❇️مجموعه #انقلاب: #انقلاب_آمریکا (۴):
(١/١٨) کلونی پایتخت خودش، فیلادلفیا، رو از دست داده بود.
نیروهای واشنگتن در Valley Forge (نزدیک فیلادلفیا) مستقر شده بودن. باز هم زمستان شده بود که يعنی کمبود مواد خوراکی، سرما و مریضی بیشتر؛ اینبار همراه با اعتراض علنی سربازان.
(٢/١٨) ولی ناگهان شخصی اهل پروسیا با نام:
Friedrich Wilhelm Heinrich Steuben(تصویر)
که توجه بنجامین فرانکلین استخدام شده بود، از ناکجاآباد رفت سراغ واشنگتن و گفت که اومده تا افرادش رو با استانداردهای اروپایی آموزش بده! او به سربازان نحوه صحیح شلیک کردن، آرایش نظامی گرفتن
(٣/١٨) و کجاها و به چه شکلی کمپ بزنن رو آموزش داد و مقرارت سختی علیه تخطی کنندگان از قوانین وضع کرد.
ارتش واشنگتن زمستان ١٧٧٨ رو اینطوری پشت سر گذاشت و حالا قوی و آموزش دیده و آماده پس گرفتن فیلادلفیا بود. ولی اصلا نیازی به عملیات نظامی نشد!
با مداخله فرانسه، بریتانیا
(١٨/۴) به ژنرال Clinton (تصویر) دستور داد تا فیلادلفیا رو رها و تمام نیروهای بریتانیا رو در نیویورک مستقر کنه. بعد از رفتنِ Clinton، واشنگتن رفیقِ بازنده قدیمیمون، کلنل آرنولد رو با نیروهاش به فیلادلفیا فرستاد تا آمادهباش اونجا حضور داشته باشن و خودش با نیروهاش به دنبال ارتش
(١٨/۵) ژنرال Clinton راه افتاد. فرصت مناسب حمله برای واشنگتن در Monmouth Courthouse دست داد. جنگ در یک روز بسیار گرم تابستانی رخ داد و گرما از دو طرف همونقدر تلفات گرفت که فشنگهاشون.
در نهایت یک بخش از ارتش واشنگتن به فرماندهی ژنرال Lee به آمریکا خیانت و عقبنشینی کرد
(١٨/۶) جنگ رو به تساوی کشوند. البته چون ارتش بریتانیا خیلی ضعیف شده بود و عقبنشینی کرد، حتی میشد گفت برنده آمریکا بوده.
بذارید یک شخصیت جالب رو بهتون معرفی کنم: ژنرال John Paul Jones(تصویر).
جونز یک مرد اسکاتلندیِ خوشقیافه و کاملا دیوانه بود!
وقتی جنگ بین بریتانیا و آمریکا
(٧/١٨) شروع شد، همه براشون سوال شده بود که آمریکا چطوری میخواد روبهروی یک قدرت نظامی و اقتصادی بایسته؟ خب هیچکس نتونست اینو درست برای جونز توضیح بده! :))
او از طرف آمریکا با ناوگان به دریاهای اطراف بریتانیا رفت و یک کشتی بریتانیایی رو از سواحل ایرلند دزدید و به فرانسه
(٨/١٨) برد! جالب اینکه این روش رو بارها و بارها تکرار کرد و حتی یکسری از بنادر بریتانیا رو هم غارت کرد.
همه اینا رسماً روشهای دزدهای دریاییه. ولی خب جنگه! اگر این چیزا جواب میده لابد میده!!
یکبار جونز یک کشتی بریتانیایی رو دزدید و بردش به یک بندر هلندی. ولی هیچ نشان
(٩/١٨) ملی و پرچمی همراه ناوگانش نبود چون پرچمش رو در راه از دست داده بود. این یک خط قرمز بود چون ممکن بود افرادش به عنوان دزد دریایی دستگیر بشن. ولی هلند هم خصومتهای پنهانی با بریتانیا داشت، پس تصمیم گرفت کار جونز رو ماستمالی کنه. هلند طبق بیانیههای بنجامین فرانکلین
(١٠/١٨) یک پرچم آمریکایی برای جونز طراحی کرد که البته با نمونه اصلی تفاوت داشت (تصویر). برای محکمکاری هم طرح این پرچم جعلی رو در اسناد رسمی خودش ثبت کرد.
