. #حمید_نوری گفت که “داعش” فرزند نامشروع سازمان مجاهدین است. او در ادامه گفت که سازمان مجاهدین خود داعش و داعش خود سازمان مجاهدین است ….
این گفته‌های نوری با اعتراض کنت لوییس، وکیل مشاور شاکیان
۸۴-و شاهدان سازمان مجاهدین خلق روبه‌رو شد. او گفت که #حمید_نوری نباید اجازه توهین به یک سازمان سیاسی را داشته باشد. توماس ساندر، رئیس دادگاه، این تذکر را وارد دانست و از نوری خواست که نام سازمان مجاهدین را چنانکه هست بیاورد. نوری در ادامه گفت: «افراد جنایتکار سازمان مجاهدین در
۸۵-ایران دستگیر شدند، زندان‌ها پر شد و آنها به سزای اعمالشان رسیدند ….»
او سپس به روزهای پایان جنگ ایران و عراق رسید و گفت: «آمریکا دیگر خودش مستقیم وارد جنگ شده بود. هواپیمای مسافربری ایران را هدف قرار داد و امام خمینی در نتیجه این حمله و متضرر شدن مردم، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.»
۸۶-#حمید_نوری سپس به روزهای پس از پایان جنگ پرداخت و گفت که پس از پایان جنگ، قیمت دلار سقوط کرد و مردم خوشحال و شاد زندگی کردن را از سر گرفتند. سربازان ایرانی اسلحه‌هایشان را زمین گذاشتند اما روز عید قربان، سازمان مجاهدین خلق به رهبری مریم ابریشمچی (رجوی) با هفت هزار نیرو از عراق
۸۷-به ایران حمله کردند و همه را سر بریدید.
#حمید_نوری در ادامه اظهارات خود به پاسخ ایران به این حمله پرداخت و گفت «فتوای امام» مربوط به این حمله و برای پاسخ به این حمله بوده است. او گفت نیروهای ایرانی به فرماندهی علی صیاد شیرازی به این گروهک حمله کردند و در آنجا همه را کشتند:⬇️
۸۸-«این قتل عام هم اینجاست. یعنی در واقع دو قتل عام انجام شده. یکی حمله نیروهای مجاهدین به ایران و قتل عام در کرمانشاه و یکی حمله نیروهای ایرانی به این گروهک و کشتن و کندن نسل همه آنها در کرمانشاه. البته یک تعدادی هم فرار کردند. خیلی‌ها هم مجروح شدند و خیلی‌ها هم اسیر شدند.»
۸۹-#حمید_نوری در ادامه گفت: «من حمید نوری معروف به حمید عباسی قتل عام سال ۶۷ را تأیید می‌کنم اما نه در زندان‌های ایران، بلکه در استان کرمانشاه ….»
نوری گفت که شکست‌خورده‌های مجاهدین به عراق و به اردوگاه اشرف برگشتند. او سپس درباره نام اردوگاه اشرف صحبت کرد و گفت که این نام بر⬇️
۹۰-اساس نام اشرف ربیعی، زن اول مسعود رجوی انتخاب شده است …. #حمید_نوری در ادامه به درگیری منجر به کشته شدن اشرف ربیعی اشاره کرد و گفت که در این زمان مسعود رجوی در فرانسه بوده است. او گفت که در این درگیری، فرزند کوچک آنان به نام مصطفی به وسیله یک پاسدار نجات داده شده اما آنان این
۹۱-پاسدار را کشته‌اند.
به گفته #حمید_نوری، اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در ایران، داستانی است که روسای سازمان مجاهدین خلق ساخته‌اند: «آنها گفتند که هر کس در مرز و در درگیری کشته شده، می‌گوییم که در زندان کشته شده است. افراد و عوامل سازمان هم گفتند که سمعا و طاعتا، به روی چشم.»
۹۳-#حمید_نوری در ادامه گفت که در دو سال زندان در سوئد در واقع در زندان رجایی‌شهر بوده و در این مدت همه کتاب‌های ایرج [مصداقی] را خوانده و آنها را حفظ است مخصوصا چهار جلد کتاب او درباره “زندان گوهردشت” را. او گفت که کتاب‌های محمود رویایی را حفظ است و …: «من در این مدت داستان را
