Rollo Profile picture
10 Dec, 217 tweets, 60 min read
حملات جنگی به غیرنظامیان بطور معمول در اخلاقیات همیشه محکوم و منفور است اما به جهت متداول بودن آن در دنیای واقعی، بررسی و درک آن الزامیست؛ هر چند که سخن گفتن از آن بی رحمانه بنظر می آید ولی نادیده گرفتن آن هم ممکن نیست. Image
در ادبیات معمول از حمله به غیرنظامیان به عنوان حملات کور یا وحشیانه و بدون هدف و از سر استیصال نام برده می شود اما برخلاف گفته هایی اینچنین ، این حملات هم در قالب یک تاکتیک مرسوم هستند. Image
یکی از مهمترین و پرکاربردترین ابزارها برای تاثیرگذاری در جامعه مقابل ، وارد اوردن فشار به غیرنظامیان پشت جبهه برای درهم شکستن اراده آن جامعه است. ایجاد چنین فشاری برای ایجاد تاثیر روانی در جامعه به منظور شکستن مقاومت عمومی الزامی است و پرکاربردترین روش هم حمله به غیرنظامیان است. Image
محروم کردن قوای نظامی مقابل از پشتیبانی عمومی مردم و ایجاد فاصله بین آنها می تواند از راه جلب آنها به سوی خود و یا سلب اعتماد و اطمینان آنها از توانایی قوای مستقر باشد. راه دیگر هم حمله به آنها به قصد ایجاد وحشت و هراس در جامعه است که ساده ترین و سریعترین راه می باشد.
در یک دسته بندی کلی معمولا دو نوع حملات استفاده می شوند:
۱- در جنگ های کوچک ناحیه ای
در این دسته ،حمله به مناطق مسکونی یا غیر نظامی پشت جبهه بصورت یک ضربه قوی و قاطع و فلج کننده به قصد درهم‌شکستن مقاومت نیروهای محلی استفاده می شود.
سابقه چنین حملاتی در جنگ های مدرن به جنگ داخلی اسپانیا میرسد که برای اولین بار با طراحی و بصورتی سازمان یافته به غیرنظامیان در شهر گرنیکا حمله‌ای انجام شد. شهری کوچک در استان باسک اسپانیا که در جنگ های داخلی اسپانیا در منطقه تحت تصرف جمهوری خواهان بود.
اسپانیا طی جنگهای داخلی به محل جذب کمونیستهای اروپا برای یاری جمهوری‌خواهان تبدیل شده بود.
موسولینی و هیتلر هم به پشتیبانی از دولت فرانکو پرداخته و ازجمله لژیون کندور لوفت‌وافه به اسپانیا امد تا حین پشتیبانی از قوای فرانکو با بدست آوردن تجربه عملی جنگ، نمایش قدرتی هم انجام دهد. Image
با حمایت مستقیم ایتالیا و آلمان ، طرفداران فرانکو توانستند کفه جنگ را بسوی خود برگردانند. لژیون کندور همراه با قوای ناسیونالیست ها حملاتی را در مالاگا ، مادرید و مناطق دیگر انجام داد تا زمانی که به استان باسک در شمال اسپانیا رسیدند. Image
قوای مدافع بخوبی موضع گیری کرده و برای پیشروی ناسیونالیستها پیش بینی جنگ‌ سختی میشد. در پشت سر آنها در فاصله حدود ده مایلی شهر کوچک گرنیکا با حدود شش هزار سکنه قرار داشت که مسیر اصلی برای عبور و رسیدن به بیلبائو بود. Image
درهم شکستن خطوط دفاعی مستحکم با حمله مستقیم زمانبر و مصروف به تحمل خسارات بود پس تصمیم به انجام تاکتیک دیگری گرفته شد تاضمن ازمایش تاکتیکهای طراحی شده لوفت‌وافه و رفع اشکالات آن برای جنگ های آینده، با استفاده تبلیغاتی از نمایش قدرت آن برای ایجاد بازدارندگی مقابل اروپا استفاده شود
معمولا عمده اعضای مدافعین و مقاومت محلی و جنبشها از افراد بومی همان نواحی هستند. انجام چنین حملاتی در خطوط پشت باعث میشود که اینان، خانه و خانواده و نزدیکان و اموال خود را در خطر دیده و درچنین شرایطی جبهه را رها کرده و برای رسیدگی و کمک به آنها به عقب باز گردند.
حتی اگر تعدادی از رزمندگان هم به عقب نروند دل نگرانی و دغدغه خواهد داشت که باعث عدم تمرکز میشود.
به این ترتیب در اندک زمانی خطوط اول خالی شده و قوای مهاجم به راحتی و با مقاومت ناچیز از خطوط دشمن گذشته و وارد منطقه می‌شوند و مشکلات مقاومت های محلی اولیه نیز وجود ندارد.
همچنین موج آوارگان و غیرنظامیان باقیمانده که به عقب میروند ، حرکات نظامی را محدود کرده و جابجایی و اسکان آنها نیز باعث مشکلات زیادی در خطوط عقب و پشت جبهه و ایجاد هرج و مرج می شود.
ترس و وحشت ایجاد شده هم بطور غیر مستقیم بر حمایت جامعه از جنگ و اراده آنها تاثیر گذار خواهد بود.
لوفت‌وافه دکترینی برمبنای یک حمله سنگین به تاسیسات شهری وگرفتن تلفات زیاد از غیرنظامیان برای شکستن عزم و اراده مدافعین را درنظر داشت و فرماندهان آن میخواستند حاصل تجربیات یکساله و تاکتیکهای بمباران خود را به آزمون گذارند .
حالا بجای مواضع خطوط مقدم، هدف واقعی مواضع پشت سر بود.
بمباران از ساعت ۴ شروع و در دو فلش در ۵-۴ موج انجام شد. ابتدا چند بمب پرتاب شد تا همه به پناهگاه ها بروند سپس پناه گاهها با ترکیب بمب های آتش زا هدف قرار گرفته و تخریب شد که بخاطر ایجاد حس خفگی، افراد مجبور به خروج شده و در موج بعدی ،جنگنده ها افراد را به رگبار می بستند. Image
در حملات اولیه هم مخازن آب هدف قرار گرفتند تا بمب های آتش زا تاثیرات سهمگین تری داشته باشد. بدین تریب شهر ویران شده و مردم غیرنظامی قتل عام شدند.
در نگاه اول اینگونه حملات تاثیری بر جبهه و توان رزمی ندارد ولی همانطور که گفته شد عمده اثر آن بصورت غیرمستقیم است.
با جو روانی بوجود امده در اندک زمانی خطوط اول خالی و لرزان شده و تحت تاثیر شوک وارده و فرار بازماندگان و عقب نشینی نیروها ، قوای مهاجم بدون مشکل قادر به عبور از خطوط درهم شکسته و تصرف منطقه خواهند شد.
بیش از هفتاد درصد شهر تحت بمباران از بین رفته و تنها بقایای خرابه ها برجای ماند. ارقام مختلفی از کشتار بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر گفته می شد. شایعات نیز بر هراس مردم می‌افزود. گزارشات این بمباران به سرعت در مطبوعات اروپا منتشر و موجی از وحشت و نگرانی را موجب شد. ImageImageImageImage
در آن زمان هنوز لوفت‌وافه توانایی‌های محدودی داشت اما با رواج چنین مسائلی همراه با برنامه‌های فریب دیگر، با ساختن تصویر نیرویی ویران کننده و شکست ناپذیر از توانایی‌های آن، وحشت زیادی در پایتخت های اروپایی نظیر پاریس و لندن ایجاد که موجب تن دادن آنها به اعطای امتیازات به آلمان شد. ImageImageImageImage
انتونی ایدن در ۶ می ۱۹۳۶ در پارلمان بریتانیا گفت اگر آنچه در گورنیکا اتفاق افتاد در مقیاس وسیعتر رخ دهد به معنای آینده ای وحشتناک در اروپا خواهد بود.
در مطبوعات هم به این هراس دامن زده میشد که در جنگ بعدی لوفت وافه قادر به نابودی و محو کامل شهرها از طریق آسمان است.
این بمباران ، تجربه ای ارزشمند برای لوفت وافه بود و به یک روش بدل گشت که از جمله در بمباران ورشو بصورت گسترده تر بکار برده شد.
البته پس از آن و تا پایان جنگ تجربیات بمباران غیرنظامیان در طول جنگ از سوی هر دو طرف متحدین و متفقین استفاده شد.
اگر بخواهیم از کاربرد چنین تاکتیکی برای تصرف مناطق محدود در دوره‌ای نزدیکتر به عصر حاضر هم یاد کنیم، تکرار چنین تاکتیکی در جنگ داخلی سوریه نمونه قابل ذکری است.
با طولانی شدن جنگ داخلی سوریه، نیروهای اسد جدالی فرسایشی را در جنگ داخلی با معارضین داشتند. مشکلات نیروهای دولتی برای تامین نیروی انسانی و کمبود نفرات لازم جهت تامین جبهه های گسترده در مناطق مختلف، باعث شد که تحمل تلفات درگیریها برای تصرف مناطق در کنترل مخالفین غیر قابل تحمل شود. Image
نبردهای زمینی برای تصرف مناطق مختلف و بخصوص مناطق شهری، مستلزم صرف نیروی انسانی و تحمل خساراتی بود که جایگزینی و جبران آن بسادگی ممکن نبود. باید راهی بکار گرفته میشد تا تصرف مناطق با حداقل خسارات وارده به نیروهای دولتی ممکن میشد. Image
بدین ترتیب حملاتی در پشت خطوط مخالفین در دستورکار قرار گرفت تا با هدف قرار دادن غیرنظامیان وابسته به معارضین، گروه های جنگجو را مایوس و ناامید کرده و آنها را وادار به تسلیم یا ترک مناطق متصرفه کند. با این تفاوت که این بار از سلاح های شیمیایی هم استفاده میشد.
در جریان نبردهای حلب چنین روشهایی به کرات مورد استفاده قرار گرفت که عقبه توسط بمب های شیمیایی یا بشکه ای مورد حمله قرار می گرفت و این امر باعث میشد تا مدافعین مجبور به عقب نشینی یا تسلیم مناطق در اختیار خود شوند.
یکی از مشخص ترین حملات اینگونه در خان شیخون اتفاق افتاد.
در اوایل آوریل ۲۰۱۷ نیروهای معارضین حمله سریع و گسترده ای را از شمال استان حما شروع کردند که به سرعت به تصرف مناطق زیادی انجامید بصورتی که توانستند تا حاشیه شهر حما پیشروی کنند.
ارتش سوریه برای مقابله به سرعت قوات النمر و سایر شبه‌نظامیان را به منطقه منتقل کرد که به درگیریهای شدیدی انجامید و باعث دست به دست شدن مناطقی درآنجا انجامید اما بازپس گیری همه مناطق از دست رفته مشکل و منجر به تلفات و خسارات زیادی به ارتش تحلیل رفته سوریه میشد.
در صبح روز چهارم آوریل ۲۰۱۷ شهرک خان شیخون توسط بمب های شیمیایی M-4000 محتوی سارین از هواپیماهای نیروی هوایی سوریه مورد حمله قرار‌گرفت که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان شد.
در حالیکه محل انجام بمباران بین بیست تا سی کیلومتر از خطوط مقدم فاصله داشت ولی این حمله به قصد تاثیرگذاری بر پشت جبهه و ازبین بردن روحیه مدافعین انجام شد تا گرفتن تلفات از غیرنظامیان، باعث فشار روی مدافعین شود. Image
انتشار تصاویر این بمباران ها باعث انزجار جامعه جهانی و محکومیت آن شد. تصاویر ان‌ دردناکند ولی چنانچه تمایل به دیدن تصاویر بیشتری داشتید در این لینک موجود است.
m.youtube.com/playlist?list=…
۲-در جنگ های منطقه‌ای هم حمله به غیرنظامیان باشدت انجام می‌شود اما این بار همبستگی اجتماعی و پشتیبانی مردمی از دولت و رزمندگان هدف گرفته می شود که ضمن کم کردن روند حمایتی مردم از جنگ، باعث فشار بر پشت جبهه برای تحمل آوارگان و پناهجویان و همچنین اختلال در روند کلی اقتصاد خواهد شد.
