در مورد #جلال_ملکشاه
(و بیمایهای به اسم ایرج مصداقی)
▪️زندگی در ایران معاصر یعنی داشتنِ دوستان و بستگانی که به یک عنوان میشناسیم: #زندانی_سیاسی
▪️در میان این جمعیت پرشمار - طبعاً زندهها، نه جانباختگان - همه جور آدمی هست:
👇۱
از بُریده، شکسته، نادم و خودباخته تا پابرجا و راسخ. عدهای هم هستند که به باورهای پیشین پشت کردهاند اما اهل کُرنش هم نیستند؛ در پندارهایشان تجدیدنظر کردهاند اما به راهی که رفتهاند نه با خواری که با نگاه انتقادی مینگرند. #زندانی_سیاسی
👇۲
▪️اما #ایرج_مصداقی در هیچ قالبی نمیگنجد! این اسطورهی معاصر، نشکسته، نبریده، توّاب نشده؛ کم نیاورده و سر خم نکرده، سیاوشوار از آتش گذشته و چون ققنوس از خاکستر سربرآورده است تا بمانَد (از چهطور ماندنش بگذریم)
اما بماند که چه چیزی را روایت کند؟ #زندانی_سیاسی
👇۳
ایرج مصداقی مانده تا سی سال تمام، شکنجهشدگانِ تسلیم شده را تحقیر کند. کدام از شما، از شما میپرسم، کدامتان از دوستان و بستگانِ زندان رفته شنیدهاید که در خلوت حتی، از شکستن و له شدن زندانیان یاد کند و همزمان به «مقاومت» خود بنازد؟
👇۴
البته #ایرج_مصداقی این «بخت» را داشته که بعد از سه دهه، یک مُهرهی سوخته را در اروپا «به دام بیاندازد» و در یک سال گذشته به چهرهی محبوب اپوزیسیون - چه کلمهی معناباختهای - تبدیل شود. او حالا اگر از #جلال_ملکشاه بگوید لابد حرفش حجت است و حتماً کسانی هستند که برایش هورا بکشند
👇۵
کُردها مردم سختگیری هستند آقای مقاوم! مردمی که این روزها از همیشه کمحوصلهترند. آنها از خیلی چیزها میگذرند اما از خیانت نه. وقتی که #جلال_ملکشاه این گونه پرشور تشییع میشود وجدان عمومی او را صدای خود یافته و در شعر او زندگیاش را دیده.
👇۶
پس طبیعی است که روایت آدم مشکوکی مثل تو در مورد #جلال_ملکشاه برایشان بیارزش باشد. البته هدف تو روشنگری نیست؛ این یک مأموریت تازه است: به شاعری که محبوب روشنفکر و عامی است بتازی و آتش بیفروزی؛ خشم ایجاد کنی و زمینه بچینی برای یک سرکوب تازه.
👇۷
ایرج مصداقی! رسوایان تاریخ از اول رسوا نبودهاند؛ بسیاریشان فرصت داشتهاند که در هیاهو و آشوب، چهره شوند و سالها بعد تشت رسواییشان از بام افتاده. دوران قهرمانبازی تو هم سر خواهد آمد اما #جلال_ملکشاه با شعرش خواهد ماند.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
دوستان عزیز!
اگر محاکمهی پندارهای رازآلودِ کودکیِ آرش جودکی را به پایان رساندید مراقب باشید که حکم اعدام صادر نکنید. به گمانم هر کدامتان دستکم یک بار در مورد منع اعدام کودکان بیانیه داده باشید.
بگذارید من هم اعتراف کنم که در #کودکی فکر میکردم همسایهی ...زبانِ ما با پسرش حرف نمیزند (چون زبانشان به نظرم یک چیز ساختگی بود که هیچ معنایی نداشت) و فقط برای آنکه ما نفهمیم به پسرش چه میگوید بلغور میکند. صداهایی که میشنیدم مثل صدای ریگ در قوطی کنسرو بود.
گاهی خودم را سرزنش میکنم که چرا در پنج سالگی درسگفتارهای فردینان دو سوسور را نخوانده بودم و نگاهم به #زبان تا این حد عجیب بود.
پیشترها گمان میکردم برای گفتنِ دیدگاهم پیرامون یک موضوعِ مناقشهبرانگیز نیازی نیست موقِف سیاسیام را اعلام کنم و - فیالمثل - بگویم که جزء این یا آن گروه یا حزب نیستم. گمان نادرستی بود. چنین مینماید که فارسیزبانان ...
ادامه⬇👇⬇
فارسیزبانان هرچهقدر به پوشیدهگویی مایلاند دوست دارند بیپرده بشنوند (مثل #دروغ که گفتنش سخت نیست اما همه از شنیدنش بیزارند).
دوم؛ وسواس در جمعیتِ ایرانی اختلال رایجی است. یک حرف را بارها تکرار میکنیم چون فکر میکنیم به قدر کافی روشن نگفتهایم و نکند طرف ...
ادامه 👇⬇👇
درست نفهمیده باشد. یکی از دلایل پرگویی و تکرار در کلام ما همین باید باشد. من از تکرار هم گریزان بودم اما ظاهراً لازم است. همان وسواس باعث میشود که بارها از آدم بپرسند «یعنی تو ...؟» یا «گفتی ...؟».
پس نکاتی که به عنوان مقدمه میگویم #اعلام_موقف است (بیان موضع).
ادامه ⬇👇⬇