۹۴-درآوردم که چیست. اینها در زندان لیست درست کردند …. من #حمید_نوری هستم و هیچ حرف الکی‌ای نمی‌زنم. برنامه‌ریزی از اینجا شروع شد، لیست‌ها از اینجا درست شد. … کمونیست‌ها هم گفتند که ما چی؟ ما هم باید بیاییم در این لیست‌ها وگرنه نمی‌شود. من همه اینها را درآورده‌ام. با کمونیست‌‌ها
۹۵-هم هماهنگ شدند و گفتند که باشد! شما هم لیست‌هایتان را آماده کنید. این چیزی‌ست که کسی تا به حال نگفته و دنیا باید بفهمد که ماجرا چیست. … بچه‌های زندان رجایی‌شهر با هم هماهنگ می‌شوند، لیست‌ها شروع می‌شود به نوشتن اما مأموریت اصلی را دو نفر انجام می‌دهند. اینها برای اولین بار
۹۶-دارد مطرح می‌شود. من دارم برای اولین بار اینها را می‌گویم. تقسیم کار می‌کنند و کار اصلی میان ایرج مصداقی و مهدی اصلانی تقسیم می‌شود. روزها را هم با هم تقسیم می‌کنند: هشت روز منافقین، چهار روز کمونیست‌ها …. ایرج می‌گوید چهار روز در کرویدور [مرگ] بوده اما شش روز بوده. من از روی
۹۷-این ماکت که اینجا آمده حرف دارم. حالا ببینید که من چه بکنم با این ماکت. در نهایت مدت اعدام‌ها می‌شود ۱۸ روز برای مجاهدین، ۹ روز برای کمونیست‌ها. این رازی‌ست که #حمید_نوری در این دو سال در انفرادی کشف کرده.»
نوری در پایان جلسه از طولانی شدن صحبت‌هایش عذر خواست، از رئیس دادگاه
۹۸-تشکر کرد و گفت که در جلسه بعدیِ دادگاه برای یک ساعت درباره کیفرخواست دادستان صحبت خواهد کرد. توماس ساندر پس از تشکر از #حمید_نوری گفت که نیازی نیست او درباره کیفرخواست صحبت کند چون وکیلانش این کار را خواهند کرد اما نوری گفت که حرف‌های او فرق دارد و او متهم این پرونده است. قاضی
۹۹-موافقت کرد و گفت که یک ساعت به او وقت می‌دهد اما #حمید_نوری خواست که این زمان به یک ساعت و نیم افزایش پیدا کند. رئیس دادگاه موافقت کرد و گفت که در جلسه روز پنج‌شنبه، پس از یک ساعت و نیم صحبت نوری درباره کیفرخواست، تنفس خواهد داد. دادستان‌ها هم گفتند سوالات زیادی خواهند داشت.
۱۰۰-به این ترتیب جلسه چهل‌وسوم دادگاه #حمید_نوری در ساعت ۱۶:۲۵ دقیقه به وقت محلی در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم به پایان رسید.
جلسه بعدی رسیدگی به اتهامات نوری که به دفاع خود او اختصاص دارد، روز پنج‌شنبه ۲۵ نوامبر/ چهارم آذر ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد.
۱۰۱- جلسه چهل و سوم دادگاه #حمید_نوری:
مینا احدی، فعال سیاسی و از اعضای کمیته بین‌المللی علیه اعدام و کمیته بین‌المللی علیه سنگسار درباره دفاعیات حمید نوری با زمانه سخن گفت.
۱۰۲- مشروح آنچه در نخستین جلسه دفاعیات #حمید_نوری گذشت، از انکار کشتار #تابستان۶۷ تا دفاع از نظام به گفته او "مقدس" جمهوری اسلامی را در این گزارش زمانه بخوانید. همراه با چند مصاحبه و گفت‌وگو از محل دادگاه.
radiozamaneh.com/694038
۱۰۳- در بخش پایانی جلسه ۴۳ دادگاه #حمید_نوری او اعدام‌های۶۷ را انکار کرد و گفت این سناریو توسط ایرج مصداقی و مهدی اصلانی نوشته شده است.
صحبت‌های ایرج مصداقی در رابطه با بخش پایانی دفاعیات حمید نوری:

