❇️مجموعه #جنگجهانیدوم (۶/پایانی):
(١/٢١) موضع کشورهای محور در آفریقا از بین رفته و در اروپا بسیار ضعیف شده بود.
متفقین هم آماده شدن تا کار رو یکسره کنن. با پیشنهاد بریتانیا، حمله متفقین با همکاری آمریکا، اول از جنوب اروپا شروع شد.
نیروهای متفقین در سیسیل پیاده شدن و
(٢/٢١) به سمت شمال (ایتالیا) حرکت کردن که البته کار زیاد سختی نبود چون مردم سیسیل بخاطر داشتن روابط شخصی در آمریکا، ازشون به گرمی استقبال کردن!
تا متفقین به ایتالیا برسن، موسولینی هم خلع شده بود. هیتلر یک یار اصلی رو از دست داد ولی این رو پیشبینی کرده بود و دستپاچه نشد.
(٣/٢١) او بدون فوت وقت نیروهاش رو به ایتالیا فرستاد و اول در عملیات محور، نیروهای ایتالیایی رو خلع سلاح کرد، بعد هم به جنوب رفت تا با متفقین بجنگه. توان آلمان کافی نبود. متفقین آلمان رو همینطور به سمت شمال هول میدادن، تا اینکه زمستون رسید و بخاطر گِل و لای، روند جنگ
(٢١/۴) کند و دچار یک بنبست موقت شد.
از اینجا، قرار شد بقیه حمله متفقین با راهنمایی آمریکا جلو بره و اونها تصمیم گرفتن از شمال غربی فرانسه حمله دیگهای رو شروع کنن.
آلمان دشمنان زیادی پیدا کرده بود. میلیونها نیرو در بریتانیا جمع شده بودن و کارخانههای اسلحه بیوقفه
(٢١/۵) کار میکردن.
آلمانها میدونستن باید منتظر یک حمله از سمت بریتانیا باشن، ولی دقیقا نمیدونستن از کدوم ناحیه. آلمانها حدس زدن که حمله از ناحیه "کِلِی" انجام میشه. ولی مقصد متفقین ساحل "نورماندی" بود.
تحت نظارت ژنرال آیزنهاور همه چیز مهیا بود جز یک چیز. آب و هوا!
(٢١/۶) باید منتظر مینشستن تا یک دوره آفتابی برسه و بالاخره رسید. در ۴ ژوئن، شب، حدود هزار هواپیمای جنگی متفقین، مواضع آلمان در نورماندی رو بمباران کردن و همزمان، گروههای پیاده چتربازی رو هم در داخل خاک فرانسه و نزدیک به ساحل پیاده کردن. کار این گروهای پیاده این بود
(٧/٢١) که کارشکنی کنن و نذارن نیروهای آلمان به ساحل برسن یا حداقل روندشون رو کند کنن.
در ۵ ژوئن، صبح، ناوگانهای دریایی متفقین از راه رسیدن و دوباره شروع به بمباران مواضع آلمان کردن. آمریکا نواحی یوتا و اوماها رو گرفت، بریتانیا در گُلد و سورد مستقر شد و جونا هم به کانادا
(٨/٢١) رسید.
جنگ در نورماندی بسیار خونین بود ولی در نهایت متفقین پیروز شدن.
پای سربازان متفقین که به زمین رسید، عملیات زمینی رو شروع کردن. اونا اول بندر شِربِرگ و شهر کان رو گرفتن. بعد بیشتر نیروهای آمریکا به جنوب رفتن تا بریتنی رو بگیرن. یک گردان آمریکایی، یک بریتانیایی
(٩/٢١) و یک کانادایی هم گردان شماره ٧ آلمان رو دایره و نابود کردن. به ماه آگوست که رسید، بقیه نیروهای متفقین هم از جنوب فرانسه رسیدن و بدون هیچ مقاومتی در سواحل جنوبی پیاده شدن چون اصلا کسی اونجا نبود! بعد هم با فشار همزمان از شمال و جنوب، آلمان به کشور خودش عقب رونده
(١٠/٢١) شد و متفقین حتی وارد بلژیک شدن.
همزمان در آسیا، ژاپن مواضعش رو در برمه توسط متفقین از دست داد. در جزایر جنوب شرقی هم آمریکا داشت آماده یک جنگ بزرگ میشد.
