نوستالژی یا آلرژی به مدرنیسم؟
#رشته_توییت
احتمالاً اگر امروز پزشکی برای "علائم دلتنگیِ" بیمارِ خود نسخه‌ای تجویز کند خنده‌آور خواهد بود، اما در سال ۱۶۸۸ هنگامی که "یوهانس هوفر" دانشجوی سوئیسیِ بلند پرواز رشتۀ پزشکی، در پایان‌نامۀ خود کلمۀ «نوستالژی» را ابداع کرد اوضاع چنین نبود.
در اواخر قرن هفدهم، سربازان سوئیسی‌‌ای که خارج از کشور خدمت می‌کردند با علائمی شبیه به افسردگی، برای خانۀ خود احساس دلتنگی می‌کردند.
یوهانس هوفر در پایان‌نامۀ خود برای این "احساس دلتنگی" و "آرزوی برگشت به زمان/مکان پَسین" دو کلمۀ یونانیِ nóstos ("بازگشت به خانه") و álgos ("آرزو، درد") را به هم بافت تا دردِ اشتیاق برگشت به خانه را در یک کلمه بگنجاند: نوستالژی!
نوستالژی، آمیخته‌ای از حسِ از دست دادن و آوارگی بهمراه عاشقانه‌هایی فانتزی است.
علاقه‌ای کهنه به چیزی که دیگر وجود ندارد یا هرگز وجود نداشته اما با واسطه به فرد رسیده است.
تا اواخر قرن هفدهم، برای نوستالژی با عنوان «آلرژیِ شدید» نسخه تجویز می‌شد!
پزشکان سوئیسی معتقد بودند که تریاک، زالو و سفر به کوه‌های آلپِ سوئیس می‌تواند علائم این آلرژی را مرتفع کند.
پزشکان دیگری منشأ نوستالژی را در ذهن و بدن بیمار می‌دانستند تا جایی که علائم نوستالژیک را با «هیپوکندری» یکی می‌گرفتند.
اما باورِ غالب پزشکان بر همان آلرژی بودنِ نوستالژی بود، چرا که نوستالژی را درمان‌پذیر می‌دانستند و هیپوکندری(خود بیمار پنداری) را، لاعلاج!
به مرور پزشکان دریافتند که تنهایی، زیست مصرفی، پی بُردن به بی‌اهمیتی انسان برای طبیعت، جنگ و تنش‌های اجتماعی، علاقه به صمیمیت در دهکده‌های کوچک، اعتبار خانوادگی، ریتمِ کُند و رویاگونۀ طبیعت و ثبات نسبی عصیانی علیه زمانِ حال را در فرد به وجود میآورد که آن را به آلرژی شبیه‌تر میکند
"بیمارِ نوستالژیک" می‌خواهد تاریخ را از بین ببرد و آن را تبدیل به اسطوره‌های خصوصی یا جمعی کند تا اندکی از «برگشت ناپذیریِ» زمان یا مکانی که آزارش می‌دهد، بکاهد!
از این منظر (گذشتۀ نوستالژی، حتیٰ وصف دقیقی از گذشته نیست) چرا که زمان کُندتر و مکانْ زیبا‌تر و آرام‌تر توصیف شده است.
همچنین نوستالژی «گذشته نگر» است، به همین جهت نیازهای امروز را در تخیلاتِ دیروز می‌جوید و تاثیر مستقیمی بر واقعیتِ فردا می‌گذارد.
همینجا، مثالی که می‌شود برای نوستالژی زد جنگِ بین ج.ا و عراق است؛
جنگی که با تحریک روانیِ جمهوری اسلامی ملت را علیه عراق یکپارچه کرد. آن یکپارچگیِ ملی با تبلیغ حکومت اسطوره شد و بطرزی مالیخولیایی در حافظۀ جمعی ثبت شد.
شاید برای همین است که اغلب کودکانی که آن جنگ را دیده‌اند در گذشته مانده‌اند...
