اکنون پنج سال از آن ژانویۀ لعنتیِ ۱۹۳۳ گذشته است.
در این پنج سال، روندِ گام به گام حذفِ اجتماعی به حذفِ فیزیکی یهودیان در آلمان انجامیده است.
پرسش این است:
در این پنج سال، وقت برای نجات یهودیان بود امّا واکنش جهانیان چه بود؟
وقتی حزب نازی اموال یهودیان را تصاحب کرده و عدۀ عظیمی را فراری داده بود، کشورهای دیگر بر چه موضعی بودند؟
به دو واقعه میپردازیم، ابتدا #کنفرانس_اویان و سپس سرگردانی کِشتی سنت لوئیس پشتِ دربهای دنیا...
(کارتونی مبنی بر مهارِ رادیکالیسم هیتلر توسط رهبران محافظهکار در جوامع سیاسی)
از همان ژانویۀ لعنتی، سیَهروزیِ یهودیان پوشیده از نظر نبود، منتها هیچکس نمیدانست این تیرهروزی تا کجا ادامه خواهد یافت.
جهانیان هنوز به خطرِ دیکتاتوریِ مبتنی بر «توده» واقف نبودند و انتظار داشتند که این چرخۀ آدمخوار، در یک نقطه از کار دربماند.
اما زِهی خوشخیالی...
نظام توتالیتر چون مایعی خورنده در هیچ ظرفی قرارنمیگرفت و سلطهی دیوانهوارِ حزب، به امورشخصی رسیده بود؛
درابتدا اینگونه نبود
یهودیان که کابوس شبهای خود را زندهتر از هر واقعیتی میدیدند فوجفوج ازآن جهنم بیرون میزدند
اموال را به ثمنِ بخس وامینهادند و جان را برداشته، میگریختند
اوایل ۱۹۳۸ بود که رویای صدسالۀ آلمانیها محقق شد و اتریش به آلمان پیوست تا کشوری واحد باشند.
این رویا، تحققِ کابوس دیگری بود.
صبحِ بعداز این الحاق تمامیِ قوانین ضد یهود، یکشبه به یهودیانِ اتریش هم تسرّی مییافت.
موجِ مهاجرت چندین برابر شد.
فکری میبایست کرد؛
با ابتکارِ عمل فرانکلین روزولت، قرار بر این شد تا کنفرانسی برای بررسی وضع مهاجران یهودی برگزار شود.
(جامعۀ ملل) که در آن زمان نقش سازمان ملل متحد را داشت و باید این کنفرانس را در ژنو برگزار میکرد، از ترسِ آلمان، از برگزاری این کنفرانس در سوییس سر باز زد!!!
همین کافی بود تا جهانیان بدانند سرنوشتِ مهاجران چه خواهد شد.
کنفرانس در ژوئیۀ ۱۹۳۸ در اِویانِ فرانسه (هتل رویال) برگزار شد.
در #کنفرانس_اویان ۳۲ کشور و ۲۴ نهادِ بینالمللی برای اسکان یهودیانِ مهاجر در کشورهای خود، ده روز به شور نشستند اما نتیجۀ کنفرانس چیزی نبود جز شکستِ اخلاق!
هیچ کشوری جز جمهوریِ دومینیکن (همان کشوری که همگام با آمریکا و بدرستی به تحریم تسلیحاتی ج.ا رای داد) حاضر به پذیرش یهودیان نشد و ۲۰۰ روزنامهنگار بینالمللی یک شکستِ بزرگ اخلاقی را ثبت کردند.
(کارتون:
آلمان موشها(یهودها) را بیرون ریخته و آنها پشت درب کشورهای دموکراتیک ماندهاند)
تا آن زمان ۴۵۰هزار یهودی موفق به فرار شدند که عمدتاً در فرانسه و فلسطین(که بعدها باعث قیام اعراب شد) اسکان یافته بودند و با الحاق اتریش ۲۰۰هزار نفر دیگر به آنها اضافه شد.
