در ضدیّت با پادشاهی #مشروطه، سادهدلانهتر از این نمیتوان استدلال کرد که #جمهوری از پادشاهی بهتر است، چون یکنفر مستمراً بر سر کار نیست که خودکامگی پیشه کند! /۱
۲وقتی میگوییم مشروطه یعنی محتوای حکومت دموکراتیک است.مشروطیت نظریه برای محدود کردن قدرت حاکم است،چه در پادشاهی چه جمهوری. پس اگر هوادار جمهوری هم بودیم،جمهوری مدنظر باید همچون آمریکای کنونی دارای مجلس سنا هم باشد؛مشابه مجلس اعیان(سنا)پهلوی وبریتانیا از معایب دموکراسی مستقیم بکاهد
۳/هر ر.ج که بیاید ولو با چرخش قدرت، با توجه به شکل نگرفتن #احزاب و فقدان سنت مربوطه راه متفاوتی از قبلی میرود. اگر مجموعه این دورهها را یک دوره طولانی ببینیم انگار ارادههای متضاد رئیسجمهورهای مختلف مثل #شاه مادامالعمر است که تحتتٲثیر درباریان جدید هر بار تصمیم متفاوتی میگیرد
۴/فساد دنبالهدار در چنین سیستمی را، آیا به عملکرد مذبذب پادشاهی بیمار نمیتوان تمثیل کرد؟!
شاهی که از داشتن ارادهای واحد ناتوان است، و بوالهوسانه هراز چندگاهی تصمیمی متفاوت میگیرد و در این مسیر از درباریان فاسد خود که هر یک پشتیبانی بخشی از مردم را در پس خود دارند حرفشنوی دارد
۵/یعنی بهفرض اگر برای جلوگیری از استبداد شاه، بهجای او چند رئیسجمهور انتخاب کنیم، باز مشکل استبداد را حل نکردهایم! چون هر رئیسجمهور جدید با از نو میتواند مستبد باشد. چون اگر قرار بود بتوانیم مانع از استبداد یک رئیسجمهور بشویم، حتما میتوانستیم چنین لطفی را در حق شاه هم بکنیم
۶/پس تبدیل یک #شاه به چند رئیسجمهور دردی را درمان نخواهد کرد که از قضا فضای سیاسی کشور را به دردهای جدیدی مبتلا خواهد کرد چون مواضع شاه حزبی نیستند. شاه برعکس ر.ج مقامی فراحزبی دارد و اگر جایی در امری دخالت میکند بابت منافع ملی است نه بخاطر مصلحت خود برای کسب دوباره به قدرت باشد
۷/
برای رفع این نقص، یعنی برای تٲثیرگذار بودن نظام #جمهوری، رهبر آن بهطور طبیعی باید دائمالعمر باشد! جمهوریهای مٶثر در منطقهٔ ما جملگی مادامالعمراند. یا مثل چین رسماً، یا مثل آسیای میانه عملاً. یا از طریق شعبدهبازی صندوقها در قفقاز و ترکیه، یا مدل #پوتین مدودفی./۷
۸/ #جمهوری|های مادامالعمر استبدادیاند. چون ارادهٔ رهبر آن معطوف درگیریهای حزبی و تلاش برای ماندگاری در قدرت میشود. آنهایی که مادامالعمر هستند بدترند. چون تنشهای سیاسی در آنها شدیدتر است و در این درگیریها چیزی که فدا میشود منفعت #ملی است./۸
۹/
امّا #شاه مقامی #فراحزبی دارد و چون رسماً مادامالعمر و موروثی است، نیازی به فدا کردن مصلحت ملّی برای ماندگاری قدرت خود ندارد. بهعبارت دیگر، چون کسی نمیتواند جایگاه او را تصاحب کند، از تلاش برای کسب قدرت سیاسی معاف میشود./۹
۱۰/از طرف دیگر جمهوریهای غیرمادامالعمر موفّق کنونی چون آمریکا و فرانسه اغلب در تداوم سنت سیاسی #پادشاهی شکل گرفتهاند گرچه همزمان در گسست با میراث آن. متن مقالات #فدرالیست که پشتوانه قانون اساسی آمریکاست، پر از ارجاعات به پادشاهی مشروطه در بریتانیاست/۱۰ t.me/irbozorg/5359