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Radio Zamaneh

Radio Zamaneh Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @RadioZamaneh

23 Nov
⚖️ جلسه چهل و سوم دادگاه #حمید_نوری

صحبت‌های ایرج مصداقی درباره بخش اول صحبت‌های #حمید_نوری که خود حمید نوری آن را «فنداسیون دفاعیاتش» خواند.
⚖️ گفت‌وگوی زمانه با #عصمت_طالبی از شاهدان دادگاه #حمید_نوری در جلسه چهل و سوم دادگاه.
همسر و برادر خانم طالبی در جریان اعدام‌های سال ۶۷ اعدام شدند.

🔹بخش اول
⚖️ گفت‌وگوی زمانه با #عصمت_طالبی از شاهدان دادگاه #حمید_نوری در جلسه چهل و سوم دادگاه.
همسر و برادر خانم طالبی در جریان اعدام‌های سال ۶۷ اعدام شدند.

🔹بخش دوم / پایانی
Read 8 tweets
16 Nov
دادگاه #حمید_نوری
رشته توئیت
۱-چهلمین جلسه دادگاه حمید نوری (بدون در نظر گرفتن جلسات فوق‌العاده و برگزار نشده)، روز سه‌شنبه ۱۶ نوامبر/۲۵ آبان در شهر دورِس آلبانی در جریان است در حالی که نوری و موکل او در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم روند دادگاه را دنبال می‌کنند. در این جلسه دادگاه،
۲-محمود رویایی، عضو سازمان مجاهدین خلق و نویسنده کتاب «آفتابکاران» علیه #حمید_نوری شهادت می‌دهد.
پیش از ارائه شهادت از سوی رویایی، وکیلان مدافع حمید نوری در آغاز جلسه از دادگاه خواستند که امکان انتقال ماکت ساخته شده از زندان گوهردشت در آلبانی به سالن ۳۷ دادگاه استکهلم را بررسی
۳-کند. توماس ساندر، رئیس دادگاه گفت که این پیشنهاد بسیار خوبی‌ست و دادگاه هم به آن فکر کرده است اما مسئولیت آن متوجه کنت لوییس، وکیل مشاور اصلی شاکیان و شاهدان سازمان مجاهدین خلق است. کنت لوییس هم در پاسخ به این پیشنهاد گفت که علاقه‌مند است این کار انجام شود اما این ماکت بسیار
Read 175 tweets
15 Nov
دادگاه #حمید_نوری
رشته توئیت
۱-روز سی‌ونهم دادگاه حمید نوری (بدون در نظر گرفتن جلسات فوق‌العاده یا برگزار نشده)، دوشنبه ۱۵ نوامبر/۲۴ آبان در شهر دورِس آلبانی برگزار می‌شود. این جلسه به شهادت اکبر صمدی، عضو سازمان مجاهدین خلق و از جان‌به‌دربردگان اعدام‌های سال۶۷ اختصاص دارد.
۲-زمانه مدیا روند جلسه سی‌ونهم دادگاه #حمید_نوری را به شکل زنده در توئیتر خود پوشش خواهد داد. صدای این جلسه از طریق لینک زیر هم به شکل زنده و مستقیم پخش می‌شود و قابل پیگیری است:

