افسر گارد شاهنشاهی و فرمانده حفاظت کاخ نیاوران سرهنگ دوم مرتضی #عشقی_پور 81 ساله شد
وی پس از دانشکده افسری به گارد شاهنشاهی منتقل شدند. در اواخر ستوان یکمی عضو تیم تیرانداز گارد جاودان شاهنشاهی بودند که در مسابقات تیم تیراندازی پیمان سنتو در آلمان
در رشته تفنگ با شکستن رکوردهای قبلی مسابقات تفنگدرسنتو به مقام اول قهرمانی رسیدند
ایشان در گردان یک جاویدان افتخار برنامه ریزی حفاظت سران ٦٩ پادشاه و ریس جمهور را در جشنهای ٢٥٠٠ ساله شاهنشاهی #ایران در تخت جمشید را به عهده داشتند
که به همین دلیل مفتخر به داشتن نشان تاج دربار شاهنشاهی شدند.
سرهنگ عشقی پور سالها فرماندهی دژبان حفاظت کاخ نیاوران را به عهده داشتند. بعد از دیدن دوره دانشکده فرماندهی و ستاد به فرماندهی یگان خدمات گارد جاویدان رسیدند.
در همین دوره کوتاه شش ماهه با رشادت زیاد در روز حمله دو خائن به نهارخوری گارد جاودان در لویزان با آنها درگیر و موجب گردید تعداد کمتری ازهمکاران کشته و یا زخمی شوند.
نشان ها :
١. نشان تاج
٢. نشان همایون
٣. نشان تیرانداز ممتاز ارتش شاهنشاهی
٤. نشان خدمت
٥. نشان بیست پنجمین سال سلطنت محمد رضا شاه پهلوی
٦. نشان پنجاهمین سال سلطنت پهلوی
٧. نشان ورزشی چهارم آبان
٨. نشان یادبود تاجگذاری شاهنشاه آریامهر و شهبانو
٩. نشان تیراندازی سنتو
١٠. نشان ریاست جمهور یوگسلاوی
١١. نشان پادشاه عربستان سعودی
شاهنشاه آریامهر در آخرین تصویب فرمان ابلاغ درجه افسران ارتش شاهنشاهی قبل از ترک وطن ایشان را هم به درجه سرهنگ دومی مفتخر نمودند .
بعد از شورش ٥٧ جناب عشقی پور را دستگیر و بعد از چند روزی که بازداشت بودن به زندان قصر منتقل شدند تا به احتمال زیاد مثل بقیه فرماندهان ارتش پس از یک محاکمه صوری تیرباران شوند.بر حسب تصادف یکی از زندانبانان، جناب عشقی پور را قبلا میشناختند
و بخاطر کمک های ایشان به او و خانواده اش ارادت زیادی به ایشان داشتند.
این شخص شبانه جناب عشقی پور را از راه اشپزخانه زندان فراری میدهد.ایشان همان شب همراه با خانواده به خانه یکی از اقوام میروند و پس از مدتی به خانه یکی دیگر از اقوام در ویلایی کنار دریا رفته
و چند ماهی درآنجا پنهان میشوند.سپس با کمک یکی از برادرانش که قبلا در شهربانی خدمت میکرده و دوستان زیادی داشته همسر و فرزندان ایشان از کشور خارج میشوند.خود جناب عشقی پور نیز با تغییر قیافه و تهیه پاسپورت جعلی توانستند از ایران خارج شده به انگلستان بروند وپناهندگی سیاسی دریافت کنند
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
مذاکرات پنهانی #ظریف با آمریکایی ها برای جلوگیری از #بازگشت_پادشاهی به افغانستان
جیمز دابینز نماینده ویژه دولت وقت امریکا در امور افغانستان در کتاب خویش سند جالبی منتشر کرده است
خلیل زاد و من ( جیمز دابینز) به اقامتگاه ایرانیان رفتیم.
جواد ظریف رئیس هیئت ایرانی هنوز نرسیده بود،
اما سه تن از همکارانش به شمول محمد ابراهیم تهرانیان که در مقام سفیر ایران در ائتلاف شمال در چند سال گذشتهخدمت میکرد، در آنجا حضور یافت و از ما استقبال کردند
هر دو خواهان برگزاری موفقیت آمیز کنفرانس همراه با توافق بر سر هویت دولت جدید افغانستان بودیم.
به باور هیئت ایرانی رئیس دولت جدید می بایست از جناح های دیگری به جز ائتلاف شمال انتخاب شود.