بر اساس دکترین نظامی ،هدف عملیات نظامی باید مراکز ثقل دشمن باشد تا بتوان به اهداف سياسی پیش بینی شده رسید. در تعاریف نظامی، مركز ثقل به این ترتیب تعريف ميشود:
"ويژگی‌ها، قابليت‌ها يا محل‌هایی كه نيروی نظامی از آنها آزادی عمل، قدرت فیزیکی يا اراده خود برای جنگ را به دست می آورد."
كارل فون كلاوزويتس Carl Von Clausewitz از مشهورترین استراتژیست های نظامی ، عمده‌ترین مراكز ثقل را پايتخت، ارتش و متحدان اصلی ميداند.
در جنگ ایران و عراق بخاطر وضعیت خاص باید پشتیبانی مردمی را هم در این لیست منظور کرد.
او ميگويد: «بايد گام به گام در يك جهت پـيش رفت و نبايد كارها را ساده گرفت، از يك نیروی عظیم بـرای تسخیر يك استان كوچک نباید استفاده كرد، و نباید نگهداری یک امتیاز کوچک را به موفقيت های بزرگتر ترجيح داد، بلكه بايد به طور مداوم، در چستجوی مركز قدرت دشمن بود.»
جنگ ایران و عراق یکی از موقعیت هایی است که در آن شاید طولانی ترین و دامنه دار ترین میزان حملات انجام شده به مناطق مسکونی و غیرنظامی را بتوان دید .
براساس آنچه که تاکنون گفته شد سعی می کنیم روند جنگ را از این دیدگاه ببینیم.
با توجه به تنش های ناشی از انقلاب و هراس های مربوط به صدور ان ، روابط ج.ا در منطقه بشدت متشنج بود. همچنین مساله گروگانها باعث شده بود که عراق از بابت جانبداری آمریکا از ایران آسوده خاطر باشد. روابط با سایر کشورهای بلوک غرب هم در وضعیت بهتری نبود. Image
اطلاعات عراق نشان میداد که با توجه به وقوع انقلاب ارتش به شدت تضعیف شده و فاقد آمادگی قابل توجهی است. وقوع کودتا و بی اعتمادی سران ج.ا به ارتش باعث میشد که نتواند واکنش سریعی نشان دهد. همچنین درگیریهای داخلی در مناطق مختلف هم از توان نظامی تضعیف شده ایران هر چه بیشتر می‌کاست.
آزمون جدی عراق برای محک ایران، حمله و تصرف مناطق زین‌القوس و سیف‌سعد در شهریور ۵۹ بود که این حملات با واکنش سخت ارتش ایران و عکس العمل متقابلی مواجه نشد و عراق به این نتیجه رسید که ایران توان یا تمایل درگیر شدن در یک درگیری سنگین را ندارد.
با توجه به شرایط جاری و ارزیابی های انجام شده، عراق فکر میکرد که در صورت یک درگیری بزرگتر همراه با یک حمله سریع و قاطع، بخاطر مشکلات زیاد ایران و وضعیت نیروهای آن، قادر به گرفتن امتیازات خوبی خواهد بود. بدین ترتیب تصمیم نهایی برای انجام حمله اتخاذ شد.
ارتش عراق در مقطع ابتدای جنگ دارای ۱۲ لشگر بود که از ۷ لشگر برای حمله و پیشروی به داخل خاک ایران استفاده کرده و از پنج لشگر باقیمانده برای تامین امنیت داخل کشور و نگهداری از مناطق با اهمیت در برابر خطرات متقابل و همچنین حفظ مناطق ناآرام همچون کردستان و مناطق شیعه نشین استفاده کرد
چنانچه با این نیرو عراق قصد حمله مستقیم به پایتخت ایران را میکرد با توجه به عمق منطقه، وضعیت سختی برایش متصور بود و اگر در مسیر پیشروی عمقی، شکست خورده یا قدرت خود را از دست می دادند در ان صورت سرزمین عراق در برابر حمله متقابل قوای ایران تقریبا بی‌دفاع میشد.
بدین ترتیب عراق پیشروی خود در محورهای مختلف را در حالی آغاز کرد که با اوضاع آشفته قوای نظامی ایران و وضعیت تجهیزات و نیروی انسانی به سرعت توانست برتری داشته باشد اما برای تحمیل خود باید میتوانست به سایر نقاط ثقل ایران هم‌ ضربات تعیین کننده بزند اما روند حوادث اینگونه پیش نرفت.
عراق از حمله خود تنها به یک نقطه ثقل ایران یعنی قوای نظامی صدمه زده بود و تا اینجا قادر به هدف گرفتن هماهنگ همه نقاط ثقل ایران نشده بود. صدمه به اقتصاد ناکافی بوده و پشتیبانی مردمی در وضعیت بسیار خوبی بسر میبرد و پایتخت هم دور از دسترس بود. Image
مراکز حساس اقتصادی ایران در عمق قرار داشتند و نیروهای زمینی عراق قادر به دستیابی به آنها نبودند. قدرت نیروی هوایی این کشور هم در حدی نبود که بتواند صدمات جدی وارد کند. مراکز صادرات نفتی ایران نیز به شدت حفاظت میشد تا خطوط صادراتی حفظ شود.
پایتخت بصورت زمینی قابل دسترس نبود.اما برای تاثیر روی پشتیبانی مردم و عقبه ایران و پایین آوردن روحیه و بوجود آوردن یاس،تحت تاثیر قرار‌دادن پایتخت الزامی بود که از راه زمینی ناممکن و از هوا هم حملات محدود به تهران اثرگذار نبود بنابراین نقاط مرزی و شهرهای مراکز نزدیکتر هدف گرفته شد
هدف اصلی سلب پشتیبانی مردم از نظامیان و جبهه ها بود اما اهداف دیگری همچون :
-ایجاد رعب و وحشت
-ایجاد بی نظمی در پشت جبهه
-اختلال در روند اقتصادی
-جلوگیری از پیوستن مردم به نیروهای نظامی با ایجاد نگرانی در مردم جهت حفظ اموال و خانواده
-از بین بردن روحیه نظامیان
هم مدنظر بود.
به موازات پیشروی، بمباران و آتش توپخانه و موشک باران مناطق مسکونی و غیرنظامی از همان ابتدای جنگ بشدت انجام گرفته و بخصوص نوار مرزی زیر آتش توپخانه نابود شد.
با توجه به مشکلات در دسترسی به مرکز کشور، شهرهای بزرگ و مراکز استان نزدیکتر به مرز هدف بیشترین حملات قرار گرفتند.
بیشترین سهم از حملات بطور معمول به دو استان خوزستان و کرمانشاه انجام میشد که بخصوص شهرهای دزفول و کرمانشاه و آبادان بیشترین خسارات را متحمل میشدند.
موارد زیادی از این حملات در ابتدای جنگ وجود داشت که بطور خاص چند مورد را میتوان در نظر گرفت.
در ۱۶ مهر عراق چهار موشک به دزفول پرتاب کرد که مطابق با تلاشهای عراق جهت پیشروی در این محور بود. اطلاعیه ستاد مشترک خبر از ۳۵۰ نفر شهید و مجروح در این حمله را میداد که از جمله شامل سی نوزاد بودند. Image
در چهارم آبان دزفول بار دیگر با پنج موشک هدف قرار گرفت ودر ۲۵ مهر نیز مراکز فرهنگی و دانشگاهی و مسکونی کرمانشاه هدف حمله هوایی قرار گرفت و در دوم آبان نیز آموزش و پرورش آبادان بمباران شد. ImageImageImage
نمونه های یادشده غیر از حملات توپخانه ای و یا حملاتی بودند که با آتش مستقیم و تعرض به شهرهایی همچون مهران و قصرشیرین انجام شد .
بیشترین حجم حملات متوجه دزفول و اندیمشک بود که در مجموع تا پایان بهمن ۵۹ تعداد ۵۵۵ نفر شهید و ۲۷۹۳ نفر زخمی حاصل حملات در این دو شهر بود.
اما هنگام طراحی يـك اسـتراتژی، بايد احتمال نادرستی مفروضات و تأثير اين نادرتی بـر استراتژی، درنظر گرفته شود.
تلقی ضعف و عدم تمایل به درگیری از چند برخورد مرزی ومحاسبه روی تمایلات قومی ساکنین خوزستان و درنظر نگرفتن تاثیر ناسیونالیسم در یکپارچگی مردم ازاشتباهات در مفروضات عراق بود. Image
تجربه نشان داده که در یک جنگ میهنی، حس وطن پرستی باعث اتحاد مردم می شود و قدرت آن قویتر از تمایلات قومی و مذهبی است چنانچه مردم عرب خوزستان به طرفداری عراق نرفتند همچنانکه در دوسال بعد هم و در جریان عملیات رمضان؛ برخلاف تصور ایران ، شیعیان عراق هم به هواداری کشور خود پرداختند. Image
عراق بر اساس اطلاعات خود روی وضعیت درهم ریخته ارتش ایران و آشفتگی آن هم حساب کرده بود بطوریکه در برآورد اولیه خود برای حمله به خوزستان سه لشگر را درنظر گرفته بود که با احتساب نیروی احتیاط در روز دوم به پنج لشگر رسید و در یک برآورد منطقی نظامی کافی بنظر می‌امد. Image
واحدهای عراق برای حمله به خوزستان بدین ترتیب وارد شدند:
لشگر ۱ مکانیزه: العماره فکه کرخه دزفول
لشگر ده زرهی: احتیاط این محور
لشگر ۹ زرهی: نشوه طلائیه سوسنگرد
لشگر ۵ مکانیزه: بصره تنومه کوشک اهواز
لشگر ۳ زرهی: بصره تنومه خرمشهر ابادان
در معبر جنوبی از مرز تا اهواز به دلیل وضعیت هموار زمین عملا هیچ مانع طبیعی موجود نبود که این امر زمین را برای پدافند بسیار نامناسب می‌نمود علی الخصوص آنکه پس از توافق ۱۹۷۵ نیز احداث موانع و میادین مین رها شده و عملا مانعی در بین نبود. Image
تنها در قسمت شمالی و محور العماره دزفول موانع طبیعی خوبی وجود داشت که در صورت وجود نیروی مناسب ، مواضع قابل دفاع بودند. موانع عمده در این خوزستان رودهای کرخه و کارون بودند که بواسطه طبیعت خروشان خود، موضع پدافندی مناسبی محسوب میشدند.
به دلیل وجود موانع طبیعی همچون رودخانه ها و تپه های رملی و ارتفاعات تپه مانند، ارتش عراق در خوزستان باید در شمال از کرخه و در جنوب از کارون عبور میکرد تا بتواند نیروهای محورهای مختلف خود را با هم متصل سازد. بدین ترتیب اهمیت کلیدی اهواز و حمیدیه و دزفول برای طرفین دوچندان میشود.
در قسمت شمالی خوزستان هدف عبور از کرخه و تصرف دزفول به معنی قطع ارتباط جاده‌ای خوزستان و خط آهن آن بود که این به معنای دورتر شدن راه دسترسی به میزان حدود ۱۵۰۰ کیلومتر دورتر بود و باید از محور تهران شیراز بهبهان اهواز که راه کوهستانی سخت و فاقد خط آهن است، استفاده میشد.