تو گویی جهان به دو دسته تقسیم شده بود: مکانهایی که یهودیان در آن نمیتوانستند زندگی کنند و مکانهایی که نمیتوانستند به آن وارد شوند؛ آوارگی!
در این هنگام فلسطین که تحتِ شرایط مأموریتی توسط انگلیس اداره میشد و برای یهودیانْ مقدس هم بود، مقصدی آسانتر مینمود.
از طرفی روزولت خود در #کنفرانس_اویان شرکت نکرد و دوست تاجرش،«مایرون سی تیلور» نمایندۀ ایالات متحده بود.
نتیجۀ عدم موفقیت کنفرانس اویان، یهودیان بیشتری را مشمولِ «راه حل نهایی» میکرد.
اگر هر کشوری در کنفرانس اویان ۱۷ هزار مهاجر را میپذیرفت آن فاجعۀ بزرگ رقم نمیخورد.
هیتلر بعد از #کنفرانس_اویان در واکنش به اخبار اعلام کرد:
«اساساً اگر ملتهای دیگر در پذیرفتن یهودیان موافقت کنند در ترک آلمان به آنها کمک خواهم کرد، جهان باید آنقدر سخاوتمند باشد که همدردی را به یاریِ عملی مبدل کند.
آمادهایم که این جنایتکاران را با کشتی لوکس برایتان ارسال کنیم.
چه شد؟! ما یهودیستیزیم، شما چه مشکلی دارید؟! جالب است!
آلمان یهودیانش را به شما تعارف میکند و شما برنمیدارید؟!»
در ۱۴ ژوئیه ۱۹۳۸، روزنامه آلمانی "Völkischer Beobachter" پیروزمندانه اظهار داشت: "هیچ کس آنها را نمیخواهد."
(کارتون: بازیچه کردن یهودیان پناهجو)
گلدا مئیر، بعنوان ناظر سندیکای یهود در #کنفرانس_اویان حضور داشت.
او بعد از شکست کنفرانس گفت: پناهندگانِ موردِ بحث، مردم من بودند، کاش یک چیز را قبل از مرگ ببینم، و آن این است که مردم من دیگر نیاز به همدردی نداشته باشند.(گلدا مئیر بعدها ۱۵سال نخستوزیر و وزیر امورخارجۀ اسرائیل شد)
از دلایل ضمنیِ دیگر که باعث نپذیرفتن یهودیان بود، احتمال وجود جاسوسان و کمونیستها دربین یهودیانِ پناهنده بود.
آلبرت اینشتین، مارستون مورس، جان فون نویمان، اسوالد ولبن و هرمان ویل،که خود از تبعیضات حزبنازی گریخته بودند پیشتر از سخاوت ایالات متحده در پذیرش مهاجر تشکر کرده بودند.
بیپناهان، پشتِ دربِ بیطرفان:
یکسال بعد، کمی پیش از شروع ج.ج.د، ۹۳۷ یهودیِ آلمانی برای فرار در هامبورگ سوار بر کشتیِ سنت لوئیس شدند تا به کوبا بروند.
با عبور از اقیانوس اطلس به کوبا رسیدند اما اجازۀ پیاده شدن نیافتند.
سرگردانیِ آنها بندر به بندر ادامه یافت تا به آمریکا رسیدند؛
همان روزولت که سال قبل برایشان #کنفرانس_اویان را تدارک دیده بود به آنها اجازۀ ورود نداد!
سرخورده به کانادا رسیدند اما بازهم به در بسته بر خوردند.
سرانجام در بلژیک پیاده شدند و بین ۴ کشور بلژیک، فرانسه، انگلستان و هلند تقسیم شدند.
یکسال بعد آلمان بلژیک، فرانسه و هلند را اشغال کرد و دوباره کابوس آنها آغاز شد.
این رفتارِ جهان در قربانی کردنِ یهودیان بود که آنها را قانع کرده بود تا برای بدست آوردن خانهای اَمن باید با ملتی دیگر شریک شوند، حتی اگر به قربانی کردن بیانجامد...
