1/ به تلخی سرنوشت
سال 65 سال سرنوشت نام گرفت، قرار بود سرنوشت جنگ مشخص شود. تلاش برای رسیدن به بصره اولویت اول بود، بصره تبدیل به دست نیافتنی ترین هدف نظامی ایران شده بود، شهری که تا اخر جنگ حسرتش برای ایران باقی ماند. #رشتو
2/ لو رفتن کربلای 4 اولین زخم عمیقی بود اما شکست در کربلای 5 کمر ایران را شکست. تبلیغات زیادی بر انجام عملیات سرنوشت ساز شده بود و قرار بود در نفوذ ناپذیرترین دژی که عراق ساخته بود عملیات انجام شود و هرچند به 13 کیلومتری بصره هم نزدیک شد اما تلخ کامی نتیجه آن بود.
3/کربلای 5 آخرین تلاش ایران در جبهه شلمچه بود، آخرین عملیات بزرگ ایران بود
بیشترین آمار شهید و بیشترین خسارت اقتصادی در سال 65 بود.
4/اگرچه گفته میشود دستاورد هایی از نظیر تثبیت موقعیت برتر سیاسی و نظامی ایران بعد از فتح فاو، یا اثبات قابلیت و توانایی نظامی ایران برای درهم شکستن قویترین استحکامات ارتش عراق و فراهم شدن زمینه پایان دادن به جنگ از موضع برتر جمهوری اسلامی بعد از کربلای 5 بدست آمد
5/ اما کمی با دقت نگاه کنیم نه موضع برتر ایران حفظ شد، نه توانایی برای نفوذ به اثبات شد نه موضع برتری برای ایران در ختم جنگ ایجاد شد.
شاید درست ترین گفته در سال 65 همان سال سرنوشت بود. 65 سرنوشت جنگ را مشخص کرد اما به شکل دیگر
6/ عراق از سال 64 به شدت در لاک دفاعی خود فرو رفته بود و با از دست دادن فاو خیلی محتاطانه عمل میکرد. بعد از کربلای 5 برای عراق مشخص شده بود ایران توان افندی لازم را برای دهم شکستن نیروهای عراق و پیشروی در خاک عراق ندارد.
7/ این مسئله باعث شد تا عراق به آرامی از لاک دفاعی خود بیرون بیایید و استفاده از استراتژی دفاع متحرک فرصت بازیابی را به عراق میداد و پیشروی های پله ای و تثبیت مواضع باعث میشد ترمیم خط دفاعی عراق به خوبی انجام شود و اهداف بزرگتر پنهان باشد.
8/ با عبور یکسال فرسایشی در جنگ انتظار عراق برای بازگشت به روند تهاجمی خود به اتمام رسید و از فروردین 67 عراق با هرچه که در توان داشت شروع با تاخت در جبهه ها کرد و در اولین اقدام به سرعت فاو را پس گرفت
9/سپس عراق با تمام قدرت خود خطوط دفاعی ایران را شکافت و شلمچه، جزایر مجنون،فکه، طلائیه، دهلران، موسیان، مهران، میمک، سومار، نفت شهر را تا پایان تیرماه 67 تصرف کرد و در اختیار خود نگه داشت.
10/ با پذیرش قطعنامه 598 و وقایع چند ماه پایانی جنگ کاملا مشهود است که نه تنها زمینه پایان دادن به جنگ از موضع برتر جمهوری اسلامی فراهم نشد بلکه ختم جنگ در بدترین شرایط ممکن صورت گرفت و در ضعیفترین موضع ایران قطعنامه را قبول کرد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
1/ " در این عملیات کمیت مطرح نیست، بلکه کیفیت مطرح است. اگر بچه های مردم را بدون جهت و بدون برنامه بردید و شهید شدند خونش پای شماست.
جمعیت دنبال خود نیاورید سعی کنید افراد با کیفیت را بیاورید."
صحبت های شهید احمد کاظمی در جمع فرماندهان گردان های لشکر قبل از عملیات والفجر 8 #رشتو
2/ احمد کاظمی یکی از متفاوت ترین فرماندهان سپاه بود، تفکر فرماندهی و رفتاری متفاوت داشت. ولی در طول جنگ فرماندهی لشکر 8 نجف را بر عهده داشت.
احمد کاظمی به پرسنل خود اهمیت بسیاری میداد. تاکید داشت همواره غذای مناسب و کافی به پرسنل لشکر برسد و حمام داشته باشند.
3/ انضباط در لشکر نجف بسیار بالا بود و در خط آرایش سنگر ها، جای گرفتن افراد در خاکریز ها، چینش سلاح ها بسیار دقیق بود و چک لیست های متفاوتی درست شده بود و این چیزی نبود که در باقی لشکر های سپاه مرسوم باشد.
زرهی، اژدهایی پولادین یا فرزندی نامشروع؟! #رشتو
۱/رسته زرهی در ایران از دسته رسته های زمینی است کمتر اهمیتی از نظر فرماندهان نظامی در ایران داشته است. از گذشته تا به امروز زرهی بیشتر به مانند فرزندی نامشروع به چشم آمده است تا قدرتی سهمگین
از مشکلات بزرگ عملیات های آفندی سپاه تکیه
۲/ بر نیروهای پیاده بود و کمتر پیش میآمد به یکان های زرهی تکیه کنند. نطفه زرهی در سپاه در عملیات ثامن الائمه شکل گرفت. تا قبل از آن ذهن فرماندهان سپاه به رسته های سنگین نرفته بود زیرا مسائلی عدم تامین مهمات و قطعات برای زرهی وجود داشت.
