(١/٢۴) #مغولستان!
کشوری که با وجود ١.۶ میلیون کیلومتر مربع مساحت، فقط ٣.٢ میلیون نفر جمعیت داره. این کشور فقط دو همسایه شمالی (روسیه) و جنوبی (چین) داره که البته طولانیترین مرز دنیا رو هم با چین داره؛ حدود ۴۶٠٠ کیلومتر.
در چنین جایگاهی حتما باید درباره #کورونا اخبار
(٢/٢۴) زیادی ازش به گوش میرسید. ولی دقیقا چه اتفاقی این مدت در مغولستان افتاده؟
مغولستان کشوریه که اقتصادش بر محور کشاوزی، دامپروری و صادرات مواد عالی و کانی میگرده. البته تاثیر کشاورزی و دامپروری همچنان بیشتره.
امکانات پزشکی-بهداشتی مغولستان در کل متوسط روبه پایینه.
(٣/٢۴) هواش سرد و خشکه و همین موضوع خودش باعث مریضیهای فصلی در کشور میشه که بدون کورونا، همونا اگر از کنترل خارج بشن، خودش یک بحرانِ بزرگ میشه؛ بخصوص در فاصله زمانی ماه نوامبر تا فوریه که بیماری ذاتالریه بسیار شیوع پیدا میکنه.
بخاطر همین مسائل، مردم مغولستان با توصیههایی
(٢۴/۴) مثل رعایت بهداشت، شستن مرتب دستها و استفاده از ماسک بیگانه نبودن و یجور برنامه سالانه سازمان بهداشت مغولستان بود.
مقامات مغولستان اولین بار ١٠ ژانویه ٢٠٢٠ از شیوع کورونا در چین باخبر شدن و تا ١٢ژانویه سازمان بهداشت جهانی (WHO) خبر رو به صورت رسمی اعلام کرد.
(۵/٢۴) از همونجا مغولستان وقت رو تلف نکرد و سریع شروع به انجام مقدمات برای مبارزه با کورونا کرد.
از اینجا برخورد با کورونا در مغولستان به ٣دوره زمانی تقسیم میشه:
بخش١. از ژانویه ٢٠٢٠ تا آگوست ٢٠٢٠
بخش٢. از آگوست ٢٠٢٠ تا ١١ نوامبر ٢٠٢٠
بخش٣. از ١١ نوامبر ٢٠٢٠ به بعد
(۶/٢۴) ❇️بخش١:
فعالیت مغولستان علیه کورونا از تاریخ ٢٧ ژانویه رسمی شد.
مدارس، ادارات و تمام مراکزِ عمومی که خدمات غیرضروری میدادن همه تعطیل شدن.
راههای هوایی و راهآهن (بینالمللی) محدود و مرزهای زمینی بسته شدن.
قرنطینه برای همه اعلام شد. تمام مراسمهای اون ماه و ماههای
(٧/٢۴) آتی همه کنسل شدن، از جمله مراسم سال نوی مغولستان در فوریه.
بخش بزرگی از مشاغل ضروری رو تبدیل به دورکاری کردن.
در ابتدا قرار بود تمام این تمهیدات تا ٣٠ آوریل ادامه داشته باشه تا ببینن چی میشه.
در تمام مراکز عمومی مثل مترو و فروشگاه و فرودگاه، افرادی و دستگاههایی
(٨/٢۴) رو برای چک دمای بدن مستقر کردن.
از ماه فوریه دولت شروع به برگردوندن شهروندان مغولی که موقتاً خارج از کشور بودن، به کشور کرد. همه باید ١۴ روز در قرنطینه دولتی میبودن و بعدش باید در خانه خودشون قرنطینه میشدن.
همزمان مقامات بهداشتی شروع به سرکشی به بیمارستانها
(٩/٢۴) و مریضها، بخصوص مریضهای ذاتالریه، کردن و شروع کردن به صورت رندوم تست گرفتن ازشون. هنوز هیچکدوم از بیماران مبتلا نشده بودن.