۳-جلسه دادگاه روز سی‌ونهم با توضیحات مقدماتی و معمول توماس ساندر، رئیس دادگاه آغاز شد. او به اکبر صمدی خوشامد گفت و به او توضیح داد که روند دادرسی به چه ترتیبی خواهد بود. سپس وکیل مشاور اکبر صمدی به معرفی او پرداخت و گفت که او در ۱۴ سالگی به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق⬇️
Read 118 tweets
13 Nov
۱- #آبان۹۸
سرگذشت #برهان_منصورنیا از جان باختگان اعتراض‌های آبان ۹۸ در کرمانشاه

🔹در این باره بیشتر بخوانید
radiozamaneh.com/477947/ ImageImageImageImage
۲- سرگذشت #برهان_منصورنیا از جان باختگان اعتراض‌های #آبان۹۸ در کرمانشاه ImageImageImageImage
۳- سرگذشت #برهان_منصورنیا از جان باختگان اعتراض‌های #آبان۹۸ در کرمانشاه ImageImageImageImage
Read 4 tweets
12 Nov
دادگاه #حمید_نوری
رشته توئیت
۱-جلسه روز جمعه ۱۲ نوامبر/۲۱ آبان دادگاه رسیدگی به اتهامات #حمید_نوری به شهادت اصغر مهدی‌زا‌ده اختصاص دارد. او از اعضای سازمان مجاهدین است ‌و در جلسه دادگاه در دورِس آلبانی شهادت می‌دهد.
اصغر مهدی‌زاده به گفته وکیل مشاورش، گیتا هدینگ وایبری، متولدِ⬇️
۲-سال ۱۳۳۳ است. او در سال ۱۳۶۱ و حدود ۲۵ سالگی دستگیر شد. مهدی‌زاده به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق، ۱۷ ماه پس از دستگیری به ۱۵ سال حبس محکوم می‌شود. او پس از ۱۳ سال حبس آزاد می‌شود. مهدی‌زاده سال‌های زیادی از حبس خود را در زندان گوهردشت گذرانده است. هنگامی که او در زندانِ
۳-گوهردشت بوده است، چندین بار با حمید عباسی (#حمید_نوری) برخورد داشته است که اولین مورد آن به اواخر سال ۱۳۶۵ برمی‌گردد. او چند نوبت به راهروی مرگ برده شده اما وارد اتاق هیأت مرگ نشده است. او دو بار هم به اتاق گاز برده شده. او هشتم یا نهم مرداد، ۱۲ و ۱۵ مرداد در راهروی مرگ بوده.⬇️
Read 145 tweets
11 Nov
دادگاه #حمید_نوری
رشته توئیت
۱-سی‌و‌هفتمین جلسه دادگاه حمید نوری روز پنج‌شنبه ۱۱ نوامبر/۲۰ آبان از حدود ساعت ۸ صبح به وقت محلی آغاز می‌شود. در این جلسه مجید صاحب‌جم اتابکی، از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و از اعضای سازمان مجاهدین خلق شهادت می‌دهد. این جلسه در آلبانی برگزار می‌شود.
۲-رئیس دادگاه #حمید_نوری در استکهلم پیش از برگزار شدن جلسات هفته ۴۵ و ۴۶ سال ۲۰۲۱ (جلسات ۳۶ تا ۴۲) اعلام کرد که این جلسه‌ها در آلبانی برگزار خواهد شد. به همین دلیل هیأت رئیسه دادگاه به شهر دورِس در آلبانی سفر کرده‌اند و دادگاه در این شهر تشکیل می‌شود تا شاکیان و شاهدانی که امکانِ
۳-سفر به استکهلم ندارند، بتوانند در صحن دادگاه شهادت دهند.
جلسه سی‌و‌هفتم دادگاه #حمید_نوری پس از صحبت‌های رئیس دادگاه، با معرفی مقدماتی مجید صاحب‌جم از سوی گیتا هدینگ وایبری، وکیل مشاور او آغاز می‌شود: «مجید صاحب‌جم اتابکی که من از این به بعد او را مجید خطاب می‌کنم، سال ۱۳۴۲⬇️
Read 141 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(