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در سالهای گذشته تحلیلهای آقای کامران متین، استاد روابط بین الملل ساکن انگلستان را در تلویزیونهای فارسیزبان خارج میدیدم. ازانجا که ایشان همرشته خودم بود، دیدگاهها و تحلیلهایشان از مسایل منطق یا بینالملل و داخلی برایم قابل احترام مینمود/۱
۲/
با این همه در چند هفته اخیر متوجه نقد برخی از گروهها و افراد ایراندوست و میهنپرست در داخل و خارج کشور از گفتههای آقای متین شدم و برایم تعجب برانگیز بود. کنجکاو شدم که مگر ایشان چه گفته است که با این نقدها روبرو گشته است؟ /۲
چندروز پیش بطور اتفاقی متوجه گفتگوی ایشان و آقای دامون گلریز با شبکه تلویزیونی فارسی بیبیسی درباره موضوع ملیت و هویت در ایران شدم و براساس همان کنجکاوی، به همه آن بر نامه گوش دادم. باور نمیکردم یک استاد روابط بینالملل چنین سخنانی در رابطه با #ملیت در #ایران بگوید/۳ @bbcpersian
معروف است که ساسانیان حکومتی دینی داشتند، یعنی رکن اساسی حکومتداریشان، نه مصلحت دولت، که منفعت #دین بوده است./۱
۲/
در مُهمَل بودن اتّهام چپی/اسلامیِ تعصّب دینی به ساسانیان، قصد داریم که به یک سری اسناد جدیداً ترجمهشده ارجاع بدهیم. به سرگذشت نومسیحیان روزگار #شاپور_دوم در متون سُریانیِ معروف به «اَعمال مسیحی». شاهی که به سختکیشی و تعقیب #مسیحیان مشهور است./۲
۳/
داستان از این قرار است که مرزبان اَربیل از دین #زرتشت به مسیحیّت میگرود. موبدان اربیل به موبدانموبد که در کاخ شاه ساکن است نامه مینویسند تا به شاه شکایت کند که مرزبان اربیل نهتنها #مسیحی شده، بلکه بدرسمی کرده و آتشکدهٔ شهر را به کلیسا تبدیل کرده است./۳
بهلحاظ نظام سیاسی جای تردیدی نیست که نظام حکومت قانون در کشورهایی چون بریتانیا، آمریکا، #فرانسه یا آلمان غربی قویتر از ایران زمان #پهلوی بوده است، امّا آیا کارنامهٔ پهلوی در مقولهٔ آزادی مردود است؟/۱
۲/
با مقایسهٔ وضعیّت آزادی میان #ایران با کشورهای دیگر در زمان #پهلوی، به این نتیجه میتوان رسید که وضعیّت آزادیهای اجتماعی که دولت آنها را بهرسمیّت میشناخت، در ایران در حد و اندازهٔ کشورهای غربی بوده است./۲
۳/
از نظر سیاسی نیز چنانچه بررسی تطبیقی انجام دهیم، برای مثال برخورد #ساواک را با گروههای چپ، با برخورد آمریکا، #آلمان غربی و دیگر کشورها مقایسه کنیم، متوجّه میشویم که وضعیّت ایران باز چندان بدتر نبوده است./۳
۱/خانم شادی امین اکنون در ادامه موجسواریهای خود بر حقوق دگرباشان، خواست که از همجنسگرایی نیکا بهرهبرداری کند! انگار فراموشمان شده که همین چند سال پیش، چند خانم همجنسگرا فاش کردند که او آنها را آزار جنسی داده؛ و در واقع به ازای خدمات پناهندگی، از آنان اخاذی جنسی کرده بوده است
۲/شادی امین که همچنان بر سیاق گذشتهاش در فداییان خلق به حملهی تروریستی سیاهکل مفتخر است، در کنار شادی صدر، دائما بر طبل قبیلهپرستی در #ایران هم میکوبد!
انگار که در ساختار طایفه و قبیله و عشیره و ایل و قوم، اصولا حقی برای زنان و #دگرباشان میتوان متصور شد!
۳/پرسش این نیست که چطور فعال حقوق دگرباشان، همزمان در مقام دفاع از قبیله برآمده؛ پرسش آن است چطور اینان بیهیچ شرمی میتوانند دهها سال این لاطائلات را به خورد غربیها دهند صرفا و مطلقا به هدف پر کردن جیبهایشان! نه برای بهبود شرایط دگرباشان و نه هیچ هدف خیرخواهانه دیگری برای ملت