غیر از اون گزارش گیری درباره برنامهها به صورت تصادفی از بیماران، افرادی که از قرنطینه دولتی خارج شده بودن و بعضی شهروندان شروع شد و
(١٠/٢۴) اگر کسی از قصد اطلاعات غلط میداد، خیلی سنگین جریمه میشد.
اولین بیمارِ کورونا که در ١٠مارچ در خاک مغولستان شناسایی شد، شهروندی فرانسوی بود که در اون موقع در قرنطینه دولتی بود. با شناسایی این شخص مبتلا، به شدت افتادن به دنبال پیگیری تمام روابط این فرد. حدود ١٢٠ رو
(١١/٢۴) که به صورت مستقیم با اون فرد در تماس بودن رو در قرنطینه کردن و حدود ۵٠٠ دیگه رو که غیر مستقیم باهاش مرتبط بودن رو تحت نظارت قرار دادن.
تا تاریخ ٢١مارچ، ٣ نفر دیگه از کسانیکه که از اروپا، کره و ژاپن برگشته و در قرنطینه بودن هم مبتلا اعلام شدن. یک نفرشون حالش وخیم
(١٢/٢۴) بود. ٩نفر دیگه که در تماس با این سه نفر بودن به قرنطینه اجباری کردن.
با برگردوندن ٢٢٠ مسافر دیگه از استانبول، تا ٢٧مارچ، تعداد کل مبتلاها در مغولستان به ١١ نفر رسیده بود.
در ٢٢مارچ تصمیم گرفتن اون روال تعطیلی رو از ٣٠ آوریل به "تا اطلاع ثانوی" افزایش بدن.
(١٣/٢۴) همچنین بخاطر یکسری شایعات درباره کورونا بین مردم که اطلاعات غلط میداد، سریعا یک پایگاهی رو برای انتقال اطلاعات درست تاسیس و براش کلی تبلیغ کردن.
روال دیگه همینجوری ادامه داشت تا به میانه تابستان رسیدن که هوا کمی بهتر شد و مردم در سطح شهرها راحتتر تردد میکردن.
(٢۴/١۴) ولی شرایط همچنان در مرز بحران به عنوان "شرایط حساس" حفظ کردن چون میدونستن اکتبر نزدیکه و از اکتبر تا نوامبر، بخاطر تغییرات آبوهوا، یک سیل حساسیت فصلی و بیماری دیگه غیر از کورونا خواهند داشت.
❇️بخش٢:
در این بخش روال به همون شکل ادامه پیدا کرد، فقط با این تفاوت
(٢۴/١۵) که مغولستان کمکهای نقدی و پزشکی از آمریکا و WHO دریافت کرد و تونست تعداد تستها و پیگیریهای زنجیرهای خودش رو افزایش بده.
همزمان در یکسری تمهیدات، مثل ماسک زدن در فضاهای بزرگ و باز (بخصوص در روستاها و بین عشایر)، تجدید نظر خیلی کوچکی کردن و کمی اوضاع رو شُل کردن.
(٢۴/١۶) تاثیر همه اینا در پاییز مشخص شد چون در اون دورهای که هرسال پر از مریضیهای دیگه بود، به شکل چشمگیری شاهد کاهش اون مریضیها بخاطر قرنطینه و رسیدگی بودن.
با وجود همه اینا، WHO در تابستان هشدار داد که مغولستان باید خیلی مراقب باشه چون بحران کورونا میتونه در مغولستان
(١٧/٢۴) از خیلی از کشورا بزرگتر بشه.
در تمام این مدت که میشه از ابتدا تا ١١ نوامبر ٢٠٢٠، به غیر از کسانی که مسافر بودن، در داخل خود مغولستان شخص مبتلایی شناسایی نشده بود.
❇️بخش٣:
در تاریخ ١١ نوامبر ٢٠٢٠ اعلام شد اولین شخص مبتلا که با جامعه مغولستان مستقیما در تماس بوده
(١٨/٢۴) شناسایی شده.