تصرف اهواز نیز به معنی سقوط جنوب خوزستان بود که محل تلاقی کلیه راه های ارتباطی منطقه بود. با تسخیر اهواز یعنی عملا خرمشهر و آبادان و حمیدیه و سوسنگرد و بستان بطور کامل ارتباطشان قطع و عملا سقوط می کردند.
از سال ۵۰-۱۳۴۸ و با توجه به تهدیدات عراق و شناسایی محورهای ورودی به خوزستان، لشگر ۹۲ با سه تیپ سازماندهی شده بود که تیپ یک در اهواز و تیپ دو در دزفول و تیپ سه در دشت‌میشان( آزادگان) استقرار داشتند تا با قرار داشتن در سرراه معابر اصلی ، راه مهاجم از سمت معابر غربی را سد کنند.
در طرح ابوذر که بر مبنای طرح ابومسلم تهیه شده بود وظیفه دفاع از خوزستان به عهده لشگر ۹۲ گذاشته شده بود و قرار بود که این لشگر با عملیات تاخیری مانع دشمن شود. اما نکته ای که در نظر گرفته نشده بود تفاوت وضعیت آمادگی این لشگر در قبل از انقلاب با بعد از آن بود.
این لشگر در جریان انقلاب صدمات بسیاری دیده و نفرات زیادی را از دست داده و تمرین ها و آموزش در ان تعطیل بود. بررسی وضعیت آمادگی دو گردان آن وضعیت بغرنج تیپ را نشان میدهد. تنها تقویت انجام شده آن‌، یک گروه رزمی از تیپ ۳۷ زرهی بود. ImageImage
در سازمان ارتش عراق هرتیپ مکانیزه دارای ۳گردان مکانیزه ویک گردان تانک بود وهر تیپ زرهی هم دارای۳گردان تانک و یک گردان مکانیزه.پس وقتی از لشگر ۵مکانیزه صحبت میشود یعنی ۷گردان مکانیزه و۵ گردان تانک و یک گردان شناسایی. لشگر ۹ زرهی یعنی ۷گردان تانک و ۵گردان مکانیزه و یک گردان شناسایی
بدین ترتیب نیروهای دو طرف در آغاز جنگ با این استعداد مقابل هم قرار گرفتند در حالیکه نیروهای ل ۹۲ فاقد آمادگی لازم و بدون پشتیبانی در ضعیف ترین شرایط خود در جبهه‌ای با عرض زیاد و درحالیکه در زمینی باز و فاقد عوارض لازم برای پدافند قرار داشتند. Image
اما آنچه که مورد اهمیت است غفلت و عدم براورد مسئولین سیاسی و نظامی ایران است. در حالیکه تنش ها در سراسر نیمه اول سال ۵۹ جاری بود و برآوردهای اطلاعاتی از نیمه شهریور حمله عراق را به ایران قطعی میدانست اما در مسئولین تمایلی به جدی گرفتن آن وجود نداشت.
حتی براوردهای اطلاعاتی بر این مبنا بود که عراق با واحدهای بزرگ خود حمله نکرده و واحدهایی در حد گردان وارد خواهند شد و این خوش بینی وجود داشت که ل۹۲ خود به تنهایی قادر به بیرون راندن انهاست که همین نشان میدهد مسئولین نظامی نسبت به استعداد و امکانات و آمادگی لشگر بی‌اطلاع بودند.
این خوش بینی های مفرط که به جهت بی توجهی و نداشتن بینش لازم از سوی مقامات سیاسی و بی تجربگی مقامات نظامی برای هدایت واحدهای بزرگ نظامی و همچنین عدم اعتماد مقامات کشوری به نظامیان و درگیری نیروهای نظامی در آشوبهای داخلی ناشی میشد باعث شد که اقدامی در جهت تقویت لشگر ۹۲ صورت نگیرد.
چنانچه حتی که در همان زمان قطعی شدن علایم حمله عراق اقدام به تقویت لشگر ۹۲ با رهایی و اعزام لشگر ۱۶( یا سایر لشگرها) مطابق طرح ابوذر اقدام و به خوزستان اعزام میشد میتوانست از خیلی پیامدهای ناگوار بعدی جلوگیری کند.
خوش خیالی درحدی است که حتی بعد ازشروع حمله همه‌جانبه عراق،ستاد مشترک درساعت ۱۷:۳۰ روز ۳۱ شهریور به نیروی زمینی ابلاغ میکند «دستور دهید ضمن سد کردن تجاوز زمینی ارتش عراق درخط مرز باتوجه به وضعیت که متناسب باتوانایی حملات محدود به داخل خاک عراق هدایت و هدفهای مناسبی رااشغال نمایند»
این در حالی بود که نیروها آموزش مناسبی نداشتند بطوریکه گردان ۲۸۳ در ۶/۲۹ اعلام میکند که باتلاش فراوان توانسته ۳ قبضه تاو را راه اندازی نماید و درخواست میکند که چون پرسنل موشک تابحال تیراندازی نکرده اند برای آزمایش و آموزش با هر قبضه یک گلوله تیراندازی شود، که لشگر موافقت نمیکند.
در یک زمین باز و بدون عوارض که دارای میدان دید خوبی است در صورتی که طرف مدافع دارای مواضع پدافندی خوبی باشد قادر به مقاومت و اجرای آتش موثری در برابر قوای مهاجم که فاقد پناهگاه هستند خواهد بود اما در صورت نداشتن مواضع، خود زیر آتش برتر منهدم خواهد شد.
شاید مطابق آنچه گفته میشود ارتش از حمله عراق غافلگیر نشده باشد ولی به هر علتی که باشد بی‌تدبیری و درنظر نگرفتن احتیاط لازم و عدم تامین نیروهای تقویتی و بی تجربگی سران در برآورد اشتباه از توان نیروهای خودی و مهاجم کاملا عیان است.
بهرجهت با شروع حمله، لشگر ۹۲ با هرچه در توان دارد به مقاومت میپردازد هر چند که درگیر نبردی نابرابر است در حالیکه مواضع پدافندی هم ندارد. شدت ضربات متحمل شده به نحوی است که فرمانده تیپ یک در آغاز روز سوم نبرد گزارش میدهد که از ۵۳ تانک سازمانی گردان ۲۶۴ فقط ۱۲ دستگاه باقیمانده است.
شدت حمله عراق باعث شد که این تیپ همچنانکه زیر آتش سنگین مقاومت میکرد به عقب رانده شود به نحوی که دیگر سازمان آن باقی نمانده بود.در چهارم مهر فرمانده تیپ گزارش میدهد که در حال تعقیب شدن توسط ۷۵ دستگاه تانک دشمن است در حالیکه کلا شش تانک برای آن باقیمانده که دو دستگاه نیز خراب است.
هرچند باید این را درنظر گرفت که به دلیل ازهم پاشیدن سازمان و قطع ارتباط با واحدها، برآورد از نیروها دقیق نباشد.
تا ۵ مهرماه تیپ یک به ده کیلومتری اهواز عقب رانده شده و اما حالا به جایی رسیده بود که از آن زمین باز و بدون مانع رهاشده وبالاخره میتوانست به نقاطی برای پدافند تکیه کند.
تیپ با جمع آوری باقیمانده نیروهای پراکنده و با استفاده از کناره های دو رود کارون و کرخه کور و کمک تاسیسات شهری و هوانیروز و نیروی هوایی و با کمک مردم توانست مقاومت خود را دراینجا سازماندهی کند. آنچه که باعث شد علی رغم فشار بیشتر نیروهای تقویتی عراق، اینجا حد آخر پیشروی آنها باشد. Image
در روز هفتم مهرماه تیپ یک گزارش داد که خط پدافندی خود را در ۴ کیلومتری کارخانه نورد با ده دستگاه چیفتن از گردان ۲۶۴ و ۵ دستگاه M60 از گردان ۲۳۱ و تعداد ۱۵ دستگاه توپ خودکشی ۱۵۵ میلی متری از گردان های ۳۱۲ و ۳۳۰ توپخانه تشکیل داده است. و با مقاومت سرسختانه توانست از مواضع دفاع کند
این بخوبی نشان میدهد که یک نیروی مدافع منسجم در صورت قرار گرفتن در مواضع پدافندی مناسب و با محدود بودن کناره ها قادر به مقاومت موثر در برابر قوای برتر مهاجم است. نکته ای که ایران علی رغم تجربه کردنش، در طراحی عملیات های بعدی لحاظ نمیکرد.
عراق در هفتم مهر با سازمان دادن یکی از سنگین ترین حملات از غرب اهواز، تلاش کرد تا با عبور از حمیدیه بتواند به اهواز دست پیدا کند.
تیپ سه که از ابتدای جنگ در تپه های الله اکبر مستقر و تادشت ازادگان درمقابل عراق مقاومت و به عقب رانده شده بود دراینجا از سوسنگرد و حمیدیه دفاع میکرد. Image
این مهلک ترین حمله عراق به اهواز از طریق نفوذ به حمیدیه بود که جدی ترین تهدید سقوط اهواز شمرده میشود. با تلاش بقایای تیپ سه به کمک گروه ۱۴۸ پیاده مشهد و نیروهای سپاه و چمران و هوانیروز و نهاجا که مقاومت سنگینی صورت دادند این حمله با وارد امدن تلفات زیاد به عراق شکست خورد.
اولین مورد جنگ آب هم در این روز با استفاده از آب کرخه کور انجام گرفت.
با شکست این حمله، از این پس جبهه اهواز به حال رکود کلی درآمد و طرفین به تثبیت مواضع خود پرداختند. و تلاش عراق معطوف به سوسنگرد و بستان شد. Image
اما در شمال خوزستان هم تحرکات قبل از جنگ مشهود و حتی در ۱۹ شهریور به اطلاع لشگر ۹۲ رسید که حمله عراق از آن محور قطعی است که لشگر هم به تیپ دو ابلاغ کرد که آماده مقابله باشد.
در این محور ارتفاعات حمرین و تپه های رملی و رودخانه دویرج قرار داشت که مواضع مناسبی بودند و در صورت وجود نیروی کافی در مقابل دشمن قابل دفاع بود. اما حوادث انقلاب ودستگیریهای کودتای نوژه باعث شده بود که این تیپ فاقد آمادگی لازم بوده و نیروها تمرینی برای عملیات تاخیری نداشته باشند. Image
حتی فرمانده این تیپ پس از کودتای نوژه در زندان بوده و یک سرگرد مخابرات بجای وی منصوب شده بود و علی رغم محیط جغرافیایی مناسب بخاطرحوادث و غفلت های انجام شده مواضع مناسبی طراحی نشده بود تابا استفاده از ان بتوان مقاومت مناسبی انجام داد ضمن آنکه کمبود نیرو و تجهیزات هم مزید برعلت بود
استعداد و توان موجود تیپ هم در حدی نبود که بتواند با یک لشگر زرهی و یک لشگر مکانیزه مقابله کند.
به عنوان نمونه گروه رزمی ۳۷ دارای ۱۵ تانک بود که ۱۰ دستگاه آماده به کار بودند و گردان ۲۸۳ سوارزرهی تنها ۷ دستگاه خودرو اسکورپیون به همراه سه دستگاه موشک انداز تاو در اختیار داشتند.
با وجود این آنها توانستند مقاومت موثری انجام داده و پیشروی دشمن را محدود سازند که منجر به وارد کردن نیروی بیشتر از سوی عراق در روز دوم شد. که تیپ زیر فشار قرار گرفته و مجبور به عقب نشینی شدند ولی عوارض زمین به انها در کندتر کردن سرعت پیشروی دشمن کمک میکرد.
