۱.《مشکل اصلی کشورهای جهان سوم قدرت بیش از حد دولت نیست ،مشکل ضعیف بودن و ناکارا بودن آن است . در کشورهای جهان سوم جامعه مدنی ضعیف نیست برعکس بسیار پویا و توانمند است ، مشکل اصلی این نیست که دولت بر تمام
۲. شئون اجتماعی مسلط است، مشکل اینجاست که دولت تقریبا بر چیزی مسلط نیست . در فرایند مدرنیزاسیون در کشورهای جهان سوم دولت مدرن تقریبا زائده ای بود در شبکه ای پیچیده و درهم تنیده از نهادها و بازیگران بیشا مدرنی و جامعه ای مدنی که بسیار توانمند تر از قدرت دولت بودند . شبکه ای از
۳. روحانیون ، پاسداران نهادهای سنتی ، خان های محلی ، روسای عشایر و... که همگی در توافقی در تقسیم منابع نظم کهن را حفاظت می کردند . در چنین شرایطی دولت عملا در اجرای دو کارویژه اصلی خود یعنی بسط اقتدار و قانونگذاری کاملا ناتوان بود زیرا نه می توانست خود را بعنوان تنها منبع دارای
۴. مشروعیت قانونی تثبیت کند و نه سایر بازیگران به به تصمیمات آن وقعی می گذارند . در غرب گسترش دولت تقریبا با منکوب کردن سایر بازیگران واز تار ومار کردن شبکه گسترده جامعه مدنی پیشا مدرنی همراه بود. قدرت گرفتن دولت مدرن و رشد نهادهای بازار آزاد تقویت کننده یکدیگر اند ، تنها
۵. بازیگرانی که همیشه منافع مشترک داشته اند . گسترش نظام بازار موجب کوچکتر شدن حوزه قدرت بازیگران و شبکه ای مدنی پیشامدرنی می شود و بسط الزامات دولت مدرن را در پی دارد .جامعه مدنی مدرن کاملا در تضاد با جامعه مدنی پیشا مدرن است ، شبکه تشکیل شده از کنشگران فردی نه گروهای اجتماعی که
۶. بدنباب افزایش منافع فردی خود هستند نه حفظ پرستیژ اجتماعی گروه اجتماعی منسوب به آن . دولت در چنین شبکه ای بعنوان قدرتمند تریت بازیگر با سازوکاری خود محور داور و قانون گذار عرصه منازعات جامعه مدنی است نه بازیگری در ردیف سایر بازیگران و.......》
جوئل میگدال
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
نیما قاسمی نوشته ای خواندنی درباره رزم آرا داشت، مرورش بد نیست:
1. "در هندوستان آنکه ته کوچهی بنبست اجابت مزاج میکند به آنکه سر میدان چنین میکند، میگوید بیفرهنگ! حالا اگر دولتی پیدا شود که بگوید اجابت مزاج در ملأ عام، خلاف شئونات یک شهروند مدرن و موجب هتک حیثیت ملیست
2. و برای ممنوعیت آن قانون از مجلس بگذارند، آنکه ته کوچه میشاشد با آنکه سر میدان چنین میکند با هم متحد میشوند و علیه این دولت مبارزه میکنند! میدانید بهترین اتهامی که میتوان به چنین دولتی وارد آورد چیست!؟ اتهام استبداد یا از آن بهتر، مدرنیزاسیون تحمیلی یا سطحی! در مورد
3. هندوستان مزاح میکنم که علیرغم یک بدنهی اجتماعی سنتزده و حتی مرتجع، سیستم سیاسی مترقی و پیشرویی دارد. هندوستان را بهانه کردم تا یادآوری کنم وقتی سپهبد علی رزمآرا قانون گذاشت که منبعد پوشیدن پیژامه و زیرشلواری در ملا عام، پیگرد قانونی دارد، در واقع چنین اتفاقی افتاد. یکی
1.نقد کنید: به زمین و زمان ناسزا بگوید و ناله کنید. هر مصیبتی را به سرمایه داری نسبت دهید، جنگ، قحطی، سرکوب، استثمار، نابرابری اقتصادی و تخریب محیط زیست گزینه های خوبی اند.
2.رویابافی کنید: یک سوسیالیسم آرمانی و تخیلی تصویر کنید که در آن همه چیز دموکراتیک، صلح آمیز، برابر و بدون تبعیض است. یادتان نرود خاطر نشان کنید در این بهشت همه چیز دولتی است، ولی وارد جزئیات نشوید. به ویژه در مورد اینکه در واقعیت چطور این بهشت بناست محقق شود، مطلقا حرفی نزنید.