این فرد در ١١ نوامبر، حدود ٢١ روز بود که از روسیه برگشته بود و ١۴روز قرنطینه دولتی خودش رو به سلامت از سر گذرونده بود. ولی بعدش بنا به قوانین سابق قرار بود به علاوه ١۴روز قرنطینه دولتی، ١۴ روز دیگه هم در قرنطینه خانگی بسر ببره که کنسل شده بود.
(١٩/٢۴) این فرد یک مرد ٢٩ساله و راننده کامیون بود که بخش میگفتن "شهروند D".
سریعا افتادن دنبال پیدا کردن کانتکتهای D و اطلاعات جد و آباد خودش و زنش رو درآوردن. کاملا پیدا کردن که بین ۵ تا ١٠ نوامبر به کجاها رفته و حتی مسیرهایی که ازشون رفته درآوردن. تمام مکانهای عمومی
(٢٠/٢۴) که D و زنش بهشون قدم گذاشتن، مثل مغازه و کارگاه و تأتر، رو عمومی اعلام کردن تا همه حواسشون باشه. D و زنش رو در قرنطینه اجباری کردن و تحت نظر گرفتن.
دو سه روز بعد اعلام شد که مادرزن و برادرزنِ D هم که به دیدنش D و زنش رفته بودن مبتلا شدن. باز چند روز بعدش مشخص
(٢١/٢۴) شد که سه نفر دیگه که در دانشگاهِ مشترک با برادرزنِ D تحصیل میکردن هم مبتلا شدن.
خلاصه جمعا ۶ نفر بخاطر D مبتلا شده بودن.
حالا باید میفهمیدن که D از کی گرفته.
کاشف به عمل اومد که D وقتی از روسیه برگشته در محل قرنطینه Enkhsaran بوده و اولش سالم بوده تا اینکه مسافران
(٢٢/٢۴) جدید از روسیه رسیده بودن که یکیشون که تستش مثبت شده بوده با D در تماس قرار گرفته.
اینجا مشخص شد که پروتکلها به خوبی در Enkhsaran رعایت نشده.
در ١٢ نوامبر یک کیس مبتلا دیگه رو هم مستقل از D در استان Selenge که یک استان مرزی با روسیهست، پیدا کردن. یک زن ٧۴ساله
(٢٣/٢٣) که تستش دوبار مثبت اعلام شد.
از اینجا بین ١٢ تا ١٧ نوامبر یک قرنطینه سراسری و اجباری اعلام شد جوری که ارتش و پلیس در خیابانها گشت میزدن. اعلام کردن حدود ٧ روز دیگه به طول قرنطینه مسافران اضافه شده که هزینهاش کامل با دولته و به تمام داروخانهها هشدار اکید دادن که
(٢۴/٢۴) حق ندارن دست به قیمتها بزنن.
روال تست و پیگیری و قرنطینه دولتی همچنان ادامه داره.
در مجموع مغولستان تا الان ٣١۶١مبتلا داشته که ٢۴۴٢ نفر درمان شدن و فقط ٢نفر مُردن! بقیه همچنان بیمارن.
پ.ن)
عزیزان با عرض پوزش توییت شماره 2 اشتباه املایی داره: مواد آلی*
🙏🌸
پ.ن٢)
لینک زیر یه گزارش جدید فقط درباره شرایط مسافرت داخلی و خارجی در مغولستان در زمان کوروناست. میذارم شاید کسی علاقه داشته باشه بخونه. amicusmongolia.com/mongolia-coron…
پ.ن٣)
این👇توییتیه که بخاطرش پرداختم به مغولستان. اضافه کنم که مغولستان خیلی خوب حتی عشایر و روستاییهاش رو (که به نسبت جمعیت، کم هم نیستن) به امکاناتی مثل گیرنده ماهوارهای و اینترنت مجهز کرده و تونسته پایگاه خبری اصلی کورونا رو در اختیارشون قرار بده.