این عقب نشستن ها سرانجام منجر به ان شد که نیروها در پنجم مهر تا غرب کرخه عقب نشسته و تیپ دو گزارش کرد که استعداد موجود ان ۱۵ دستگاه تانک و ۲ دستگاه تاو و یک گروهان پیاده ناقص است که از گردان سوارزرهی نیز تنها یک خودرو اسکورپیون و دو دستگاه تاو و دو قبضه خمپاره انداز باقیمانده است Image
علی رغم تمام کمبودها در روز ششم مهر تیپ دو به همراه گروه ۳۷ در غرب پل اقدام به عملیات افندی محدودی کردند و با وجود موفقیت اولیه زیر فشار دشمن مجبور به عقب نشینی و موضع گرفتن در شرق کرخه شدند تا حداقل مواضع این سو را حفظ کنند.
برای عراق تسخیر دزفول به معنای قطع راه های ارتباطی اصلی خوزستان و دوپاره کردن ان بود. همچنین با عبور از کرخه توان گسترش و بهم پیوستن محورهای مختلف را داشت که به معنای تسهیل ارتباطاتش و یکپارچگی مناطق تصرفی بود. بنابراین عبور از پل کرخه( نادری) برای هردوطرف واجد اهمیت بسیار بود
رسیدن به پل نادری به معنای آن بود که فاصله با پایگاه وحدتی تنها ۱۳ کیلومتر است و زیر برد آتش توپخانه قرار دارد. در تمام این روزها و در نبود نیروهای تقویتی و پشتیبانی و درشرایطی که نیروها زیر فشار دشمن قرار داشتند این نیروی هوایی بود که به کمک آنها میرسید
Image
در این نبردها حماسه مقابله خلبانان وحدتی با تانک شکل گرفت بصورتی که تنها در ۶ مهرماه آنها با ۶۴ فروند هواپیما که بصورت دوفروندی مسلح به بمبهای خوشه ای ضدنفر و تانک و راکت به بمباران لشگر ده زرهی و یکم مکانیزه و پنجم پیاده و سوم زرهی در اهواز و حمیدیه و بستان و دهلران پرداختند.
تنها در همین روز ۱۳۴ هزار پوند مهمات جنگی معادل ۶۷ تن و ۳۳۵۰۰ تیر فشنگ بر علیه ادوات زرهی دشمن استفاده شد که این مقابله موجب توقف کامل دشمن گردید. و البته خلبانان بسیاری نیز در همین روزها از دست رفتند. Image
عراق علاوه بر قراردادن پایگاه زیر آتش توپخانه ، با استقرار یک سام شش در آنسوی پل نادری ، خلبانان را هنگام پرواز یا فرود مستقیما هدف قرار میداد. ضمن آنکه بخاطر تصرف رادار دهلران بدست عراق، نیروی هوایی فاقد پوشش راداری برای اخطار زودهنگام جهت مقابله با جنگنده های عراقی هم بود.
با آنکه تنها در یک روز چهار فروند هواپیما هنگام نشست و برخاست مورد هدف این سایت سام شش قرار گرفت اما خلبانان بازهم به پرواز ادامه دادند تا بتوانند با کمک باقیمانده نیروها ، مانع عبور عراق از پل نادری و کرخه شوند.
اولین حمله موفق تهاجمی ایران در جنگ، تک روز ۱۳ مهر توسط باقی مانده تیپ دوم و گروه ۳۷ بود که از پل عبور و با حمایت همه جانبه نیروی هوایی به دشمن حمله کرده و توانستند سرپلی به عرض ۵ کیلومتر را در سمت غربی تصرف کرده و تثبیت کنند که این سرپل در عملیات فتح المبین مورد استفاده واقع شد.
نیروی هوایی در غیبت واحدهای پشتیبانی نیروی زمینی، با فداکاری و صرف توان بیشتر، ضمن بمباران پایگاه های هوایی عراق و مقابله با حملات هوایی عراق ، نیروی خود را صرف حمله به مواضع نیروهای عراقی و پوشش جبهه ها و قسمت دیگری از توان خود را نیز مصروف از بین بردن توان اقتصادی دشمن کرد. Image
هدف اولیه نهاجا برتری هوایی بود که با نابودی پایگاه ها و نیروی هوایی عراق درهمان ابتدا انجام شد که کمان ۹۹ مشخصه آن است که منجر به برتری هوایی بر دشمن شد بصورتی که با بمباران روزهای ابتدایی بسیاری از پایگاه های دشمن تا مدت زیادی از قابلیت عملیاتی خارج شدند.
فرماندهی نهاجا ازدوم مهر جهت نابودی توان اقتصادی و محرومیت ارتش عراق از پشتیبانی و تقویت، دستور اختصاص درصدی ازپرواز های رزمی به بمباران بنادر و مراکز انرژی عراق دادبطوریکه تبریز، همدان ومهرآبادتا ۶۰٪ودزفول وبوشهر ۴۰٪از توان خود را به این و بقیه راصرف انهدام دشمن درخوزستان کنند. ImageImage
بمباران استراتژیک عراق منجر به موفقیت شد و کلیه مراکز استراتژیک و اقتصادی عراق مورد هدف قرار گرفتند تا جاییکه تولید نفت عراق به صفر رسیده و در ۷ مهر صادرات نفت از خط لوله به ترکیه نیز قطع شد. این امر موجب بحران عراق شد بصورتی که دولت آن کشور قادر به تامین انرژی لازم جامعه نبود. ImageImageImage
حتی لشکرهای آن کشور در پیشروی خود دچار مشکلات زیادی شده و فاقد سوخت لازم بودند.
مساله به حدی بغرنج بود که عراق اقدام به واردات سوخت از کشورهای عربی همسایه کرد که حتی دراین شرایط نیز نیروی هوایی کاروانهای وارداتی سوخت از مبادی را که در نقاط دوردست بودند باز هم تعقیب و بمباران کرد. ImageImage
نهاجا با کسب برتری هوایی، پس از هجوم به نیروهای پیشتاز و لجمن،حمله به عقبه و جدا کردن منطقه نبرد را هم انجام داد که ابتدا با حمله به پل ها و خطوط مواصلاتی، ارتباط نیروهای دشمن را از بین برده و سپس باحمله به مراکز پشتیبانی ولجستیک واحتیاط آنها را از حمایت محروم تادشمن رامتوقف سازد
بطور عادی به کاربردن تواما این دو تاکتیک باعث خواهد شد دشمن امکان پیشروی را از دست داده و از حمایت خودی محروم و دچار کمبود نیرو و مهمات و سوخت خواهد شد که حتی بر روی روحیه افرادش هم تاثیر گذار خواهد بود که نهایتا، مقابله نیروهای خودی را برای متوقف کردن دشمن آسانتر می سازد.
بدین ترتیب ایران توانست در مقطع ابتدایی جنگ با استفاده از توان نیروی هوایی و باقیمانده قوای نیروی زمینی حاضر در منطقه ، با استفاده توام از درهم کوبیدن خط جلو و از بین بردن عقبه و پشتیبانی توانست فشار عراق را درهم شکسته و حرکت آن را سد کند.
نوع حملات نیروی هوایی و نحوه انتخاب و گزینش اهداف و ترتیب و چگونگی اجرای ان نشان میدهد که انتخاب های درست چگونه می تواند در راستای اجرای یک استراتژی کلی به دیگر نیروها کمک رسانده و اهداف کلی را تامین کند.
ایستادگی و همبستگی ملی باعث شد که برخلاف محاسبات اولیه، پیشروی عراق سریع نباشد وبرخلاف تصور که فرض بر عدم مقاومت واز هم گسیختگی نیروهای نظامی میشد آنها مقاومت جانانه ای نشان داده و علی‌رغم خسارات وارده و نابرابری قوا ایستادگی کردند‌ که ازجمله در مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر نشان داده شد
آنچنان که محاسبات عراق بر جذب و پیوستن اهالی عرب زبان منطقه با مقاومت مردمی خرمشهر و آبادان رنگ باخت بطوریکه در سوسنگرد و حمیدیه که در آن زمان کانون اصلی سکونت انان شمرده میشد یکی از بالاترین مقاومتهای مردمی در مقابل عراق صورت گرفت.
بدین‌ترتیب اشتباه بودن مفروضات مشخص و پیشرویها زودتر از اهداف درنظر گرفته شده متوقف و در مناطق عرب نشین هم برخلاف تصور استقبالی از دشمن نشد و مقاومتهای محلی شکل گرفت بصورتی که اولین منطقه شهری در استان خوزستان که عراق موفق به تصرف آن شد بستان در ۱۸ مهر بود
با توجه به دستاوردهای نسبی،عراق تصور میکرد دارای برگ برنده است و با توجه به وضع نیروهای نظامی ایران میتواند با دستاوردهای خود امتیازات قابل توجهی اخذ کند پس به راه حل اتش بس و مذاکرات تمایل نشان داد. از جمله پیشنهادهای سازمان ملل و سازمان کنفرانس اسلامی که از ۸ مهر شروع شد.
همزمان با پیشروی ها ، عراق ضمن علاقمند نشان دادن خود به مصالحه و یافتن راه حل مسالمت آمیز با تکیه بر خواسته های جدیدش سعی در کسب وجهه نموده ولی با دفع وقت ، سعی کرد تا پذیرش رسمی آنها را تا دستیابی به نقاطی در داخل خاک ایران به تعویق بیندازد. Image
پس از دستیابی به اهداف نسبی و اشغال مناطق حساس و تثبیت مواضع در نیمه های مهر پیشنهاد آتش بس داد و با توجه به موقعیت برتر نظامی و داشتن مناطقی در اشغال خود و موقعیت ضعیف ایران تصور می کرد که ایران مجبور به پذیرش این پیشنهاد خواهد بود اما با رد ان غافلگیر شد. ImageImageImageImage
عراق سعی کرد تا با برقراری آتش بس از طریق سازمان ملل یا دیگر میانجیگران موفقیت های خود را تثبیت تا بتواند در مذاکرات از امتیازات آن بهره برده و شرایط خود را تحمیل کند ولی ایران اعلام‌کرد هر گونه آتش بس و مذاکره ای بعد از خروج نیروهای عراقی امکان پذیر خواهد بود. ImageImage
در تبلیغات گفته میشود که هدف صدام از حمله ، فتح تهران و سرنگونی انقلاب بود. همانطور که توضیح داده شد نیروی عراق حتی برای فتح کامل خوزستان ناکافی بود .رسیدن به تهران نیاز به نیرویی بسیار بیشتر و خطوط تدارکاتی طولانی به همراه قوایی برای اداره و کنترل و نگهداری مناطق فتح شده بود.
منابع و توان انسانی عراق به کشوری که به میزان یک سوم ایران جمعیت ومنابع داشت اجازه جنگ طولانی رانمیداد و استراتژی آن کشور بر مبنای یک حمله محدود و مذاکره تعیین شده بود. زمان انتخابی برای حمله درآستانه فصل بارندگی که ادامه حمله را برای زرهی و مکانیزه ناممکن میکردبه همین دلالت دارد
با اتمام حمله و تثبیت مواضع، لشکرهای مهاجم و احتیاط عراق دقیقا در همان محورهایی که حمله کرده بودند مستقر شده و لشگر آزادی موجود نبود که برای جایگزینی و جابجایی لشکرها بکار رود. همین مضیقه نیرو نشان میدهد‌ که فتح تهران اصلا در رویاها هم نبود.
اما چنانچه تبعات این حمله در تضعیف و زیر فشار رفتن حکومت و ناتوانی آن در حل مشکلات به انجام نا آرامی و نارضایتی از حکومت انقلابی و ازدست رفتن حامیانش و نارضایتی قوای مسلح از عجز حکومت در سازماندهی و پشتیبانی انها ، سرانجام به سرنگونی آن می انجامید برای عراق راضی کننده میبود.
