پرسشهای دوستان ناظر به شورای انقلاب فرهنگی را پاسخ خواهیم گفت اما امشب، یلدای ۹۹، فرصت برای اندیشیدن از هر شب دیگری در سال بیشتر است. پرسش ویژه شب یلدای کرونایی که نمیتوانیم کنار یکدیگر باشیم، پرسش از یک سرگذشت ملی است:
( "اعتماد به غرب" و "اقتصاد برجامی" با ایران چه کرد؟)
سالها بلکه دهههای پس از انقلاب، علی الدوام از درون و بیرون کشور به افکار عمومی تلقین میشد که "کلید" اقتصاد ایران، مذاکره مستقیم با آمریکا و رفع کمبود لبخند با انگلیسیها و فرانسویهاست.
هنگام انعقاد عقد شرعی "برجام" پس از ۱۵ سال مذاکرات رسمی نیز به افکار عمومی تلقین شد که این یک معاهده محکم بینالمللی با حضور کدخدایان و امضای همه اعضای شورای امنیت و قدرتهای اصلی جهان است و منتقدان برجام، همگی کاسبان تحریم و جنگطلباند و با این پیروزی، باید بدنبال آب و صابون
برای شستن روی خود باشند. حیثیت ایالات متحده و دهها وعده اتحادیه اروپا، پشتوانه مقدس این قرارداد است و امکان تخلفی نیست. فیلم کوتاهی از تضمینهای پروفسور ظریف پیش از انتخاب ترامپ را میتوانید در اینترنت ملاحظه فرمایید. اینک پس از چند سال، همه چیز انکار میشود و دولت برجامی،
توضیحات جدید و مقصران تازهای برای نابسامانی اقتصادی مردم دست و پا کرده که مبتنی بر تئوری "پدرسوختگی شخصی ترامپ" و نوشتن "مرگ بر آمریکا" بر قنداق تفنگ بسیجی هاست. این بود آرمانهای ما؟! و پایان آن همه تضمینها و تعهداتی که به مردم و خانوادهها داده میشد! مذاکرات با غرب،
چرخهای اقتصاد کشور را چنان که گفتند به حرکت درآورد اما نگفته بودند که رو به جلو یا عقب؟حرکت، حرکت است.
و اما اقتصاد برجامی با ملت چه کرد؟ آمار رسمی دولت میگوید نسبت مخارج دهک دهم به دهک اول به بیش از ۱۴ برابر رسیده است. در سال ۹۸، خانواده دهک دهم شهری بیش از ۱۳۲ میلیون تومان
و دهک اولی ۱۰ و نیم میلیون هزینه میکرد. ضریب جینی ما (مگر در اختیار ترامپ بوده؟) در شهرها طی همین سالها بیش از یک در صد افزایش یافت و در روستاها وضع، بدتر شد. نه تنها توزیع ثروت در سالهای پسابرجام، بدتر و از عدالت، دورتر شدیم، تورم نیز افزایشی ۳۵۷ درصدی داشته و
به ۴۱.۲ درصد در اسفند ۹۸رسید و اینها قبل از کرونا و آثار اقتصادی آنست و ربطی به آن ندارد. کمکهای نقدی و غیرنقدی به دهکهای پایین درآمدی نیز عملا در کوره تورم ذوب شد. شاخصهای ضریب جینی و نسبت مخارج دهک دهم به اول همچنان درحال افزایش است. سیاستهای برجامی، اکثر چرخههای اقتصاد را
از کار انداخت و نگاه عاجزانه رعیت کدخدا به ناخدایان بدبخت جهان که اقتصاد خودشان در حال فروپاشی است و بالاترین تلفات کرونا در جهان را دارند، عملاً اینجا نیز به گرانی، تورم، نابرابری و فقر افزود. و همه اینها در حالی بود که "جان کری" قول داده بود.
البته ساحت قدسی آمریکا، اتحادیه اروپا، دمکراتها و جمهوریخواهان و همه حسابش از ترامپ جداست.او تربیت خانوادگی نداشته و آبروی آمریکا را ریخته و بایدن، حتما جبران میکند و خواهید دید که تورم و ضریب جینی و چرخهای اقتصاد، همه دوباره درست میشود، شبیه عصر اوباما،که هم مودب و هم باهوش بود.