(۵/١) در روز هشتم سپتامبر صدای خسخس از گلوی مائو شنیده شد. خدمتکار مائو که برای ١٧سال گذشته در خدمت وی بود قلمی را لای انگشتان دست مائو گذاشت و مائو به زحمت زیاد خطوط کجومعوجی را روی کاغذ رسم کرد. مائو سپس ٣ضربه خفیف به حاشیه تخت چوبیاش زد. خدمتکار متوجه شد که منظور
(۵/٢) مائو از اینکار، پرسش درباره "تاکئو میکی"، نخست وزیر ژاپن است. (اسم نخستوزیر ژاپن در زبان چینی معنای "٣ تخت چوب" را دارد.) مائو هرگز میکی را ملاقات نکرده و تا آن زمان هم هیچ علاقه خاصی به او نشان نداده بود. میکی، در زمانیکه که مائو جویای احوالش شده بود، مشغول مبارزه
(۵/٣) با یک کودتای درون حزبی بود و سعی داشت مقام نخستوزیری خود را حفظ کند.
"مِنگ" (یکی از دو دوستدختر و پرستار مائو) بولتن خبری را جلوی چشمان مائو گرفت تا وی آخرین اخبار درباره نخستوزیر ژاپن را بخواند. این گزارش خبری درباره یک رهبرِ دیگرِ در آستانه سقوط، آخرین چیزی بود
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلاب_آمریکا (۴):
(١/١٨) کلونی پایتخت خودش، فیلادلفیا، رو از دست داده بود.
نیروهای واشنگتن در Valley Forge (نزدیک فیلادلفیا) مستقر شده بودن. باز هم زمستان شده بود که يعنی کمبود مواد خوراکی، سرما و مریضی بیشتر؛ اینبار همراه با اعتراض علنی سربازان.
(٢/١٨) ولی ناگهان شخصی اهل پروسیا با نام:
Friedrich Wilhelm Heinrich Steuben(تصویر)
که توجه بنجامین فرانکلین استخدام شده بود، از ناکجاآباد رفت سراغ واشنگتن و گفت که اومده تا افرادش رو با استانداردهای اروپایی آموزش بده! او به سربازان نحوه صحیح شلیک کردن، آرایش نظامی گرفتن
(٣/١٨) و کجاها و به چه شکلی کمپ بزنن رو آموزش داد و مقرارت سختی علیه تخطی کنندگان از قوانین وضع کرد.
ارتش واشنگتن زمستان ١٧٧٨ رو اینطوری پشت سر گذاشت و حالا قوی و آموزش دیده و آماده پس گرفتن فیلادلفیا بود. ولی اصلا نیازی به عملیات نظامی نشد!
با مداخله فرانسه، بریتانیا
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلاب_آمریکا (٣):
(١/١٨) ایالات متحده آمریکا متولد شد و مردم مجسمه جورج سوم رو پایین کشیدن و ازش ۴٢٠٠٠ توپ فلزی ساختن.
اینکار از نظر بریتانیا خیانت تلقی میشد. یعنی جورج سوم اگر دستش باز بود، تمام سربازان آمریکایی و اعضای کنگره رو حلقآویز میکرد.
(٢/١٨) واشنگتن درست حدس زده بود. بریتانیا برگشت و اینبار هدفش نیویورک بود. جورج سوم ١٣٠ کشتی با ٢۵هزار نیرو به نیویورک اعزام کرد.
واشنگتن میدونست جنگیدن با قدرتمندترین ارتش دنیا کار سادهای نخواهد بود. ولی چاره دیگه نداشت. آمریکا انتخاب خودشو کرده بود. استقلال.