این شیوه مرسوم اعراب حمله-مذاکره در سخنان صدام در یازدهم نوامبر ۱۹۸۰ مشهود است:
"أنه في الوقت الذي يكون فيه المسؤولون الإيرانيون في وضع يمكنهم من أن يعترفوا بحقوقنا سوف ننسحب من أراضيهم ونحن نحترم الطريق الذي اختاروه وعليهم أن يحترموا الطريق الذي اخترناه في الحياة."
«هر زمانی که مسئولین ایران در موقعیتی باشند که بتوانند حقوق ما را محترم بشمارند ما از سرزمینهای آنان عقب نشینی میکنیم و به روشی که برای زیست انتخاب کرده اند احترام میگذاریم آنها نیز باید به روشی که ما برای زیستن انتخاب کرده ایم احترام بگذارند.»
اما در محاسبات یک حمله، فرضیات کلیدی باید به عنوان بخشی از تجزیه و تحلیل ریسک ارزیابی شوند و اگر اقدامات عملی جایگزین مناسب وجود نداشته باشد، قبل از شروع جنگ باید تاثیر نادرستی فرضیات در ارزیابی مجدد استراتژی بصورت محتاطانه ای انجام گیرد.
همچنین باید نقش ناسیونالیسم را درنظر اورد. هر زمان که قصد استفاده از زور را دارید،باید این خطر را هم درنظر گرفت که این عمل پیوندهای ملی‌گرایی را برانگیخته خواهد کرد، که این امر باعث دوام و گسترش جنگ خواهد شد. و در نهایت خواست عمومی بر انتقام و کسب پیروزی به هر قیمت متمرکز میشود.
همانطور که ساندرا مکی؛ایران شناس میگوید:«حمله عراق همه احساسات ملی گرایی ایرانیان را فعال کرد.احساسات همیشگی هزار ساله مورد تجاوز واقع شدن به احساس همبستگی قدرتمندی در جامعه منجر شد... و اختلافات بین طبقات، مناطق و گروه های قومی با هجوم ایرانیان برای دفاع از میهن نادیده گرفته شد»
احساسات ناسیونالیستی قدرتمند در ترکیب با شورانقلابی که توسط نظام حاکم افزایش می یافت موجب آنچنان تاثیری شد که به تشکیل تاکتیکهای گسترده حمله موج انسانی ایرانی در جنگ انجامید.این نشان میدهد که در هر جنگی پتانسیل پدیده های ملی گرایی باید در برنامه ریزی باید مورد توجه قرار گیرد.
بدین ترتیب می بینیم که در شروع جنگ عراق اولا در مفروضات ابتدایی خود دچار سو محاسبه شده بود .ثانیا برنامه مشخصی برای ازدیاد و تداوم فشار هماهنگ روی نقاط ثقل نداشت و ثالثا پس از شکست راهبرد حمله-مذاکره دیگر استراتژی جایگزینی برای آن نداشت.
بیش از یک سال و نیم آینده را ، ایران با اتکا به پشتیبانی و اراده ایجاد شده در جامعه و با شور میهنی و انقلابی دمیده شده در قوای نظامی و انقلابی به حمله و بیرون راندن قوای عراق از خاک خود پرداخت .
هرچند ایران تا ازادی خرمشهر با اتکا به اندوخته خود و دسترسی محدود نظامی به بازارهای جهانی می جنگید ولی پس از آن با توجه به عدم موافقت جامعه جهانی با ادامه مناقشه، دسترسی ایران هرچه کمتر شد در حالیکه عراق دست بازتری برای جبران خسارات وارده به نیروهای نظامی داشت.
عراق باتوان ارتباط با بازارهای تسلیحاتی بین المللی واستفاده از اعتبار متحدین عرب خود ، توانست به سرعت نسبت به جبران تجهیزات ازدست رفته و دستیابی به سلاح های جدیدتر اقدام کند که برتری تسلیحاتی اولیه ایران را به تدریج کم رنگ کرده و درنهایت موجب برتری عراق شد
csmonitor.com/1981/0203/0203…
در این زمینه بخصوص دستیابی به انواع ضدهوایی ها توانست از برتری هوایی ایران برای حملات در عمق کم کند و در مقابل همزمان با در فشار قرار گرفتن نهاجا بخاطر کمبود تجهیزات، عراق با در اختیار گرفتن هواپیماهای مدرن تر ، عراق کم کم قادر به حملات موثرتر در عمق شد
عراق پس از شکست های مداوم با درک دلایل آن و توجه به مشکلات در جبران خسارات قوای انسانی، با توجه به ضعف خود در قوای زمینی، اقدام به گسترش سازمانی نیروهای زمینی کرده و همزمان با تجهیز، آموزش هر چه بیشتر نیروها را در پیش گرفت بطوریکه ژنرال علاالدین مکی خمس توضیح میدهد:
«نخست باید به اصول دفاع برمی‌گشتیم تاتعداد نیروهایی را که در مواضع دفاعی مستقر بودند کاهش و نظام دفاعی‌مان را تقویت کنیم.از هرلشکرزرهی ومکانیزه مستقر درخط مقدم یک تیپ واز لشکرهای پیاده هم نیمی از نیروهایشان را برای آموزش عملیات دفاعی ازجبهه خارج و بقیه را در خطوط مقدم نگه داشتیم.
در این میان، اگر اتفاق خاصی هم می‌افتاد، گارد ریاست جمهوری با نیروی احتیاط راهبردی زبده‌ای که داشت وارد عمل می‌شد.
ظرف شش ماه نیروهای آموزش‌دیده که توان تاکتیکی‌شان تا حد زیادی بهبودیافته بود به جبهه‌ها بازگشتند.
نیروهای جدید از تجهیزات، آموزش و کارایی بهتری در میدان جنگ برخوردار بودند. درنتیجه، روحیه نیروها تقویت شد و سربازان ما به نیروهای رزمی بهتری تبدیل شدند. هنگامی که نیروهای آموزش‌دیده به جبهه برگشتند، نصف دیگر نیروها برای آموزش عملیات دفاعی از جبهه خارج شدند.»
ادامه تحویل تسلیحات و آموزش های بهتر و حرفه ای تر به خلبانانش نیز توانست نیروی هوایی عراق را متحول کند بصورتی که ضمن دستیابی به اهداف در عمق خاک ایران ، مراکز اقتصادی و ارتباطی ایران را به شدت تهدید کند که شدت گرفتن جنگ نفتکش ها یکی از نمونه های آن بود.
اما نهاجا جهت ایجاد برتری هوایی ابتدای جنگ و مقابله با نیروهای عراقی برای فرصت یافتن نزاجا و حمایت از نیروهای زمینی در حملات برای بیرون راندن نیروهای عراق توان زیادی را مصروف و خسارات زیادی را متحمل شد درشرایطی که با عدم پشتیبانی مواجه و هرروز ضعیفتر میشد.
این امر موجب شد تا ضمن تهدید شریانهای اقتصادی نظیر صادرات نفت ایران از خلیج فارس ، در روند فعالیتهای اقتصادی هم مشکلات زیادی مواجه شود.
به موازات آن عراق مقدار و اندازه حملات هوایی خود به مناطق مسکونی را بیشتر کرد اما قدرت این حملات هنوز بیشتر در مناطق نزدیک به مرز بود.
همچنین عراق هر ساله با الحاق نیروهای جیش الشعبی و همچنین با استفاده از دانشجویان و سایر اقشار و همچنین فراخوانی درجه داران و افسران بازنشسته اقدام به گسترش سازمان ارتش با استفاده از نیروهای ثابت کرد.
روزنامه گاردین در ۲۴ شهریور ۶۵ گزارش می کند: «عـراق در تلاش برای مقابله با تهاجم بزرگ بعدی ایران، ۳۵۰ هزار دانشجو را به همراه اســتادان دانشـگاه تـا سنین ۴۵ سـال، روانـه اردوگاههـای نظـامی کـرده و دانشـگاهها را تـا ۱۶ فوریـه ۱۹۸۷( ۲۷ بـهمن ۱۳۶۵ ) تعطیل کرده‌است.»
خبرگزاری فرانسه هم در سوم مهر خبرداد: «عراق با بسیج گسترده بیش از یک میلیون نیرو، از جمله اعزام فوق‌العاده دانشجویان، خودرا برای مقابله باحمله آتی ایران آماده میکنـد...ناظران دربغداد تعداد سربازان عراقی مستقر در سراسر جبهه ۱۰۱۸ کیلومتری را نزدیک به یک میلیون نفر بـرآورد میکنند
این ناظران به نقل از کارشناسان نظامی میگویند کـه بیش از ۳۰۰ هزار نیروی ذخیره امـروز بسیج شـده‌اند و درحدود ۶۰۰ هزار نفـر دیگر کـه ارتش خلقی را تشکیل میدهند و تحت فرماندهی طه یاسین رمضان قراردارند، آمـاده نبرد در پشـت جبهـه هستند. ستاد مشترک عراق در ایـن زمینـه آماری منتشر نمیکند.
از سوی دیگر، دهها هزار دانشجوی ۱۸ تا ۲۵ ساله از شش دانشگاه عراق همراه با استادان کمتر از ۴۵ ساله خـود بـه جبهـه اعزام شده‌اند. آنها از چند هفته قبل در حال گذراندن آموزشهای ویـژه نظـامی هسـتند.»
این تغییرات از دید کارشناسان پنهان نمانده بود و پیش بینی تغییراتی در وضعیت جنگ میشد.
خبرگزاری کویت در یک گزارش گفت نگرش مقامات سیا در مورد تحولات آتی تغییر کرده‌است:«برخی تحلیـلگران دولت امریکا معتقدند که عراقیها بطور چشمگیـری موقعیت نظامی خود را در طول جنگ شش‌ساله بـهبود بخشیده و ممکن است نه تنها تهاجم مورد انتظار ایران را کُند کنند، بلکه دست به پاتک نیز بزنند.»
«تحلیـلگران حتـی شـایع کرده‌اند که عراق ممکن اسـت تـلاش کنـد تـا فـاو را بـازپـس‌گیـرد. علیرغـم ایـن کـه در اوایـل تابسـتان سـال جـاری تحلیـلگران عمـدۀ ســیا ســقوط قریب‌الوقوع عراق را پیشبینی میکردند، اکنــون ایـن موضـع جدیـد، یـک تغیـیر عمـده محسـوب میشود»
این در حالی بود که سیاست ج.ا مبتنی بر اداره مردمی جنگ با نیروهای داوطلب بودد که طول دوره ماموریت آنها سه ماه بوده که آموزش مختصری دیده و هیچ ضمانتی بر تمدید ماموریت کوتاه مدت آنها نبود بصورتی که برنامه ریزان قادر به محاسبه برروی نیروی قابل دسترس خود در مراحل آتی نبودند.
معـاونت نـیروی انسـانی نـیروی زمینـی سـپاه در پنجم مهرماه ۶۵ طی نامه‌ای به رده‌های تابع خود در یگانهای مستقر در جنوب، خواستار اعـلام نظر در خصـوص مشکلات و موانـع موجود در راه بـهره‌برداری مناسـب از نیروهـــای بسیجی و راه های رفع آنها می شود: Image
«-یکی از مشکلات اساسی،کوتاه مدت بـودن حضور نیروهای بسیجی است کـه گاهی به هنگام عملیاتها نیروها تعویض شده و درنتیجه به نیروهای جدید نیاز است. ثانیاً، بـه دلیل همین عدم ثبات و کمی تجربه، کیفیـت نیروهـا پایین میماند و لذا بـرای جبران این کیفیت پایین، نیاز به کمیت بیشتر احساس میشود.
ثالثاً، از توان و تجربه نیروهــا بـه‌دلیل فـوق نمیتـوان در وظایف تخصصی مورد نیاز استفاده کرد.
