Thread by @nibiro_

#رشته_توییت

۱_من در مرگ زیسته ام

غرورم، شهرتم و نامم و همه آن چیزهایی که برایم مهم هستند نیست و نابود شدند.
چیزی که برایم مانده است این بدن خسته رنجور، فرتور و پیر است، با مرگ می توانم این بدن خسته را ترک کنم آنوقت تمام حقایق را خواهید فهمید.

من هیچ کسی را فریب ندادم

۲_ اینرا خواهید فهمید اما خیلی وقتها این اجازه را داده ام تا مردم خود را فریب دهند ! این حقیقتی تلخ است که آنرا دیر یا زود خواهید فهمید.

این سخنان زنی ست اوکراینی که در آستانه قرن بیستم جهان را تغییر داد.

هلنا پترونا بلاواتسکی بارها از خود پرسید:
هلنا تو کیستی ؟!

۳_ هلنا پترونا بلاواتسکی در سال ۱۸۳۱ در دنیپروی اوکراین چشم بر جهان تاریک گشود.
ریشه ی خانواده روس تبار او به اروپا بر می گشت، پدرش اصالتا آلمانی بود و مادرش فرانسوی !

خود هلنا در این مورد می نویسد:
" این آمیختگی عجیب و متضاد در ژنوم خونم را همیشه حس کرده ام گویا نیروهای

۴_ گویا نیروهای تاریکی در قامت چهره ای شیطانی در درونم رخنه کرده اند و مرا مصرف می کنند ! "

مادر هلنا نویسنده بود و خانواده وی از اشراف آن روزگار محسوب می شدند
هلنا از همان کودکی متفاوت و منزوی بود
و دیگر کودکان از وی دوری می کردند بارها در محیط اطرافش خانواده و دیگران

۵_ شاهد اتفاقات پانانورمال و ماوراء الطبیعی بودند، حرکت خودبخودی اشیاء
شنیدن صداهای عجیب و غریب، افتادن اشیاء به زمین، بازو بسته شدن درها به صورت مکرر و ...اتفاقاتی بود که سالها هلنا را رنج داد.

مِدیومی که در نهایت راه حقیقت را یافت همیشه در کابوسهای شبانه شمایل مردی سفید پوشی

۶_ سفید پوش را می دید که بعدها از وی به عنوان راهنمای خود نام برد، ماهاتمای هلنا گویا از کودکی به همراهش بود.

هلنا در سیر سلوک معنوی خود به شهرهای متعددی در جهان سفر کرد، او به واسطه این سفرها و توانایی های خود در زمینه اظهار ارواح و ارتباط با علوم خفیه، متولوژی ملتها را شناخت

۷_ و همین شناخت وی باعث بوجود آمدن مکتبی شد که اتفاقات بعدی جهان را میتوان نتیجه ی این بینش جهانشمول دانست، نمی خواهم خیلی بیشتر وارد جزئیات زندگی مرموز و اسرار انگیز وی شوم زیرا هدف از نوشتن این رشتو با توجه به وقایع اوکراین چیز دیگری ست.

فقط اینرا اشاره کنم که روزی در پی

۸_ تعلمات روحی وقتی که هلنا بر روی پل لندن تصمیم به خودکشی می گیرد و در آن جهت اقدام عملی می کند همان معلم معنوی
اش یعنی ماهاتما بر وی ظاهر می شود و فرشته نجاتش می شود، بعد از این اتفاق زندگی وی به طور اساسی زیر و رو می شود و سفر اسرار انگیز وی به تبت آغاز می شود.

۹_ هیچکس نمی داند درتبت براو چه گذشت اما بلاواتسکی بعد از بازگشت از این سفر انجمن و یا جمعیت #تئوزوفی را ایجاد می کند،بعضی ها تئوسوفی هم می گویند و اساس زندگی تاثیر گذار زنی مدیوم که خیلی ها اورا شارلاتان می دانستند بعد از ایجاد این تشکیلات آغاز می شود.