ژنرال مکارتر (McArthur/چپ) نیروهاش رو برای آزاد کردن فیلیپین راهی کرد. ژنرال نیمیتز(راست) هم رفت سراغ جزایر کوچکی
(١١/٢١) که آلمان از جج١ کلونی کرده بود. آمریکا اول مجبور شد جزایر رو دونه به دونه آزاد کنن تا به جزیره اصلی ژاپن برسن. ژاپنیها عقیده داشتن شرافتمندانهترین راه، جنگیدن تا آخرین نفسه و تسلیم شدن جز خفت نیست. برای همین به شکل وحشیانهای میجنگیدن و آمریکا هرچه به جزیره
(١٢/٢١) اصلی نزدیکتر میشد، کارش سختتر پیش میرفت.
در فوریه ١٩۴۵، آمریکا جزیره ایووجیما رو گرفت و بمباران جزیره اصلی ژاپن رو هم شروع کرد.
در اروپا، متفقین برای آزادی هلند کمی سختی کشیدن. ولی در نهایت اینقدر گرفتن و جلو رفتن که دیگه قلب صنعتی آلمان رو تهدید میکردن.
(١٣/٢١) سلامتی جسمی و روانی هیتلر روبه کاهش بود. اوضاع وخیم بود و هیتلر دربهدر دنبال راه نجات. پس چه کرد؟ تصمیم گرفت درست همونکاری که اول جنگ برای گرفتن فرانسه از راه جنگل Ardennes کرده بود رو تکرار کنه! (واقعا خل شده بود). هیتلر با تمام قوا و تجهیزات باقیمونده،
(١۴/٢١) حمله رو تکرار کرد و داشت موفق میشد. حتی تونست یک گردان آمریکایی رو در Bastogne گیر بندازه. آلمان به آمریکاییهای گیر افتاده پیغام داد که "یا تسلیم بشید یا نابود". جواب فرمانده آمریکا، ژنرال پَتینز چی بود؟ زرشک! (Nuts. واقعا جوابیه رسمی که فرستاد Nuts! بود).
(١۵/٢١) گردان سوم پتینز تونست از جنوب محاصره رو قیچی کنه و آلمانها دوباره به عقب پرتاب شدن. آخرین تلاش هیتلر به بنبست رسید.
جنگ با شوروی رو یادتونه؟ از همونجا مقصد بعدی سربازان شوروی شد برلین! آلمان داشت همزمان از شرق و غرب با شوروی و بقیه متفقین میجنگید و تاب نیاورد.
(١۶/٢١) با سقوط برلین، آرزوی هیتلر برای تشکیل امپراطوری آلمان هم سقوط کرد. هیتلر همراه با همسرش "اوا براون" در ٣٠آوریل ١٩۴۵ خودکشی کرد.
دو قدرت بزرگ محور (آلمان-ایتالیا) از بین رفته بودن و یکی در شرق باقی بود. آمریکا حمله به جزیره اُکیناوا رو شروع کرد که آخرین جزیره
(١٧/٢١) قبل از رسیدن به جزیره اصلی ژاپن بود. اُکیناوا به شدت هرچه تمامتر جنگید ولی بعد از دوماه تسخیر شد.
حالا آمریکا دو راه داشت: جنگ دریایی و زمینی با جزیره اصلی و تسخیرِ وجب به وجب ژاپن، یا ترسوندن ژاپن جوری که سریع تسلیم بشه. (اینجا رو داشته باشید بعدا میخوام سرش
(١٨/٢١) براتون روضه بخونم.)
اولین آزمایش هستهای در جولای در مکزیک انجام شده بود و حالا آمریکا باید تصمیم میگرفت. تصمیم بر بمباران اتمی شد که البته هدف دیگهای هم داشت. متفقین شاهد بودن که استالین چطور با سرزمینهایی که تسخیر کرده بدرفتاری میکنه، پس میخواستن براش
(١٩/٢١) قدرتنمایی کنن تا عقب بکشه.
اولین بمب اتم در ۶ آگوست در هیروشیما و دومی در ٩ آگوست در ناکازاکی فرود اومد. هر دو شهر به خاکستر تبدیل شد. ولی نتیجهای که متفقین میخواستن بدست اومد. در سپتامبر، امپراطور ژاپن، هیروهیتو، اعلام کرد که ژاپن تسلیمه. جنگ جهانی دوم
(٢٠/٢١) بعد از ۶سال بالاخره تمام شد.
متفقین ٨سال در ژاپن موندن. امپراطور میتونست جایگاه خودش رو نگهداره. ولی ژنرال مکارتر مطمئن شد تا عکس زیر در روزنامه ژاپن چاپ بشه تا مردم ژاپن بفهمن امپراطورشون یک خدا نیست.
آلمان بین شوروی، بریتانیا، فرانسه و آمریکا تقسیم شد.
