آتش یکی از چهار عنصر مقدس در ایران باستان بود. این چهار عنصر عبارت بودند از: آتش، آب، خاک، هوا.
بحث را با این پرسش ٱغاز میکنیم:
آتش که عنصر اصلی جشن چهارشنبهسوری هست، چرا تا این اندازه در ایران باستان اهمیت داشت؟
در هزارههای دور، زمانی که نه بخاری وجود داشت، نه شوفاژ و نه آبگرمکن، و حتی خبری از قرص سرماخوردگی و پنیسیلین هم نبود، بسیاری از مردم با اولین سوز زمستانی، بیمار میشدند و عبور از زمستان
برای ایرانیان -بهخصوص برای ساکنین مناطق کوهستانی- سخت و دشوار بود. چه بسیار مردمی که در زمستان بر اثر سرما دچار بیماری میشدند و جان خودشان را از دست میدادند.
در این میان، گرمای زندگیبخش آتش، مهمترین نگهدار مردم در هنگام عبور از سرمای زمستان بود. این اهمیت آتش، باعث میشد تا جشنهای بسیاری در بزرگداشت آتش برگزار بشود که یکی
از مهمترین این جشنها، #جشن_سوری بود که بعدها به #چهارشنبه_سوری معروف شد. درواقع پیش از آغاز نوروز، چندین جشن برگزار میشد که جشن سوری، اولین جشن از سلسله جشنهای پیشانوروزی بود.
بنابه گفته شادروان دکتر ابراهیم پورداوود، جشن سوری شش روز پیش از نوروز برگزار میشد. در کتاب تاریخ بخارا نوشته نرشخی مورخ قرن چهارم هجری، درمورد آداب جشن سوری آمده است که: «پس از تاریکشدن هوا، آتش بزرگی برپا میکردند و پیرامون آن به پایکوبی و شادی میپرداختند».
همچنین بنابر اطلاعات و دادههای تاریخی، مردمان در پشتبام منازل یا در جلوی خانهها، آتشهای کوچکی روشن میکردند و به یاد عبور سیاوش از درون آتش، از روی آن میپریدند.
جدا از پریدن از روی آتش که مهمترین سنت جشن سوری بود، برخی رسوم دیگر در این شب برگزار میشد که در ادامه توضیح خواهیم داد:
١- کوزهشکستن: شکستن کوزههای سفالین، به طرق مختلف در میان اقوام گوناگون انجام میشد. در برخی مناطق کوزهها را از روی پشتبام به پایین میانداختند. در برخی مناطق داخل کوزهها نقل میریختند و بعد کوزه را میشکستند.
در کل فلسفه این کار این بود که با شکستن کوزه، بدبختی و بدشگونی شکسته شده و از خانواده دور شود.
٢- قاشقزنی: قاشقزنی یکی دیگر از رسوم این شب بود. دخترها و پسرهای جوان یک پارچه سفید به روی سر میکشیدند و به درب منزل همسایهها میرفتند و با قاشق به یه کاسه سفالی میزدند.
این کار را آنقدر ادامه میدادند تا کسی از داخل خانه بیرون آمده و داخل کاسه، شیرینی یا شکلات یا نقل یا آجیل یا پول بریزد. فلسفه این کار چنین بود که نیاکان ما باور داشتند
پنج روز آخر سال، اهورامزدا درهای بهشت را باز میکند و فروهر (روح) مردگان به زمین بازمیگردند و کشیدنِ پارچه سپید روی سر، نمایشی نمادین از بازگشت فروهرِ نیکمردمان به زمین بود.
٣- آجیل مشکلگشا: یکی دیگر از رسوم این شب، تناول آجیل مشکلگشا بود. در این شب مردمان باقیمانده تخمه و تنقلاتی که در شبهای بلند زمستان استفاده میکردند را روی آتش بو میدادند و نمکسود میکردند تا طعم بگیرد و سپس میخوردند.
آنها عقیده داشتند با خوردن این آخرین آذوقهٔ زمستانی، زمستان به سلامت به پایان رسیده و به استقبال بهار میرفتند. اصطلاح «نمکگیر شدن» نیز بازمانده از همین سنت است.
بهجز این موارد یاد شده، چندین آیین دیگر هم در مناطق مختلف در این شب برگزار میشد. در کل جشن سوری یا به قول امروز، جشن چهارشنبهسوری، جشن پایان زمستان و رفتن به پیشواز بهار بود.
بهیادداشتهباشید که ترقهانداختن و ایجاد آلودگیهای صوتی، مطلقا ارتباطی با سنت زیبای جشن چهارشنبهسوری ندارد و در رسوم نیاکان باستانی ما، مزاحمت برای مردم هیچ جایگاهی نداشت.
شاید براتون جالب باشه اگه بدونید چیزی به نام «سفره هفتسین» در ایران باستان وجود نداشت!بلکه به سفرهای که امروز هفتسین میگیم، #سفره_نوروزی میگفتند. در این سفره اقلام مختلفی از خوراکی و نمادهای طبیعت گذاشته میشد. مثلا کاسه آب و ماهی برای
بزرگداشت ایزدبانو آناهیتا (نگهبان آبها)، میوههای سرخرنگ مثل سیب برای بزرگداشت آتش و ایزد مهر، سبزه به نشانه ایزد خرداد (ایزد نگهبان گیاهان) و...
