#بندگی_خدا...

آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم.
وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان دار گفت:
بی‌بی! دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا...

#رشتو۱)
نماز بخوانیم.مادرم گفت: نه!
می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.
کاروان‌دار گفت: نه مادر. الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت: نگه‌دار.
او گفت: اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت: بگذار و برو.
من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست

۲)
که چه خواهد شد؟
من هستم ومادرم. دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد.

۳)
در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید.
کنار جاده ایستاد و گفت: بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت: گناباد.
او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم. بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم. گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر

۴)
درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.
سورچی گفت: خانم! فرماندار گناباد است.
بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم!
در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است...

۵)
ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت! آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا. اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
عزیزان...

۶)
اگر انسان بنده‌ٔخدا شد،بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند.
«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶

۷)

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with م - رضا یوسفی ⁦🇮🇷⁩

م - رضا یوسفی ⁦🇮🇷⁩ Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @m_reza_yosefi

3 Jul
روزی مردی بغدادی از بهلول پرسید:
جناب بهلول من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟
بهلول جواب داد:آهن و پنبه
آن مرد با سرمایه خود مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود و پس از چند ماه فروخت و سود فراوانی برد و ثروتمند شد.

مدتی بعد آن مرد باز هم به بهلول برخورد؛ این بار به او گفت:

#رشتو۱)
«بهلولِ دیوانه» من چه بخرم تا منافع ببرم؟
بهلول این بار گفت پیاز و هندوانه بخر.

آن مرد این بار با تمام سرمایه خود پیاز و هندوانه خرید و انبار نمود؛ پس از مدت کمی تمام پیاز و هندوانه‌های او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوانی کرد.

فوری به سراغ بهلول رفت و به او گفت بار اول...

۲)
که با تو مشورت نمودم، گفتی آهن بخر و پنبه ،که سود زیادی بردم؛ ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود که کردی؟ تمام سرمایه من از بین رفت!
بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول مرا صدا زدی آقای شیخ بهلول! وچون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی من هم از روی عقل به تو دستور دادم؛ ولی دفعه دوم مرا به

۳)
Read 4 tweets
2 Jul
خانمی یک طوطی گران قیمت خرید، اما روز بعد آن را به مغازه برگرداند، او به صاحب مغازه گفت این پرنده صحبت نمی کند. صاحب مغازه گفت: آیا در قفسش آینه ای هست؟ طوطی ها عاشق آینه هستند، آن ها تصویرشان را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند. آن خانم یک آینه خرید و رفت.

#رشتو۱)
روز بعد باز آن خانم برگشت.
طوطی هنوز صحبت نمی کرد
صاحب مغازه پرسید: نردبان چه؟ آیا در قفسش نردبانی هست؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند.
آن خانم یک نردبان خرید و رفت.
اما روز بعد باز هم آن خانم آمد
صاحب مغازه گفت: آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد؟ نه؟ خب مشکل همین است.
به محض این که..

۲)
شروع به تاب خوردن کند، حرف زدنش تحسین همه را بر می انگیزد.
آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت.
وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد، چهره اش کاملأ تغییر کرده بود.
او گفت: طوطی مُرد.
صاحب مغازه شوکه شد و پرسید: آیا او حتی یک کلمه هم حرف نزد؟
آن خانم پاسخ داد : چرا...

۳)
Read 5 tweets
30 Jun
#شهیدی_که_امام_زمان (عج) کفنش کرد
شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر...
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرادر کفن کن.

از بس این شهید به امام زمان (عج) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند.
اگر من شهید شدم دوست دارم در...

#رشتو۱)
مجلس ختم من تو سخنرانی کنی...
رفیقش می گه: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند.
پیش پدر و مادرش آمدم گفتم:
این شهید چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟
و آنان اجازه دادند..
در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:

۲)
یا بن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن

وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی

۳)
Read 5 tweets
30 May
درخواست #محاکمه
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_خامنه‌ای:
وظیفه قوّه فقط قضاوت کردن ومحکمه‌داری نیست وظیفه قوّه فراتر از اینهاست
درقانون اساسی احیای حقوق عامّه جزو وظایف قوّه قضائیّه است
احیای حقوق عامّه،خیلی دامنه وسیعی دارد؛ازمسئله اقتصاد تامسئله امنیّت تاعرصه بین‌المللی

#رشتو۱)
جایگاه حقوق عامّه است. . . .قانون که فقط مقرّرات راهنمایی یافرض کنید فلان قانونی که فلان آدم لاابالی نقض میکندکه نیست؛ قانون گاهی به شکل کلان نقض میشود؛ اینجا قوّه قضائیّه باید سینه سپرکند.

🟪 ریاست محترم قوه قضائیه باسلام و تحیات

۲)
همانطورکه مستحضرید اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی درمسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، بطور قطع اِشغال آن پست برای او حرام شرعی است.

۳)
Read 7 tweets
29 May
چه کسانی تمایل به رأی دادن ندارند؟

"#الفبای_حق_‌کُشی"

- خانم "الف" به بانک می‌رود، نوبت می‌گیرد.
شماره‌اش ۱۳۵ است.
همان‌جا دوستش را می‌بیند که سه ساعت زودتر از او آمده و دو شماره در دستش دارد.
یکی ۲۴ و یکی ۲۵
شماره ۲۵ را از او می‌گیرد و کارش را زودتر از ۱۱۰ نفر دیگر

#رشتو۱)
انجام می‌دهد و خوشحال بانک را ترک می‌کند.!
- آقای "ب" راننده تاکسی است.
هر روز دقایقی را فریاد می‌زند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند.
امروز باران شدیدی می‌آمد.
آقای "ب" کسی را سوار نمی‌کرد و می‌گفت که فقط دربست می‌رود.!

- خانم "پ" پنجره را باز می‌کند و زیرسفره‌ای را...

۲)
داخل کوچه می‌تکاند.!
- آقای "ت" در اتوبان می‌بیند که همه‌ی ماشین‌ها در ترافیک سنگینی هستند.
وارد شانه‌ی خاکی می‌شود و از چند صد نفر جلو می‌زند و بعد به داخل صف ماشین‌ها می‌آید.!
- خانم "ث" فروشنده است.
کیفی می‌فروشد با قیمت ۲۰ هزار تومان.
توریستی از همه جا بی‌خبر می‌آید که

۳)
Read 6 tweets
29 May
بیلان خدمات دولت نکبت و منت گذار، هفتاد من کاغذ و یک دریا جوهر میخواد قطره ای از این دریا را در سالهای گذشته ببینیم...

درآمد دولت روحانی از جرائم رانندگی جهش چند برابری داشته است
شما بگید #تشکر یا #محاکمه؟

#رشتو۱)
هزینه های قابل تامل پیشنهادی دولت برای تولید خبر و بولتن در خبرگزاری ایرنا ...

۲)
بر اساس آمار گمرک، در آبان ماه ۴٫۸ تن گل کلم و کلم بروکلی به ارزش ۱۴۴۰ دلار و 8 تن کاهوی اماراتی به ارزش ۱۶۰۰ دلار وارد شده است!

۳)
Read 7 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(