نشان وعلامت این انجمن👇👇

۱۰_ در کتاب کلید تئوزوفی هلنا در مورد اهداف این انجمن می نویسد :

۱_ ستاره شناسی، طالع نویسی و اعتقاد به دو وَری بودن تاریخ در ارتباط با صورتهای فلکی زودیاک

۲_ ارتباط با موجودات ماورائی، ارواح و اجنه و موجودات فضایی برای کسب دانش مکاتب اسرار آمیز

۳_ اعتقاد به توانایی انسان

۱۱_ در رسیدن به مقام خدایی، نهان پیشگی و اعتقاد به برپایی جهان تک صیاحتی یا تک حکومتی در آستانه برج دَلو

۴_ تولید ابر انسان با دسترسی به علوم باستانی و علوم خفیه و گردآوری علوم بشری که در تمدن آتلانتیس گم شده است.

۱۲_ از بانیان نازیسم فیلسوف آلمانی Guide von list از عاشقان بلاواتسکی بود.

او کتاب #دکترین_راز بلاواتسکی را به هیتلر پیشنهاد داد وبنا به گفته ی وان لیست وقتی هر بار هیتلر این کتاب را می خواند
به وجد می آمد و در مورد مفاهیم این کتاب با من به بحث و جدلی شورانگیز می پرداخت.

۱۳_ هیتلر علامت صلیب شکسته ی حزبش را از انجمن تئوزوفی برداشت و تمام نظریات نازیسم در رابطه با نژاد برتر آریایی برگرفته از مبانی و مفاهیم دکترین راز بود، گرچه بسیاری در جهان کوشیدند این حلقه مفقوده را پاک کنند !

در ادامه به تولد سحر آمیز و اسرار انگیز کتاب دکترین راز خواهم پرداخت

۱۴_ دبیر روزنامه سانتیاگو در سال ۱۹۷۴
iverson L.haris

پس از تحقیقات فراوان درباره انجمن تئوزوفی و کتاب دکترین راز به نکته بسیار جالب و مهمی میرسد، یکی از نزدیکان انشتین یعنی خواهر سومین همسرش ادعا می کند انشتین جزو این انجمن بوده و بارها کتاب دکترین راز را در میز کار انشتین

۱۵_ دیده است، در دست خطی که بعدها از انشتین وی می یابد ادعای این زن ثابت می شود، انشتین در این دست خط به هایزنبرگ دانشمند معروف فیزیک نظری توصیه کرده است دکترین راز را بارها بخواند.

هایزنبرگ بعدها درنوشته هایش می نویسد:

" احساس می کنم نظریه نسبیت و شناخت ساختار اتم تحت تاثیر

۱۶_ تحت تاثیر کتاب دکترین راز بلاواتسکی ست ! "

ماهاتما گاندی در مورد بلاواتسکی می نویسد:

" در ۱۸۸۹ در ۲۰ سالگی ام زمانیکه در لندن دانشجوی حقوق بودم بلاواتسکی را ملاقات کردم، در موقع دیدار احساس کردم با شیوای هندوها مواجهم، زنی با چشمان نافذ و تاثیر گذار در مقابل من بود

۱۷_ او مرا هیپنوز کرد، دست و پایم شل شده بود و تنها حرفهای او را می شنیدم

نسخه ای از کتاب را خواستم
هلنا گفت : به موقع دریافت خواهی کرد و رفت ! "

و اما داستان شگفت انگیز خلق این کتاب و جمعیت تئوزوفی که سرنوشت جهان را رقم زد :

koot hoomi
ماهاتمایی که در سفر هند بلاواتسکی

۱۸_ به همراه بلاواتسکی بود همه ماجرا شرح می دهد عده ای معتقدند هومی در سفر تبت هم با هلنا همراه بود اما به دلیل نبود اطلاعات سفر تبت تئوزوفی پژوهان این مورد تائید نمی کنند هومی می نویسد:

بعد از سفر هند به روسیه ( سن پیترزبورگ خانه ی پدری هلنا ) بازگشتیم، او شهره شهر شده بود

۱۹ _ و در مقابل خانه آنها صف درازی از مردم هر روز از صبحگاه تا شام وجود داشت و این موضوع گاهی هلنا آزار می داد، او می گفت :

" همه ی چیزی را که مردم می خواهند من به تنهایی نمیتوانم به آنها بدهم، من هم انسانم ! "

یک شب اتفاقی عجیب می افتد به ناگاه شکافی ناشناخته در ناحیه قلب

۲۰_ هلنا ایجاد می شود و هلنا خون فراوانی را از دست می دهد و به کما می رود.
دکترهایی را که بر بالینش آوردیم هیچ فایده ای نکرد و همگی از این اتفاق شوکه شده بودند.

