وین که بودیم هنوز نت‌فلیکس نبود. تو کل شهر یه ویدئوکلاب بود به اسم آلفا-ویل که فیلم‌های هنری داشت. بقیه ویدئوکلاب‌های شهر بیش‌تر فیلم‌های پاپ داشتند. خلاصه برای دیدن و پس‌دادن هر فیلم هر سرش باید نزدیک یک ساعت با مترو می‌رفتیم و یک ساعت هم می‌آمدیم. گرون هم بود و نمی‌ارزید //
که مثلا چند تا فیلم بگیریم و ظرف یک هفته ببینیم و یک‌جا پس بدیم. (بعدا که اومدم آمریکا دیدم چه قدر ارزون‌تره و می‌شه این کار را کرد.) این بود که ما قدر فیلم‌های خوب را می‌دونستیم چون برا هر کدومش فقط ۳-۴ ساعت زمان رفت و آمد صرف می‌کردیم. تا این‌که یک بار یک ایده‌ای به ذهنم //
رسید: یک‌جا همه دیدن فیلم‌های یک سری کارگردان ظرف چند روز. این طوری می‌تونستم مثلا ۵-۶ تا فیلم بگیرم و پشت سر هم ببینم و ۴۸ ساعت دیگه پس بدم. سینمای بونوئل و آندره وایدا را این طوری دیدم. نه تنها فیلم‌ها را دیدم بل‌که در مورد کارگردان‌ هم خوندم و ... فکر کنم برام به‌ترین تجربه//
فیلم دیدن شد. مثلا تا قبل از اون تقریبا هیچی از آندره وایدا نمی‌دونستم ولی با این مدل «پروژه‌ای» دیدن قضیه و تمرکز روی فهم سینمای یک نفر، تجربه‌اش تو ذهنم حک شد و باهام موند. یک بارهم بعدها همین شیوه را با فیلم‌های قدیمی‌تر فون‌تریه و هانکه این کار را انجام دادم و خوب بود. //
ویدئوکلاب آلفاویل وین ورشکست شد و جمع کرد. نت‌فلیکس و هلو و بقیه هم اومدن و کلا مشکل فشار برای دیدن تعداد زیادی فیلم‌ در زمان کم حل شد ولی خاطره شیرین و مثبت پروژه‌ای فیلم‌دیدن و نگاه هولیستیک به سینمای یک کارگردان با من موند و می‌تونم به بقیه هم توصیه کنم.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Hamed Ghoddusi

Hamed Ghoddusi Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @Chaay

6 Jun
اونایی که ۲-۳ دهه قبل را یادشون هست، یک تصویری از این‌که چه مدلی از توسعه، می‌تونست ایران ما را به مسیر کشورهای با درآمد متوسط بندازه دارند: تبدیل شدن به قطب خدمات تخصص-محور در منطقه که سمبل داخلی‌‌اش شرکت مپنا و در قدم‌های بعدی کیسون و ناموران وهمکاران سیستم و ... بود. //
در یک وضعیت آرام و دارای روابط نرمال با دنیا، ایران به اتکای این شرکت‌‌ها و توان فنی داخلی‌اش می‌‌تونست شریک و هاب منطقه‌ای یا حداقل یک دفتر بزرگ و فعال شلومبرجر و BHP و مک‌کینزی و IHS و SAP و کاترپیلار و شاید در قدم بعدی گوگل و مایکروسافت و ... باشه. برخی از این‌هایی که اسم //
بردم یک دوره‌ای واقعا قدم‌های اولیه‌ای به سمت تاسیس چنین مراکزی برداشتند.
متوجه هستم که چندین «اگر» خیلی بزرگ از «جهات مختلف» پشت این تصویر بود که نشد. ولی بد نیست یک بار یادآوری کنیم که احتمالا این یکی از معدود مدل‌های بلندمدتی بود که شاید ما را به کره جنوبی منطقه تبدیل می‌کرد.
Read 4 tweets
23 May
تحلیل تکنیکال به زبان ریاضی

چند وقت پیش برام سوال شد که آیا تحلیل تکنیکال برای کاربران خودش واقعا کار می‌کنه و اگر می‌کنه چرا؟ یک کتاب نسبتا خوبی را خوندم و به نظرم کسی که این کتاب را نوشته بود اتفاقا درک خوبی از «اقتصاد خرد + روان‌شناسی» داشت و خیلی خبری از شعبده توش نبود. //
به این مثال ساده دقت کنید: تکنیکالیست‌ها صحبت از حمایت و مقاومت و ... می‌کنند. خب این سطوح حمایت چرا وجود دارند؟ از دید یک نفر که از زاویه بازار کارا نگاه می‌کنه، توزیع احتمال قیمت‌های آینده تقریبا یک دامنه (Support) پیوسته داره و در نتیجه با یک تابع توزیع پیوسته مثل //
لاگ-نرمال توصیف می‌شه. ولی در واقعیت یک سری اصطکاک این وسط هست. مثلا یکی‌اش اینه: آدم‌ها معمولا نقطه توقف ضرر (Stop Loss)‌شون را بر حسب اعداد رند و ساده انتخاب می‌کنند. مثلا کسی که پوزیشن بیت‌کوین داره احتمالا نقطه یا خروج (سفارش فروش) را نمی‌گذاره ۳۸۱۲۷ ولی خیلی محتمل‌تره که //
Read 6 tweets
21 May
در ادامه بحث دیروز: گاهی دیدم از من و برخی دوستان دیگه می‌پرسن که شما که خودتون فاینانس خوندید، چرا با «بازار» همراه نیستید وگاه نگاه انتقادی دارید؟ یک جوابش اینه: ماها به خاطر علاقه شخصی به بازار مالی یا مثلا برای درآمد به‌تر نرفتیم سراغ این حوزه. یک دوره‌ای این بحث مطرح شد //
که در مباحث توسعه نقش بازارهای مالی مهمه و باید بیش‌تر مطالعه و فهم بشه. برخی از ما انتخاب کردیم که از حوزه کاری قبلی‌مون بیاییم بیرون و سعی کنیم نقش بازارهای مالی را در رشد و توسعه یک کشور به‌تر بفهمیم. در نتیجه در این نگاه، بخش مالی هم صرفا یک بخش مثل بقیه بخش‌های اقتصاده //
و صرفا تا جایی مهمه که «در خدمت بهبود بخش حقیقی اقتصاد و رفاه کلی جامعه باشه.» حالا سه تا حالت پیش می‌آد:

۱) وقتی توسعه مالی در خدمت بخش حقیقی باشه، کاملا همراه و فعال هستیم مثلا در مباحث توسعه بازار بدهی یا مدیریت ریسک یا اعتبارسنجی یا صندوق‌های سهام یا تامین سرمایه‌ها و ...
Read 5 tweets
12 Apr
#1 رشتوی طولانی: پیچیدگی تحلیل و هدف‌گذاری سیاست نرخ بهره

اول از همه، نرخ بهره چیست؟ خب سه تا نرخ بهره داریم: ۱) بهره اسمی که همان نرخ تعیین شده توسط دولت است. ۲) بهره حقیقی که می‌شود تفاضل نرخ بهره اسمی و تورم و ۳) بهره «طبیعی» که قیمت و علامت کم‌یابی سرمایه در اقتصاد است. //
#2 مورد ۱ و ۲ معمولا شناخته شده هستند ولی نرخ بهره طبیعی چیست؟ یک تعریف این است که نرخ بهره‌ای است که، بدون مداخله دولت، «عرضه پس‌انداز» و «تقاضای سرمایه‌گذاری» را در جامعه برابر می‌کند. هر قدر نرخ طبیعی بالاتر باشد یعنی جامعه می‌خواهد به «تعویق مصرف» پاداش بزرگ‌تری بدهد.
#3 خب در اقتصادهای توسعه یافته، نرخ بهره اسمی چه طور دست‌کاری می‌شود؟ در یک تصویر ساده‌، بانک مرکزی دارایی‌های کاغذی بانک‌های تجاری (مثلا اوراق قرضه) را می‌‌خرد و به جایش به‌شان اعتبار می‌دهد. وقتی بانک‌های تجاری مازاد اعتبار داشته باشند، به هم قرض می‌دهند و این باعث کاهش نرخ
Read 18 tweets
11 Apr
به عنوان کسی که در این یک سال فرصت پیدا کرد تا بحث‌های حول بازار سهام در ایران را از دور تماشا کنه، به نظرم دو دیدگاه نسبتا متمایز قابل مشاهده است:

۱) دید بخش حقیقی: در این نگاه، بازار ثانویه فقط آیینه بخش حقیقی اقتصاد و محلی برای خرید و فروش ادعاها (Claims) روی ارزش‌افزوده //
تولید شده در بخش حقیقی است و از خودش ماهیت مستقلی برای تولید ارزش افزوده جدید نداره.

۲) دید بازار ثانویه (یا شاید بگیم معامله‌گران) که معتقده خود بازار ثانویه یک بخش مستقل از اقتصاده و در داخل خودش به صورت قایم به ذات ارزش افزوده جدید خلق می‌کنه و افراد را ثروت‌مند می‌کنه! //
طبعا پیامدهای سیاستی و تحلیلی این دو نگاه کاملا با هم فرق داره:

در روی‌کرد بخش حقیقی (یا بازار اولیه)، مجموعه بازار ثانویه و بالا و پایین رفتن قیمت‌ها در آن یک اتفاق «تبعی» و کمابیش مثل یک سایه است. در «کلیت» این بازار نه ثروت جدیدی خلق می‌شه و نه ثروت خاصی از بین می‌ره. //
Read 8 tweets
9 Apr
زاویه نگاه من به بازار مالی که در همه این سال‌ها ترویجش کردم و خواهم کرد اینه: برای سرمایه‌گذار بلند عمده چیزی که مهمه و واقعیت داره، «مقدار حقیقی جریان پرداخت‌های نقدی آینده» است و بقیه چیزها حاشیه است. تمثیلم اینه: شما یه خونه داری که نشستی تو اتاق و داری کارت را می‌کنی. //
این اتاق مصداق «مطلوبیت مصرفی دارایی روی زمان» است. حالا تو کوچه یک عده هر لحظه دارن بحث می‌کنند که قیمت آپارتمان چنده. یک روز می‌ره بالا، یک روز می‌ره پایین. ولی اون بحث‌های بیرون خونه (تمثیل بازار ثانویه)، هیچ اثر جدی روی مطلوبیت شما از نشستن و لذت بردن از اتاق کارت نداره.//
چند وقت محمد جان @MohaGhaderi لطف کرد و یه مقاله از کاکرین فرستاد برام که خیلی زیبا همین موضوع را با جزییات دقیق‌تر توضیح داده بود.

از این زاویه که ببینید، کسی که مثلا داره برای بازنشستگی در بازار سهام پس‌انداز می‌کنه و مثلا ۲۵ سال از بازنشستگی فاصله داره، اصلا به قیمت سبد //
Read 6 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(