تمام این وقایع باعث شد مجلس بریتانیا تواناییهای بریتانیا برای پیروزی در جنگ رو زیر سوال ببره.
تمام نقصهای تدارکاتی
(١١/١٨) که ارتش قاره داشت، با پیوستن فرانسه به جنگ جبران شد. فرانسه در English Channel با بریتانیا درگیر شد، همچنین ناوگانهایی مجهز رو هم به آمریکا فرستاد. ولی این ناوگان در طوفان آسیب دیدن.
آمریکاییها منتظر یک حرکت خارقالعاده از جانب فرانسه بودن، جان آدامز به فرانسه
(١٢/١٨) رفت تا همراه بنجامین فرانکلین، فشار بیشتری برای دریافت کمک از فرانسه وارد کنه. البته از دیدن اوضاع فرانکلین در فرانسه و عیاشیهاش متعجب شد.
قرار بود کمک بیشتری به آمریکا برسه ولی نه از جانب فرانسه. هلندیها شروع به تامین تدارکات آمریکا کردن، گرچه هیچوقت قرارداد
(١٣/١٨) علنی برای اتحاد با آمریکا نبست. به غیر از اون، اسپانیا هم که از قبل برای آمریکا تدارکات میفرستاد، به انتقام نواحی از دست رفته در جنگ ٧ساله، همراه با فرانسه علیه بریتانیا در ١٧٧٩ وارد جنگ شد.
اسپانیا از طریق کلونیهاش در قاره آمریکا هم به کلونیهای درحال جنگ
(١۴/١٨) کمک میکرد.
تمام این جنگ، بیشتر از هرکسی به ضرر بومیان آمریکا شد.
هر دو طرف گاهی از بومیان به عنوان یار در جنگ استفاده میکردن. حتی گاهی قبایل بومی و علیه همدیگه میشوروندن. در تابستان ١٧٧٩، بعد از چند عملیات توسط بومیان علیه ارتش قاره، واشنگتن یک عملیات تسخیر
(١۵/١٨) راه انداخت و باهاش ۴٠ دهکده بومی رو سوزوند. ساکنان این دهکدههای مجبور شدن وارد خاک کانادا بشن تا از کلونیهای وفادار به بریتانیا کمک دریافت کنن.
گروه دیگهای که نباید فراموش بشن، سیاهپوستان هستن؛ هم اونایی که آزاد و هم اونایی که برده بودن. اونا به امید کسب
(١۶/١٨) آزادی به هر دو جبهه ملحق شدن. ولی بعد از جنگ اکثرشون به دنیای بردگی برگردونده شدن، بخصوص اونایی که در جبهه آمریکا جنگیده بودن!
توماس جفرسون(تصویر)، با اینکه خودش بردهدار بود، در اولین بیانه استقلال که نوشت بندی رو در لغو و نکوهش بردهداری درش گنجونده بود، که بخاطر
(١٧/١٨) ترس از واکنش کلونیهای جنوبی، این بند از نسخه نهایی خارج شد. دقیقا به همین دلیل هم آمریکا در ١٧٧۵، ثبتنام سربازان سیاهپوست در ارتش قاره رو متوقف کردن و واشنگتن هم که خودش یک بردهدار بود از این طرح حمایت کرد. ولی بعدها مجبور شدن طرح خودشون رو لغو کنن، چون بریتانیا
(١٨/١٨) اعلام کرد که تمام سیاهپوستانی که در جنگ علیه آمریکا بهشون ملحق بشن، بعداز جنگ آزادی خودشون رو بدست میارن.
در حالت کلی سیاهپوستان شانس بهتری در کسب آزادی داشتن اگر برای بریتانیا میجنگیدن. ولی همون آزاد شدهها هم در بریتانیا، دچار بد رفتاری و تبعیض شدن.
پایان بخش چهارم
⬅️منابع:
❇️تاریخ انقلاب آمریکا:
Gordon S. Wood
❇️Founding Brothers:
جوزف الیس
پ.ن)
هرجا سخن از انقلابست، بالاخره یک شعار و شعری هم از زبان معترضان به گوش میرسه. این شعری بود که وقتی اولین اعتراض علنی در بوستون (ریختن بار چایی به دریا) شکل گرفت، مردم معترض علیه بریتانیا و قانون مالیاتیش سرودن:
پ.ن٢)
خرده حساب هلند با بریتانیا برمیگشت به سال ١۶۶۴ میلادی. اون زمان جزیره مَنهَتَن مستعمره هلند بود و اسم ناحیه "نیویورک" امروزی، "نیوآمستردام" بود. در اون سال جنگی بین هلند و بریتانیا رخ داد که در نتیجه اون جنگ، مستعمره هلند فتح و اسم نیوآمستردام به نیویورک تغییر کرد.
