۶/۱: در دورافتادهترین روستاهای ایران، وقتی مردمانش میزبانِ میهمانی از آذربایجان میشوند، با عشق و علاقهای غیرقابل وصف، دور او را میگیرند و جویای معنای فلان ترانۀ #آذری و یادگیری بهمان جمله و واژه در زبان تُرکی آذری میشوند.
۶/۲: دقایقی نمیگذرد که یکایک اهالی روستا زبانشناس میشوند و میانِ فلان واژه در زبان محلی خود با فلان واژه در زبان ترکی آذربایجانی ریشههای مشترک مییابند! تا به این شکل نیز -اگرچه نادرست و غیرعلمی است- ریشههای مشترک یکدیگر را یادآوری کنند.
۶/۳: دست آخر نیز صمیمیتر میشوند و کار به جاهای باریک کشیده میشود و خواستار آموزش #رقص_آذری هم میشوند! باری تمامی این اتفاقات رُخ میدهد، چون در ایران، هموطنی است که همدلی میآفریند و تمامی تفاوتهای زبانی زیر سایۀ مادری بزرگ و مهربان رنگ میبازد.
۶/۴: اما کمی آنسوتر که سایۀ این مادر مهربان کمرنگ شده، همزبانی نه تنها مُولّد هموطنی نمیشود، بلکه همدلی را نیز در پی ندارد و زبان مشترک، وسیلهای برای خُرد کردنِ مهمانِ همزبان، جلوی هزاران بینندۀ همزبانِ او میشود.
۶/۵: این اتفاق تلخی که در تلویزیون #جمهوری_باکو برای #افشین_آذری رُخ داد، بیش از هزاران هزار خطابه و شعر، اهمیتِ «مادر بودنِ ایران برای یکایک ایرانیان» را نشان میدهد. مصداقی برای شعر استاد شهریار که به نیکی گفته زبان مشترک، ملیّت واحد ایجاد نمیکند.
۶/۶: فراتر از تمام اینها، هشداری است برای ما که اسیر زرق و برق ظاهری همسایگانِ به ظاهر همزبان خود نشویم و بدانیم:
این شهر عظیم است ولی شهر غریب است
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
آری؛ هیچ کجا عزیزتر از وطن نیست؛ هیچ اتاقی سایهگاه ما نیست...!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۵/۱: پروفسور #ریچارد_فرای تعبیر جالبی در مورد #پایداری_ایران دارد. او ایران را به درخت #سرو -که در ادبیات پارسی نیز جایگاه ویژهای دارد- تشبیه کرده و بدینسان بیان داشته که طوفانهای سهمگین در طول تاریخ این درخت را خم کرده اما نتوانسته بشکند.
۵/۲: شاید یکی از رازهای این #پایداری_ایران، این باشد که در هنگام وزیدنِ طوفانهای بنیانکَنِ حاصل از تجاوز عناصر یونانی و رومی و تُرک و تازی و مغولی و ...، ایرانیان فارغ از هرگونه اختلافات سطحی و بنیادینی که با یکدیگر دارند، در یک جبهه قرار میگیرند: جبهۀ دفاع از ایران!
۵/۳: جبههای که نسل پیشین، وحدت ملّی ریشهدار و شگفت ایرانیان در آن را، هنگام تجاوز #پانعربیسم بعثیِ «صدّام» خیلی خوب درک کرد. نسل ما نیز در این چند سال اخیر خیلی خوب این نوع #وحدت_ملی شگفت ایرانیان در جبهۀ دفاع از ایران را دیده است.
۸/۱: عضو قاتل در جریانی که #نزاع_قومیتی ِ دیروز #نقده را کلید زد، امروز دستگیر شد؛ با تیشرتِ #پانترکیستی منقش به پرچم #ترکیه! کارفرمای فتنهانگیزیِ قومیتی در ایران نکرده به مزدورانش بگوید دستکم ردّپایی از رئیس جا نگذارند!
در مورد این تیشرتها نکاتی دارم که در ادامه توضیح میدهم👇
۸/۲: دو ماه پیش بود که متوجه شدم تیشرتهای منقش به پرچم #ترکیه در سطح شهر به شکل عجیبی زیاد شده است. عمدتاً بر تن جوانهایی با ظاهر شر و شور. با یکی از دوستان رفتیم به پخشکنندههای عمدۀ تیشرت در #ارومیه سر زدیم؛ متوجه شدیم این نوع تیشرتها از مجاریای غیر از آنها پخش میشود.
۸/۳: تلاش بسیاری کردیم سرمنشا پخش این تیشرتها را پیدا کنیم اما موفق نشدیم. هر چه هست تقریباً مطمئن شدیم که گسترش آن در سطح شهر نمیتواند عادی باشد.
به احتمال فراوان پای #ترکیه در میان است. چرا؟! چون با گسترش این تیشرت در سطح شهرهای آذربایجان اولاً قدرت نرم خود را به رُخ میکشد.