باید یکجا آن توالیِ علل که به کشتارشان منتهی شده بود را قطع میکردند.
و این رویا جز در ساختن کشوری جدید تعبیر نمیشد.
تفکر تودۀ مردم و همدلیِ آنها با عملکرد شریرانۀ حکومت، آنها را به تشکیل کشوری یهودی سوق میداد.
اگر #کنفرانس_اویان به نتیجه میرسید، به چنین تصمیمی ابداّ نیاز نبود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
بعد از افشای ایمیلهای هیلاری کلینتون، فهمیدید که شایعهی نشستنِ حاج قاسم در ردیف سوم، مقابلِ ابوبکر البغدادی از کجا میاد؟؟
احمقها همشون با هم بودن، خبر نداشتن :-)
حملهی داعش به مجلسِ ابوداعش رو به یاد دارید؟
بعدش جمهوری اسلامی ۶ موشک جدید رو تست کرد!
همون موقع هم گفتیم، همه با هم بودند:-)
خاک بر سرت اوباما
همزمان با حملهی "مثلاً" داعش به مجلس، به قبر خمینی هم حمله شد، کِی؟
۱۷ خرداد ۹۷
در حالی که میتونستن دو روز قبل (۱۵ خرداد) که رحلت جانگوز بود و حرم پر از عرزشی بود حمله کنن!
حتی الاغ هم میدونست اینا با هم هماهنگ کردن:-)
#ماجرای_دریفوس
شرح تبعیضی که بین سالهای ۱۸۹۴-۱۹۰۶ بر آلفرد دریفوس رفت، یکی از مهمترین و نخستین موضوعاتی است که هنوز هم در تاریخِ یهودستیزیِ مدرن، روایت میشود.
ماجرای دریفوس نشان داد که یهودستیزی چگونه میتواند به عنصری مهار ناشدنی مبدّل شود.
آنهم نیم قرن قبلتر از هیتلر!
نه در آلمان، بلکه در فرانسه با آن پیش زمینهی حقوقی...
در این زمان هیتلر تنها طفلی ۱۰ ساله بود.
همه چیز از نامهای نیمپاره در سطل آشغالِ وابستهی سفارت آلمان در پاریس شروع شد.
نامه نشان از این داشت که اسرارِ نظامی یک توپِ نیمه اتوماتیک از طرف افسرانِ ستاد فرماندهی ارتشِ فرانسه
به وابستهی آلمانی گزارش شده است.
نامه توسط مستخدمی فرانسوی که برای هر دو طرف جاسوسی میکرد، به وزارتِ جنگ تحویل داده شد تا طبقِ اطلاعات مندرج در نامه، عناصرِ جاسوس تحت شناسایی قرار گیرند.
طبقِ گمانهزنی باید به افسری میرسیدند که چنین اطلاعاتی داشته؛
دریفوس، سروان یگان زرهی!
سال ۱۹۴۵، آلمان از همه جهت فروپاشیده بود.
صدها شهر با حملات هوایی و نبرد زمینی آسیبِ قابل توجهی دیده بود و بسیاری از مردان کشته و اسیر شده بودند.
در ۶۲ شهر، ۳.۶ از شانزده میلیون خانه به طور کلّی نابود شده بود و علاوه بر این، به چهار میلیون خانه آسیب جدی رسیده بود.
نیمی از ساختمانهای مدارس، چهل درصد از زیر ساختها و کارخانهها نابود شده بود.
طبقِ تخمین ۴۰۰ میلیون متر مکعب نخاله(معادل ۱۵۰ برابرِ هرم بزرگِ جیزه!) بر روی زمین مانده بود و ۷.۵ میلیون نفر بیخانمان شده بودند.
جمعیتِ مردان ۷ میلیون نفر از جمعیت زنان کمتر شده بود و جمعیتِ مردان باقی مانده باید برای رفعِ معاشِ خانواده میکوشیدند.
عملاً هیچ نیروی انسانیِ داوطلبی برای رهانیدنِ آلمان از زیرِ آوار، در دست نبود.