شاید به همین دلیل است که نسلِ جنگ، بجای دویدن در مسیر پیشرفت، زیر سایۀ درختی در پس کوچه‌ای میلَمَد و چارۀ هر نگون‌بختی را در آن دوران طلایی! می‌بیند.
«بازگشت به گذشته و بازسازی زمان و مکانِ ایده‌آل»، هستۀ بسیاری از ایدیولوژی‌های قدرتمند امروز است. ایدیولوژی‌هایی که اتفاقاً پیش‌شرطِ بازگشت به گذشته را در مرگِ تفکر انتقادی و صرف نظر از پیوند عاطفی می‌دانند.
خطر مشخص است!
نوستالژی به جای خانۀ واقعی، شما را به خانه‌ای موهوم می‌برد، چنین شخصی در چنین نقطه‌ای آمادۀ نابود شدن و نابود کردن است.
شیوعِ جمعیِ نوستالژی، شروع انقلاب است.
بیش از صد و پنجاه سال بعد از ابداع کلمۀ «نوستالژی»، (شارل پیِر بودلر) شاعر و ادیبِ نمادگرای فرانسوی برای اولین بار در مقالاتِ خود از کلمۀ (مدرنیته) استفاده کرد.
احتمالاً آن زمان کسی حدس نمی‌زد که این دو کلمه روزی در تضاد با هم بنشینند، مخصوصاً اگر نوستالژی در جامعه‌ای سنت‌گرا ایجاد شده باشد.
در جوامع سنت‌گرا غالباً نوستالژی‌ها «پیش ساخته» و بسته‌بندی شده‌اند و مواضع قهقرایی را به عنوانِ رویای بازگشت به خانه به فردِ سنتی القا می‌کنند.
در اینجا می‌شود علائم فرد را «اسکیزوفرنیک» توصیف کرد. یک گُسست داخلی در نتیجۀ دو زندگیِ همزمان در دو دنیای متفاوت.
برای مثال به جامعۀ سنت‌زدۀ ایرانِ قبل از انقلاب برگردیم؛
سیل مهاجرت روستاییان به شهرها، سرعتِ بلاوصف مدرنیزاسیون، تصاویر جالب سر درِ سینماها، فیلم‌هایی که جوامع شهری را آلوده به اعتیاد و فحشا و ضامن‌دار کِشی نشان می‌داد، همه و همه حسِ «غربتی بودن» را به آن روستاییانِ شهرنشین داد.
شهربیگانگیِ اغلب آن مردمان خیلی زود به «شهربیزاری» انجامید و این بیزاری از مدرنیته، رانۀ اصلیِ انقلاب شد.
جادۀ نوستالژی یک طرفه رو به عقب، و جادۀ مدرنیته یک طرفۀ رو به جلو است!
انتخاب در مقیاسِ جمعی بین این دو گزینه، برگشتن به سمتِ دیگری را ناممکن می‌کند.
همانگونه که در مقیاس جمعی نمیتوان از چراغ علاء‌الدین یا موبایل‌های ساده استفاده کرد.
در مقابل، مدافعین مدرنیته به عمر کوتاهِ مردم، عدم توجه به رفاه اجتماعی، کیفیت نامطلوب زندگی و... قبل از ظهور مدرنیسم اشاره میکنند.
امروزه واژۀ نوستالژی بطور کلی معنایی غیرپزشکی دارد. حسی که با دیدن خانه‌ای روستایی، جلد گذرنامه، گندم‌زار و نوار کاست و... منتقل می‌شود. اما هر چه این واژه از پزشکی فاصله گرفته به سیاست نزدیک‌تر شده است.
بنده این واژه را به شکل بدوی‌اش میخوانم: آلرژی به مدرنیته!
از نگر بنده نوستالژی‌ها زیاد دوام نخواهند آورد، چرا که تصور امروز ما از نوستالژی‌ها مدیونِ مدرنیته است.
از گذشته نمی‌شود آینده را دید اما این پیشرفتِ آتی است که اجازه تصورِ گذشته را به فرد می‌دهد.
انسان ناچار است که پابه‌پای «فرگشتِ مدرنیته» بدود، آنکه بایستد لاجرم حذف خواهد شد.