3.ندیده بگیرید: اقتصاددان ها، دانشمندان علم سیاست و مورخان در مورد امکان ناپذیری سیستم مطلوب شما زیاد حرف می زنند، ولی توجهی نکنید و آنها را نادیده بگیرید. در مورد اهمیت مالکیت خصوصی و بازار زیاد می شنوید، ولی حرف خودتان را بزنید و کوتاه نیایید.
الان یک خاطره جالب در کلاب هاوس شنیدم: دهه 60 بودجه یک پیوست ارزی هم داشته است که به منابع و مصارف ارزی اختصاص داشت، شورای نگهبان ایراد وارد کرده است در بودجه کشور مسلمان چرا باید از واحد پولی کفار استفاده کرد. العهدة علی الراوی.
تکمیلی از یکی از اهل فن:
صحیح است که بودجه یک پیوست سهمیه ارزی هم داشت. شورای نگهبان هم تا آنجا که من یادم می آید ایرادی وارد نکرد. مشکلاتی که ایجاد می شد یکی این بود که سهمیه تعیین شده در جدول ارزی اکثراً قابل تامین نبود و مثل ریال هم نمی شد از بانک مرکزی جبران کنند بنا براین
قانون شدن آن مشکل آفرین بود. دیگر این که دو نرخه بودن ارز سبب می شد که دستگاه ها سعی و رقابت کنند برای بودجه دلاری. قرار شد سازمان برنامه تقسیم منابع ارزی را متناسب با موجودی ارزی و نیاز دستگاه ها انجام دهد و جدول ضمیمه ارزی منتفی شود. مرحوم دکتر نور بخش مشکل را از سر خودش باز
"ویژگی مهندسیِ اصلیِ پول دستوری اینست که انگار پول فردا (یا همان وعده پولی آینده) به همان اندازه پول امروز معتبر است، دلیلش هم اینست که دولت آن تعهد را کرده است. چنین ترتیبات و وضعیتی در بازار آزاد دیری نمی پاید، ولی دولت با قدرت اجبار خود می تواند زمانی دراز آن را حفظ کند. دولت
می تواند همه تعهدات مالی فعلی را با انتقال آن به مالیات دهندگان آتی برآورده سازد یا آن را از طریق مالیات یا تورم از دارندگان فعلیِ پول دستوری تامین کند و البته حتی بر اساس قوانین تعیین پول رسمی می تواند جلوی رواج و استفاده از دیگر گزینه های پولی را هم بگیرد. استفاده دولت از اهرم
قدرتمندش (انحصار قانونی استفاده از زور) برای برآوردن تعهدات فعلی از طریق درآمدهای آتی در واقع به این معناست که انگار با دستور دولت بدهی به پول تبدیل می شود و البته بعد دولت پذیرش آن را الزام می کند و جلوی فروپاشی اش را هم می گیرد".
"البته در یک کشور ثروتمند دلایل خوبی هست که دولت حداقل هایی بیرون از بازار برای قربانیان فقیر آسیب دیده از حوادث طبیعی یا دشمنان که امکان تامین خودشان را ندارند فراهم آورد. اما نباید فراموش کرد که این ربطی به بازتوزیع درآمدها بر اساس اصول موهوم عدالت اجتماعی پیدا نمی کند
و البته به معنای لزوم ایجاد شغل برای افراد نیست تا در آمدی که فکر می کنند شایسته آنند را کسب کنند".
فون هایک
1. در سال ۲۰۱۷ کارلا استی تحلیل گر ژئوپلتیک مرکز پژوهش های جهانی شدن و خبرنگار دفتر مرکزی سازمان ملل به کره شمالی رفت. او کره شمالی را "نمونه موفق نظام سوسیالیستی" و "بهشتی برای کودکان" لقب می دهد که آموزش و بهداشت رایگان، به روز و عالی ارائه می کند:انتقال
2. دستاوردهای تمام اعجاب انگیز مردم و حکومت کره شمالی با کلام یا حتی تصویر اگر غیر ممکن نباشد بسیار دشوار است ... مردم کره شمالی در توسعه سوسیالیستی کشورشان قهرمانانه ثابت قدم بوده اند، ... مردم کره شمالی نمونه شکوهمند جامعه ای دموکراتیک و برابر به لحاظ اجتماعی و اقتصادی هستند.
3. کره شمالی همچنان مثالی از پیگیری شجاعانه عدالت اجتماعی و اقتصادی است ...
استی به ویژه تحت تأثیر پیشرفت این کشور در زمینه برابری جنسیتی قرار گرفت، هرچند استدلالش اندکی نامتعارف است: برای من عجیب بود ... که زنی پاشنه بلند سوزنی طلایی رنگ می پوشید... بعد با شگفتی متوجه شدم که