پ.ن٣)
اولین بردهها از آفریقا در سال ١۶١٩ توسط بریتانیا وارد خاک آمریکا شدن. اونها ربوده میشدن و اکثرا در راه میمردن.٢٠٠سال بعد(١٨١۴)شعری یه نام "پرچم ستارهنشان" سروده شد که در اون، آمریکا "سرزمین آزادی" خونده میشد! در اوج بردهداری! اون سرود تا سال ١٩٣١، سرود ملی آمریکا بود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلاب_آمریکا (٣):
(١/١٨) ایالات متحده آمریکا متولد شد و مردم مجسمه جورج سوم رو پایین کشیدن و ازش ۴٢٠٠٠ توپ فلزی ساختن.
اینکار از نظر بریتانیا خیانت تلقی میشد. یعنی جورج سوم اگر دستش باز بود، تمام سربازان آمریکایی و اعضای کنگره رو حلقآویز میکرد.
(٢/١٨) واشنگتن درست حدس زده بود. بریتانیا برگشت و اینبار هدفش نیویورک بود. جورج سوم ١٣٠ کشتی با ٢۵هزار نیرو به نیویورک اعزام کرد.
واشنگتن میدونست جنگیدن با قدرتمندترین ارتش دنیا کار سادهای نخواهد بود. ولی چاره دیگه نداشت. آمریکا انتخاب خودشو کرده بود. استقلال.
(٣/١٨) به واشنگتن واقعا سخت میگذشت. زمستان دوباره رسیده بود. اعتماد بنفس سربازان سقوط کرده بود و حتی خیلیاشون خدمت رو ترک کردن. موضوع فقط سربازان نبودن. بخاطر طولانی شدن جنگ، اعتقادات همه نسبت به استقلال رو به سقوط بود. واشنگتن باید کاری میکرد. هرکاری که حس میهنپرستی
زندگی پیچیدهست. برای همین یک وقتایی واقعا فکرمیکنیم که علیه ماست و قصد کرده کاری کنه تا تمام چهارچوبهامون رو زیر پا بذاریم تا بهمون بفهمونه رئیس کیه. بعد از یک فهرست بلند بالا از اشتباهات (که البته تا نمیریم تموم نمیشه :)) الان میفهمم که "نه زندگی دشمنمه و نه محک
خوردنِ خودم و چهارچوبهام و توانم چیز بدیه." این چیزا با خودش "تغییر" میاره. تغییر رو نمیشه گفت که خوبه یا بده، ولی ١٠٠درصد لازمه. طول عمری که هیچ تغییری با خودش نیاره اسمش هرچی باشه، "زندگی" نیست. برای راحتی ذهنی (در ابعاد شخصی) نه نیاز داریم عابد باشیم، نه عارف و نه زاهد.
نیاز داریم بدونیم زندگی کردن یعنی چی. زندگی تغییره و به جلو رفتن. اینکه تمام عمرت فکر کنی فقط خودت میفهمی افتخار نداره. اینکه کل عمرت هیچکدوم از باورهات رو نسبت به خودت و اطرافیانت به چالش نکشی، افتخار نداره. اینکه همیشه هراتفاقی میفته یا هرناتوانیای که از کاهلی خودت میاد
بذارید یک مغلطه بزرگ رو همین الان حل کنیم تا دیگه به دام نیفتیم.
به توییتی که عکسش رو گذاشتم نگاه کنید. به متدی که در این توییت بکار رفته میگن Whataboutism. بخوام یه معادل فارسی براش بذارم میشه "پس اینو چی میگی". حالا دقیقا چطوریه این متد:
(٢/٧) این دیدگاه قصدش اینه که یک ژست "منصف" برای شما بگیره تا خامتون کنه. همه ما میدونیم که بدی/غم و... هرجا باشیم وجود داره، ولی هر عقل سلیمی میدونه که این چیزا جزوی از جهانن، از بین نمیرن و میزانشونه که مهمه. حالا ایده "اینو چی میگی" فقط روی بخش اول تمرکز و بزرگش میکنه.