اعلیحضرتین ساعت ۱۶ به همراه والاحضرت همایون ولایتعهد، والاحضرت شاهپور علیرضا پهلوی و والاحضرت شاهدخت فرحناز پهلوی به نمایشگاه وارد شدند. نخستوزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار شاهنشاهی، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران و هیئت اجرایی نمایشگاه به پیشباز اعلیحضرتین آمدند
در تالار سخنرانی نمایشگاه، امیرعباس هویدا وزیر دربار شاهنشاهی در گزارش کوتاهی گفت:
منظور از ایجاد مرکز اسناد و آمار شاهنشاهی پهلوی و دلیل برگزاری نمایشگاه آگاه ساختن مردم کشورمان به ویژه جوانان و نوجوانان به تاریخ معاصر ایران و آشنایی بیشتر آنان از پیشرفتهای سریع کشور
از قرارداد #چین با کامبوج درس بگیریم ! پس از مطالعه فراوان درباره چین و قرارداد آنها با #ایران به یک مورد مشابه رسیدیم : کامبوج حدود دو دهه پیش، کشور کامبوج با چین قرارداد مشابهی امضا کرد و نتایج قرارداد کامبوج با چین بسیار سهمگین و غم انگیز است : #نه_به_قرارداد_۲۵_ساله
اول : بیش از یک میلیون کارگر چینی در کامبوج مشغول بکار شدند و مردم کامبوج تنها کارهایی چون خودفروشی و قاچاق مواد مخدر به چینی ها را انجام می دادند . مافیای چین اجازه نمی دهد که غیر از چینی کسی در کارگاهش کار کند
دوم : منابع جنگلی کامبوج بطور کامل پایان یافت . دهها پارک جنگلی به بیابان تبدیل شد و چين زباله های کشور خود را در خاک کامبوج دفن نمود . امروز این زباله ها یک سوم ( بله یک سوم ) خاک کامبوج را گرفته است #نه_به_قرارداد_۲۵_ساله #نه_به_جمهورى_اسلامى
#دپولیتیزاسیون چیست
«دپولتیزه» [depolitise] کردن مردم، یعنی عدم حساسیت مردم نسبت به جامعه، و سرنوشت آن، بی تفاوت بودن آدمی به غیر و دیگری، به دیگری و به اجتماع و به جامعه و اتفاقات رخ داده در آن بی تفاوت بودن، به وضع موجود نامطلوب به هر دلیلی پشت کردن و #تاریخ_و_فرهنگ_ایران
نسبت به آن وقعی ننهادن، سر در آخور خویش کردن و هیچ از جامعه نفهمیدن و یا فهمیدن و به هیچ اش نیانگاشتن، و بالاخره به وجود آوردن وضعیت و موقعیتی که در آن موقعیت و جایگاه، مردم نسبت به آینده ی جامعه نا امید شده و احساس یاس کرده و حتی از سخن گفتن
برای اصلاح نیز هراسیدن و به قول جین شارپ؛ "اتیمیزه شدن" و یا اگر هراسی هم نبود، هیچ تمایلی برای اصلاح و تمرین روند دموکرات شدن و گشتن جامعه نداشتن!
و بدترین نوع تخدیر و استحمار یک ملت، بی اهمیت کردن سرنوشت آن جامعه و فرهنگ و خاک است برای مردمان آن مملکت چرا که اگر مردم این
اینبار شهامت، خرد،و ازخودگذشتگی بینهایت پادشاه فقید #ایران محمدرضاشاه آریامهر بود که یکپارچگی و استقلال کشور ایران حفظ شد.
محمدرضاشاه آریامهر بطور خستگیناپذیر و مصمم توانست سازندگیهای ایران را دنبال کند
شاه فقید فرزند برومند رضاشاه مانند پدرش با تمام سلولهای بدنش عاشق ایران و هممیهنانش بود. این پادشاه بزرگ مانند پدر به خاطر ایران متولد شد و به خاطر ایران جان باخت.
شاهنشاه آریامهر در طول پادشاهی خود با بحرانهای سیاس و اجتماعی بسیاری روبرو شدو چندین بار هم به خاطر ایران عزیز
تا پای مرگ پیش رفت ولی با وجود تمام این مشکلات از جمله اخراج قوای بیگانه از ایران در پایان جنگ بینالملل دوم، غائله آذربایجان و بحران مسئله نفت و بسیاری دیگر آن رادمرد نیز توانست جنبش بزرگ تجدید حیات ملی را در ایران رهبری کرده و آن را به صورت بارزترین و موفقترین نمونه در جهان
داستانی از یک دانشجوی #بلوچ
دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران بودم، یکی از دانشجویان کلاس ما بلوچ بود بعضی وقتها با لباس بلوچی سر کلاس میآمد...
خلاصه که سوژه کلاس ما بود مخصوصا بخاطر لهجه اش! استاد ادبیات ما کاظم دزفولیان که یکی از اساتید برتر دانشگاه بود،
روزی برای تحقیق به ما گفت متنی را تنظیم کنید که کاملا #فارسی باشد.
چند روز بعد وقتی استاد سر کلاس آمد نگاهی به کلاس انداخت و دانشجوی بلوچ را که آنروز لباس بلوچی پوشیده بود بلند کرد، همه زدند زیر خنده!!
دانشجوی بیچاره از خجالت قرمز شده بود میخواست دوباره بشیند
که استاد با عصبانیت کلاس را به سکوت خوانده و او را پیش آورد. سپس از ما خواست دلیل خنده خود را نوشته و به او بدهیم. استاد پیش از اینکه نوشته ها را بخواند گفت:
دلیل انتخاب دانشجوی بلوچ بخاطر این بوده که از بین تمامی تحقیق ها فقط تحقیق این دانشجو صد درصد فارسی بوده است،