من بابِ بچه‌های نسل جنگ و لمیدن در سایۀ درختِ پوکِ نوستالژی:

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with مِــعـ🐍‍مـار

مِــعـ🐍‍مـار Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @MemAR1983

1 Jul
توتالیتاریسمِ مجازی، ره‌آورد چین مدرن!
#رشته_توییت
بواسطۀ صدمین سالگرد حزب جهانخوار کمونیست چین، بَد نیست اگر لحظه‌ای بایستیم و به واقعیتی که دارد ما را می‌بلعد فکر کنیم.
علی‌الخصوص زمانی که می‌فهمیم تمامیت خواهی، «پویاییِ» شیطان گونه‌ای دارد!
این پویاییِ شیطانی هیچگاه تمام نخواهد شد تا مردمِ تحت زعامتِ حاکم تمامیت‌خواه به معنای واقعی کلمه، همیشه «درمانده» بمانند!
نفوذ به ریزترین جنبه‌های زندگی، سرَک کشیدن در تمام شئونات انسان و در خود حلّ نمودن شهروندِ درمانده باید به طرزی لایَقَف به پیش برود.
دیر نیست که همین زمینِ توییتر که امروز به ما «درماندگان» تعلق دارد تا نشان بدهیم فردیّت خود را حفظ کرده‌ایم و حلّ نشده‌ایم، همین آواتار‌های پُر قصه، به زودی زیر تیغِ تمامیت‌خواهی مجازی خواهند رفت!
باور نمی‌کنید؟!
به چین نگاه کنید؛
Read 8 tweets
26 Jun
در ذهن دیکتاتورها چه می‌گذرد؟
#رشته_توییت
چه کسی باور می‌کند واکسیناسیون عمومی برای حکومتی شرور که مردم خود را بیش از ۴ دهه در فلاکتِ مطلق نگاه داشته است، در اولویت باشد؟
آیا حکومتی که در کشتار و آزار و ایذای مردم چیزی کم نگذاشته نگران جان مردم است؟
برای مثال:
آیا برای هیتلر که همجنسگرایان و افراد معلول و سربازان مصدومِ جنگ را در هادامار به «اتاق گاز» می‌فرستاد، حفاظت از مردم در مقابل اثرات بمب شیمیایی مهم است؟
خالق پروژۀ T4 چگونه میتواند ناجی مردم باشد؟
کسی که نه فقط یهودیان بلکه ضعیفترین مردم آلمان را به اتاق گاز فرستاده آیا در جنگ برای مردمش ماسک ضد گاز می‌سازد؟
برای کسی که با یک ایدیولوژیِ شیطانی کشور را درگیر چنان جنگی کرده چرا باید جان مردمی که با گاز شیمیایی(کرونا) می‌میرند مهم باشد؟
پاسخ تعجب‌آور است: آری برایشان مهم است!
Read 13 tweets
25 May
فریب کلماتی چون صندوق رأی، دموکراسی، انتخاب و... را نخورید.
دموکراسی، بدون بستری دموکراتیک خام اَندیشی است!
از صندوق رأی در چنین اوضاعی جز (غول) زاییده نمیشود. غولی که خارج کردنش با رأی شماست اما به چراغ برگرداندنش کمرِ پیر می‌شکند. #رای_بی_رای
غولی چون هیتلر هم از صندوق رأی بیرون آمد؛
هیتلر هم در فضایی دموکرات از صندوق رأی بیرون پرید و حلق دموکراسی را جوید!
در دموکراسیِ نوپای جمهوری وایمار...
جمهوریِ دموکراتیکی که بستری دموکرات نداشت.
توهّم دموکراسی از آن هم بدتر است!
صندوق رأی در جمهوری اسلامی به مثابۀ رَحِمی است که قاتل می‌زاید.
قابله اما کسی نیست جز همین ها که با توهّمِ حق انتخاب، نوزادی مستبد را از دل دموکراسیِ خیال انگیزِ خود بیرون می‌کشند.