(٣/٧) «تو ایران انتخاب بین بد و بدتره؟ کجا نیست!؟/تو ایران یه عده از آدما زیر خط فقرن؟ کدوم کشور وجود داره که توش هیچ آدمی زیر خط فقط نباشن؟!/پلیس درایران خشونت بخرج میده؟! بابا تو آمریکاش هم پلیس آدم میکشه! اونوقت تو ایران یذره خشونت بخرج نده؟!»
و از این قبیل مقایسهها.
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلاب_آمریکا (٢):
(١/٢۵) کلونیهای آمریکا از مدارا و مذاکره با بریتانیا به فاز برخورد نظامی رسیدن و به دستور جورج واشنگتن اولین ارتش نظامی قاره در حالت آماده باش کامل قرار گرفت.
اینکه کلونیهای خودت علیهت شورش کنن یک چیزه ولی اینکه آرایش رسمی نظامی
(٢/٢۵) علیهت بگیرن چیز دیگست.
ژنرال بریتیش Thomas Gage(چپ) دستور داد ٧٠٠نیرو از بوستون خارج بشن به ناحیه روستایی کونکورد در ماساچوست برن تا انبار تسلیحاتی ارتش قاره رو بگیرن. بریتیشها کار رو در نیمه شب شروع کردن، ولی قبلش وطنپرستانی مثل "پائول رِویِر"(راست) به ارتش قاره نقشه
(٣/٢۵) بریتیشها رو لو دادن و اینطوری ارتش قاره وقت داشت تا خودش رو آماده کنه.
دو طرف هنگام طلوع آفتاب در ناحیه لِگزینگتون به هم رسیدن و اول شروع به رجزخوانی کردن. ولی توی همین گیرودار یک ناشناس اولین شلیک رو کرد. آغاز جنگ استقلال آمریکا.
ارتش قاره در اقلیت بود و مجبور شد
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلاب_آمریکا (١):
(١/٢٢) برخلاف کشورهایی که انقلابهای مشهوری از خودشون در تاریخ ثبت کردن، آمریکا یک کشور انقلابی قهار نبوده در تاریخ. ولی اون هم یک انقلاب مشهور در تاریخ داره. انقلابش برای استقلال از حکومت بریتانیا.
بدون فوت وقت بریم سر اصل مطلب.
(٢/٢٢) مشهوره که کريستف کلمب(چپ) کاشف آمریکاست. ولی این باور به احتمال خیلی خیلی زیاد اشتباهه. شواهد میگه یک وایکینگ به نام Leif Erickson(راست) قبل از هرکسی در قرن ١١ میلادی پا به خاک آمریکا گذاشته. دومین باور اشتباه که البته در سالهای اخیر داره کمکم از بین میره، این بود که
(٣/٢٢) کلمب یک اکتشافگر گوگولی بود که فقط به قصد اکتشاف خواست به هند سفر کنه ولی یهو سر از آمریکا درآورد! کلمب در واقعیت جانور کثیفی بود که از ابتدا به قصد ثروت اندوزی سفر کرد. بعد از "کشف" آمریکا، به اسپانیا رفت و با وعده طلا خانواده سلطنتی رو با خودش همراه کرد. بعد با
❇️مجموعه #جنگجهانیدوم (۶/پایانی):
(١/٢١) موضع کشورهای محور در آفریقا از بین رفته و در اروپا بسیار ضعیف شده بود.
متفقین هم آماده شدن تا کار رو یکسره کنن. با پیشنهاد بریتانیا، حمله متفقین با همکاری آمریکا، اول از جنوب اروپا شروع شد.
نیروهای متفقین در سیسیل پیاده شدن و
(٢/٢١) به سمت شمال (ایتالیا) حرکت کردن که البته کار زیاد سختی نبود چون مردم سیسیل بخاطر داشتن روابط شخصی در آمریکا، ازشون به گرمی استقبال کردن!
تا متفقین به ایتالیا برسن، موسولینی هم خلع شده بود. هیتلر یک یار اصلی رو از دست داد ولی این رو پیشبینی کرده بود و دستپاچه نشد.
(٣/٢١) او بدون فوت وقت نیروهاش رو به ایتالیا فرستاد و اول در عملیات محور، نیروهای ایتالیایی رو خلع سلاح کرد، بعد هم به جنوب رفت تا با متفقین بجنگه. توان آلمان کافی نبود. متفقین آلمان رو همینطور به سمت شمال هول میدادن، تا اینکه زمستون رسید و بخاطر گِل و لای، روند جنگ