باهوش بود چون همه تحریمهای پولی و بانکی یعنی سختترین تحریمهای پس از انقلاب دقیقاً در دورهای وضع شد که او رئیس و جو بایدن، معاون اول و دستیارش بود، و مودب بود، چون پس از کلاهبرداری برجام، لبخند میزد و تلفنی از رئیسجمهور ما احوالپرسی کرد و پول تلفن هم با او بود.
امضا برجام چقدر در فضای اقتصاد و دیپلماسی کشور گشایش آورد؟همین مقدار که بدانیم در تمام سالهای اجرای یکطرفه برجام ازسوی ایران هیچگاه تحریمی لغونشد.بانکهای بزرگ جهانی تحت فشار اوباما و بایدن، مودبانه و هوشمندانه چرخهای اقتصاد ایران معتدل و غیرافراطی را(به سوی عقب؟)به حرکت درآوردند!
اما ظاهرا بازهم امید هست، فردا هست، از آن دمکرات تا این دمکرات، فرج هست.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
س) آیا کمرنگ شدن قدرت اثرگذاری شورای انقلاب فرهنگی، منشاء ساختاری دارد یا عوامل انسانی؟
ج) بنده مسائل را شخصی نمیکنم، این یک تحلیل و آسیبشناسی نوعی است اما ساختارها معمولا خمیر دست حاکمان بوده اند. نقد بنده البته هرگز به منزله نادیدن خدمات هیچ یک از آقایان رؤسای شورا نیست
اما برای درک ملموستر شما مجبورم مثال بزنم. در دوره رئیس اسبق، جهتگیری اصلی، همکاری با غرب و فاصلهگیری از رویکرد انقلابی و اسلامگرای امام بود و از همین شورا مصوبه در جهت راضی کردن اتحادیه اروپا به نفع بهائیت در دانشگاههای ایران گرفتند.
البته ایشان علاقمند به شخص امام و منتقد به افکار امام بود. رئیس بعدی از کاراکتر ۱و۲ برخوردار بود. شخصیت متقدم او، انقلابی و ارزشی سخن میگفت و سپس نمیدانم در چه روز و چه ساعتی، ایشان ناگهان اومانیست و ترمینولوژی ارزشی شان، لرزشی شد، به ویژه پس از انتخابات۸۸ که بالاترین رای
بسم الله
چهلمین سالگشت تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی(۲)
(پاسخ به چند پرسش)؛
س ) فرمان شورای عالی انقلاب فرهنگی در دست کیست؟ چه کسی پاسخگوست و از چه کسی باید مطالبه کرد؟
ج ) نمیدانم چه کسی پاسخگوست اما میدانم که رئیس شورا، در همه دورهها رؤسای جمهورند.
همه چیز در کنترل آنهاست، اجرا کنند یا نکنند و چگونه؟ گاه مصوباتی که به ریاست خودشان در شورا تصویب شده، ابلاغ یا اجرا نشده، بگذریم از صدور دستوراتی برخلاف مصوبات شورا به نهادهای اجرایی، دور زدن شورا و منع آن از ورود به برخی حوزههای مهم فرهنگی و آموزشی کشور،
با آنکه قانونا وظیفه شوراست. به گمانم تنها اختیار اجرایی باقیمانده در دست شورا، رایگیری برای رؤسای دانشگاهها بود که گرچه بدون استثنا و چالش، رؤسای پیشنهادی دولتها عینا تایید میشدند، اما این اختیار نیز در این دوره از صحن شورا سلب شد و باید گفت این یکی رئیس، رکورد زد.
۱۶ آذر و پاسخ به پرسشهایی در
مفهومشناسی "جنبش دانشجویی"(۱)
پرسش) مفهوم جنبش دانشجویی، آیا بیشتر، بار سیاسی دارد یا آکادمیک؟
پاسخ ) جریانشناسی تشکلهای دانشگاهی و کارکرد سیاسی آنها در متون جامعهشناسی سیاسی و مطالعات جنبشهای اجتماعی صدسال گذشته،
موضوع بحث و نظریهپردازی چپ و راست جهانی بوده، حتی در این حد که آیا چیزی به نام "جنبش دانشجویی"، اصلا معنادار هست یا نیست؟
بخشی از تحلیلها این بوده که اولا دانشجوی جنبشی عمدتاً حلقهی رابط میان راس و قاعده در جنبشهای اجتماعی و یا نقطه وصل رهبران با تودههای ناراضی بوده و
به همین دلیل، نقطهی حساسی است که اگر نمیبود آن دو نمیتوانستند به درستی به یکدیگر جوش بخورند.
