1/ " در این عملیات کمیت مطرح نیست، بلکه کیفیت مطرح است. اگر بچه های مردم را بدون جهت و بدون برنامه بردید و شهید شدند خونش پای شماست.
جمعیت دنبال خود نیاورید سعی کنید افراد با کیفیت را بیاورید."
صحبت های شهید احمد کاظمی در جمع فرماندهان گردان های لشکر قبل از عملیات والفجر 8 #رشتو
2/ احمد کاظمی یکی از متفاوت ترین فرماندهان سپاه بود، تفکر فرماندهی و رفتاری متفاوت داشت. ولی در طول جنگ فرماندهی لشکر 8 نجف را بر عهده داشت.
احمد کاظمی به پرسنل خود اهمیت بسیاری میداد. تاکید داشت همواره غذای مناسب و کافی به پرسنل لشکر برسد و حمام داشته باشند.
3/ انضباط در لشکر نجف بسیار بالا بود و در خط آرایش سنگر ها، جای گرفتن افراد در خاکریز ها، چینش سلاح ها بسیار دقیق بود و چک لیست های متفاوتی درست شده بود و این چیزی نبود که در باقی لشکر های سپاه مرسوم باشد.
4/ در عملیات فتح المبین با تلاش احمد کاظمی تنگه زلیجان باز شد و با یک عبور 20 کیلومتری و رد شدن از رمل های پشت ارتفاعات میش داغ نیروهای عراقی دور خورده و در تنگه رقابیه و محاصره شدند.
در عملیات بیت المقدس احمد کاظمی جزو اولین نفراتی بود که با نیروهایش وارد خرمشهر شد.
5/ در خیبر مهمترین خط جزیزه مجنون، سیل بند غربی دست نیروهای احمد کاظمی بود و اگر سیل بند غربی سقوط میکرد عملا خط اصلی دفاع جزیره سقوط میکرد و احمد کاظمی مانع از این اتفاق شد.
6/احمد کاظمی از معدود فرماندهی بود که از توجیه زمین و استفاده از نقشه در عملیات ها استفاده میکرد و بر بکارگیری آتش موثر توپخانه اهمیت بسیاری داشت. بعد از عملیات ثامن با وجود عدم اعتقاد به توانایی سپاه در استفاده از تسلیحات سنگین
7/ احمد کاظمی غنیمتی هایی که در اختیار داشت را نگه داشت و لشکر 8 نجف از اولین یکان های مجهز به زرهی در سپاه شد.
احمد کاظمی از معدود فرماندهانی در سپاه بود که درک بهره گیری از زرهی را در عملیات های طرح ریزی شده داشت و
8/می گفت: " برد RPG ما 300 متر و فوق اش 600 است در حالی که زرهی دشمن در 1 کیلومتری ما مستقر است و نمی توانیم آن را بزنیم و یک سلاحی میخواهیم که بردمان را بلند کند."
9/احمد مشکلات را لیست کرد و گفت باید حل شود.
محسن رضایی: این ها را حل می کنیم.
احمد کاظمی: دو سال است! شما قبل از خیبر گفتید حل می کنید، آخر تا کی؟ برادر محسن بچه ها دارند می روند، باید حل شود.
10/محسن رضایی : ...الحمدلله که آخرتی هست...آدم باید کمرش را محکم ببندد و الحمدلله که پایان ما عاشوراست.
احمد کاظمی: هر روز عاشورا است، خیبر عاشورا، بدر عاشورا، این عاشورا ...
محسن رضایی: اگر این مظلومیت نبود شما می دیدید که تا به حال اسلام از بین رفته بود...
11/ احمد کاظمی: برادر محسن با جنگ می خواهیم چه کنیم؟
محسن رضایی: ...الان فشار زیادی روی امام هست...اگر فردا سپاهی ها بیایند و بگویند که ما نمی جنگیم، این دیگر مثل بمب صدا می کند...
احمد کاظمی: ما از طریقش می خواهیم بجنگیم...
بحث شهید احمد کاظمی و محسن رضایی تابستان 64
12/ به مناسبت 19 دی ماه سالروز شهادت احمد کاظمی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
1/ به تلخی سرنوشت
سال 65 سال سرنوشت نام گرفت، قرار بود سرنوشت جنگ مشخص شود. تلاش برای رسیدن به بصره اولویت اول بود، بصره تبدیل به دست نیافتنی ترین هدف نظامی ایران شده بود، شهری که تا اخر جنگ حسرتش برای ایران باقی ماند. #رشتو
2/ لو رفتن کربلای 4 اولین زخم عمیقی بود اما شکست در کربلای 5 کمر ایران را شکست. تبلیغات زیادی بر انجام عملیات سرنوشت ساز شده بود و قرار بود در نفوذ ناپذیرترین دژی که عراق ساخته بود عملیات انجام شود و هرچند به 13 کیلومتری بصره هم نزدیک شد اما تلخ کامی نتیجه آن بود.
3/کربلای 5 آخرین تلاش ایران در جبهه شلمچه بود، آخرین عملیات بزرگ ایران بود
بیشترین آمار شهید و بیشترین خسارت اقتصادی در سال 65 بود.