- مشکل دیگر، بالا بودن اعزام نیروهای غیررزمی (پیر، کم سن و غیره) است
- مشکل عمده دیگر، وجود سنتهای غلط در امر بکارگیری بسـیجی اسـت؛
از جملـه ایـن کـه امکان به کارگیری نیروهای یک ناحیه در یگان دیگر در شرایط اضطـراری وجـود نـدارد و یـا اغلـب نیروهای بسیجی بعد از انجام یک عملیــات حتـی پیـش از اتمـام مـدت مـأموریت خـود، بـه عقـب برگشته و از خط ترخیص میشوند.
- بیکاری نیروها در زمان حضور در جبهه و احسـاس عـدم ضـرورت وجـود نـیرو در جبهـه، از جمله مشکلاتی است که خود موجب ترخیص زود هنگام نیروها شــده کـه در پیآمـد آن، نیروهـای موجود در شهرها احساس میکنند که جبهه بــه آنـها نیـازی نداشـته و اعـزام خـود را غـیرضروری میدانند.
- عددنامتناسب تعداد نیروها با میزان نیاز در زمانهای غیرعملیات و یاپیش از عملیاتها که موجب شده تـا اولاً توان اجرای عملیاتهـای ایذایی و محدود بصورت مستمر، کاهش یابد وثانیاً برای فراهم کردن نیرو، هربار بـاید چند ماه تبلیغـات کرد و در هر مرتبه از مسئولین درجه اول کشور سرمایه گذاشت.»
در سال ۶۵ طرح هزار گردان اعلام شد که هر مرحله ۵۰۰ گردان نیرو جذب و سازماندهی و به ظرفیت سپاه جهت حمله نهایی افزوده شود. حتی برای هر استان سهمیه بندی برای پر کردن این تعداد نیرو اعلام شد و کار با تبلیغات فراوان در رسانه ها و منابر و دعوت از سوی مقامات کشوری دنبال شد. Image
اما یک گزارش بولتن دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم در چهارم مهرماه نشان میدهد که این طرح در همان مرحله اول خود شکست خورده و در شرایطی که هدف نیمه اول سال تشکیل ۵۰۰ گردان اولیه بوده است ولی برآوردها نشان میدهد که تنها موفق به تشکیل اندکی بیش از ۱۰۰ گردان شده اند و می افزاید:
«با توجه به شرایط غیرجنگی در شـهرها، تشکیل ایـن تعـداد گردان بعید به نظر میرسید. از سوی‌دیگر، آمار نیروهای اعزامی در رسانه ها نشـان‌دهنده ایـن موضوع بود که برنامه‌ریزی انجام شده مبتنی بر شرایط منــاطق نبوده‌اسـت.
نحـوه نادرست تبلیغات نیز مؤثر بوده و سخنرانیها و مصاحبه‌های انجام‌شده از سـوی برخی مسئولان بـه جـای تفهیم شرایط و ایجاد حرکت و حساسیت در مردم برای حضور در جبهه‌ها، بیشتر این توهـم را پیش میآورد که امسال، سال پایان جنگ است و جنگ بـا پیروزی تمـام خواهد شد و مشکل خاصی هم وجود ندارد.
از سوی دیگر، همزمانی اعزامهـا بـا فصـل برداشت محصـول و بازگشایی مدارس و دانشگاهها، از علل دیگر بروز ایــن مشـکل میباشـد... در مجمـوع، اعـزام نـیرو از اسـتانها بـه جـز اسـتانهای خراسـان و مـازندران کـه قبـلاً نـیز نیروهـای قـابل توجـهی اعــزام کرده‌بودند، مطلوب نبوده‌است.»
این کاهش نیروی داوطلب با وجود اعلام نیاز سپاه و پشتیبانی هر چه بیشتر مسئولان همچنان ادامه داشت.در ۱۳۶۶/۸/۲۴ گزارش دیگری از سوی مسئولان سپاه ثارالله در جستجوی چرایی عدم مراجعه نیروهای فعال بسیج انجام گرفت که علل را به سه دسته خارج از سپاه وداخل سپاه و مربوط به هردو تقسیم کرده است.
«-عملکرد ضعیف نهادها و وزارتخانه ها در بسیج نیروهای مردمی و عدم حمایت قانونی از نیروهای بسیجی جز عوامل خارج از سپاه
-وجود مشکلات اداری و تشکیلاتی جز عوامل درون سپاه
-برخورد نامناسب و عدم توجه کافی به امور نیروهای مردمی از سوی مسئولین، ضعف عقیدتی، کاهش حضور روحانیون در مناطق جنگی و ضعف های تبلیغاتی و مشکلات مالی و تدارکاتی و ضعف فرماندهان وفاصله مردم و مسئولین و افزایش مشکلات اقتصادی واجتماعی و اثرات فعالیت مجامع بین المللی در برقراری آتش بس»
این در حالی بود که مسئولین همچنان تداوم اعزام نیرو را بهترین راه ادامه عملیات افندی میدانند و در این مسیر حرکت می کنند.
آ.هاشمی در جلسه ای با مسئولان ستاد پشتیبانی جنگ شهرهای تهران و سپاه سیدالشهدا می گوید: Image
«تصمیم گرفتیم نیروها وامکانات کشور رابه گونه‌ای به خدمت جنگ دراوریم که بتوانیم به مدت معینی تداوم عملیات داشته باشیم.برنامه هایتان رابه نحوی تنظیم کنیدکه جبهه ازدور نیفتدودشمن مهلت تجدیدنفس پیدانکند امکانات بایدبه نحوی تقسیم شود که درسراسر جبهه هرجالازم باشدضربه موثرراوارد آوریم» Image
قوه قضائیه هم در دستورالعملی از قضات می خواهد از هر اقدامی که موجب تضعیف جبهه و جنگ شود خودداری نمایند. ح.ا موسوی خویینی‌ها دادستان کل کشور در مصاحبه ای می گوید رسیدگی به هر شکایتی که موجب انصراف از رفتن رزمنده به جبهه و یا بازگرداندن او بشود فعلا متوقف شود.
با ناکافی بودن جذب نیروهای داوطلب سپاه مجوزی برای جذب نیروی وظیفه گرفت تا کمیت سازمان خود را تامین کند. سپاه تا پیش از این برای سازمان رزم خود بر نیروی پاسدار و بسیجی متکی بود و تاکید آن بر انگیزه اعتقادی آنان بود ولی با ورود بناچار نیروی وظیفه حالا آن شرایط حاکم نخواهد بود.
عراق با دستیابی هواپیماهای مدرن تر و در سایه تحلیل رفتن نیروی هوایی توانست فرصت بیشتری برای حملات خود بیابد. نیروی هوایی عراق برای تاثیرگذاری در پشت جبهه ایران کماکان دو نوع عملیات را به اجرا گذاست. حمله به مناطق مسکونی و حمله به اهداف اقتصادی
عراق همانطور که حمله به اهداف اقتصادی را ادامه میداد ، حملات به مناطق مسکونی را هم طبق همان الگوی قبلی برای تحت تاثیر گذاشتن اراده جامعه و کم کردن پشتیبانی مردمی و مشغول کردن آنها انجام میداد که اصلی ترین نماد آن جنگ شهرها بود.
دزفول کماکان زیر بمباران و موشک باران قرار داشت که از جمله حملات سنگین دیگر به آن در ۲۲ بهمن۶۳ توسط پنج فروند موشک اسکاد بود.
تا پایان جنگ سهم دزفول در بمباران ها
۱۱۷۳ شهید و ۴۱۵۳ مجروح بود
در هفتم آبان ۶۵ نیز حملات هوایی سنگین به کرمانشاه و اسلام آباد منجر به ۱۲۰ کشته و ۵۸۰ مجروح شد. هواپیماهای عراقی پس از بمباران که در مواردی شامل بمب خوشه ای بود چند ناحیه مسکونی کرمانشاه را هدف گلوله های خود قرار دادند.
در روز بعد نیز پالایشگاه کرمانشاه توسط ۱۸ فروند هواپیمای دشمن بمباران شد که منجر به آتش کشیده شدن ان و وارد آمدن آسیب کلی به پالایشگاه شد به نحوی که دود ناشی از آتش سوزی از ۴۵ کیلومتری قابل مشاهده بوده و تا ۴۸ ساعت بعد موفق به مهار آن نشدند.
در چهارم آذر ۶۵ نیز بزرگترین بمباران بعد از ج.ج.دوم با حمله بیش از ۵۰ فروند هواپیمای به اندیمشک ؛مبدا اتصال خوزستان به دیگر نقاط کشور، با تهاجم به پایگاه هوایی و دو کوهه و راه آهن و همچنین مناطق مسکونی انجام گرفت که این شهر به مدت یک ساعت و ۴۵ دقیقه زیر بمباران مداوم قرار داشت.
حملات به اهداف مهم اقتصادی هم به موازات انجام میشد که هدف ان تضعیف بنیه اقتصادی ومحروم کردن از ارز بود.این حملات بخصوص شامل پالایشگاه ها ومراکز صادرات نفت بود.
ازکار انداختن پالایشگاه ها به معنای آن بود که از همان ارز حاصل از صادرات، باز باید قسمتی صرف واردات فرآورده به کشور میشد
صدام در دیدار خود با حمید شعبان می گوید:«ما هنوز تمامی قدرت خود را برای انهدام پایه‌های اقتصاد ایران بــه کـار نگرفتـه‌ایم امـا فکر میکنم مجبور خواهیم بود تا به این کار مبادرت کنیم تا گرسـنگان ایـران بـه صـدا درآمـده از دولت خود بخواهند کــه جنـگ را خاتمـه دهـد.»
و می افزاید : «ما از این پـس نتیجـه جنـگ را بـه عقابهـا واگذار خواهیـم کـرد تـا پایه‌های اقتصادی دشمن را ویران کــرده و او را مجبـور بـه پایـان جنـگ کننـد.»
حمید شعبان می گوید:«نیروهای ایـن کشور در چند روز آینده به هدفهای اقتصادی با اهمیت و استراتژیک ایران حمله خواهند کرد...حملات آینـده بسیار شگفت‌آور خواهد بـود...هواپیماهای عراق قادر هستند مواضع حیاتی و مهم ایران را در عمق خاک آن کشور مورد حمله قـرار دهند»
حمله ۲۳ مهر ۱۳۶۵ عراق به فرودگاه شیراز که موجب انهدام یک فروند ۷۳۷ مسافربری و انهدام یک یا دو فروند سوخت رسان نیروی هوایی شد ، نحوه هدف گیری این هواپیما که با دقت بالایی مورد اصابت قرار گرفته بود میزان پیشرفت خلبانان عراقی نسبت به حمله شهریور ۵۹ را نشان میدهد ImageImage
عراق همچنین با هدف اختلال در روند ساخت صنعتی و قطع قراردادهای ساخت و ساز خارجی بصورتی هدفمند به مناطقی که توسط شرکتهای خارجی در حال توسعه و ساخت بودند حمله کرده و آن مناطق را نا امن کرده و حتی بصورت موردی هدف می گرفت.
در سوم مهر ۶۵ عراق یک مجتمع شیمیایی را در اصفهان موردحمله قرار داد که بر اساس قرارداد، کمپانی نوبل کماتور سوئد در حال نصب و راه اندازی ماشین الاتش بود و درزمان بمباران ۲۵ سوئدی و دانمارکی درمحل مشغول کار بودند. در پی این بمباران کمپانی فوق به سرعت اعلام کرد که ایران را ترک می کند
در پی این حمله ”محمـد الاشـرف“ سفیر عـراق در سوئد در مصاحبه‌ای بـا ”سونسـکاداکبلادت“ تهدید کرد که عراق شـرکت سـوئدی نوبـل را کـه بـا ایـران در بازسـازی مجتمـع شـیمیایی اصفـهان همکـاری میکنـد، همدسـت ایـران دانسـته و آن شـرکت را حتــی در خارج از ایران مورد هدف قرار خواهد داد.
