چاپ شانزدهم "از سرد و گرم روزگار" وارد بازار کتاب شد. 
درصفحۀ۲۳۵آمده است:"در همین حال،یک روز خبر آمد که پدرم درزیدآباد دستگیر وبه زندان سپاه درسیرجان منتقل شده است.کسی علت دستگیری پدرم رانمیدانست و ازاین رو،اتهام او نامشخص بود. بااین همه،خانواده‌مان براین باور بودند که اورابه دلیل سخنانش در جلوی آب انبار زیدآباد بازداشت کرده‌اند....
پدرم مانند اغلب همسن‌های خود در زیدآباد دل درگرو رژیم پهلوی داشت و میانه‌اش با دولت انقلابی از شکرآب هم فراتر بود. با گذشت ماه و سالی از پیروزی انقلاب، همسن‌های او به تدریج از رژیم گذشته اعلام برائت کردند وحتی سوابقی ازمخالفت خود با آن رژیم در دوران پیش ازانقلاب نیز به هم بافتند.
پدرم اما از روی سادگی و یک دندگی نه فقط از مواضع خود عقب‌نشینی نکرد بلکه روز به روز بر شدت لحن خود علیه مسئولان جدید افزود.
گویا این وضع بیش از همه بر اقوام و خویشان خودش که در برخی نهادها مشغول به کار شده بودند، گران می‌آید
گویا این وضع بیش از همه بر اقوام و خویشان خودش که در برخی نهادها مشغول به کار شده بودند، گران می‌آید
از این رو، آنها علیه او گزارشی به سیرجان رد می‌کنند و در پی آن پدرم دستگیر می‌شود..
#احمد_زیدآبادی
#احمد_زیدآبادی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
