در فاصله سال هاى ٢٠٠١-٢٠٢١، شاخص S&P500، ٣٢٨٪ رشد كرد. رشد صنايع اسلحه ٤٨٦٪ بود. اين اختلاف، در دوره اى كه دو جنگ طولانى در جريان بوده قابل توجيه، و اختلاف نيز ٦٠٪ نيست. توجه داشته باشيد كه شاخص بازار هم شركت هاى موفق و در حال رشد و هم شركت هاى ناموفق را در بر دارد.
توجه داشته باشيد كه شركت هاى تكنولوژى موفق ترين شركت هاى بازار سهام ايالات متحده هستند. هيچ يك از شركت هاى تسليحات ميان ٥٠ شركت نخست (بر اساس ارزش كل سهام) نيستند. ريتيون با ١٢٥ بيليون دلار ارزش سهام در رده ٦٨ است. براى مقايسه، اپل با ٢.٥ تريليون دلار با ارزش ترين شركت آمريكا است
نمودار بالا رشد شاخص سهام S&P500 و دو پرتفوى سهام (صنايع هوا-فضا و اسلحه سازى) بر اساس رده بندى صنعتى SIC را نشان مى دهد. تنها برداشت درست از اين نمودار اين است كه اين دو صنعت، با شاخص سهام رابطه خطى مثبت دارند و ضريب رشد آن ها از يك بيشتر است (بتاى آن ها از يك بزرگتر است).
به اين معنا كه در دوره اى بازار سهام مجموعا رشد كرده، اين صنايع رشد بيشترى داشته اند. اين رشد براى شركت هاى بزرگ تك، شركت هاى بهداشت و داروسازى، … از اين صنايع بيشتر بوده.
مقاله اى كه @ErfanSabeti براى نشر در وبسايت آسو قبول كرده بر اساس فهم غلط از آمار و ديد ساده انگارانه از سازوكار بازارهاى مالى (كه متاسفانه ميان علوم اجتماعى خوانده ها رايج است) بنا شده. توجه داشته باشيد كه گزاره بنيانى مقاله (اختلاف رشد سهام صنايع تسليحاتى و شاخص بازار) غلط است.
چند روز پيش، درباره غلط هاى فاحش در خبرهاى مربوط به آمار و آماره ها نوشته بودم. درباره اتلاف منابع و كثافت كارى هاى مالى شركت هاى مقاطعه كار وزارت دفاع و سازمان هاى كمك رسانى بين المللى بايد نوشت. ولى مقاله بالا اشتباه هاى چشمگير و آزارنده دارد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
رشته توييت (همراه با كمى خنده). ادعا: از خيلى جهات، سوئد با ايالت كروليناى شمالى آمريكا برابر است! براى دوستان پروگرسيو، اين ادعا شايد عجيب و ابلهانه باشد، ولى بياييد به ارقام نگاه كنيم:
جمعيت سوئد ١٠.٤ ميليون نفر و جمعيت كروليناى شمالى ١٠.٥ ميليون نفر است. توليد ناخالص ملى سوئد در سال جارى ٥٢٩ بيليون دلار و در سال پيش براى كروليناى شمالى ٥٩٢ بيليون دلار (هر دو به دلار جارى) بود. درآمد سرانه سوئد ٥٠.٣٣٠ دلار و براى كروليناى شمالى حدود ٥٦.٠٠٠ دلار بود.
بزرگترين شركت هاى تجارى سوئد اگر اشتباه نكنم ولوو (درآمد: ٥٣ بيليون دلار، دارايى ٦٥ بيليون دلار) و اريكسون (به ترتيب ٢٨ و ٣٥) هستند. در مقايسه، بزرگترين شركت كروليناى شمالى، بانك آمريكا (به ترتيب ٩١ بيليون و ٢.٥ تريليون دلار) به مراتب بزرگتر است.
هفته پيش بحث "شكست بازار" پيش آمد ولى نوروز بود و نتوانستم ادامه دهم. در اين رشته توييت كمى اين موضوع را دنبال مى كنم. نخست: "شكست بازار" (يك مبحث اقتصاد خرد) برابر "شكست سيستم قيمت" (كل سيستم اقتصاد بازار) نيست. سپس پرسش اين است كه چرا شكست بازار پيش مى آيد.
سه دليل عمده را مى توان شمرد: ١) بيمه ناقص ٢) عوامل برونى ٣) لزوم عرضه كالا و خدمات عمومى. اين سه مبحث هم پوشانى دارند ولى هم پوشانى كامل نيست. به مبحث بيمه توجه كنيد: بيمه خريد اقساطى يك قرارداد است كه در صورت وقوع حادثه اى تعيين شده (بيمارى، مرگ و يا تصادف) مبلغ مشخصى مى پردازد
براى شدنى بودن چنين قراردادى، دانستن تابع توزيع آن حادثه (و در نتيجه احتمال وقوع آن) شرط لازم است. مرد ٥٥ ساله اى كه أضافه وزن دارد، سيگار مى كشد، ورزش نمى كند، كار دائم ندارد و از همسرش جدا شده، از مرد همسالش كه تندرست است، سيگار نمى كشد، كار دائم دارد و زندگى خانوادگى استوار
سال ها پيش، نوشته اى از تجربه مهاجران ليتوانيايى و لهستانى در شيكاگو خواندم. نويسنده از تجربه ديدن برنامه هاى تلوزيون محلى مى گفت. ظاهرا پايه برنامه هاى سياسى دعوت از مخالفين و موافقين يا معتقدان به همزيستى با اتحاد شوروى و بحث ميان آنان بود.
نويسنده از اختلاف ميان روش گفت و گو و حتى آراستگى مهمانان مى گفت. از يك سو پيرمردانى خشمگين، با لباس هاى كهنه يا خارج از مد، به طرف داران و ماله كشان اتحاد شوروى مى تاختند. از سوى ديگر، روشن فكران خونسرد، خوش گفتار، و خوش لباس، با انبوهى از القاب، به محتوم بودن سوسياليزم و
لزوم پذيرش اتحاد شوروى به عنوان واقعيت ملموس گفته، و مخالفان شوروى را به عنوان سنگواره هاى سياسى كه از دنيا و تفكر روز عقب هستند، دست مى انداختند. نويسنده، به عنوان فرزند مهاجران ليتوانيايى، از دشوارى جدى گرفتن مخالفان شوروى در يك رسانه تصويرى مى گفت.