وی برای مثال به حمله بــه کشـتیهایی کـه در خلیج فـارس برای این کمپانی به منظور بازسازی مجتمع مذکور تجـهیزات حمـل کنـد، اشاره کـرد و گفـت: «مـا‌ تحت هیچ شرایطی اجازه گشوده شدن مجتمع شیمیایی اصفهان را نخواهیم داد و تـا اطمینان از عدم توانایی دربازسازی به حمله علیه آن ادامه میدهیم»
حتی بازهم به همان حد بمباران اولیه و تهدیدات لفظی بسنده نشد و در پی حملات قبلی و هشدارهای علنی داده شده ، مجددا در بیستم مهر یعنی به فاصله هفده روز از بمباران اولیه این مجتمع هدف حمله شش فروند میراژ قرار گرفته و با بمب های ۷۵۰ پاوندی بمباران شد.
حملات این چنینی منجر به کاهش درآمدهای ارزی و کمبود قطعات در اکثر صنایع میشد. بصورتی که وزارت صنایع سنگین در سال ۶۵ گزارش داد «ارزش متوسط تولیـدات مجموعـۀ واحدهـای سـازمان گسترش درمردادماه سال جاری نسبت به ماه مشابه در ســال قبـل ۵۹٪ کـاهش داشته‌است»
در حالیکه مجموع خسارات در ۳/۵ سال ابتدایی بالغ بر ۱۶۰ میلیارد دلار میباشد اما میزان خسارات در تنها ۱/۵ سال بعد ۱۴۹ میلیارد دلار است که نشاندهنده افزایش سرعت و شدت وارد آمدن خسارات است که این خود نشان از قدرتمندتر شدن ارتش عراق و خسارت بارتر شدن ضربات دارد.
اما این نکته هم باید گفته شود که ایران تا بیش از دوسال پس از شروع جنگ از حملات تلافی جویانه و زدن مناطق غیرنظامی خودداری کرد. ولی پس از بیشتر شدن این حملات بالاخره رئیس جمهور وقت در نماز جمعه رسما اعلام کرد که حملات عراق را تلافی خواهند کرد.
گلوله باران مناطق شهری عراق از ۲۶ بهمن ۶۲ آغاز شد و بیشتر شهرهای مرزی را در بر میگرفت. بصره بخاطر نزدیکی به مرز در بیشتر زمان باقیمانده جنگ زیر گلوله باران قرار داشت و مردم برای ادامه زندگی، همه جا را با کیسه شن بصورت حفاظ درآورده بودند
اولین موشک اسکاد لیبیایی هم در ۲۱ اسفند ۶۳ به پالایشگاه کرکوک شلیک شد و پس از آن بیشتر حملات موشکی بعدی به بغداد بود. البته اسکاد موشکی با خطای بسیار بود و گاهی این حملات نتایج فجیعی به بار میآورد. نظیر حمله به مدرسه بلاه شهدا بغداد
این حمله که باعث کشتار کودکان شد در عراق اثر عمیقی باقی گذاشت که از سوی حکومت تشدید میشد. خشم عمومی و برانگیخته کردن احساسات مردم از ثمرات این حمله بود که در تشیع جنازه آنان اشکار بود.
اما حملات ایران فاقد قدرت و تکرار لازم بود و مطابق یک استراتژی بدان عمل نمی شد. موشک های پرتاب شده فاقد دقت لازم بودند و به ندرت به اهداف اقتصادی و نظامی آسیب می رساندند.حملات به شهرهای هم فاقد تدبیر خاصی بو و حتی درحدی نبود که موجب خروج کارگران خارجی و اختلال جدی در سطح عراق شود
توان بالای نیروی هوایی عراق به همراه حملات به مراکز استانها باعث تضعیف اقتصاد ایران و خستگی مردم و کاهش اشتیاق و پشتیبانی نیروهای نظامی شده بود اما تاثیر آن هنوز قاطع نبود. همانطور که در ابتدا گفته شد برای تاثیر، باید فشار نظامی مستقیما به پایتخت وارد اید.
تا آن زمان بمباران های پایتخت بطور معمول از ارتفاع بالا انجام میشد و بخاطر تعداد دفعات کم و مقدار محدود در حدی نبود که بتواند تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر شهر بگذارد. عراق نیاز به عنصری داشت که وحشت و ناامنی را با شدت و تکرار بالا به پایتخت ببرد.
عامر رشید العبیدی از مسئولین صنایع نظامی عراق می گوید : «عراق به سلاحی نیاز داشت تا جنگ را به میان مردم ایران ببرد و تنها موشک دوربرد چنین فرصتی را دراختیار ما قرار میداد.
با توجه به اینکه شوروی موشک های دوربرد را در اختیار عراق قرار نداد پس باید راه حل دیگری پیدا میشد.»
عراق با استفاده از کمک فنی آلمان و شوروی خود دست به کار تغییراتی در موشک اسکاد شد و توانست با انجام اصلاحاتی در اسکادهای قدیمی، موشک هایی با برد بالاتر را تولید کند.
به این ترتیب در مرداد ۶۶ اولین موشک الحسین را با برد ۶۰۰ کیلومتری آزمایش کرد.
این موشک ها اولین بار در اسفند ۶۶ به تهران شلیک شدند و هر چند خسارت آنها بخاطر کاهش وزن سرجنگی کمتر بود اما توان بالایی در ایجاد وحشت داشتند. از دهم تا هفدم اسفند ۱۳۶۶ ، عراق ۴۰ فروند و ایران ۲۲ فروند شلیک کردند.
آنچه که عراق از تاثیر آن می خواست ورود همین عنصر به میان مردم بود.
عراق با رضایت کامل اثرات این موشکباران را در تهران مشاهده کرد. پس از آن با آمادگی بیشتر و به بهانه شروع عملیات ایران در منطقه کردستان دور تاثیرگذار شلیک ها را از ۲۳ اسفند شروع کرد. در این روز اولین فروند موشک در محله پرجمعیت نواب تهران فرود آمده و ۱۳ کشته و ۵۰ مجروح برجای گذاشت. Image
در روز بعد نیز با شلیک ۷ موشک به تهران پیگیری شد و عراق طی اطلاعیهای اعلام کرد که به حملات بدون وقفه خود به تهران تا زمان قبول شرایط ادامه خواهد داد.
هرچند ایران با دو موشک پاسخ داد اما بخاطر مشکل تامین موشک، تعداد و میزان پاسخ ها بصورتی نبود که تاثیر بازدارنده بر عراق بگذارد.
تاثیر حملات به نحوی بود که مدارس و ادارات تعطیل و مردم برای خروج از شهر هجوم آوردند.در پمپ بنزین‌ها صف‌های طویل تشکیل شد.خبرگزاری جمهوری اسلامی میزان خروجی اتومبیل ازاتوبان کرج به جاده‌های شمالی را ۸۰۰۰۰ دستگاه درطی ۲۴ ساعت اعلام وبوجود آمدن ترافیک سنگین رادرکلیه محورها گزارش کرد Image
روز بعد ۷ فروند به تهران شلیک شد که تعداد موشک‌های شلیک شده را در سه روز متوالی مجموعا به ۱۵ عدد رساند. ایران هم در پاسخ پنج موشک دیگر پرتاب کرد که درمجموع در دو روز مجموعا ۷ موشک به بغداد شلیک شد. Image
عراق همزمان به بمباران شهرها و مناطق از جمله ارومیه و خرم آباد و ایلام و همدان و تبریز و زنجان پرداخت . در بعضی مناطق مرزی و روستایی از بمب شیمیایی استفاده شد و حكومت عراق اعلام كرد تا زمانی كه ايران به مرزهای بين‌المللی عراق حمله ميكند، حملات به شهرهای ايران تداوم خواهد داشت Image
سپاه با فشار در شمال قصد داشت تا عراق را وادار به جابجایی نیروها از جنوب و شکستن بن بست آنجا کند ولی برخلاف انتظار تصرف حلبچه منجر به واکنش متقابلی نشد و عراق در شمال تنها به تقویت خطوط پرداخت در حالیکه تحرکات مشکوکی در فاو حاکی از فعالیت شناسایی غواصان عراقی گزارش میشد.
ایران مدتها بود که همان اشتباه اولیه عراق در اهمیت دادن به اشغال زمین های فاقد اهمیت استراتژیک را انجام میداد.
« نباید نگهداری یک امتیاز کوچک را به موفقيت های بزرگتر ترجيح داد ، بلكه بايد به طور مداوم، در چستجوی مركز قدرت دشمن بود.»
واکنش عراق بمباران شیمیایی حلبچه و اطراف آن بود که به کشته شدن صدها تن از ساکنین شهر انجامید که هنوز آن را ترک نکرده بودند.
حالا عراق با نمایش عزم و اراده خود نشان داد که هیچ خط قرمزی ندارد و هیچ حدی را رعایت نخواهد کرد.
آنچه که عراق در اراده و توان کاربرد سلاح شیمیایی بر علیه غیرنظامیان نشان داد یک هشدار عمومی دیگر بود.
حتی احمد کاظمی در جلسه قرارگاه می گوید:
«ولی اين هم يك چشم زخمی بود كه به ما نشان داد، گفت اگر در شهرهای ديگر هم بياييد با آن شهرها هم همين كار را ميكنيم.»
عدنان خیرالله هم گفت عراق ازهمه ابزارهايی كه دراختيار دارد استفاده می‌كند.
القبس و السياسه از قول مقامات عراق گفتند اقدامات ايران در مناطق كردنشين شمال عراق، اين كشور راوادار می كند كه ازسلاح های شيميايی به عنوان اقدامی بازدارنده جهت مجازات ايران وعليه شهرهای اين كشور استفاده كند
عراق در بيانيه‌ دیگری اعلام كرد عراق برای دفاع ازخاک خود به هر وسيله‌ای متوسل خواهد شد.
همچنین نوری نايف ريس دفتر خبرگزاری عراق درقاهره گفت كه يك سخنگوی عراقی به وی گفته است عراق ممكن است به عنوان يك اقدام بازدارنده و كيفری تعدادی ازشهرهای بزرگ ايران را هدف حملات شيميايی قرار دهد
به این ترتیب و با بمباران شیمیایی حلبچه و با توجه به سوابق عراق در بمباران شیمیایی سردشت و حلبچه و با اظهارات علنی، عراق عزم و اراده و توانایی خود در انجام حملات شیمیایی به شهرهای بزرگ ایران را بصورت یک تهدید عملی درآورد که موجب ایجاد وحشت بیشتر شد.
با ادامه جنگ شهرها و جدی بودن تهدیدات حملات شیمیایی،سران قوا در جلسه ۱۳۶۷/۱/۶ تصمیم به ادامه تعطیلی مدارس گرفتند. هیات دولت هم در دهم فروردین ضمن اعلام آماده باش کامل به ستادهای كنتـرل حـوادث و رويدادهای شيميايی استانها ، مديريت مقابله با حملات شيميايی به استانداران واگذار کرد Image
این دستورات به ۱۶ استان ابلاغ شد و ضمن آماده باش به بیمارستانها و نیروهای نظامی و انتظامی، قرار بر آموزش همگانی و همچنین انجام مانورها برای آمادگی مردم شد.
موارد ذکرشده نشان از شدت باور جدی بودن حمله شیمیایی عراق و قدرت تهدیدی بود که ایجاد کرده بود.
حملات موشکی پرتعداد و تهدید انجام حملات شیمیایی تهران را فلج کرده بود. هرکسی که میتوانست و جایی را داشت، رفته بود و آنها که مانده بودند ، طبقات غنی به هتل های مستحکم تهران پناه برده بودند و اقشار ضعیف که مجبور به ماندن بودند هم در پناهگاه های عمومی زندگی می کردند.