همچنین وفور نیروی پیاده و هدایت آسان نیروی
۳/پیاده باعث میشد تا کمتر توجهی به آن شود. حتی با تشکیل یکان های زرهی در سپاه باز هم عدم اعتقاد راسخ به زرهی تا پایان جنگ در فرماندهی سپاه باقی ماند، زیرا بخاطر مشکلات زرهی، فرماندهی کل و فرماندهان تیپ ها و لشکر ها به یک عدم باور رسیدند که نمیشود از زرهی استفاده کرد.
1/ حرارت شکست
صحنه های تلخ عملیات بیت المقدس 7 بهار تلخ ایرانی ها را تلختر کرد:" با اشاره حسین، برجک تانک را به ست راست چرخاندم. یکی از تانک های دشمن با پرروی به سمت ما میآمد. فلش دوربین را روی برجک آن تنظیم کردم.
2/ نگاهی به حسین انداختم که ببینم گلوله را جا زده است یا نه. در حالی که عرق از سر و صورتش میریخت، لبخندی زد و گفت یا علی. دوربین را یکبار دیگر تنظیم کردم و گفتم یا مهدی. اما همین که دستم را روی ماشه بردم، یک دفعه داخل تانک روشن شد و سر و صورتم به بدنه تانک خورد.
3/ حرارت زیادی مقابل صورتم احساس میکردم و گوش هایم عجیب میسوخت. سرم را برگرداندم که ببینم حال حسین چطور است. با صحنه دلخراشی مواجه شدم.
سر حسین آتش گرفته بود و با شکم پاره ری سپر محافظ عقب (گاوه) افتاده بود. شعله های آتش درون تانک زبانه میکشید.
1/ مجازات تردیدها! #رشتو
بهار67 فصلی تلخ در جبهه های جنگ بود. وضعیت روز به روز وخیم تر میشد. تا آخرین روز های جنگ اخبار زیادی از شکست ها و سقوط مناطق برای مسئولین کشور مخابره میشد.
2/ وضعیت جبهه ها روز به روز نابسامانتر شده، شکاف و اختلافات نیز به این نابسمانی دامن میزند. هرچه بیشتر به مرداد 67 نزدیک میشویم نگرانی ها برای سرنوشت جنگ شدت میگیرد.
3/ برشی از یک خاطره: " یکهو گرمم میشود. عرق میکنم. بی تاب میشوم. از سنگر میزنم بیرون. دلم گرفته است. خدایا چه خبر شده؟ چگونه دشمن که همواره از سایه ما هم میترسید، این چنین گستاخ و جسور شده است؟ چرا نبرد این گونه پیش میرود؟ چه دست هایی در کار است؟
1/قبلا در مورد ماجرای اختلافات لشکر10 با فرماندهی سپاه و انتقادات به شیوه فرماندهی در جنگ مطلبی را نوشته ام.اما در صوت3ساعته جلسه آذر63نکته های جالب بسیاری یافت می شود.یکی از نکات مهم این جلسه بخش مربوط به سخنرانی منصور کوچک محسنی است که اشاره ای به ضعف حفاظت اطلاعات در جنگ داشت.
2/" وقتی خود مسئول عملیات قرارگاه حمزه، نوارش هست، ویدیوش هست، میگه که طرح عملیات والفجر 2 که صورت جلسه شده بود، صورت جلسه ای که قرارگاه حمزه امضا کرده توی پادگان حاج عمران گرفتیم. حفاظت باید بره اون رو بررسی کنه.
3/ خود من همونجا بودم، تا 6 7 ماه پیش قرارگاه حمزه بودم. بارها اینو گفتم چی شد اقا این؟
یا بگید نتونستیم پیگری کنیم، اخر بیایید یک جوابی بدید به ما.
این حرفی که شما زدید من مسئله دار شدم الان.
چجوری اخه قرارگاه حمزه یک چیزی امضا کرده رفته اونجا؟"
نقد جنگ، ممنوعه چهل ساله! 1/ اکنون که به روز های چهل سالگی شروع جنگ تحمیلی نزدیک میشویم مسائل مختلف مطرح در آن زمان و زمان حال داغ شده و گفته ها و ناگفته های زیادی مطرح میشود.
2/ اما لا به لای مسائل مختلف طرح نقد به مدیریت و فرماندهی و راهبرد جنگ تبدیل به موضوعی ممنوعه شده و اجازه صحبت در مورد این مسائل کمتر داده میشود و تلاش میشود با عناوین مختلف جلوی طرح این بحث ها را گرفت.
3/آنچه باید مد نظر قرار داد این است که آیا با گذشتن چهار دهه از شروع جنگ چرا هنوز نمیتوان برخی از مسائل را مطرح کرد؟
آیا هنوز زمان پاسخ دادن به برخی از شبهات و سوالات نرسیده است؟