(٣/١٨) به واشنگتن واقعا سخت میگذشت. زمستان دوباره رسیده بود. اعتماد بنفس سربازان سقوط کرده بود و حتی خیلیاشون خدمت رو ترک کردن. موضوع فقط سربازان نبودن. بخاطر طولانی شدن جنگ، اعتقادات همه نسبت به استقلال رو به سقوط بود. واشنگتن باید کاری میکرد. هرکاری که حس میهنپرستی
زندگی پیچیدهست. برای همین یک وقتایی واقعا فکرمیکنیم که علیه ماست و قصد کرده کاری کنه تا تمام چهارچوبهامون رو زیر پا بذاریم تا بهمون بفهمونه رئیس کیه. بعد از یک فهرست بلند بالا از اشتباهات (که البته تا نمیریم تموم نمیشه :)) الان میفهمم که "نه زندگی دشمنمه و نه محک
خوردنِ خودم و چهارچوبهام و توانم چیز بدیه." این چیزا با خودش "تغییر" میاره. تغییر رو نمیشه گفت که خوبه یا بده، ولی ١٠٠درصد لازمه. طول عمری که هیچ تغییری با خودش نیاره اسمش هرچی باشه، "زندگی" نیست. برای راحتی ذهنی (در ابعاد شخصی) نه نیاز داریم عابد باشیم، نه عارف و نه زاهد.
نیاز داریم بدونیم زندگی کردن یعنی چی. زندگی تغییره و به جلو رفتن. اینکه تمام عمرت فکر کنی فقط خودت میفهمی افتخار نداره. اینکه کل عمرت هیچکدوم از باورهات رو نسبت به خودت و اطرافیانت به چالش نکشی، افتخار نداره. اینکه همیشه هراتفاقی میفته یا هرناتوانیای که از کاهلی خودت میاد
بذارید یک مغلطه بزرگ رو همین الان حل کنیم تا دیگه به دام نیفتیم.
به توییتی که عکسش رو گذاشتم نگاه کنید. به متدی که در این توییت بکار رفته میگن Whataboutism. بخوام یه معادل فارسی براش بذارم میشه "پس اینو چی میگی". حالا دقیقا چطوریه این متد:
(٢/٧) این دیدگاه قصدش اینه که یک ژست "منصف" برای شما بگیره تا خامتون کنه. همه ما میدونیم که بدی/غم و... هرجا باشیم وجود داره، ولی هر عقل سلیمی میدونه که این چیزا جزوی از جهانن، از بین نمیرن و میزانشونه که مهمه. حالا ایده "اینو چی میگی" فقط روی بخش اول تمرکز و بزرگش میکنه.
(٣/٧) «تو ایران انتخاب بین بد و بدتره؟ کجا نیست!؟/تو ایران یه عده از آدما زیر خط فقرن؟ کدوم کشور وجود داره که توش هیچ آدمی زیر خط فقط نباشن؟!/پلیس درایران خشونت بخرج میده؟! بابا تو آمریکاش هم پلیس آدم میکشه! اونوقت تو ایران یذره خشونت بخرج نده؟!»
و از این قبیل مقایسهها.
❇️مجموعه #انقلاب: #انقلاب_آمریکا (٢):
(١/٢۵) کلونیهای آمریکا از مدارا و مذاکره با بریتانیا به فاز برخورد نظامی رسیدن و به دستور جورج واشنگتن اولین ارتش نظامی قاره در حالت آماده باش کامل قرار گرفت.
اینکه کلونیهای خودت علیهت شورش کنن یک چیزه ولی اینکه آرایش رسمی نظامی
(٢/٢۵) علیهت بگیرن چیز دیگست.
ژنرال بریتیش Thomas Gage(چپ) دستور داد ٧٠٠نیرو از بوستون خارج بشن به ناحیه روستایی کونکورد در ماساچوست برن تا انبار تسلیحاتی ارتش قاره رو بگیرن. بریتیشها کار رو در نیمه شب شروع کردن، ولی قبلش وطنپرستانی مثل "پائول رِویِر"(راست) به ارتش قاره نقشه
(٣/٢۵) بریتیشها رو لو دادن و اینطوری ارتش قاره وقت داشت تا خودش رو آماده کنه.
دو طرف هنگام طلوع آفتاب در ناحیه لِگزینگتون به هم رسیدن و اول شروع به رجزخوانی کردن. ولی توی همین گیرودار یک ناشناس اولین شلیک رو کرد. آغاز جنگ استقلال آمریکا.
ارتش قاره در اقلیت بود و مجبور شد