از اونجایی که طبیعت مهمترین چیز در ایران باستان بود و بهش به شدت احترام گذاشته میشد،
ـ #ماهی_قرمز بخرید. #سبزه سبز کنید و #هفت_سین را با شکوه هرچهتمامتر بچینید. به چرندیات و اراجیف خشکمغزهایی که قصد نابودی #نوروز رو دارند، هیچ توجهی نکنید. اگر نگهداری از ماهیقرمز با حقوق حیوانات در تضاده، همین الان
مرغعشقها، قناریها، سگها و گربههای خانگیتون رو آزاد کنید تا به طبیعت برگردند! چطور نگهداری انواع حیوانات در خانه و پرندگان در قفس و حتی ماهیها در آکواریومها، با حقوق حیوانات در تضاد نیست، ولی همین که پای #فرهنگ_ایرانی میاد وسط، ماهیقرمز #اَخ میشه؟!
ریشه تاریخی تنگماهی:
گذاشتن تنگ ماهی سر سفره هفتسین مخصوص امروز و دیروز نیست. از روزگار ساسانیان یکی از اقلام درون #سفره_نوروزی، تنگ ماهی بود. آب نشانه سپاسگزاری از #ایزدبانو_آناهیتا نگهبان آبها بود و ماهی درون آب، نمادی از زندگیبخشیدن آب به موجودات زنده.
مهندس واژهای عربیست و برگرفته از هندسه! اما معنای هندسه چیست؟! #رشتو
هندسه یک واژهٔ پارسی است که معرب شده و وارد زبان عربی شده است. این واژه در زبان پهلوی (پارسی میانه) هنداچک (handâčak) تلفظ میشد. همین واژه است که در پارسیدری و سپس پارسینو (فارسی) به "اندازه" تغییر یافته
و گویا گروهی از کُردها نیز بجای مهندس، همچنان میگویند اندازهیار (اگر کُرد داریم، صحت این نظریه رو تایید یا تکذیب کنتد لطفا)
نکته آخر این که دانش ریاضیات و محاسبه در زبان پارسیباستان: مزداهیک (mazdâhik) نامیده میشد. همین لغت وارد زبان انگلیسی شده و به صورت mathematic درآمده.
درمورد تاریخچه زبان پارسی از دوران باستان تا امروز، این رشتو رو میتونید بخونید ⬇️
اخیرا شنیدم که پانتُرکهای بیپدرمادر و آدمکش که در کشورک مجعول جمهوری باکو، مشغول دزدی فرهنگ ایرانی هستند، ادعا کردند ورزش زورخانهای مال اونهاست! خیلی باید زنقحبه باشی که تاریخچه تاسیس کشورت به یک قرن نرسه و
بخوای مظاهر فرهنگی چندهزارساله رو بدزدی! گفتم یه رشتو بزنم هم ریشهٔ ورزش زورخانهای رو براتون توضیح بدم و هم یه تودهنی به ارمنیکُشها و کُردکُشهای هزارپدرِ قاتلِ ساکنِ ترکیه و باکو بزنم!
بریم سراغ رشتو 👇
«ریشه زورخانه و ورزش زورخانهای و کُشتی پهلوانی در ایران باستان»
ورزش زورخانهای یکی از مهمترین مظاهر فرهنگی ایرانی است. این ورزش که در آن علاوهبر تاکید بر سلامت جسمانی، به روح و روان فرد نیز پرداخته و به او آموزش جوانمردی و راستگویی و حقدوستی را میدهد،
این سوالیه که از صبح همه دارن از خودشون و دیگران میپرسند. حق هم دارن چون ماجرای این لشگرکشی تا حدود زیادی شبیه لشگرکشی آلمانها به لهستان در جنگ جهانی دومه. اما این وسط یه سری نکات جالب وجود داره:
آلمان سرخورده از جنگ جهانی اول بود. اقتصاد و سیستم نظامیش نابود شده بود و دچار یک عقدهٔ اجتماعی شده بود. هیتلر نماد سرریز شدن این عقده بود و ملت آلمان باهاش همراهی کردند.
در مورد روسیه هم این ماجرا صدق میکنه. فروپاشی شوروی در دهه نود میلادی، عقدهای بود که روسها طی سه دهه اخیر
باهاش دست به گریبان بودند. (نمونه این عقده رو ما در ایران داریم و طی دو قرن اخیر هنوز درد قراردادهای گلستان و ترکمانچای و آخال و پاریس و... که باعث پاره پاره شدن کشورمون شد، باهامون هست و یه روزی این عقده سر باز میکنه.)
پوتین از ضعف وحشتناک آمریکا و انفعال اتحادیه اروپا بیشترین
همین چندماه پیش بود که دنیا، افغانستان رو دو دستی تقدیم کرد به آدمخوارهای طالبان. شهروندان و دولتمردان اروپایی، ککشون نگزید! به این فکر نکردند که ناآرامی در دهکده جهانی، مثل دومینو میمونه. اگه جلوش گرفته نشه، خیلی نرم، به همهجا سرایت میکنه.
حالا جنگ به خاک اروپا کشیده شد. این نتیجه سکوت دنیا در قبال مصائب کشورهای ضعیفتره. اگر کمک میکردند تا آتش جنگ در خاورمیانه فروکش کنه و هیزم به آتش جنگهای قبیلهی و مذهبی نمیانداختند، هرگز روسیه تبدیل به این هیولای وحشتناک نمیشد.
روسیه در همون جبهههای نبرد خاورمیانه، خون خورد و خونآشام شد.
باعث و بانی این وضع موجود، اینها هستند:
دموکراتهای خرفت آمریکایی
انگلیس (زالوی پیر قدیمی)
فرانسه
آلمان
و همینها باید نگران مبارزه با روسیه باشند نه من و امثال من از پامیر تا کردستانات که تمام عمرمون رو وسط