اینگونه بود که پدیدهایی به نام #زنان_آواربردار از پسِ آن سالهای شوم سر برآورد.
طبق آنچه که از جنایات نازیها میدانیم، اتاقهای گاز علاوه بر بازدهی بالا، طراحی شده بود تا رابطهی بینِ جانیان و قربانیان را کمتر کند و سربازان نازی تبدیل به "هیولاهایی بیبازگشت" نشوند.
اما در #بابییار، گروه ضربت نازیها(آینزِتز گروپن) ۳۳۷۷۱ نفر را مستقیما و بدون واسطه کشتند.
پاییزِ ۱۹۴۱ یکی از وحشیانه و سنگینترین جنایات قرن بیستم در درهی تاریخیِ #بابییار در حومهی کیِف، تحت اشغال نازیها رخ داد.
کشتاری عظیم که از لحاظ مقیاس و مدت زمان، با کشتارهای صنعتی برابری میکرد.
در ژوئن همان سال، پس از دو سال بیطرفیِ یهودیان بینِ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و نازیها، آلمان طیِ یک حملهی غافلگیر کننده به نام عملیات بارباروسا شرقِ لهستان و اوکراین را به تصرف خود درآورد.
«جواب بده! آقا چرا ما را میزنی؟
میگویی:به دستور! چه کسی به تو دستور میدهد؟اَفسرت! او دربرابر چه کسی خبردار میایستد؟در برابر سرهنگش!و سرهنگ با اشارۀ چه کسی فرمان میبرد؟»
نوشتهی #یوزف_گوبلز ،۲سال قبل ازاینکه وزیر پروپاگاندای حزبنازی شود.
بهجد میتوان تمامیّتِ حزب نازی را در ظرف وجودیِ گوبلز جای داد. #یوزف_گوبلز تجسُّد شرّ بود، روزنامهنگاری اهلِ قلم، دکتریٰ ادبیات و آگاه به هرآنچه اتفاق میافتاد.
مطیعتر از هرکسی به هر جناحی.
نزدیکتر از هرکسی به هیتلر، آنقدر نزدیک که هیتلر ساقدوشِ شبِ ازدواجش با ماگدا گوبلز بود.
شهرت او در خطابههای آتشین و تبحُرش در سخنرانی بود.
اما بخش عمدهی اشتهارِ #یوزف_گوبلز بخاطر تصدیِ او بر وزارتِ پروپاگاندای رایش سوم به مدت ۱۲سال بود.
وظیفهی اصلیاش به دستِ گرفتن کنترل جامعه در همهی جوانب(حتی خصوصی) و حفظ اهداف و ارزشهای حزب و پیشوا بود.
#کریستالناخت
"شما از آخوند/نازیها بدترید!!"
اکتبر ۱۹۳۸ وقتی نازیها ۱۵,۰۰۰ یهودی را به اردوگاههای کار اجباری فرستادند، مقاومتهایی از سوی یهودیان شکل گرفت که ابداً در سطح خشونتِ حزب نازی نبود، با این وجودْ این تحرکات دستاویزی شد تا راهِحل نهایی برای یهودیان پایهریزی شود.
۷ نوامبر ۱۹۳۸، هرشل گرینزپان، نوجوانِ ۱۷ سالهی یهودی، منشیِ سومِ سفارت آلمان در پاریس(ارنست فم رات) را به قتل رساند.
این انتقام بخاطر این بود که پدر و مادر او بینِ آن ۱۵۰۰۰ نفر به اردوگاهِ داخائو فرستاده شده بودند. #کریستالناخت
دو شبِ بعد، یعنی شبِ نهم و دهمِ نوامبر به #کریستالناخت یا "شبِ بُلورین" معروف شد.
شبهایی که در آن به سرکردگی حزب نازی و به بهانهی یهودی بودنِ عامل ترورِ منشیِ سفارت، به خانهها، مغازهها و کنیسههای یهودیان حمله شد و آنقدر شیشه شکستند که به شب بلورین موسوم شد.