خصلت دوم آن که این حلقه، کاملا عملگرا است. دانشجو، جوان است و جوان، موجودی دو بعدی است، سکهای قیمتی که دو رو دارد. از سویی وابستگی و بنابراین محافظهکاری و شهوت توجیهگری
۱۶ آذر و پاسخ به پرسش هایی در مفهوم شناسی "جنبش دانشجویی"(۱)
پرسش) مفهوم جنبش دانشجویی، آیا بیشتر، بار سیاسی دارد یا آکادمیک؟
پاسخ ) جریان شناسی تشکل های دانشگاهی و کارکرد سیاسی آنها در متون جامعهشناسی سیاسی و مطالعات جنبشهای اجتماعی صدسال گذشته، موضوع بحث و نظریه پردازی
چپ و راست جهانی بوده، حتی دراین حد که آیا چیزی به نام "جنبش دانشجویی"،اصلا معنادار هست یا نیست؟
بخشی از تحلیل ها این بوده که اولا دانشجوی جنبشی عمدتاً حلقهی رابط میان راس و قاعده درجنبشهای اجتماعی و یا نقطه وصل رهبران با تودههای ناراضی بوده و به همین دلیل،نقطهی حساسی است که
اگر نمی بود آن دو نمیتوانستند به درستی به یکدیگر جوش بخورند.
خصلت دوم آن که این حلقه، کاملا عملگرا است. دانشجو،جوان است و جوان، موجودی دو بعدی است، سکه ای قیمتی که دو رو دارد. از سویی وابستگی و بنابراین محافظه کاری و شهوت توجیه گری در او کمتر است اما از سوی دوم، تحریک پذیری،
١٣. ترورها کمکم صنعتی شدهاند. مسلسل خودکار با کنترل ازراهدور، بیآنکه کسی دیده شود. این یک جنگ است، جنگ یکطرفه، صریح میگویندمازدیم، صهیونیست ها لبخند تمسخر می زنند و
رئیس جمهور آمریکا ساعتی پس از ترور خبر آن را توییت میکنند و همه منتظر چریک های آزادیبخش و گروه های عملیاتی بین المللی در دفاع از مستضعفین جهان و انتقام خون ایران هستند. مشغول دیدن سریال «خانه امن» بودیم که زیرنویس کردند: خانه، ناامن است.
چرخۀ صنعت ترور که اهداف آن از پیش معلوم بوده، همچنان میچرخد. کسانی که دشمن خارجی ندارند، زندگی میفرمایند و بادیگارد دارند، شاید برای آنکه از مردم کتک نخورند. معلوم نیست چرا کسانی که دوپول، ضرر برای دشمن و سود برای ملت ندارند مالک پاویونها و تشریفات امنیتی شدهاند
۱۰.خوننامۀ شهیدحاج محسن فخریزاده را میتوان ادامه داد اما اگر در خانه کس است،یک حرف بس است.شخصیتی که چهل سال منتظر شهادت و بیست سال،منتظر ترور بوده است،صدایش درنیامده و دستی در بیتالمال نبرده است.
از ابتدای تأسیس سپاه، در جبهۀ غرب و جنوب، پاسداری مشهور به روحیۀ عرفانی و مأنوس با شعر و ادبیات و علاقمند به فیزیک و ریاضیات بوده و از سالهای دفاع مقدس تا لحظه ترور، مجاهد بود و مجاهد ماند. و این هنر «مجاهد ماندن» تا پایان را دستکم نگیرید.
بودند مجاهدین سابق که قاعدین امروز و سپس خائنین لاحق شدند، در معرکه (ثم استقاموا) بیتوفیق ماندند، از کارنامۀ جهادی انقلاب و حتی از سابقه مختصرخود شرمندهاند، برخی مدیران که دیگر به هیچ چیز جز خود، اعتقاد ندارند،