اما حملات ایران که بدون استراتژی خاصی و فقط به قصد تلافی انجام میشد نتوانسته بود اختلال قطعی در بغداد بوجود آورد. تهدیدات متقابل در برابر تهدیدات شیمیایی عراق هم درحدی نبود که اثر بازدارنده ای داشته باشد.
در شرایطی که همچنان گزارشاتی از تحرک عراق در اطراف فاو و فعالیتهای شناسایی می رسید و یکی از افسران اسیر شده در منطقه حلبچه هم نسبت به آمادگی و مترصد بودن عراق برای وقت مناسب جهت حمله به فاو هشدار داده بود اما ارزیابی فرماندهان از عدم امکان حمله عراق بود.
ارزیابی فرماندهان ایران بر عدم توانایی عراق برای انجام حمله بود و مانورهای فریب عراق هم باعث تشدید این باور و نادیده گرفته شواهد میشد.حتی غلامپور که به عنوان فرمانده قرارگاه کربلا در جنوب حضور داشت تشخیص به عدم لزوم حضور خودداد و برای فرماندهی قسمتی از کربلای ده به کردستان بازگشت
ضربات عراق باعث عدم تمرکز ایران بود.حملات به مراکز اقتصادی بطور موثری انجام میشد و آنها آسیب بسیار دیده بودند. پالایشگاه ها بالاترین صدمه را دیده بودند به نحوی که دولت مجبور به واردات سوخت شده بود. صادرات نفت هم به شدت زیر ضربات مداوم عراق قرار داشت
تکیه مداوم عراق بر آموزش نیروها و پرهیز از تلفات بی مورد توان آنها را بالا برده بود در حالیکه ایران همچنان از کمبود نیرو و آموزش و کادر مناسب رنج میبرد. از نظر تسلیحات هم وضع کاملا به نفع عراق شده بود.
حملات عراق، پایتخت ایران را بصورت مداوم زیر ضربه گرفته بود و آن را تعطیل و راکد کرده بود. پشتیبانی مردم از جبهه ها به دلیل همین حملات افت کرده و وضعیت داخل کشور بحرانی بود. ایجاد تهدید حملات موشکی و شیمیایی به نقاط جمعیتی بصورتی موثر نشان داده شده و تاثیر خود را نشان داده بود.
درحالیکه عراق در ۱۳۵۹ یعنی آغاز جنگ تنها ۱۲ لشگر در اختیار داشت ولی توانسته بود در انتهای جنگ آن را به ۵۹ لشگر شامل ۶ لشگر زرهی ۳ لشگر مکانیزه و ۵۱ لشگر پیاده برساند. این درحالی بود که ایران همچنان متکی بر داوطلبان بود و حتی ادامه عملیات در منطقه حلبچه به دلیل کمبود نیرو لغو شد.
حالا عراق بطور موثری نقاط ثقل ایران را تحت فشار مداوم قرار داده بود . اقتصاد و پشتیبانی عمومی و پایتخت بشدت زیر ضربه بودند. تعادل قوای نظامی هم تغییر کرده بود. در حالیکه ایران وخامت اوضاع را درک نمی کرد عراق در حال طی مراحل آخر آمادگی برای حمله به فاو بود.
سرانجام در بامداد ۶۷/۱/۲۸ نیروهای عراق تک خود را برای آزادسازی فاو انجام داده و به سرعت به موفقیت می رسند. این عملیات آنچنان اعتماد به نفسی به عراق داده که در مدت کوتاهی با سلسله عملیاتی پیاپی تمام سرزمین های از دست داده را به سرعت پس گرفت.
سالها حمله به مناطق غیرنظامی باعث از دست رفتن جانهای بسیاری از هموطنان شد. اگرچه ایران در ابتدا به آن پاسخ نمی داد ولی سرانجام ایران هم به عمل متقابل در هدف گرفتن مناطق مسکونی پرداخت. اما زمانی به این کار رو آورد که قدرت متقابل برای یک واکنش هدفمند با قدرت تاثیر را نداشت. Image
اگر حملات تلافی جویانه بعد از میانه جنگ مجازاست پس امکان مجوز دادن به ان ازابتدا هم بود.شاید تلافی قدرتمندتر از همان ابتدای جنگ که عراق به آن مبادرت کرد و درزمانی که نیروی هوایی در وضعیتی بود که بخوبی میتوانست نقش خود را دراین زمینه ایفا کند میتوانست اثر بازدارنده‌تری داشته باشد
در صورت وجود تهدیدهایی از این دست ، توان هر ارتش مدافع در انجام حملات تلافی جویانه باید چنان باشد که دشمن در صورت مبادرت برای بار اول ، با چنان مجازاتی مواجه شود که جرات تکرار آن را نداشته باشد .حتی اگر وجود چنین قدرتی به او باورانده شود موجب خودداری دشمن خواهد شد.
شاید اگر در همان ابتدای جنگ، با شروع هدف قرار دادن شهرها و مناطق مسکونی و غیرنظامیان از سوی عراق ، مطابق طرح های تلافی جویانه نیروی هوایی عمل میشد دیگر عراق جسارت ادامه چنین حملاتی و رفتن بسوی سلاح های شیمیایی و موشک‌های دوربرد را نمی‌یافت و شاید جنگ خیلی کوتاه تر میشد./

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Rollo

Rollo Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @Rollo44840497

10 Dec
مبحث حمله به غیرنظامیان از موضوعاتی است که ورود به آن بسیار سخت است علی الخصوص با توجه به اینکه ایران این مساله را به طرز دردناکی لمس کرده است.
این مطلب در پی توجیه و مشروعیت دادن به آن نیست بلکه توضیحی در مورد هدف و چگونگی انجام این حملات است.
با توجه به اینکه این مساله باید در قالب روند جنگ و افت و خیز دوطرف بررسی میشد بناچار لازم بود که تحولات مرتبط جنگ هم تشریح شود که باعث طولانی تر شدن مطلب میشود. اما از آنجا که به مطلب مرتبط است بناچار از مطلب اصلی جدا نشد.
در این مطلب نقش این حملات در استراتژی کلی درگیریها و سپس بطور مشخص تر روند جنگ در دوهفته ابتدایی ، نحوه مقابله اولیه ایران و سپس عوامل تاثیرگذار بر تغییرات در سال پایانی جنگ و نقش اینگونه حملات در پایان جنگ بررسی می شود.
Read 5 tweets
27 Nov
پس از پایان جنگ جهانی دوم و در سالهای پایانی دهه چهل، شوروی همزمان با توسعه برنامه هسته‌ای خود و برای تمرکز منابع اندک در اختیارش و همچنین تمرکز متخصصین خود به احداث شهرهای بسته Zato دست زد.
این شهرها بصورت کاملا حفاظت شده بودند و افراد برای اقامت در این شهرها گزینش شده و به شدت تحت مراقبت قرار می گرفتند. تماس آنها با خارج از آن شهرها قطع و ارتباطات محدودی تحت نظارت شدید داشتند. ورود و خروج موقت به Zato تحت کنترل شدید و تنها با داشتن اجازه مخصوص ممکن بود.
این شهرها روی نقشه هیچ نشانی نداشتند وحتی جاده های آن نامشخص بود. گاهی حتی به عنوان دهکده‌ای کوچک بر روی نقشه ها معرفی میشدند. حتی آدرس پستی آنها بصورت صندوق های پستی در شهرهای دیگری بود. برای سالها افسانه‌ای در مورد شهری زیرزمینی با سیستم‌ مترو مخصوص به خود در زیر مسکو شایع بود.
Read 9 tweets
27 Sep
ارتش ها دارای طرح‌های ازپیش تعیین شده‌ای هستند که ویژه زمان هایی است که مورد تهاجم قرار می گیرند تا در شرایط آشفتگی بعد از تهاجم، بتوان مطابق استراتژی تعیین شده قبلی تصمیمات صحیح و سریعی گرفته و واکنش متناسبی نشان داد.
طرح ها بر اساس مقتضیات زمان و نوع دشمنان و مقدورات خودی و واکنشهای ممکن تهیه می شوند . ارتش ایران هم از دوره ای به آماده کردن طرح های مقابله پرداخت . برای دانستن در مورد طرح های از پیش آماده شده ارتش ، ابتدا باید در مورد سابقه تهدیدات و دشمنان احتمالی و میزان قدرت آنها دانست.
برای مدت مدیدی دولت عثمانی تنها همسایه غربی ایران بود که علی رغم زد و خوردها و نزاعهای قبلی ، در ابتدای قرن بیستم روابط به سطح متعادل تری رسیده بود و اختلافات چندان زیادی نداشتند که همانها هم قابل مذاکره بود.
Read 132 tweets
11 Sep
عملیات والفجر که قرار بود عملیات سرنوشت ساز ایران باشد با وجود تمام مشکلات و علی رغم نقایص ان، با خوش بینی و امیدواری کامل آغاز شد.

#والفجر_مقدماتی
توضیحات ابتدایی در مورد زمینه ها و چگونگی شکل گیری عملیات در اینجا آمده است.
یگان های عمل کننده به خطوط اولیه عراق حمله کرده و درگیر شدند. درگیری اولیه با سنگرهای کمین و تیربار عراقی و موانع اولیه هر چند وقت گیر بود ولی با موفقیت انجام شد. ابتدا اخبار نویدبخشی از مقاومت کوتاه نیروهای دشمن و فرار آنها به قرارگاه مخابره میشد که امید به پیروزی را بیشترمیکرد.
Read 72 tweets
10 Sep
بعد از آزادی خرمشهر،ایران انتظار پیروزی راحتی را داشت که این توقع در رمضان برآورده نشد. اما حکومت همچنان وعده عملیات سرنوشت ساز را میداد و چنین بود که آماده سازیها برای عملیات والفجر که قرار بود کار را یکسره کند؛ آغاز شد.
در بخش اول به مقدمات عملیات و دلایل شکل گیری و شرایط سیاسی میپردازیم و در بخش دوم به شرح عملیات و توضیحی مختصر بر دلایل شکست ان. متاسفانه به دلیل کمبود مدارک و تصاویر در مورد این عملیات که یکی از مغفول مانده ترین عملیاتهاست ، پرداختن به جزییات آن به سختی ممکن است.
در این بخش عملیات و حواشی آن مورد بررسی قرار گرفته است. هرچند نبود مدارک مربوط به آن چه در این سو و چه در سمت عراقی، بررسی جزیی تر را دشوار ساخته است ولی دیدن تصویر کلی ممکن است.
Read 5 tweets
10 Sep
فکه ؛ سرزمینی در منطقه میانی جبهه که قرار بود راهی نزدیکتر برای رسیدن به بغداد و پایان جنگ باشد ؛ اما تبدیل به قربانگاه جانهای بسیاری از جوانان این سرزمین شد.
پس از عدم موفقیت عملیات رمضان ، با توجه به سطح زیاد موانع و امکانات ایجاد شده در شرق بصره، فرماندهان ایران به این نتیجه رسیدند که فعلا انجام عملیات در ناحیه تنومه و دریاچه ماهی امکان پذیر نیست و از طرفی برای حفظ فشار بر ارتش عراق باید به انجام عملیات های محدود ادامه داد.
استراتژی کلی ایران ایجاد فشار مداوم بر بصره بود تا با ایجاد تهدید بر این شهر و با توجه به نزدیکی آن به مرز، اهداف سیاسی خود را هم محقق ساخته و با پیروزی در این جبهه ، فشار بین المللی و داخلی بر روی دولت عراق را افزایش دهند تا بطور خود بخود به سقوط ان بینجامد.
Read 105 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!