روزها در کما بود و در یکی از همان روزهای ۱۸۸۸ به ناگهان هلنا از کما برمیخیزد و شروع به نوشتن می کند !

۲۱_ هومی می گوید : حالات عجیب هلنا به هنگام نوشتن توصیف ناپذیر است خیلی وقتها اتاق وی پر از کاغذهای نامه گونه ای میشد که نمی دانم آن نامه ها از کجا می آمدند ؟! وقتی اتاق خالی را ترک می کردم هیچ نامه یا کاغذی در آنجا نبود !

و هلنا هم در اتاق نبود اما موقع برگشت
آن فضای وهم آلود

۲۲_ اتاق مرا می ترساند !

لئو تولستوی نویسنده معروف هم عصرش می نویسد :

" وهم آمیز است هر بار با خواندن دکترین راز شگفت زده می شوم ، هلنا خودت کتاب را نوشتی ؟! "

بلاواتسکی معروفترین و شگفت انگیزترین اثر خود را در شرایطی پانانورمال در ۱۸۸۸ می نویسد، این کتاب پرفروشترین کتاب

۲۳_ کتاب عصر خود می شود.

جمعیت یا انجمن تئوزوفی سه مرکز اصلی در شهرهای بمبئی، لندن و نیویورک دارد
و بزرگان بسیاری در عرصه سیاست و عالم هنر نظیر جک لندن و توماس الیوت عضو آن بوده اند، در حقیقت میتوان گفت پایه های اولیه نظم نوین جهانی در این انجمن شکل گرفت و اندیشه بلاواتسکی

۲۴_ طرفداران زیادی در غرب و شرق داشت و دارد. کلیسای کاتولیک در بیانیه ای رسمی وی را شارلاتان نامید و تفکر وی را ضد تعالیم مسیح و خطرناک دانست.

او کتابی دیگر به نام صدای سکوت دارد که دراین کتاب بیشتر به موضوع تناسخ، تکامل روحانی انسان و مدنیت گم شده آتلانتیس پرداخته است.

۲۵ _ حالا باید بدانید که چرا اوکراین مهم است.

ما ایرانیها در خلق دنیای جدید کجای صفحه ی شطرنج ایستاده ایم ؟!!
چرا باید برای جهان جدید و مفاهیمش مهم باشیم ؟!
کمی به خود بنگریم و بعد انتظار همراهی جهان را داشته باشیم !

هلنا پترونا بلاواتسکی در سن ۶۰ سالگی در ۱۸۹۰ بعد از آخرین

۲۶_ ماموریتش یعنی دکترین راز چشم از جهان تاریک بست.

"من در مرگ زیسته ام
غرورم و شهرتم و نامم و همه ی آن چیزهایی که برایم مهم هستند، نیست و نابود شدند
چیزی که برایم مانده است این بدن رنجور
فرتور و خسته است، زمانیکه با مرگ این بدن خسته را ترک کنم حقایق را خواهید دید

۲۷_ من هیچ کسی را فریب ندادم اما خیلی وقتها این اجازه را دادم تا مردم خود را فریب دهند، این حقیقتی تلخ است که دیر یا زود آنرا خواهید فهمید "

هلنا تو کیستی ؟!

#هلنا_پترونا_بلاواتسکی

۲۸_ دوستان عزیز برای نوشتن این رشته توئیت حداقل ۲ ساعت وقت و انرژی صرف شد، بنده هیچ وظیفه ای در قبال مردم بی خبر و بی مطالعه ایران ندارم، و اینجور رشتوها متاسفانه در این فضا کم هست پس لطفا با #فیو کردن، #ريتوييت کردن و #منشن گذاشتن به گسترش فرهنگ آگاهی کمک کنید.

۲۹_ تنها در صورتی مردم ایران رها خواهند شد که به بیداری و آگاهی برسند و آن بیداری با مطالعه دستآوردهای بشری ممکن است وگرنه این ملت برای ۱۴۰۰ سال دیگر برده و بنده مذهب شیعه خواهد ماند.

وما #براندازان و دگر اندیشان تا حدودی میتوانیم بار این مسئولیت را به دوش بکشیم.

#ريتوييت_لطفا

@UnrollHelper