زرهی، اژدهایی پولادین یا فرزندی نامشروع؟! #رشتو
۱/رسته زرهی در ایران از دسته رسته های زمینی است کمتر اهمیتی از نظر فرماندهان نظامی در ایران داشته است. از گذشته تا به امروز زرهی بیشتر به مانند فرزندی نامشروع به چشم آمده است تا قدرتی سهمگین
از مشکلات بزرگ عملیات های آفندی سپاه تکیه
۲/ بر نیروهای پیاده بود و کمتر پیش میآمد به یکان های زرهی تکیه کنند. نطفه زرهی در سپاه در عملیات ثامن الائمه شکل گرفت. تا قبل از آن ذهن فرماندهان سپاه به رسته های سنگین نرفته بود زیرا مسائلی عدم تامین مهمات و قطعات برای زرهی وجود داشت.
همچنین وفور نیروی پیاده و هدایت آسان نیروی
۳/پیاده باعث میشد تا کمتر توجهی به آن شود. حتی با تشکیل یکان های زرهی در سپاه باز هم عدم اعتقاد راسخ به زرهی تا پایان جنگ در فرماندهی سپاه باقی ماند، زیرا بخاطر مشکلات زرهی، فرماندهی کل و فرماندهان تیپ ها و لشکر ها به یک عدم باور رسیدند که نمیشود از زرهی استفاده کرد.
1/ حرارت شکست
صحنه های تلخ عملیات بیت المقدس 7 بهار تلخ ایرانی ها را تلختر کرد:" با اشاره حسین، برجک تانک را به ست راست چرخاندم. یکی از تانک های دشمن با پرروی به سمت ما میآمد. فلش دوربین را روی برجک آن تنظیم کردم.
2/ نگاهی به حسین انداختم که ببینم گلوله را جا زده است یا نه. در حالی که عرق از سر و صورتش میریخت، لبخندی زد و گفت یا علی. دوربین را یکبار دیگر تنظیم کردم و گفتم یا مهدی. اما همین که دستم را روی ماشه بردم، یک دفعه داخل تانک روشن شد و سر و صورتم به بدنه تانک خورد.
3/ حرارت زیادی مقابل صورتم احساس میکردم و گوش هایم عجیب میسوخت. سرم را برگرداندم که ببینم حال حسین چطور است. با صحنه دلخراشی مواجه شدم.
سر حسین آتش گرفته بود و با شکم پاره ری سپر محافظ عقب (گاوه) افتاده بود. شعله های آتش درون تانک زبانه میکشید.
1/ مجازات تردیدها! #رشتو
بهار67 فصلی تلخ در جبهه های جنگ بود. وضعیت روز به روز وخیم تر میشد. تا آخرین روز های جنگ اخبار زیادی از شکست ها و سقوط مناطق برای مسئولین کشور مخابره میشد.
2/ وضعیت جبهه ها روز به روز نابسامانتر شده، شکاف و اختلافات نیز به این نابسمانی دامن میزند. هرچه بیشتر به مرداد 67 نزدیک میشویم نگرانی ها برای سرنوشت جنگ شدت میگیرد.
3/ برشی از یک خاطره: " یکهو گرمم میشود. عرق میکنم. بی تاب میشوم. از سنگر میزنم بیرون. دلم گرفته است. خدایا چه خبر شده؟ چگونه دشمن که همواره از سایه ما هم میترسید، این چنین گستاخ و جسور شده است؟ چرا نبرد این گونه پیش میرود؟ چه دست هایی در کار است؟
1/قبلا در مورد ماجرای اختلافات لشکر10 با فرماندهی سپاه و انتقادات به شیوه فرماندهی در جنگ مطلبی را نوشته ام.اما در صوت3ساعته جلسه آذر63نکته های جالب بسیاری یافت می شود.یکی از نکات مهم این جلسه بخش مربوط به سخنرانی منصور کوچک محسنی است که اشاره ای به ضعف حفاظت اطلاعات در جنگ داشت.
2/" وقتی خود مسئول عملیات قرارگاه حمزه، نوارش هست، ویدیوش هست، میگه که طرح عملیات والفجر 2 که صورت جلسه شده بود، صورت جلسه ای که قرارگاه حمزه امضا کرده توی پادگان حاج عمران گرفتیم. حفاظت باید بره اون رو بررسی کنه.
3/ خود من همونجا بودم، تا 6 7 ماه پیش قرارگاه حمزه بودم. بارها اینو گفتم چی شد اقا این؟
یا بگید نتونستیم پیگری کنیم، اخر بیایید یک جوابی بدید به ما.
این حرفی که شما زدید من مسئله دار شدم الان.
چجوری اخه قرارگاه حمزه یک چیزی امضا کرده رفته اونجا؟"
نقد جنگ، ممنوعه چهل ساله! 1/ اکنون که به روز های چهل سالگی شروع جنگ تحمیلی نزدیک میشویم مسائل مختلف مطرح در آن زمان و زمان حال داغ شده و گفته ها و ناگفته های زیادی مطرح میشود.
2/ اما لا به لای مسائل مختلف طرح نقد به مدیریت و فرماندهی و راهبرد جنگ تبدیل به موضوعی ممنوعه شده و اجازه صحبت در مورد این مسائل کمتر داده میشود و تلاش میشود با عناوین مختلف جلوی طرح این بحث ها را گرفت.
3/آنچه باید مد نظر قرار داد این است که آیا با گذشتن چهار دهه از شروع جنگ چرا هنوز نمیتوان برخی از مسائل را مطرح کرد؟
آیا هنوز زمان پاسخ دادن به برخی از شبهات و سوالات نرسیده است؟