(٢١/٢١) کشتههای جنگجهانیدوم چیزی بین ۵٠ تا ٨٠ میلیون نفر برآورد شده.
نتیجه این جنگ، سربرآوردن دو ابر قدرت (شوروی، آمریکا) با دو ایدئولوژی کاملا متفاوت بود که کشمکش بینشون، جنگی با ماهیت کاملا متفاوت خلق کرد.
جنگ سرد!
پایان.
⬅️منابع:
❇️ ظهور و سقوط رایش سوم:
William L. Shirer
❇️ جنگ جهانی دوم، اروپا:
Margate J. Goldstein
پ.ن) روضهخوانی: آیا بمباران ژاپن اخلاقی و درست بود؟
پ.ن٢)
نوجوانان باید به سازمان جوانان هيتلری ملحق میشدن و براش امتحان ورودی میدادن: دوی ۵٠متر در ١٢ ثانیه، راهپیمایی و خواندن سرود "هورست وِسِل". وسل یه چاقوکش نازی بود که توی خیابون به دست کمونیستها کشته شد. بعد از قبولی بچهها یه چاقو میگرفتن که روش نوشته بود "خون و افتخار".
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلاب_آمریکا (١):
(١/٢٢) برخلاف کشورهایی که انقلابهای مشهوری از خودشون در تاریخ ثبت کردن، آمریکا یک کشور انقلابی قهار نبوده در تاریخ. ولی اون هم یک انقلاب مشهور در تاریخ داره. انقلابش برای استقلال از حکومت بریتانیا.
بدون فوت وقت بریم سر اصل مطلب.
(٢/٢٢) مشهوره که کريستف کلمب(چپ) کاشف آمریکاست. ولی این باور به احتمال خیلی خیلی زیاد اشتباهه. شواهد میگه یک وایکینگ به نام Leif Erickson(راست) قبل از هرکسی در قرن ١١ میلادی پا به خاک آمریکا گذاشته. دومین باور اشتباه که البته در سالهای اخیر داره کمکم از بین میره، این بود که
(٣/٢٢) کلمب یک اکتشافگر گوگولی بود که فقط به قصد اکتشاف خواست به هند سفر کنه ولی یهو سر از آمریکا درآورد! کلمب در واقعیت جانور کثیفی بود که از ابتدا به قصد ثروت اندوزی سفر کرد. بعد از "کشف" آمریکا، به اسپانیا رفت و با وعده طلا خانواده سلطنتی رو با خودش همراه کرد. بعد با
❇️مجموعه #جنگجهانیدوم (۵):
(١/٢٣) سربازان آلمانی گرفتار زمستان وحشتناک روسیه شدن؛ چیزی که هیتلر ازش چشمپوشی کرده بود چون مطمئن بود روسها قبل از زمستان تسلیم خواهند شد ولی روسها با تمام وجود جنگیده بودن.
فرماندهان هیتلر ازش خواستن تا دستور توقف بده. اوضاع واقعا
(٢/٢٣) بد بود. بنزین توی باک ماشینهاشون یخ میزد و جنازه همرزمان و حیوانات رو برای پیدا کردن و حفظ مسیر توی برف، باید کنار جاده قطار میکردن. هیتلر هم بخاطر خوشبینی احمقانهش هیچ تجهیزاتی برای سرما در اختیار ٣میلیون سربازش قرار نداده بود. ولی فرماندهان هرکاری کردن،
(٣/٢٣) هیتلر اجازه توقف نداد.
وضع حتی بدتر شد.
در زمستان، استالین واحدهای نظامی سیبری رو فراخوند که اصلا تخصصشون جنگیدن در سرمای وحشتناک بود. سربازان آلمانی حتی به گرد پاشون هم نمیرسیدن.
حالا دیگه آلمان داشت به سمت عقب رونده میشد. پس برای حفظ مواضعش مجبور شد با حالت
❇️مجموعه #جنگجهانیدوم (٢):
(١/٢٣) با تاسیس حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) در آلمان در ١٩٣٣، بزرگترین قدم برای آغاز جج٢ برداشته شد. همزمان تمام اروپا هم به چشم سوءظن به روابط آلمان و ایتالیا نگاه میکردن که روزبه روز نزدیک و نزدیکتر میشد.
تا سال ١٩٣٧، دیگه در اروپا
(٢/٢٣) دو تیم بالقوه متفقین (بریتانیا، فرانسه، شوروی) و محور (محورِ برلین-رم) شکل گرفته بود و همه درحال گرم کردن برای وقایع آینده بودن. در همون سال ژاپن دوباره به چین حمله کرد تا به جو اضطراری جنگی، وجهه رسمی بدن(تصویر).