هم اینانند که به امید خروج فرشته‌ای دموکرات در آن چراغِ شیطانی می‌دمند.
Read 4 tweets
18 May
پاییز آلمانی، دستِ سُرخ از آستین سیاه...
#رشته_توییت
در ۲۳ می ۱۹۶۷ (۱۳۴۷) وقتی محمدرضا شاه و ملکه فرح پهلوی بعد از سفر به چکسلواکی و فرانسه وارد آلمان غربی شدند دوره‌ای ۳۰ ساله آغاز شد که در آلمان به «پاییز آلمانی» مشهور است.
آن سال "پاییز" از تابستان شروع شد...
پاییزی سی ساله که فصلی از ترور را بر آلمان پدیدار کرد.
۴سال قبل رییس‌جمهور آلمان هانریش لوبکه این دور از مناسبات را با آمدن به تهران آغار کرده بود.
هدف ایستادن در مقابل شوروی و روابط تجاری با کشورهای آزاد بود اما در همان زمان هم دانشجویان ایرانی در آلمان دست به اعتصاب زده بودند.
دانشجویان سوسیالیست در سخنرانیها و جَرایدِ خود وضعیت ایران را اینگونه توصیف کرده بودند که صدها هزار نفر در ایران آب و کاه و هسته خرما می‌خورند!
درصد بالایی از مردم مبتلا به انواع بیماری‌اند حال اینکه ملکه و شاه با زمردها و الماس‌های مملکت به خوشگذرانی مشغولند!
Read 37 tweets
24 Apr
این سرباز که امروز با رضایت تام و بدون هیچ فشاری مال‌باختگان را به جای مال‌خورندگان مضروب می‌کرد، بنده را به یاد "رضاکار" ها می‌اَندازد!
در ۲۶ مارس ۱۹۷۱ پاکستانِ غربی(کنونی) به شهروندان بنگالیِ پاکستان شرقی(بنگلادش کنونی) که خواستار استقلال از پاکستانِ مسلمان بودند حمله کرد!
مسلمان‌نشینِ بنگالِ شرقی به هندو‌ نشینِ بنگالِ غربی که تا چند سال قبل تر مستعمرۀ راج بریتانیا بود حمله ور شد تا مانع از افتادن بنگالی‌ها بدامن هند شود.
این میل به استقلال در ۱۹۶۶ به جنبشی به نام "شش هدف" منجر شد.
خلاصۀ ماجرا اینکه بعد از به قدرت رسیدن یک حزبِ ائتلافی موسوم به (عوامی لیگ)، یحییٰ‌خان رییس‌جمهور پاکستان سعی کرد با آنها وارد مذاکره شود اما عوامی لیگ هنوز میل به استقلال از مسلمان‌نشینِ پاکستان داشت.
Read 8 tweets
9 Apr
"رُز سفید، زیر پای رولاند فرایسلر"
#رشته_توییت
در سال ۱۹۴۲، جنگ جهانی دوم به اوج خود رسیده بود.
در مونیخ، مرکز قدرت نازی‌ها اما گروه کوچکی سربرآورد که به رغمِ عمر کوتاهش آغازی بر یک پایان را کلید زد؛
در ۲۷ ژوئن ۱۹۴۲، گروهی از دانشجویانِ دانشگاه "لودویگ ماکسیمیلیانِ مونیخ" تحت نظر استادشان «کورت هوبر» که از مخالفان نازی‌ها و خواستار خلع قدرت از آنها بود، یک جنبش غیرخشونت‌آمیز را شروع کردند.
هوبر که در سخنرانی‌های مختلفش با دو دانشجوی ثابت قدم به نامهای "آلکساندر اشمورل" و "هانس شول" آشنا شده بود اعضای این گروه کوچک را تشکیل میدادند.
شیوۀ مبارزه، انتشارِ اعلامیه و بیانیه‌هایی بود عموماً به قلمِ هوبر نوشته می‌شد و توسط این دو دانشجو در باجه‌های تلفن قرار می‌گرفت یا ..
Read 21 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(