هیتلر از قرارداد ورسای متنفر بود پس اقدام برای نابودیش
(٣/٢٣) رو شروع کرد. اولین گردان نیروی هوایی و سربازان پیاده جدید رو برای ارتش معرفی کرد و همچنین به ارتش دستور داد تا به مرز فرانسه نزدیک بشن و اگر نیروهای متفقین رو دیدن، سریع عقب نشینی کنن. در کمال تعجب در هیچکدوم از این مراحل متفقین واکنش خاصی نشون ندادن.
حالا که نیروی
❇️ مجموعه #جنگجهانیدوم (١):
(١/٢٢) جنگجهانیاول اصلا به بزرگی جنگجهانیدوم نبود. ولی همچنان لقب خودش تحت عنوان #جنگ_بزرگ رو نگهداشته، شاید چون اولین تجربه بشریت از چنین جنگی بود و دیگه کسی انتظار بروز یک جنگ جهانی دیگه اونم فقط در فاصله ٢١ سال از قبلی رو نداشت.
(٢/٢٢) اما چه اتفاقی افتاد؟ چرا بشر دوباره به این زودی گرفتار اون گرداب شد؟ بیاین مستقیم بریم سر اصل مطلب بپردازیم به جریانات #جنگجهانیدوم.
اول یک مقدمه:
در سال ١٩٠٢م بسر میبریم. مردی ایتالیایی به نام "بنیتو موسولینی" از ایتالیا به سوئیس میره تا از خدمت سربازی
(٣/٢٢) اجتناب کنه. در این دوران به شدت رو به تفکرات سوسیالیستی (جامعهگرایانه) میاره. او همزمان با کار کردن برای گروههای تجاری کوچیک، برای روزنامههای سوسیالیستی تولید محتوا میکرد و طرفدار سرسخت ایده از بین رفتن تمام پادشاهیهای اروپا بود.
فعالیتهای موسولینی، وی
میدونید قبل از کورونا آرزوهامون چی بود؟ اینجوری برنامه ریزی کرده بودیم که تا دو سه سال دیگه(از الان) شرکت خودمون رو داشته باشیم. یک شرکت کوچک جمع و جور با سرجمع ۶ تا کارمند در شروع کار. واقعا نشسته بودیم به جزئیاتش فکر کرده بودیم. من با تمام وجود چند نفری بودن که میخواستم براشون
کاری بکنم. اینکه بیارمشون کنار خودمون تا حداقل یه مدتی باهم کار کنیم که در کمترین حالت یه سابقه کاری برامون درست بشه و آینده دار بشیم همه. این آرزو یه چیزی بود که واقعا شدنی بود. کاراش رو شروع کرده بودیم و اون موقع میگفتیم خب بابا ٣، ۴سال وقت داریم هنوز و میتونیم
آروم آروم بریم جلو.
الان هم شدنیه ولی بعد از این یکسال از نظر جنبه روانی قضیه، این آرزو خیلی دور بنظر میاد. خیلی خیلی دور. وقتی به جزئیاتش فکر میکنم، اینقدر عصبانی میشم که نهایت نداره. فکر میکنم که کل کائنات داره انگشت وسطش رو نشونمون میده و ماهم باید یه کاری بکنیم و
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلابهای_روسیه (١١/نهایی):
(١/١۵) روسیه ٣انقلاب، یک جنگ داخلی و جنگ جهانی رو گذروند، خانواده سلطنتی به قتل رسیدن و لنین بالاخره تونست به ساخت بهشت کمونيستی خودش برسه... با این تفاوت کوچک که خیر! نتونست!
بپردازیم به نتیجه کار لنین و انقلابش: استالین!
(٢/١۵) شرایط روسیه از این قرار بود: جنگ داخلی باعث قحطی شد که علاوه بر تلفات خودش، ۵میلیون تلفات دیگه هم رو دست روسیه گذاشت، تورم رو به بینهایت بود و روبل کاملا بیارزش، ١٠٠ها کیلومتر از راهآهن روسیه نابود شده بود، مریضی ٣میلیون نفر دیگه رو کشته بود، نرخ رشد جمعیت
(٣/١۵) در موسکو و پتروگراد منفی شده بود، میانگین طول عمر کاهش پیدا کرده بود، دریانوردانِ Kronstadt سر به شورش گذاشتن و مردم در اعماق بدبختی بودن برای یک لقمه نان!
نکته مهم دیگه که باید توجه بشه بهش اینه که تمام وقایعی مثل جنگ داخلی و جهانی و دعوای لنین برای قدرت